دشمن در نبرد بي‌صدا فعال است

تاریخ انتشار : ۱۴ مهر ۱۳۸۹

بررسي‌ها نشان مي‌دهد كه آمريكا و غرب با انگيزه و برنامه‌هاي متنوع و پيچيده، نبرد با جمهوري اسلامي را دنبال مي‌كنند.

گرداب- «دشمنت را بشناس و همچنين خود را؛ خواهي ديد كه طي هزاران نبرد هم شكست نخواهي خورد. زماني كه از دشمن غافل هستي و حضورش را ناديده گرفته‌اي، حتي اگر خودت را خوب بشناسي، بدان كه شانس برد و باخت تو يكسان است. اگر شرايطي هم پيش آيد كه هم دشمن و هم خودت را به دست فراموشي سپرده باشي در هر نبردي، بازنده خواهي بود.»

اگرچه "سون تزو" به عنوان استراتژيست معروف در كتاب "هنر جنگ" نكته فوق را در 500 سال پيش از ميلاد مطرح كرد، اما اين عبارت همچنان اهميت خود را حفظ كرده و دشمن شناسي يك اصل هميشگي در روابط بين دولت‌ها محسوب مي‌شود. به ويژه اين اصل در عصر حاضر به جهت بهره گيري از فناوري‌هاي نوين در دشمني از اهميت فوق العاده حياتي برخوردار است. هر قدر جنگ‌ها از ماهيت سخت و نيمه سخت به سمت نرم، تمايل پيدا كرده، ضرورت دشمن شناسي نيز پر اهميت تر جلوه مي‌کند.

هشدار مجدد مقام معظم رهبري نسبت به اقدامات نرم دشمن و ضرورت دشمن شناسي در ديدار ائمه جمعه و جماعت با معظم له بيانگر همين مسئله است. وقتي رهبر انقلاب مقابله با جنگ نرم دشمن را به عنوان اولويت اول مطرح مي‌سازند، به طريق اولي دشمن شناسي نيز داراي اولويت همتراز است. بنابراين با غفلت و فراموشي از تلاشها و نبرد بي صداي دشمن از يك سو و عدم شناخت توانايي‌ها و ضعف‌هاي خود از سوي ديگر، گام‌هاي دشمن را به پيروزي نزديك خواهيم كرد، چنانچه رهبر انقلاب در خصوص حوادث تلخ سال گذشته فرموده بودند كه بر اثر غفلت‌هاي بزرگ برخي اشخاص به وجود آمد.

1- شدت يافتن و پيچيده تر شدن دشمني
شواهد و بررسي‌ها نشان مي‌دهد كه آمريكا و غرب با انگيزه و برنامه‌هاي متنوع و پيچيده، نبرد با جمهوري اسلامي را دنبال مي‌كنند. به عبارت ديگر برخلاف برخي توهمات، ناكامي آمريكا و غرب براي براندازي نرم نظام اسلامي ايران نه تنها آنها را از پيگيري جنگ نرم مأيوس نساخته بلكه موجب شد تا بر قوت‌هاي اين پروژه بيشتر تكيه كرده و جنگ نرم را با شدت بيشتر و سازمان يافته تري پي گيرند. مجموع تلاش‌هاي آنها پس از حوادث سال 88 بيانگر اين نكته است.

آنها براي "اشغال مجازي ايران" به جهت ناتواني در اشغال "فضاي واقعي" سرمايه گذاري رسمي و غير رسمي كرده‌اند. در اين راستا فشارها و تحريم‌ها و حتي مانورهاي سخت در راستاي پشتيباني از واحدهاي عمل كننده جنگ نرم است. چنانچه "جوزف ناي" تئوريسين جنگ نرم و ديپلماسي عمومي در تاريخ 20 ژوئن 2010 در جلسه شوراي فرهنگي انگليس با عنوان "قدرت نرم و ديپلماسي عمومي در قرن 21" تأكيد كرد:

«من با هرگونه استفاده نابجاي غرب از قدرت سخت عليه ايران مخالفم. اگر غرب از قدرت سخت عليه حكومت ايران استفاده كند نسل جوان ايراني را از مسير كنوني منحرف ساخته و به سمت حكومت مي‌كشاند. من بر اين باورم كه اگر تغييرات فرهنگي و اجتماعي مطلوب غرب در ايران اتفاق بيافتد در نهايت، اين رژيم تغيير خواهد كرد.» از اين رو وي تأكيد مي‌كند كه بايد با قدرت نرم منافع خود را در ايران دنبال كنيم.

