آنچه میخوانید، روایت رهبر معظم انقلاب است از منقلبشدن حضرت امام خمینی (ره) با مشاهده كمك دانشآموزان برای امور دفاع مقدس؛
او براى خودش عنوان و بهرهای قائل نبود. آن دستى كه توانسته بود تمام سياستهاى دنيا را با قدرت خويش تغيير دهد و جابهجا كند، آن زبان گويايى كه كلامش مثل بمب در دنيا منفجر مىشد و اثر مىگذاشت، آن اراده نيرومندى كه كوههاى بزرگ در مقابلش كوچك بودند، هر وقت از مردم صحبت مىشد، خودش را كوچكتر مىانگاشت و در مقابل احساسات و ايمان و شجاعت و عظمت و فداكارى مردم سر تعظيم فرود مىآورد و خاضعانه مىگفت: «مردم از ما بهترند.»
انسانهاى بزرگ همينگونهاند. آنها چيزهايى را مىبينند كه ديگران نمىتوانند و يا نمىخواهند رؤيت كنند. گاهى در مقابل كارهايى كه به نظر مردم معمولى مىآيد، آن روح بزرگ و آن كوه ستبر، تكان مىخورد و مىلرزيد.
هنگام جنگ، بچههاى مدرسه در نماز جمعه تهران، قلكهاى خود را شكسته بودند و پولهايش را براى جنگ هديه كرده بودند. فرداى آن روز كه خدمت امام (ره) رسيده بودم، ايشان را در حالى كه چشمهاى خدابينش از اشك، پُر شده بود، ديدم؛ به من فرمودند: «كار اين بچهها را ديدى؟»
به قدرى اين كار به نظرش عظيم آمده بود كه او را متأثر ساخته بود.
سخنرانى در مراسم جمعی از مردم مشهد، كاركنان نهضت سواد آموزى و مسؤولان وزارت نيرو 8/4/68