گرداب- اشاره: ساختماني نوساز و بدون تابلو در يكي از مناطق جنوبي تهران، دفتر مركزي سايت گرداب است؛ جايي كه تاكنون با اتكا بر توانمندي تيم فني خود موفق شده است بسياري از سايتهاي غيراخلاقي و ضد امنیتی را از كار بيندازد و دستاندركاران بعضي از آنها را نيز به دست قانون بسپارد. در آخرين طبقه اين ساختمان به سراغ مهندس سعيدي، مدير جوان اين سايت ميرويم تا از شيوه عملكرد وي و همكارانش، همچنين اهداف و برنامههاي آتي آنها كسب اطلاع كنيم.
•چرا گردانندگان گرداب ترجيح ميدهند به جز نشاني اينترنتي، اقدام ديگري در معرفي شخصيت حقيقي خود نداشته باشند و در نوعي گمنامي فعاليت كنند؟
بيش از آنكه شخصيت حقيقي همكاران اهميت داشته باشد، به "شخصيت حقوقي جمعي" اهميت ميدهيم. مهم نيست چه كسي به عنوان مدیر اينجا مينشيند، بلكه مهم تحليلها و رويكردهايي است كه بر مبناي آن كار ميكنيم. اينجا يك فضاي تخصصي است و خيلي نميتوان شخصي به آن نگاه كرد. ما براساس دريافتها، تحليلها، اسناد و مستنداتي عمل می کنیم كه در اختيار داريم یا به دست می آوریم.
برخی از اين اطلاعات بر اساس جمع آوری در دسترس ما قرار ميگيرد و جنبه توليدي چنداني ندارد. عمده آن هم از طريق اينترنت و صاحبان تكنولوژي آن در اين فضا منتشر ميشود. مباحث تحلیلی نیز با تکیه بر اطلاعات به دست آمده و دریافتهای دقیق کارشناسان شکل می گیرد و ما نیز بر آن اساس كار را جلو ميبريم.
اين سايت به عنوان "نماينده مركز بررسي جرايم سازمان يافته" در فضای سایبری، دغدغههاي اين مركز را دنبال ميكند. اين دغدغهها بيش از هر چه متوجه امنیت خانوادهها و پس از آن براي همه افراد جامعه، در فضاي مجازي و اينترنت شکل می گیرد. تلاش داريم اين دغدغهها را در تعامل با رسانهها به اطلاع عموم برسانيم.
• گرداب اولين پروژه ارتش سايبري است يا پيش از آن هم تجربههايي صورت گرفته است كه خود را ادامه دهنده آن بدانيد؟
من پيش از اينكه پاسخ سؤال شما را بدهم لازم است درخصوص واژه ارتش سايبري توضيح بدهم. ارتش سايبري از زماني در افواه عمومي رايج شد كه موسسه ديفنس تك (Defense Tech) اعلام كرد كه ايران صاحب ارتش سايبري است و در بین پنج کشور اول دنیا قرار دارد. ما ارتش سايبري نيستيم.مركز بررسي جرايم سازمانيافته زيرنظر "فرماندهي فضاي مجازي در سپاه" فعاليت ميكند و با ارتش سايبري فرق ميكند. هر جا هم كه فعاليتي انجام دادهايم، با تابلوي مركز بررسي جرايم سازمانيافته بوده و در پايگاه اطلاعرساني گرداب منعکس شده است.
اما ارتش سايبري، سپاه سايبري، بسيج سايبري، ارتش آفتاب و ... گروه های ديگري هستند؛ در حقیقت فعالان فضاي مجازي هستند كه اين اسامي را براي خودشان انتخاب كردهاند. اين يك غلط واژگاني مصطلح است. جالب است كه اين اشتباه عمدتاً در خارج كشور اتفاق ميافتد و آنها واژه ارتش سايبري را به كار بردند و افرادي هم در داخل كشور تصور كردند كه منظور از ارتش سايبري يعني سايبري سپاه. واحد سايبري سپاه همان مركز بررسي جرايم سازمانيافته است كه در بخش "درباره ما" در سايت گرداب به نشانی Gerdab.Ir درخصوص آن توضيح داده شده است.
