Gerdab.IR | گرداب

گزارش وزیر دفاع آمریکا از استراتژی پنتاگون در عرصه "دیپلماسی عمومی"

تاریخ انتشار : ۲۷ شهريور ۱۳۸۹

"رابرت گیتس" طی گزارشی به کنگره تأکید کرد که پنتاگون برای بهبود اعتبار و مشروعیت آمریکا و تضعیف اعتبار و مشروعیت دشمنانش از ارتباطات استراتژیک استفاده می‌کند.

به گزارش گرداب، "رابرت گیتس" وزیر دفاع آمریکا طی نامه‌ای به "ایلک اسکلتون" رئیس کمیته نیروهای مسلح مجلس نمایندگان آمریکا، عملکرد و برنامه‌های پنتاگون برای ارتباطات استراتژیک وزارت دفاع آمریکا در جهان را گزارش داد.

وزیر دفاع آمریکا در نامه خود؛
1- بهبود اعتبار و مشروعیت آمریکا
2- تضعیف اعتبار و مشروعیت دشمنان
3- متقاعد کردن مخاطبان هدف برای اتخاذ اقدامات خاصی که در جهت اعتلای اهداف بین‌المللی آمریکا هستند و
4- مجبور کردن یک دشمن و یا رقیب برای اتخاذ یا پرهیز از اتخاذ یک اقدام خاص را به عنوان اهداف طراحی شده در فرآیند ارتباطات استراتژیک اعلام کرده است.

گیتس در این نامه که "گزارش ارتباطات استراتژیک پنتاگون" نامیده شده به منظور تبیین و تشریح ساختار سازمانی در وزارت دفاع برای ارائه مشاوره به وزیر دفاع در مورد اولویت‌ها و رهنمون‌های ارتباطات استراتژیک، ابتدا به تعریف ارتباطات استراتژیک در وزارت دفاع آمریکا پرداخته است.

وی تأکید کرده است: "فرهنگ لغات نظامی وزارت دفاع" عبارت "ارتباطات استراتژیک" را چنین تعریف می‌کند، تلاش‌های متمرکز دولت آمریکا برای فهم و درگیر ساختن مخاطبان کلیدی از طریق برنامه‌ها، موضوعات، پیام‌ها و تولیدات هماهنگ با فعالیت‌ تمام ابزارهای قدرت ملی، به منظور ایجاد، تقویت یا حفظ شرایطی که در راستای پیشرفت منافع، خط‌مشی‌ها و اهداف دولت آمریکا هستند.

گیتس با بیان اینکه در تعریف فوق چگونگی تفسیر و یا به کارگیری عبارت ارتباطات استراتژیک مورد بحث قرار نگرفته، افزوده است: هم ‌اکنون در وزارت دفاع بدین اجماع رسیده‌ایم که ارتباطات استراتژیک باید به عنوان یک فرایند قلمداد گردد نه مجموعه‌ای از توانایی‌ها، سازمان‌ها و یا فعالیت‌های مجزا. در معنای کلی‌تر، "ارتباطات استراتژیک" یعنی فرایندی که در آن مسائل مخاطبان و ادراکات آنها، در تمام سطوح، در سیاست‌گذاری، برنامه‌ریزی و عملیات‌ها ادغام می‌شوند.

این گزارش در ادامه ارتباطات استراتژیک در ستاد مشترک ارتش آمریکا را چنین تعریف کرده است: ارتباطات استراتژیک یعنی یکپارچه‌سازی خطوط چندگانه عملیاتی (مانند اعمال سیاست‌ها، روابط عمومی، عملیات‌های اطلاعاتی و غیره.) که در کنار یکدیگر منشأ تلاش‌هایی برای نیل به اهداف ملی هستند، در اصل ارتباطات استراتژیک یعنی سهیم شدن در معنی (یعنی ارتباط برقرار کردن) برای دستیابی به اهداف ملی (یعنی از منظر استراتژی)، این فرایند هم شامل گوش کردن است هم پیام دادن و نه تنها در اطلاعات، بلکه در ارتباطات فیزیکی – عملی که معنا را منتقل می‌کند – نیز کاربرد دارد.

