احتمال دخیل بودن حملات سایبری در آتشسوزیهای اخیر، مقامات کشور را به بررسی این موضوع واداشته است.
به گزارش گرداب؛ آتشسوزیهای پیدرپی چند وقت گذشته در صنایع پتروشیمی کشور، علاوه بر بروز خسارات مادی گسترده و در برخی موارد تلفات جانی، نگرانیهایی را در بین مقامات کشور و عوام جامعه به وجود آورد که واقعاً منشأ این حملات چیست و چرا اخبار این حملات، روزانه و بدون هیچ واکنشی از جانب مسئولین در رسانهها منتشر میشود. در همان زمان، مقامات وزارت نفت، احتمال بروز هرگونه حادثه خرابکارانه را منتفی اعلام کردند و مدعی شدند که این حوادث، تنها به علت نقص فنی ایجاد شده است. جدای از نقص فنی و فرسودگی برخی قطعاتی که در پتروشیمیهای کشور در حال فعالیت هستند، ادامه روند این آتشسوزیها، گمانهزنیهایی را در بین مسئولین و مردم مبنی بر احتمال وجود ردپایی از حملات سایبری در حوادث اخیر ایجاد کرد ایجاد کرد. این گمانهزنیها، سبب شد تا دبیر شورای عالی فضای مجازی کشور، از اعزام تیمی برای بررسی نقش حملات سایبری در این حوادث خبر دهد.
حال نکته قابلتأمل این است که در صورت تائید نقش حوادث سایبری در این حملات، چه کشوری انگیزه کافی برای سازماندهی این حملات و بروز خسارات اقتصادی به کشور را داشته است؟ بودجه و هزینه سازماندهی چنین حملاتی، از جانب کدام سازمان یا ارگان خارجی تأمین شده است؟ از طرفی، آیا هیچ نمونهای در چند سال اخیر وجود دارد که در پی یک حمله سایبری، آتشسوزی و انفجاری رخ دهد که منجر به بروز خسارتهای جانی و مالی شود؟
چند ماه پیش بود که مایکل راجرز، فرماندهی سایبری بخش نظامی آمریکا و مدیر سازمان امنیت ملی این کشور، به سرزمینهای اشغالی سفر کرد و با برخی از مقامات اسراییلی دیدارهایی برقرار کرد؛ دیدارهایی که رنگ و بوی سایبری را با خود به همراه داشت. در آن زمان وبگاهِ هاآرتص، هدف از این سفر را گفتگو درباره توان جنگ سایبری ایران اعلام کرد و بعدها نیز قرائنی یافت شد که نشان میداد هدف از این گفتگوها، دقیقاً همین موضوع بود.
لازم به ذکر است که اسراییل، یگانی مستقل برای جنگ سایبری در ارتش این رژیم، تشکیل داده که تمام واحدهای سایبری ارتش را در خود جمع میکند. راجرز نیز در جریان این سفر، تلاش کرد با این واحد مستقل جنگ سایبری، بیشتر آشنا شده و از تواناییهای آن، برای رسیدن به اهداف سازمان متبوعش، به نحو بهتری بهرهبرداری کند. مؤید این نکته، مطلب خبرگزاری «Jewish press» است که اعلام کرد این سفر، بهمنظور همکاری در جنگ سایبری بود.
اشاره به این مطلب خالی از لطف نیست که بعد از حمله به اداره مدیریت کارمندان آمریکا (OPM)، مقامات آمریکایی نیز بهشدت روی مسئله پاسخگویی به حملات سایبری تأکید کردند. به اعتقاد کارشناسان امنیتی، کیفرخواست صادر شده علیه هفت شهروند ایرانی به اتهام حمله سایبری به آمریکا در ابتدای سال جاری، بهانهای بود تا راه مقامات آمریکایی، برای اجرای عملیات خصمانه در فضای سایبری را هموارتر از گذشته کند و به آن وجههای بینالمللی بدهد. حتی مایکل راجرز در میزگردی در شورای آتلانتیک اعلام کرد: «سال 2016 سال بسیار بزرگی برای ما خواهد بود، چراکه در آن نقطه تصمیمگیری و ابزار عکسالعمل وجود دارد.» بنابراین، این اتهام، میتواند بهانهی خوبی برای آمریکا، جهت راهاندازی حمله سایبری علیه منافع داخلی و بینالمللی جمهوری اسلامی ایران باشد. لازم به ذکر است که مایکل راجرز، یک مقام ارشد اطلاعاتی و امنیتی در آمریکا است و هر جمله این مقام ارشد آمریکایی، میتواند حاوی اطلاعات مهمی باشد که بخشی از راهبرد آمریکا را افشاء میکند.