• برگرديم به سؤال قبلي، آيا اين مركز كار خود را با گرداب شروع كرد؟
نه، تجربههاي ديگري هم بوده است. اولين كار به صورت اعلام سازماني همين "پروژه گرداب" است، ولي پيش از آن مطالعات و بررسيهاي زيادي داشتهايم تا اینکه اولين برخوردمان با يك جرم سازمانيافته را در قالب پروژه گرداب اعلام كرديم وگرنه سازمانی که تجربه خوب و مناسبی نداشته باشد، نميتواند در فضاي اينترنت فعاليتهايي همچون بررسي، احصاي حجم، تعداد جرم و برخورد با گروههاي سازمانيافته را با موفقيت انجام دهد. پروژه گرداب اولين تجربه مركز نيست ولي اولين تجربهاي است كه به گوش مردم رسيده و در اختيار عموم قرار گرفته است.
• ايران مطابق بررسيهاي مركز دیفنس تک، یکی از پنج ارتش سايبري جهان را در اختيار دارد. آيا گرداب هم در دسترسي كشورمان به اين مقام جهاني، مشاركت داشته است؟ آيا اقدامهايي مشابه با ارتش سايبري داريد؟
اصلاً تعريف مشخص و درستي از ارتش سايبري وجود ندارد. وقتي از ارتش سايبري صحبت ميشود، معمولاً آن را بر اساس هک و نفوذ ميشناسند. به عنوان مثال وقتي گروه هكري "آ" در سالگرد فلان واقعه، 1000 سايت را هك ميكند، نام آن را ارتش سايبري ميگذارند. كار ما كه هك كردن نيست.
وقتي چند نفر هكر دور هم جمع ميشوند و در جريان انتخابات سايت تويتر را هك ميكنند، در دنیا اسم آنها را ميگذارند ارتش سايبري، ولي كار ما كه هك كردن نيست. اينجا مچاندازي نداريم كه بگوييم ما چند سايت غربي را هك كرديم و آنها چند سايت ما را. گرداب يك سازمان است كه مأموريت دارد در فضاي مجازي، حوزههاي آسیب و تهديد را در عرصههاي فرهنگي، اجتماعي، خانواده، سياسي و امنيتي بشناسد و ضمن رصدكردن، اشراف كامل پيدا كند. اين كار با هك كردن يك سايت مثل فيس بوك يا تويتر فرق دارد.
نميخواهم هك كردن را كار پيش پاافتادهاي معرفی کنم، اما هك كردن با پروژه "اشراف اطلاعاتي" فرق دارد. در هك كردن، يك نقطه هدف وجود دارد كه روي آن عمليات انجام ميدهند، باگهاي نرمافزاري پيدا ميشود و پس از مدتي عمليات هك اتفاق ميافتد. اما فضاي كاري ما چيز ديگري است. به عنوان مثال بررسي ميكنيم و به فعاليتهايي اهميت ميدهيم كه حجم عمليات آن بالا بوده و سازمانيافته باشد. مقابلههاي مركز هم خيلي متنوعتر از گروههاي هكري است. اگر قرار به هك و نفوذ در سرور يا دیگر اجزای تشکیل دهنده یک سایت باشد، آخرين مرحله خواهد بود. در حالي كه هكرها در نخستين گام به سراغ چنين روشهايي ميروند.
• در واقع شما نقشي در تحليل مؤسسه ديفنس تك براي خودتان قائل نيستيد؟
اين مؤسسه موضوعي را بررسي كرده كه كار اصلي ما نيست. گاهي اوقات بعضي دوستان و فعالان فضای مجازی انتقاد ميكنند كه چرا به آمار اين مؤسسه اشاره و خود را به آن دلخوش ميكنيم. من بايد بگويم كه اين آمار ما را دلخوش نميكند. آنها بعضي اقدامات را رصد كردهاند و براساس آن گفتهاند كه ايران یکی از ارتش های سايبري جهان را در اختيار دارد. متوجه ماهیت ارتش سايبري در داخل كشور نیستند. آنها يك اطلاعات متوهمي دارند و فكر ميكنند سپاه، نيروي مردمي يا هر جايي كه چند فعال فضای مجازی دور هم جمع شدهاند و دارند كار اينترنتي ميكنند، همگي تحتنظر سپاه هستند و سپاه هم يعني ارتش سایبری.