گیتس در ادامه خطاب به رئیس کمیته نیروهای مسلح مجلس نمایندگان آمریکا اعلام کرده است: در برخی اسناد دیگر وزارت دفاع نیز اهمیت ارتباطات استراتژیک مورد تأکید قرار گرفته مثلاً در "گزارش بازبینی وظایف و مأموریت‌های چهار ساله" (ژانویه 2009)، دلایل نیاز به فرایند ارتباطات استراتژیک در وزارت دفاع چنین تشریح شده است: به منظور "بهبود و یکپارچه‌سازی فعالیت‌ها و اطلاعات با اهداف خط‌مشی‌ها" و "ادغام ارتباطات استراتژیک با مأموریت‌های دفاعی و همچنین پشتیبانی خط‌مشی‌های کلی آمریکا و اولویت‌های دیپلماسی عمومی وزارت دفاع."

وی افزوده است: همچنین در سند "برنامه‌ریزی مشترک عملیات" ارتباطات استراتژیک چنین تشریح شده است: ارتباطات استراتژیک نوعی امتداد طبیعی مسیر استراتژیک است که از دستورات استراتژیک رئیس‌جمهور، استراتژی دفاع ملی وزیر دفاع و استراتژی نظامی ملی رئیس ستاد مشترک ارتش پشتیبانی می‌کند... ارتباطات استراتژیک فعالیتی بین‌سازمانی است که فرصتی برای پیشبرد همکاری‌های منطقه‌ای و جهانی آمریکا پدید می‌آورد.

وزیر دفاع آمریکا در ادامه نامه خود "بهبود اعتبار و مشروعیت آمریکا"، " تضعیف اعتبار و مشروعیت دشمنان"، "متقاعد کردن مخاطبان هدف برای اتخاذ اقدامات خاصی که در جهت اعتلای اهداف بین‌المللی آمریکا هستند"، "مجبور کردن یک دشمن و یا رقیب برای اتخاذ (یا پرهیز از اتخاذ) یک اقدام خاص" را به عنوان اهداف طراحی شده در فرآیند ارتباطات استراتژیک اعلام کرده است.

وی در ادامه تأکید کرده است: ارتباطات استراتژیک مؤثر نیازمند استماع فعالانه و درگیرسازی مداوم مخاطبان مربوطه است، با توجه به این مسئله‌ برخی در وزارت دفاع از عبارت "ارتباطات و درگیرسازی استراتژیک" به جای واژه "ارتباطات استراتژیک" استفاده می‌کنند، برخی دیگر از وزارتخانه‌ها و سازمان‌های دیگر مانند "دفتر امنیت ملی" از واژه "درگیرسازی" استفاده می‌کنند، دفتر امنیت ملی در ماه می یک "هیئت مدیره درگیرسازی جهانی" تأسیس کرد که ارتباطات استراتژیک نیز در داخل آن قرار داده شده بود.

در ادامه این گزارش آمده است: به همین ترتیب وزارت امور خارجه از طریق "دفتر درگیرسازی استراتژیک" ارتباطات استراتژیک را با شرکای بین‌سازمانی‌اش هماهنگ می‌کند؛ "مرکز ملی ضدتروریسم" نیز ارتباطات استراتژیک را از طریق "گروه درگیرسازی جهانی" سامان می‌دهد، اگرچه در داخل وزارت دفاع هنور مباحث مرتبط با واژه شناسی این فرایند ادامه دارد اما در گزارش حاضر از عبارت "ارتباطات استراتژیک" استفاده خواهد شد.