رییس آژانس امنیت ملی آمریکا در بخشهای دیگری از صحبتهای خود در این اجلاس، اعلام کرد: «ما میخواهیم عملکرد خود را از حالت دفاعی به حالت تهاجمی تبدیل نماییم تا مطمئن گردیم که نیروهای عملیاتی و سیاستمداران و همچنین ملت ما، طیف گستردهای از گزینهها را برای انتخاب دارند. درنتیجه ما بخشی از زندگی خود را صرف شروع ساخت این ظرفیت و قابلیت کردیم.» همانطور که از کلمات وی برمیآید، آمریکا در حال گسترش تواناییهای آفندی سایبری خود است. وی حتی برای اجرای عملیات سایبری، از کنگره آمریکا درخواست افزایش بودجه نیز کرده است که این موضوع، میتواند نشاندهنده جدیت آمریکاییها در دستیابی به اهداف مورد نظرشان باشد. چند وقت پیش نیز مایکل راجرز، در سخنان دیگری، از ارتش سایبری جدیدی در کشورش رونمایی کرد که با توجه به کامل نبودن ظرفیتهای عملیاتیشان، به علت وجود ضرورت، فعالیت خود را به زودی آغاز خواهند کرد. از طرفی باید به این موضوع نیز اشاره کرد که تقریباً، تلاش آمریکا، برای ورود موضوع حملات سایبری، به نهادها و مراجع بینالمللی، بر هیچکسی در دنیا پوشیده نیست و آمریکا در تلاش است تا از این طریق، برای مبارزه با مخالفانش در فضای مجازی، ائتلاف مطلوبش را سازماندهی کند.
از طرفی، باید به این موضوع نیز اشاره کرد که حملات سایبری که منجر به بروز خسارات در دنیای فیزیکی میشوند، دیگر یک رؤیا یا موضوع فیلم سینمایی نیستند و امروزه، نمونههای متعددی وجود دارد که در آن حملات سایبری، به بروز خسارات مالی منجر شدهاند. یکی از بارزترین ترین این حملات، حمله سایبری سال 2010 به تأسیسات هستهای نطنز بود که منجر به از کار افتادن تعدادی از سانتریفیوژها شد. حمله به کارخانه فولاد آلمان در سال 2014، حمله به شبکه برق ترکیه در سال 2015 که سبب خاموشی نیمی از ترکیه شد، حمله سال گذشته به شبکه برق اوکراین که عامل خاموشی گسترده در این کشور شد و اتهام آن به روسیه نسبت داده شد، انفجار سال 2008 در خطوط انتقال نفت ترکیه که در آن احتمال حمله سایبری وجود داشت و نمونههای دیگری از این دست، همه و همه نشان از آن دارند که احتمال بروز آتشسوزی در صنایع پتروشیمی ایران به علت بروز یک حمله سایبری، دیگر صحبتی به دور از واقعیت نیست.
نکته مهم دیگر این است که وزارت نفت ایران نیز از جمله اهدافی بوده که گاهی موردحمله سایبری دشمنان قرار گرفته است؛ مثلاً در سال گذشته رئيس پليس فتاي ناجا، از حمله هکرهاي آمريکايي به وزارت نفت خبر داد و گفت: «مرکز فوريتهاي واکنش به حملات سايبري که در پليس فتا فعال است موفق شد حمله هکرها به وزارت نفت را خنثي کند.» شایان ذکر است که این حمله سایبری، موفق به واردکردن خسارت فیزیکی نشد و همان ابتدای کار، خنثی گردید.