آنها فکر می کنند که ايران در اين فضا از قدرتي برخوردار است كه از نظر آنها قدرت هماوردي با قدرت آمريكا را در فضای مجازی دارد. امااگر قرار باشد ما بررسي و مقايسه كنيم، با در نظر گرفتن افراد و امكانات، سابقه ورود این تکنولوژی به ایران و ... می توانیم به جایگاهی بالاتر از آنکه مد نظر آنهاست فکر کنیم؛ همانگونه که در اظهارات مقامات آمریکایی نیز منعکس است.
آمريكاييها جديداً يك فرماندهي به نام فرماندهي فضاي مجازي (Cyber Com) در پنتاگون ايجاد كردهاند. در خصوص علت تشکیل این فرماندهی آمده است: «فرماندهي سايبر براي برانگيختن عملياتهاي تهاجمي (و نه تدافعي) آماده است».
يك ژنرال چهارستاره به نام "كيت الكساندر" را هم به عنوان مسؤول آن انتخاب کرده اند كه قبلاً رئيس آژانس امنيت ملي و "سرويس مركزي امنيت" آمريكا بود. خبر داريم كه او چهارهزار نيروي زبده اطلاعاتي - امنيتي و مسلط به اينترنت برای خط مقدم این فرماندهی در اختيار دارد. ايران از نظر تعداد نيرويهاي فعال اینترنتی قابل مقايسه با آنها نيست. با اين حال توانستهايم در مقابل آنها بايستيم و در مقابل حركتهاي آنها مقاومت كرده و اجازه ندهيم به نتيجه برسند.
• ميتوان نتيجه گرفت كه تفاوت شما با آنچه كه به عنوان ارتش سايبري از آن ياد ميشود اين است كه گرداب از برخوردهاي موردي و موضعي پرهيز ميكند و به دنبال اشراف اطلاعاتي و جامعنگري است؟
بله، ما نيامدهايم اينجا كه يك عمليات ايذايي انجام داده، يك عده آدم را اذيت کنیم و برويم. ما ميپنداريم كه اين فضا، براساس نظم و برنامهريزي ويژهاي طراحي شده است. اگر نظم را از آن بگيريم، همه چيز به هم ميريزد. چند ميليارد نفر در اين فضا فعاليت ميكنند که هر روز هم در حال گسترش است. اين نظم كه بر اينترنت حاكم است اقتضا ميكند آدمهايي كه در آن فعاليت ميكنند، حركتهاي منظم انجام دهند. مركز بررسي جرايم سازمانيافته هم بايد كارهاي با انضباط انجام دهد و از حركتهاي بيهدف پرهيز كند.
ما هم با تکیه بر رصد مردمي فعالیت می کنیم و هم كارشناسان زبده ما در اين فضا كار ميكنند، تا بدانيم رخنههايي كه در امنيت ملي ما ايجاد ميشود، كجاست؟ سرمنشأ آن كجاست؟ و كجا اثر ميگذارد؟ به همين دليل از انجام كارهاي پراكنده، كاملاً برحذريم. كار ما يك كار دقيق، منظم، زماندار و هدفمند است. اينطور نيست كه مثل ارتش سايبري در پی هک و نفوذ باشیم.
آمریکایی ها هميشه در برآورد حجم امكانات و تعداد افراد ما دچار مشكل بودهاند. به همين دليل معمولاً در همه برنامههايي كه ريختهاند، در نهايت ضربه خورده و با شكست مواجه شدند. البته ما را به زحمت انداختهاند.
