بسیاری از ما به آسیب های رسانه های جمعی آگاهی داریم ولی چون وجوه مختلف زندگی ما به آنها وابسته شده است، نمی توانیم از آن استفاده نکنیم. رژیم رسانه ای می تواند ما را از گزند این آسیب ها محافظت کند.
این یکی از ویژگی های جالب و پارادوکسیکال دنیای مدرن است، اگر از انسان های ساکن متروپل ها و شهرهای بزرگ بپرسید که چگونه حاضرند شلوغی، ناامنی و زندگی در کوچهپسکوچههای تنگ و مخوف را با همه مشکلات آن تحمل کنند ولی بهقدر چند روز از آن فاصله نگیرند، در جوابِ شما احتمالاً پاسخ قانعکنندهای نخواهد داشت و سعی می کنند با عبارات احساسی و گزاره هایی غیرشفاف عقیده خود را توجیه کنند. این توجیهات به این دلیل است که احتمالا با مفهوم «فردگرایی» آشنایی چندانی ندارند.
فردگرایی؛ اقتضاء جامعه مدرن است
اقتضاء جامعه مدرن برای پیشرفت اقتصادی «فردگرایی» است و جمع یک جامعه را افراد جدا از هم میسازد، افرادی که بهمثابه چرخدندههای یک کارخانه هرکدام نقشی را برای حفظ و انسجام آن جامعه انجام میدهند، چرخدندههایی که در عصر جدیدِ چاپلین در کنار هم بودند، اما هیچ رابطهای جز کار با یکدیگر نداشتد.
شاید افتخار ساکنانِ شهرهای پرجمعیت این باشد که شهروندان در امور دیگری دخالت نمی کنند و همسایه به همسایه اش کار ندارد، یا بهتر است بگوییم، کسی به دیگری توجهی ندارد و همه سعی در بیرون کشیدن گلیم خود از آب را دارند. هرچه کشوری مدرنتر و پیشرفتهتر باشد، احتمال اینکه در میان یکی از خیابان های آن از گرسنگی بمیرید و کسی در وضعیت شما «دخالت» نکند، بیشتر است.
وسائل ارتباطات جمعی جایگزین ارتباطات فردی شده اند
فطرت و اقتضاء انسان «مدنی بالطبع» بودن اوست. او نمیتواند جدای از دیگران زندگی کند و در عصر جدید بابت همین تناقض همواره از «تنهایی» میگریزد. سینما، پارک، شهربازی، کافه و... همه برای فرار از تنهایی اوست؛ زمانی که از جمع دور میشود و به منزل میرسد، با انواع رسانهها، تنهایی خود را پر میکند و تا هر زمان که احتیاج است، در اجتماع مجازی زندگی میکند. انسان عصر جدید حتی قبرستان را خارج از شهر بنا می کند و دورش را دیوار میکشد تا مرگ را فراموش کند و آن را دور از دسترس بداند؛ بنابراین انسان مدرن همیشه خود را در جمع میبیند و تمام تلاشش را برای فرار از تنهایی انجام میدهد. ارتباطات او به ارتباطات جمعی محدود می شود؛ به طوری که روز خود را با بیدار باشِ صبح رادیو آغاز و در نهایت به آن با برنامه های شبانگاهی تلویزیون پایان می دهد.
حرف اسلام چیز دیگری است!
در دین اسلام الگوی روابط اجتماعی بهگونهای دیگر ترسیمشده است تا آنجا که ارتباطات بین فردی و صله رحم جزء برترین اعمال دینی محسوب میشوند. در اهمیت ارتباطات بین فردی فرمودهاند: «صلهرحم اعمال را پاكيزه، اموال را بسيار، بلا را دفع، حساب (قيامت) را آسان میکند و مرگ را به تأخير میاندازد»[1]. همچنین مفهوم همسایه بیشتر از مجاورت فیزیکی ارزش داشته، تشکیل محلهها و ایجاد اجتماعاتی که بر محوریت محبت و همدلی و همکاری شکلگرفته باعث تقویت امید به زندگی و نشاط اجتماعی میشود؛ مسئولیتپذیری را افزایش داده و تعهدهای اخلاقی جامعه را بالا می برد تا جایی که یک شهروند در مقابل همسایه خود وظایف فراوانی را بر عهده دارد: «اگر از تو كمك خواست كمكش كنى، اگر از تو قرض خواست به او قرض دهى، اگر نيازمند شد نيازش را برطرف سازى، اگر مصيبتى ديد او را دلدارى دهى، اگر خيرى به او رسيد به وى تبريك گويى، اگر بيمار شد به عيادتش روى، وقتى مرد در تشییعجنازهاش شركت كنى، خانهات را بلندتر از خانه او نسازى تا جلوى جريان هوا را بر او بگيرى مگر آنکه خودش اجازه دهد.»[2]
خلوت اسلامی با خلوت دوران مدرنیته فرق دارد!
زمانی که اصالت بر ارتباطات بین فردی باشد، انسان دیگر از تنهایی هراس ندارد و نیازی نمیبیند که خود را مدام در معرض ارتباطات جمعی قرار دهد تا از تنهایی بگریزد. اما در ساختار ارتباطات، ضلع سومی نیز وجود دارد و آن ارتباطات با خود یا مفهوم اسلامی آن یعنی «خلوت» است. انسانِ مدرن، به جهت اینکه از تنهایی هراس دارد و ارتباطات بین فردی و درون فردی او به حداقل رسیده، مدام خود را در معرض ارتباطات جمعی قرار میدهد؛ ارتباطاتی که عمدتاً نمادین بوده و در رسانههای مجازی یافت میشود. انسان مدرن از خلوت با خود و تفکر درباره خود، جهان، حقیقت و سایر مسائل میهراسد و سعی میکند از انبوه پیامهایی که در رسانههای جمعی تولید میشوند، جا نماند. از آنجایی که مدرنیته برای سؤالات اساسی پیرامون مبدأ و معاد و پرسش های اساسی حقیقت جویان، پاسخی ندارد، به همین جهت انسان را دعوت به فراموشی و فرار از تنهایی می کند و برای این کار راه حلی بهتر از حجم انبوه پیام های سرگرم کننده ارائه نمی کند.