1.1 افزايش نشست‌هاي راهبردي
بررسي‌ها نشان مي‌دهد كه دشمن، محافل فكري و راهبردي خود را براي براندازي نرم ايران بيش از گذشته فعال كرده است. در اين راستا افزايش نشست‌هاي راهبردي اين محافل و برقراري ارتباط بيشتر دولتمردان غربي و آمريكايي با محافل موصوف، بيانگر جديت بيشتر دشمن براي نبرد با ايران است.

 به عنوان نمونه مدير سابان در انديشكده بروكينگز تصريح كرد كه با قطعنامه سازمان ملل كاري نداريم، تمركز نشست بروكينگز همكاري با ايران است. تحليلگران مركز امنيت آمريكاي جديد (اينترپرايز) نيز در بررسي استراتژي درگيرسازي عمومي دولت اوباما پيشنهاد داده كه اوباما بايد يك برنامه استراتژيكي و ارتباطاتي پياده كند تا از جنبش سبز حمايت كرده و نظام ايران را تضعيف کند. يا موسسه "واشنگتن" در راهبردي به كاخ سفيد اظهار داشت: «ناديده گرفتن تبليغات ايران مي‌تواند اشتباه بزرگي باشد. واشنگتن بايد اين تلاش‌ها را جدي بگيرد، آنها را در محاسبات خود ملحوظ دارد و نقاط آسيب پذيري ايران و همچنين برتري‌هاي بارز آمريكا را در اين حوزه كشف كند. واشنگتن بايد به مقامات رسمي ابلاغ كند كه علاوه بر راديو فردا و صداي آمريكا به طور مداوم با ديگر شبكه‌ها براي مثال بي‌بي‌سي فارسي و وب‌بلاگ‌هاي فارسي كه نزد عامه ايرانيان از محبوبيت برخوردارند، مصاحبه كنند. آنها همچنين بايد با ايستگاه‌هاي عرب زبان كه براي مخاطبين در معرض تبليغات ايران، برنامه پخش مي‌كنند، نيز مصاحبه انجام دهند.» يكي ديگر از نشست‌ها در واشنگتن پيرامون بهره گيري بهتر از فيس بوك، يوتيوب و فضاي مجازي براي پيشبرد ديپلماسي عمومي آمريكا عليه ايران است.

2.1- افزايش بودجه
به ميزان توصيه‌هاي راهبردي كه محافل فكري متصل به قدرت در آمريكا و غرب صورت مي‌گيرد شاهد تصويب بودجه و سرمايه گذاري‌هاي مالي و معنوي دولتمردان اين كشورها براي براندازي نرم در ايران هستيم. چنانچه روزنامه نيويورك تايمز اعلام كرد كه واشنگتن ارائه كمك‌هاي اينترنتي براي احياي مخالفان ايران را آغاز مي‌كند. به عنوان نمونه، شوراي دولتي پخش برنامه‌هاي راديو و تلويزيون آمريكا (BBG) براي سال مالي 2010 ميلادي مبلغ 745 ميليون دلار براي گسترش برنامه صداي آمريكا (VOA) و راه اندازي فيلتر شكن براي كشورهاي ايران و چين، از كنگره در خواست كرد. وزير اطلاعات نيز طي خبري اعلام كرده بود كه دشمن 17 ميليارد و 700 ميليون دلار در بحث جنگ نرم هزينه كرده است. كمك 35 ميليون دلاري آمريكا به فعالان سايبري مخالف ايران تنها يك فقره از اعتبار مالي دشمن عليه ايران است كه در سال جاري تصويب شد.