اي مگس عرصه سيمرغ نه جولانگه توست/ عرض خود ميبري و زحمت ما ميداري
البته این سخن به معنای دست کم گرفتن توان دشمنان نیست. آنها مناسبات داخلي ما را به خوبي نميشناسند و به همين دليل اغلب شكست ميخورند. این است که تأكيد دارم همه تحليلهاي آنها را نبايد بپذيريم. در مقايسه توان سايبري خود با خارج از كشور بايد چند نكته را درنظر بگيريم:
اينترنت را حاصل سه چهار دهه تلاش غربيها در اين فضا بدانيم. تكنولوژي محصول كار آنهاست. زميني كه ما در آن كار ميكنيم هم مال آن است. به همين خاطر اگر ايران بخواهد با آمريكا مقايسه شود به قول طلبهها، اين قياس "قياس مع الفارق" - مقایسه اشتباه دو چیز با هم- است. او صاحب تكنولوژي است و همه تكنولوژي این فضا متعلق به اوست. ما داريم در زمين رقيب بازي ميكنيم و به همين دليل، مقايسهاش اشتباه است. آنهايي كه مقايسه ميكنند ميگويند ايران در بین پنج کشور اولِ دارای ارتش سایبری قرار دارد و رتبه اول را هم به آمريكا ميدهند. این گونه است که این معادله را اشتباه تشکیل می دهند.
در حوزه ملی باید ارتش سايبري را به عنوان توان ملي در حوزه اينترنت تعریف نمود؛ يعني همه كساني كه احساس ميكنند در دو قطبي ايران و آمريكا قرار گرفتهاند و حاضرند در جنگ احتمالي و اینترنتی بين این دو به نفع كشور وارد شوند، بايد ارتش سايبري را تشكيل دهند؛ وگرنه اينكه كساني بروند سايتي را هك كنند تا توان علمي خودشان را نشان دهند، نبايد اسم ارتش سايبري روي آن گذاشت، چون ارتش سايبري را بايد متعلق به نظام جمهوري اسلامي تعريف كنيم كه نقش آن در دو قطبي ايران – آمريكا تعريف شود.
• كمك بازديدكنندگان گرداب در يافتن نقطه آسيب ها و تهدیدات اينترنت چقدر است؟ آيا آنها در دستيابي شما به اشراف اطلاعاتي، مشاركت فعالي دارند؟
پس از راهاندازي سايت گرداب از كاربران اينترنت خواستيم كه اگر علاقهمند به همكاري با ما هستند در دو بخش همكاري كنند: يكي "گزارش تخلف" در فضاي اينترنت است كه لينك آن را براي ما ميفرستند تا بررسي كنيم. در این بخش روزانه صدها لينك تخلف به ما ميرسد.
بخش دوم، "تماس با ما"ست. كاربران داخلي و خارجي ميتوانند از اين طريق با گردانندگان سايت ارتباط برقرار كنند. در اين بخش تاكنون گزارشهايي از تخلفهاي سايبري و غيرسايبري به فارسي و دیگر زبان های زنده دنيا براي ما ارسال شده است. اتفاق زيبايي كه افتاده، ايجاد دغدغه در كاربر است كه بخواهد مطلبی را كه به ذهنش ميرسد به "گرداب" گزارش دهد.احساس ميكنند فضاي بعضي سايتها ناپاك است و "گرداب" ميتواند به پاكسازي آن كمك كند. اين نگاه براي ما خيلي ارزش و اهميت دارد.
كاربران به ما كمك ميكنند كه حوزههاي نوپديد آسيبها و تهديدها در فضاي اينترنت را رصد و احصا کنیم. اين كار باعث ميشود هیچ حوزه ای از آسیب ها و تهدیدهای نوپدید از زاويه نگاه و حوزه رصد ما دور نماند. همچنين حجم را هم به ما نشان ميدهد. گزارش های ارسال شده به سایت از شهرهاي مختلف ايران و ديگر كشورها، نوع، مصداق و حجم آسیبها و تهدیدها را به ما اعلام ميكنند.