حال به سراغ بخش دیگری از ابهام موجود دراینباره میرویم. با فرض اثبات بروز آتشسوزی در صنایع پتروشیمی به علت یک حمله سایبری، چه کسی آن را راهاندازی کرده است؟ آمریکا؟ اسراییل یا عربستان؟ چه کسی انگیزه کافی برای سازماندهی این حمله را داشته است؟ بعدازاینکه بن سلمان، به آمریکا سفر و با مقامات شرکتهای واقع در دره سیلیکون در این کشور دیدار کرد، یکی از مسائلی که موجب شد احتمال همکاری سایبری آمریکا و عربستان را در راهاندازی حملات مخرب، بالا ببرد، ملاقات وی با مایکل راجرز بود. پیشازاین نیز آمریکا روی عربستان سرمایهگذاریهای مختلفی در حوزه سایبر انجام داده بود. در نتیجه عربستان، شریک راهبردی آمریکا در منطقه محسوب میشود. آمریکا نیز در راهبرد سایبری خود در سال 2015، درباره استفاده از شرکای راهبردی خود بهمنظور دفاع از منافع این کشور، آورده است: «آمریکا به دنبال ساختن اتحادها و ائتلافهایی است که با فعالیتهای بالقوهی سایبری دشمنان مبارزه کند. از لحاظ راهبردی یک ائتلاف واحد پیامی را صادر میکند [به این مضمون که] آمریکا و متحدان و شرکای آن برای دفاع جمعی صف بستهاند.» با توجه به اینکه آمریکا بهطور مکرر، از ایران بهعنوان یک تهدید سایبری نام میبرد، بعید نیست که از طریق شریک منطقهای خود یعنی عربستان، حملهای خرابکارانه را علیه صنعت پتروشیمی ایران راهاندازی کرده باشد. به عبارت دیگر، شاید بتوان عربستان سعودی را، نایب منطقهای آمریکا در جنگ سایبری با جمهوری اسلامی ایران یاد کرد؛ چرا که این کشور از همه لحاظ، پتانسیل انجام اعمال خصمانه علیه کشورمان را دارد.
البته شاید بتوان از زاویه دیگری نیز به این موضوع نگریست. یکی از نکاتی که باید به آن اشاره کرد، نبود انگیزه اقتصادی برای آمریکا، در حملات احتمالی سایبری علیه جمهوری اسلامی ایران است و این حمله احتمالی که یکی از مهمترین ضررهای آن، ضرر اقتصادی بود، به نظر میرسد که باانگیزه کشور دیگری به غیر از آمریکا، سازماندهی شده باشد. یکی دیگر از احتمالات موجود، درخواست عربستان از آمریکا، برای انجام این حمله و تنها به نیت خارج کردن صنعت پتروشیمی ایران، از گردونه رقابتهای منطقهای است. شاید بتوان خوشحالی برخی مقامات سعودی در روزهایی که آتش در پتروشیمی ایرانی زبانه میکشید را دلیلی برای اثبات این مدعی دانست. درهرحال، چه این آتشسوزیها در اثر یک حمله سایبری رخ داده باشد و چه خطای انسانی یا دیگر عوامل محیطی نظیر فرسودگی سامانهها، علت بروز آن باشد، هیچکدام از این دو حالت از مسئولیت مقامات امنیتی کشور در ارتقاء توان و امنیت سایبری صنایع، نخواهد کاست. کشور ما، یکبار واقعه تلخی نظیر استاکس نت را تجربه کرد و هر عقل سلیمی، این موضوع را تائید میکند که احتمال بروز چنین حملاتی، به اعتراف تمامی شرکتهای امنیتی جهان، روز به روز در حال افزایش است.
باید به این باور برسیم که حملات سایبری، به ابزار جنگهای نسل جدید تبدیل شده و دیگر رؤیا نیستد، پس بهتر است که به فکر باشیم و از فرافکنی در مواقع بروز بحران و انداختن توپ در زمین سایر مسئولین کشوری در چنین مواقعی، پرهیز کنیم.
دبیر شورای عالی فضای مجازی با اعلام نتایج بررسی تیمهای اعزامی ویژه به محل آتشسوزیهای اخیر در کشور گفت: موضوعی دال بر حمله سایبری در حوادث اخیر به اثبات نرسید.