وزیر دفاع آمریکا در ادامه نامه خود با بیان اینکه در فرایند ارتباطات استراتژیک هم هماهنگی افقی (بین وزارت دفاع و دولت آمریکا، همچنین در زمان مقتضی بین شرکای بین‌المللی) وجود دارد و هم هماهنگی عمودی (بالا و پایین زنجیره فرماندهی)، هدف این نوع هماهنگی ‌ها را اطمینان بخشیدن به موارد زیر عنوان کرده است:

-از همان ابتدا ملاحظات فرهنگی، اطلاعاتی و ارتباطاتی بخشی از استراتژی، برنامه‌ریزی و خط‌مشی هستند.
-قبل از عملیاتی کردن اقدامات جنبشی یا غیر جنبشی، تأثیرات احتمالی ارتباطاتی این اقدامات سنجیده شده و مورد برنامه‌ریزی قرار گیرند.
-سخنان و اقدامات ما با یکدیگر هماهنگ بوده و همدیگر را تقویت کنند و به گزینه‌ها و قابلیت‌های "قدرت نرم" اولویت یکسانی داده شده و در هماهنگی کامل با گزینه‌های قدرت سخت مورد ملاحظه قرار ‌گیرند.

گیتس در ادامه تأکید کرده که وزارت‌ دفاع در سال‌های اخیر پیشرفت قابل ملاحظه‌ای در متمرکز کردن توجهات و منابع در راستای بهبود ارتباطات استراتژیک داشته است و این کار را تا حدی از طریق هماهنگ‌سازی، ادغام و پرهیز از برخورد توانمندی‌ها‌ و فعالیت‌های کلیدی رقم زده است، اگرچه ارتباطات استراتژیک یک نوع توانمندی و یا یک عنصر ویژه نظامی نیست اما برخی توانمندی‌ها، عملکردها و فعالیت‌ها تأثیری کلیدی در تقویت ارتباطات استراتژیک کارآمد دارند، همانگونه که فهم وزارت دفاع از ارتباطات استراتژیک تکامل می‌یابد تأکید صرف بر روی فعالیت‌های "اطلاعاتی" نیز کاهش می‌یابد.

وی در ادمه گزارش خود خاطرنشان کرده است: هم‌اکنون در نظر وزارت دفاع ارتباطات استراتژیک یعنی "اتخاذ یک فرایند تطبیقی و نامتمرکز در سعی برای فهم کامل مخاطبان منتخب، فرضیه‌بندی سیگنال‌های اطلاعاتی که تأثیر شناختی مطلوب و مورد نظر را بر روی آن مخاطبین خواهند گذارد، آزمایش این فرضیه‌ها از طریق اجراء، بررسی نتایج واقعی از طریق بازخورد و ارائه سریع بهترین راه‌حل‌ها از طریق وزارت و نیروهای مشترک"، بنابراین هم‌اکنون وزارت دفاع می‌داند که در ارتباطات استراتژیک اطمینان از وجود هماهنگی مناسب بین گروه‌ بسیار گسترده‌تری از توانمندی‌ها، عملکردها و فعالیت‌ها از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

پنتاگون در ادامه تأکید کرده که ارتباطات استراتژیک در عملکردها و یا فعالیت‌هایی مانند "عملیات‌های نظامی-غیرنظامی، درگیری‌های نظامی-به- نظامی، و بسیاری دیگر از فعالیت‌های وزارت دفاع که در مقوله "عملیات‌های امنیتی، ایجاد ثبات، انتقال پیام و بازسازی قرار می‌گیرند"ٰ کاربرد دارد، هر چند این لیست ارائه شده کامل نیست زیرا تمام فعالیت‌های وزارت دفاع تأثیر ارتباطاتی و اطلاعاتی دارند.