3.1- در گيركردن نهادهاي دولتي و غيردولتي
يكي از اقدامات ديگري كه آمريكا و برخي از كشورهاي اروپايي براي فروپاشي رواني و اشغال فضاي مجازي ايران انجام داده و همچنان در جهت هماهنگي بيشتر هستند درگير كردن نهادهاي دولتي و برقراری ارتباط مضاعف با نهادهاي غير دولتي در زمينه جنگ نرم عليه ايران است. يكي از اين موارد اداره "شوراي مديران پخش" (BBG) است كه از قبل از انتخابات سال 88 راه اندازي شده و مسئوليت هماهنگي بخش رسانه‌اي جنگ نرم را بر عهده داشته است. علاوه بر اين، "راس" و "كوهن" كه به عنوان مأمورين وزارت خارجه آمريكا در سمت‌هاي اجرايي "گوگل" و بعدها در "يوتيوب" قرار گرفته بودند تلاش بيشتر خود را براي تكميل "انقلاب تويیتري" به جريان انداختند. از سوي ديگر موسسات راهبردي آمريكا از جمله موسسه واشنگتن، پس از انتخابات 88 به كاخ سفيد پيشنهاد كردند كه سازمان‌هاي خصوصي آمريكايي به برخي از بخش‌هاي ايران بسيار بيشتر از دولت آمريكا دسترسي دارند، اين سازمان‌ها اهدافي را دنبال مي‌كنند كه مي‌توانند در خدمت نيات دولت آمريكا قرار گيرند.

4.1- افزايش برنامه‌هاي رسانه‌اي
آمريكا و متحدين آن علاوه بر سرمايه گذاري‌هاي كه در سالهاي گذشته انجام داده‌اند در سال 2010 سعي كردند شبكه‌هاي جديد فارسي زبان را راه اندازي کنند كه داراي اهداف جديدي هستند. شبكه EuroNews نيز صداي فارسي را براي اخبار خود راه اندازي و در دستور كار قرار داد و 24 France قرار شد تا پايان شش ماه اول 2010، حداقل سه ساعت در روز برنامه به زبان فارسي پخش كند. BBC Persian پيش‌بيني كرده بود در اوايل تابستان 1389، 4 ساعت به زمان برنامه‌هاي خود اضافه كند و روزانه 12 ساعت برنامه به صورت زنده داشته باشد. همچنين DW آلمان قرار شد سه روز در هفته به مدت يك ساعت و نيم اخبار و برنامه‌هاي تحليلي به زبان فارسي پخش كند. دو Tv Persia راه اندازي شد. شبكه تلويزيوني استار نيز برنامه‌هاي خود را به زبان فارسي راه اندازي كرد. در ماه‌هاي اخير هم شبكه "فارسي وان" كه به پخش سريال‌هايي با دوبله فارسي مي‌پردازد نيز از قاعده جمع آوري و جذب مخاطب خالي نيست.

5.1- برقراري ارتباطات الكترونيكي
مجريان براندازي نرم در خارج به اين نتيجه رسيدند كه هر قدر برنامه‌هاي آنها به صورت ارتباط متقابل باشد بهتر جواب مي‌دهد از همين رو ديپلماسي ديجيتالي، ديپلماسي شهروندي و يا ديپلماسي تویيتري را براي اين منظور ابداع و توسعه داده‌اند. از سوي ديگر اداره "شوراي مديران پخش"، مهندسين متخصص خود را به كار گمارد تا با تدوين استراتژي‌هاي لازم، از دسترسي مخاطبين به برنامه‌ها اطمينان حاصل کنند. در اين زمينه سعي شد تا برنامه‌ها از فركانس‌هاي آشنا براي مخاطبين خارج شده و يا به ماهواره‌هايي كه كمتر توسط ايراني‌ها استفاده مي‌شوند، منتقل شوند.

همچنين در راستاي ايجاد ارتباط متقابل، در گزارش محرمانه اوباما به گنگره امريكا آمده است: «راديو فردا كه عموماً بر مخاطبين جوان تمركز كرده فضايي را به وجود آورده تا ايرانيان علاوه بر دسترسي به جهان خارج، با يكديگر نيز در ارتباط باشند. راديو فردا سعي دارد از طريق آخرين تكنولوژي‌هاي اينترنتي و وب سايت‌هاي اجتماعي در كنش متقابل با شنوندگان خود قرار گيرد. در وب سايت راديو فردا، اخبار كوتاه، گزارش‌هاي خبري، مصاحبه‌ها، تحليل‌ها، تفسيرها، بخش ارسال نظرات، بخش عكس و همچنين قطعات صوتي و تصويري قرار داده شده‌اند تا كنش متقابل با بينندگان تقویت شود.»