بررسي جرايم در اینترنت سازمانيافته و برخی دیگر سازمان نیافته صورت می پذیرد. تلاش مردم و كاربران در فضاي اينترنت به ما كمك ميكند كه حوزههاي نوپديد را بشناسيم و اشراف كامل به جرايم سازمانيافته و غيرسازمانيافته داشته باشيم.
• جرايم سازمانيافته و غيرسازمانيافته چه سهمي در تخلفهاي اينترنتي دارند؟ چه مستنداتي داريد كه سازمانيافتگي بعضي جرايم را نشان ميدهد؟ آيا اين سازمانيافتگي به صورت مستند داراي ارتباط و تعامل با خارج كشور نيز هست؟
پيش از آنكه به برخورد و مقابله بپردازيم، اطلاعات كامل را جمعآوري ميكنيم. مقابله ميتواند جنبه دفاع يا حمله داشته باشد. به بيان ديگر آفند يا پدافند باشد. در جريان مقابله با تخلف، پس از آنكه رصد را انجام داديم و به نتيجه رسيديم كه اين جريان سازمانيافته است، طرح مقابله را طراحي ميكنيم. البته پس از برخورد و مقابله، به اسناد جديدتري دست پيدا ميكنيم كه نشان ميدهد وابستگيهاي بيشتري دارند.
روند بررسي تخلفها، نيازمند فعاليتهاي قضايي، امنيتي و سايبري است كه با همكاري ديگر نهادها صورت ميگيرد. در اين فعاليتها به جنبههاي متنوعتري از وابستگي مجرمان پي ميبريم.
پس از آنكه در جمعبنديهاي داخلي به نتيجه رسيديم گروهي اقدام به جرم سازمانيافته سايبري ميكنند، آن را زير نظر گرفته و اطلاعات كاملي را جمعآوري ميكنيم. در اين مرحله به آنها رخ نمينماييم چون ممكن است از حوزه نظارت ما خارج شوند. پس از اشراف اطلاعاتي، روند بررسي قضايي شروع ميشود. پس از دستگيري عوامل، مجموعه اعترافات آنها هم به اطلاعات ما افزوده ميشود و عمق وابستگيها و آسيب وارد شده به جامعه را نشان ميدهد. نمونه اين كار را در پروژههاي "گرداب" و "مرصاد" به اطلاع مردم رساندهايم.
اطلاعرساني پروژه گرداب گسترده و مناسب صورت پذیرفت ولي در روند اطلاع رسانی پروژه مرصاد كمتر كسي تاكنون به جزئيات پروژه مرصاد توجه کرده است. در پروژه مرصاد، متوجه شديم كه بعضي معاندان انقلاب اسلامی در هیأت فعالان حقوق بشر با برقراری ارتباط مستقيم با گروهك نفاق و ... اجرایی نمودن پروژه بی ثبات سازی جمهوری اسلامی را در دستور کار خود قرار داده اند. كار گروهك نفاق هم كه مشخص است. در پروژه هستهاي جاسوسي كردند و ايران را به زحمت انداختند. اين فعالان حقوق بشري، با گروهك ريگي هم ارتباط مستقيم دارند.
گروهكهاي ريگي و نفاق هر دو تروريست هستند، با اين حال كساني كه خودشان را فعالان حقوق بشر ميناميدند با آنها در ارتباطند. اين تعارض ذاتي نشان ميدهد كه شعار حقوق بشر براي آنها فقط يك نقاب است. آنها براي آنكه كار خودشان در داخل كشور را ساماندهي كنند، عدهاي فريبخورده را مورد استفاده و در واقع سوءاستفاده قرار ميدهند. اطلاعاتي را براساس دستور آنها جمعآوري ميكنند و به سرشبکه اين گروهكها ميدهند كه در نهايت به پرونده حقوق بشري و قطعنامه عليه ايران تبديل ميشود.
در پرونده مرصاد، در ايميلهايي كه بين هم رد و بدل كردند، به اين موضوع رسيديم كه گروه فعالان حقوق بشر در ايران، دستور مسلح شدن گرفتند. در جريان فتنه پس از انتخابات دستور گرفتند كه منبع آب شرب مردم تهران را مسموم كنند. واقعاً متحير هستيم كه اين كارها چه ربطي به حقوق بشر دارد؟!