اما مفهوم «خلوت» در اسلام، مفهومی بسیار کلیدی و ارزشمند است که از بزرگان دین بهصورت مکرر توصیه و سفارش شده است. بسیاری از بزرگان دینی، زندگی خود را مرهون خلوت با خدای خود می دانند. انسان با خلوت می تواند به تفکر پیرامون اصلی ترین پرسش های هستی بپردازد.
لازم به ذکر است جهان معنایی اسلام، با مدرنیته تفاوت دارد و زمانی که از خلوت در اسلام نام می بریم باید توجه داشته باشیم که این مفهوم با تنهایی متفاوت است؛ زیرا انسان مومن از انبوه پیام ها به خلوت خود پناه می برد و انسان مدرن از تنهایی خود به انبوه پیام پناه برده تا به خودفراموشی برسد.
در سبک زندگی اسلامی، انسان زمان خود را به چند دسته تقسیم کرده و در این تقسیم بندی، افراط و تفریط نمی کند. همان طوری که خلوت اهمیت دارد، تاکید بر ارتباطات بین فردی نموده و در عین حال دستور به حضور مسلمانان در اجتماع داده و عزلت نشینی را شدیدا نکوهش می کند.
از سوی دیگر عمده ارتباطات در جهان مدرن، به ارتباطات جمعی محدود میشود و انسان مدرن از ارتباطات درون فردی میگریزد. به همین جهت سازوکار فنّاوریهای مدرن که برخاسته از همین ایدئولوژی ست، همواره بر «همیشه دردسترس بودن» استوار است. انسان در همه حال -حتی در میانه خواب- در دسترس است و این یعنی هیچ زمانی برای خلوت با خود در برنامه اش قرار ندارد. این نکته زمانی اهمیت می یابد که ما هنگام استفاده از وسایل ارتباط جمعی توجه داشته باشیم که ذات رسانه های جدید برپایه ایدئولوژی مدرنیته شکل گرفته و اگر انسان خود را به دست رسانه ها بسپارد، به تدریج تبدیل به انسان مدرن شده و زندگی روزمره خود را با اسلام در تناقض می بیند.
این روزها، پیام ها به ما هجوم می آورند!
اگر درگذشته حجم پیام محدود بود و انسان برای خواندن یک کتاب میتوانست برنامهریزی کند و پارچ کتاب را جرعهجرعه بنوشد، اما انسان مدرن با شیرهای همیشه باز پیامهای جذاب و سرگرمکننده مواجه است که مدام در تکاپوست تا مشتی از هرکدام بنوشد و این نوشیدن پیام های رسانه ای تا زمانی ادامه پیدا می کند که نیمههای شب از نفس بیفتد و به خواب برود. به بیان محققان حجم پیامی که یک انسان قرن بیست و یکمی در بیستوچهار ساعت شبانهروز دریافت میکند، بهاندازه حجم تمام اطلاعاتی است که یک انسان قرن هجدهمی در کل عمر خود دریافت کرده است.
بنابراین انسان (بالأخص انسان مسلمان)، لازم است زمانی را برای خلوت خود اختصاص دهد. اما در این میان تکلیف ما با رسانه ملی جمهوری اسلامی ایران و سایر رسانههای مجازی چیست؟ آیا صداوسیما میتواند برنامههای خود را در ساعت 10 شب قطع نماید و پس از نماز صبح، بار دیگر توزیع پیامهای رسانهای خود را آغاز کند؟ در جواب باید گفت خیر؛ مخاطبان رسانه در عصر جدید، دچار پراکندگی شدیدی هستند؛ هرکدام از مشاغل در جامعه مدرن در ساعتهای خاصی مشغول به انجاموظیفه هستند؛ سبک زندگی مردم تغییر کرده و برای بسیاری از آنها استفاده از رسانه به امری لازم تبدیلشده است. از سویی دیگر این اقتضاء در کنار تعدد رسانهها موجب میشود تا اگر رسانه ملی و رسانههای مرتبط، در این کارزارِ انبوه تولید پیام، عقب بمانند، مخاطب به سوی رسانههایی تمایل پیدا کند که محتوای پیامِ آن ازنظر صداقت و اخلاق، دارای کاستی های فراوانی است.
پس تکلیف ما در این شرایط چیست؟
باید گفت که انبوه پیامهای رسانهای و تأثیرات آن، نگرانیهای فراوانی را در پی دارد؛ اما ازسویی دیگر به نظر نمیرسد از حجم پیام رسانهها در طول شبانهروز کاسته شود؛ بلکه تنها راه چاره، اراده و انتخاب مخاطب در رژیم مصرف رسانهای -اولین گام سواد رسانهای- است که مدام خود را در معرض پیامهای رسانهای قرار نداده و تنها به هنگام رفع نیازی مشخص، از رسانه استفاده نماید. او می بایست ارتباطات بین فردی خود را افزایش داده و همچنین مدتی را بهدور از هرگونه گیرنده رسانهای اعم از تلویزیون و موبایل و کامپیوتر و... به خلوت با خود و مسائل اساسی حیات بپردازد. اگرچه که در ابتدای کار همواره هراسِ از دست دادنِ اطلاعات در همان مدت محدود نیز وجود دارد، اما با تمرین انسان میتواند خلوتهای پرثمری را برای خود رقم بزند.