رابرت گیتس در ادامه خطاب به رئیس نیروهای مسلح کنگره آمریکا یادآور شده است: سند "مفهوم یکپارچه و مشترک ارتباطات استراتژیک" اگرچه راهنمای رسمی وزارت دفاع نیست اما یازده توانمندی حمایتی را مشخص کرده که وزارت دفاع باید در فرایند ارتباطات استراتژیک در آینده اهمیت ویژه‌‌ای برای آنها قائل شود:
1.توانایی برای ادغام تمام فعالیت‌های نیروهای مشترک برای به حداکثر رساندن تأثیر بر مخاطبان منتخب.
2.توانایی برای هماهنگی فعالیت‌های نیروهای مشترک با تلاش‌های دیگر نهادها و سازمان‌‌ها در چهارچوب استراتژی ملی.
3.توانایی برای دستیابی، تولید و برقراری اطلاعات و دانش در مورد ادراکات، ایستارها و عقاید مخاطبان بالقوه.
4.توانایی برای دسترسی، تولید و برقراری اطلاعات و دانش در مورد سیستم‌های ارتباطات اجتماعی پیچیده، که شامل شاخصه‌های کانال‌های رسانه‌ای متعدد؛ نیات، توانایی‌ها و تلاش‌های دیگر تأثیرگذاران و همچنین تأثیر بر حوزه عملیات‌های مشترک است.

5.توانایی شناسایی، بررسی،‌ ترجمه و ارزیابی تأثیر ارتباطات استراتژیک بر دیگران – شامل دولت‌های دوست، گروه‌های غیردولتی، بی‌طرف‌ها، رقباء و دشمنان – به عنوان پایه و اساسی برای واکنش به چنین تأثیراتی.
6.توانایی تخمین تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم فعالیت‌ها و سیگنال‌های بالقوه بر ادراک، ایستار، عقاید و فعالیت‌های مخاطبین منتخب.
7.توانایی فهم و فرمول‌بندی به موقع پیام‌های مشابه فرهنگی.
8.توانایی تولید و انتقال سریع اطلاعاتی که برای تأثیرگذاری بر مخاطبان منتخب طراحی شده‌اند.

9.توانایی فهم و هماهنگ‌سازی فعالیت‌های فیزیکی یا ایجاد توانایی‌هایی فیزیکی که برای تأثیر بر مخاطبان منتخب طراحی شده‌اند.
10.توانایی برای مستند سازی فعالیت‌های نیروی مشترک، از طریق ابزار گوناگون، و انتشار اطلاعات کسب شده.
11.توانایی برای هماهنگ‌سازی، مونیتور، اندازه‌گیری، و ارزیابی تأثیرات سیگنال‌های دوستانه در مخاطبان، با دیگر شرکاء و البته با توجه به تأثیرات مورد انتظار.

وی در ادامه اعلام کرده که وزارت دفاع هم‌‌اکنون در حال انجام برنامه‌ای با نام "ارزیابی توانمندی-محور ارتباطات استراتژیک" است تا میزان کارایی توانمندی‌های موجود را سنجیده و مشخص کند که در کدام بخش‌ها باید این توانمندی‌ها ارتقاء یافته یا توانمندی‌های جدیدی ایجاد گردند تا بدین ترتیب شاهد عملکرد بهینه ارتباطات استراتژیک در سطح "قرارگاه‌های جنگی (نوعی از قرارگاه‌های نظامی آمریکاست که نیروهای آن متشکل از دو یا چند بخش نظامی (زمینی، هوایی، دریایی) هستند و برای انجام عملیات‌های بلندمدت مستقر می‌شوند. این قرارگاه‌ها اغلب توسط یک ژنرال چهارستاره فرماندهی می‌شوند. این قرارگاه‌ها یا بر حسب جغرافیایی و یا بر حسب کارکرد ویژه‌شان نامیده می‌‌شوند)" باشیم.

رابرت گیتس در پایان خطاب به رئیس نیروهای مسلح کنگره یادآور شده است: وزارت دفاع این عوامل و یا دیگر توانمندی‌های حمایتی را به عنوان فعالیت‌ها یا "توانمندی‌های ارتباطات استراتژیک" ویژه و مجزا در نظر نمی‌گیرد، اینها توانمندی‌هایی هستند که قبلاً در اجزاء و فرایندهای وزارت دفاع وجود دارند اما شاید نیازمند تقویت و یا تخصیص منابع بیشتری هستند تا بتوانند از فرایند ارتباطات استراتژیک به نحو احسن پشتیبانی کنند.

منبع: مشرق