• منظور شما گروه كوچكي از مدعيان حقوق بشر هستند يا همه فعالان را وابسته به فرقههاي رجوي و ريگي ميدانيد؟
جريان حقوق بشر در ايران يك جريان گسترده و متنوع است. بايد از طرف جمهوري اسلامي به اين قضيه نگاه كنيم، چند پرونده اصلي به نظام فشار ميآورند. در یک بررسی می توان گفت پرونده حقوق بشر از پرونده هستهاي سنگينتر است.
جريان پرونده هستهاي هر چند ماه يك بار راه ميافتد ولي جريان حقوق بشر، مستمر است و روزانه در حال جمعآوري اطلاعات عليه ايران و طرح در مجامع بین المللی و سايتهای اطلاع رسانی خود هستند. در مسأله حقوق بشر، سازمانها و NGOهاي زيادي در دنيا فعاليت ميكنند كه ارتباط مستقيمي با دولتهاي معارض جمهوري اسلامي ايران دارند. آنها تغذيه ميشدند تا عليه جمهوري اسلامي حرف بزنند. نمونههايي وجود دارد كه اين ارتباط را نشان ميدهد.
کسانی را مأمور می کنند تا جمعآوري اطلاعات علني را از طريق روزنامه، راديو، تلويزيون و سايتها دنبال کنند. مثلاً يك فردي تجاوز به عنف و سرقت مسلحانه كرده كه قرار است طبق قانون مجازات شود. قانون اساسی ميثاق ملي است كه مردم به آن رأي داده و می خواهند اجرا شود. نتیجه بيقانوني هم هرج و مرج و ... است. آنها همين مسايل جاری همه کشورها مثل مجازاتهاي قانوني و عقبافتادن حقوق كارگران را به عنوان موارد نقض حقوق بشر در ايران جمعآوري كرده و ماهانه منتشر ميكنند. امور مرسوم هر جامعه را به عنوان نقض حقوق بشر ذكر ميكنند كه هزاران مورد آن در آمريكا و ديگر كشورها وجود دارد. در همه كشورها قانون را اجرا ميكنند و نارضايتيهایی هم به همراه دارد.
• خوب با اين حساب چه احتياجي دارند كه با شبكههاي فعالان حقوق بشري ارتباط برقرار كنند و به آنها پول بدهند؟ اين نوع بريده جرايد را كه يك كارمند ساده هم ميتواند براي آنها انجام دهد.
آنها ميخواهند شبكهاي هم موازي اين اطلاعات علني در اختيار داشته باشند. براي همين ميآيند آدمهايي را كه پس از اين با نظام سياسي ايران دچار مشكل شدهاند ساماندهي ميكنند.
احمد باطبي يكي از اين افراد است كه در ماجراي كوي دانشگاه در سال 78 معروف شد. او بعدها از ايران فرار كرد و با آقاي بوش پسر عكس يادگاري دارد كه در سايت گرداب منتشر كرديم. او سخنگوي اين فعالان حقوق بشر در ايران شده است. رئيس او كيوان رفيعي است كه با گروهكهاي نفاق و ريگي ارتباط دارد، غيرمستقيم در خدمت سازمان سيا است و مستقيماً با فعالان فضاي فتنه در ارتباط است.
ما ايميلهاي آنها (فعالان فتنه) را هم داريم كه حالا اسم نميآورم. كيوان رفيعي و سرشاخههايي كه با او ارتباط دارند، ميدانند كه دارند چه كار ميكنند و با كجا ارتباط دارند، ولي در داخل كشور چند صد نفر را كه دغدغه نسبت به فضاي داخلي كشور دارند فريب ميدهند و از طريق آنها شروع ميكنند به جمعآوري اطلاعات. اين افراد نميدانند اين اطلاعات قرار است چگونه آناليز شود. عموم آنها هم فريبخورده هستند و نميدانند پشت قضيه چيست. در اين جريانها اغلب، دانشجويان را به كار ميگيرند. سفارش خبر ميدهند به تعداد كم ولي پرداخت بالا در مقابل آن. اين دانشجو فكر ميكند كه با هزينههاي زيادي كه دارد چه اشكالي دارد كه با ارسال مثلاً دو خبر در ماه هزينه خود را تأمين كند. خبر هم خيلي زاويه بدي ندارد، ولي كسي كه اين اطلاعات را جمع ميكند، ميداندكه چه پازلي قرار است درست شود.