6.1- راه اندازي شبكه هاي ارتباطي
يكي ديگر از تلاشهاي دشمن پيدا كردن راههاي جديد براي نفوذ و جذب مخاطب و يا اطلاع گيري و اطلاع رساني بيشتر در ايران است. در اين باره ابتكارات رسانه‌اي آنلاين و جديد فارسي از جمله برنامه‌هاي آمريكا است. بخش فارسي صداي آمريكا در ژانويه 2010 اولين برنامه كاربردي براي گوشي‌هاي آيفون و اندرويد را ايجاد كرد. اين برنامه به كاربران ايراني اجازه مي‌دهد تا محتواي وب سايت شبكه خبر فارسي صداي آمريكا را از طريق ايميل، فيس بوك و تویيتر پخش كنند و همچنين با فشار دكمه‌اي در دستگاه‌هاي موبايل عكس‌ها و تصاوير ويدئويي را از طريق يك لينك بي نام و امن ارسال کنند.

7.1- آموزش
آموزش براندازي نرم از سابق مورد توجه طراحان براندازي نرم قرار داشته و براي اين منظور، پايگاههاي مختلفي در اطراف مرزهاي ايران يا در كشورهايي كه بيشترين رفت و آمد ايرانيان را دارد، ايجاد كرده بودند. اما اين برنامه علي رغم شكست آنها در حادثه سازي سال 88 همچنان در دستور كار آنها قرار داشته و با توان بيشتري در حال پيگيري است. از جمله در اخبار آمده بود كه نظاميان آمريكايي در واشنگتن در خصوص چگونگي استفاده از برخي نرم افزارها عليه ايران، گروه‌هاي اپوزيسيون را آموزش مي‌دهند. همين اقدام در دفاتر ديپلماسي عمومي آمريكا در دبي يا ساير كشور دنبال مي‌شود.

8.1- حمايت بيشتر از فتنه گران تحت عنوان حمايت از حقوق بشر
اكثر استراتژيست‌هاي غربي و آمريكايي در توصيه‌هاي خود به كاخ سفيد اين عبارت را متذكر مي‌شوند كه سياست‌هاي آمريكا نبايد جنبش به اصطلاح سبز در ايران را تضعيف و يا نسبت به حمايت از آن كوتاهي کند. چنانچه مركز امنيت آمريكاي جديد، پيشنهاد داده كه اوباما بايد يك برنامه استراتژيكي و ارتباطاتي پياده و از جنبش سبز حمايت کند. يكي از جديدترين اقدامات مصوبه كنگره آمريكا در اين خصوص، تحريم هشت مسئول ايراني به بهانه نقض حقوق بشر در ايران و حمايت از براندازان نرم است. اين اقدام كنگره آمريكا دقيقاً همان توصيه مركز اينترپرايز است كه در چارچوب درگيرسازي استراتژيك، توصيه به پيگيري مسائل حقوق بشر در ايران را كرده بود.

9.1- بيشتر كردن فشارها و تحريم‌ها
در كنار اقدامات نرم افزارانه براي پيشبرد جنگ نرم عليه ايران، فشارهاي ديپلماتيك و اقتصادي نيز از سوي دول غربي دنبال مي‌شود. بر اين اساس، مراكز راهبردي آمريكا از جمله مركز اينترپرايز در توصيه‌هاي راهبردي خود از اوباما خواستند، "درگيرسازي عمومي استراتژيك" از نو سازماندهي شود تا براي تحريم‌هاي بيشتر جلب حمايت كند. در واقع صاحب نظران آمريكايي بر اين باورند كه با تحريم‌ها مي توان قدرت نرم ايران را تضيعف و آن را وادار به تغيير رفتار در داخل کند. چنانچه "جوزف ناي" گفت: «من برآنم كه ميان استفاده از تحريم هاي اقتصادي، كه با آن موافقم و استفاده از حمله و اشغال نظامي كه با آن مخالفم، تمايز قائل شوم. استفاده از تحريم‌هاي اقتصادي بسيار اهميت دارد، اين اقدامات همه چيز را در يك شب تغيير نخواهد داد، بلكه اين پيام را مي‌رساند كه رفتاري كه ايران در پيش گرفته است، قابل قبول نيست.»

در همين راستا كاخ سفيد تلاش مي‌كند تا كشورهايي كه با تحريم‌هاي غرب عليه ايران همكاري نمي‌كنند، تحت فشارهاي مضاعفي قرار دهند. جديدترين اقدامات از اين دست در رابطه با تركيه و چين است كه كنگره آمريكا لايحه‌اي را عليه تركيه به تصويب رساند و به همن ترتيب عليه چين اقدامات مجازات كننده‌اي را در دستور كار قرار دادند.

2- اهداف
مجموع اقدامات غرب و آمريكا براي براندازي نرم يا فروپاشي و تغيير سياسي در ايران كه با شدت بسيار زياد دنبال مي‌کنند داراي دو دسته از اهداف مقدماتي و نهايي است:

1.2- اهداف مقدماتي
اين اهداف داراي سه محور زير است كه در مجموع در انتظارند تا فضاي مجازي ايران تحت اشغال و اختيار آنها در‌‌آيد.

يك- تضعيف قوت‌هاي ايران: ترديدي نيست كه مهمترين قوت‌هاي ايران قدرت نرم جمهوري اسلامي ايران است. همين قدرت بود كه مقام معظم رهبري تصريح نمودند: «ملت ايران نشان داد كه در جنگ سياسي و فكري، ايستادگي و بصيرتش كمتر از جنگ نظامي نيست.» در اين چارچوب "اوباما" در بند پنجم گزارش خود به گنگره آمريكا به برنامه‌هاي ارائه شده براي استفاده از "صندوق رسانه، تعامل و آموزش الكترونيكي ايراني ها" اشاره كرده و ابراز داشت كه اين برنامه‌ها در سه حوزه عمده قرار مي‌گيرند:
الف) تقويت سازمان‌هاي جامعه مدني
ب) افزايش آگاهي و تقويت حاكميت قانون كه شامل تبعيت از مفاد قانون اساسي و قوانين جاري ايران است و
ج) افزايش آزادي بيان از طريق استفاده خلاقانه از رسانه‌هاي جديد به منظور درگير ساختن جوانان، آموزش روزنامه نگاران طبق استانداردهاي بين المللي و تدارك دسترسي به اطلاعات فيلتر نشده در اينترنت و همچنين تدارك امكانات زبان فارسي براي اين رسانه‌ها و ابزار جديد.

 يكي از كارهايي كه با شدت زيادي دنبال مي شود، تضعيف بازوهاي توجيهي و امنيتي جمهوري اسلامي ايران است. در اين راستا، جمع بندي آنها در اين است كه سپاه مهمترين بازوي حفاظتي دستاوردهاي انقلاب است و براي هر نوع موفقيتي در براندازي نرم ايران، بايد سد سپاه پاسداران شكسته شود.

دو- تشديد ضعف‌هاي ايران: به باور براندازان نرم، ايران داراي ضعف‌هايي در زمينه‌هاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي است كه بايد با تعميق آنها، نارضايتي‌ها تشديد و بستر‌هاي نفوذ و تغيير سبك زندگي سريع تر صورت گيرد.

سه- از بين بردن فرصت‌هاي داخلي و بيروني براي پيشرفت و توسعه قدرت سخت، نيمه سخت و نرم ايران. تحريم‌هاي ديوانه‌وار عليه ايران ضمن اينكه در صدد افزايش ناكارآمدي نظام و مآلاً ايجاد نارضايتي است، سعي دارند فرصت‌هاي بيروني جمهوري اسلامي را از بين ببرند.

2.2- اهداف غايي
اهداف غايي غرب و آمريكا در نبرد عليه ايران طيف گونه است كه يك سر آن تغيير رفتار را شامل مي‌شود و سر ديگر آن تغيير سياسي حكومت جمهوري اسلامي را هدف قرار داده است.

منبع: صبح صادق