• خط قرمز شما در كنترل كردن و مقابله با اين افراد چيست؟ به هر حال بين كساني كه امنيت ملي را به خطر مياندازند با كساني كه دولت و نظام را نقد ميكنند فرق زيادي وجود دارد؟ اين تفكيك را شما انجام ميدهيد يا تعيين مرز و مصاديق آن را به عهده قوه قضائيه گذاشتهايد؟ اين سؤال را به اين دليل ميپرسم كه اكنون بعضي منتقدان دولت تصور ميكنند حتي اگر در چارچوب قانوني هم كار كنند، ممكن است ايميلهاي شخصي آنها توسط گردانندگان گرداب كنترل شود و شرايط سياسي مشابه چين را درذهن خود ميپرورانند. آيا واقعاً اينطور است؟
در پروژههايي كه اجرا ميكنيم اگر نيازمند برخورد باشد، حتماً با هماهنگي قوه قضائيه صورت ميگيرد. بررسي و رصد ما ورود به حوزه شخصي افراد نيست. در جمعآوري و رصد، آثار و افعال شبكهها را بررسي ميكنيم. مثلاً محتواي شبکه های اجتماعی، سايتها و وبلاگها را مرور ميكنيم؛ اینها حوزه عمومی است.
وقتي ميبينيم چندین سايت با محتوای مجرمانه وجود دارند که با عنوان فعالیت مشخص و مشترک، در سروری مشترك فعالیت دارند و دامين آنها از يكجا و به نام افراد مشخصی ثبت شده است، در حوزه بررسی جرایم سازمان یافته ما قرار می گیرد. اين اطلاعات به عنوان حوزه شخصی افراد مطرح نیست، در اینترنت سايتهايي هستند كه اين اطلاعات را در اختيار عموم ميگذارند.
اگر قرار باشد در روند پرونده به حوزه شخصي افراد ورود كنيم، اين كار فقط با دستور قاضي صورت ميگيرد. قاضي براساس محتوای پرونده و در چارچوب قانون، مأموريتهايي را به ما محول ميكند. اينطور نيست كه هر كاري دلمان بخواهد انجام دهيم. امادر كشورهايي مثل انگلستان و آمريكا، قانون مجاز بودن شنود به تصويب سنا، كنگره و مجلس عوام رسيده است؛ يعني در آن كشورها هيچ كس در هيچ جا امنيت ندارد.
در ايران حوزه شخصي افراد مورد احترام قانون و مجریان آن است. درست است كه تبليغات عليه كشورمان زياد است، ولي شرايط موجود به هیچ وجه با چين قابل مقايسه نيست. حتي قابل مقايسه با آمريكا هم نيست چون در ايالات متحده، سيستم اطلاعاتي جامعه آنها يكپارچه است، هر كسي در زندگي شخصياش هر كاري كند، اين اطلاعات ذخيره ميشود. حتي در مسايلي مانند ماليات هم از اين اطلاعات استفاده ميكنند چه رسد به حوزههاي مرتبط با امنيت ملي.
در ايران به واسطه توسعه تكنولوژي، همچنين تعهدي كه سازمانهاي اطلاعاتي كل نظام به امنيت فضاي خصوصي مردم دارند، چنين پديدههايي وجود ندارد. بسياري از اظهارنظرهايي كه در اين زمينه عليه ايران ميشود، عمليات رواني است.
بعضي اظهار نظرها نیز بر اساس درگيري بين جناحهاي سياسي است كه ميخواهند همديگر را متهم كنند. اما بايد به همه آنها گفت "ان السمع والبصر والفؤاد، كل اولئك عنه مسؤولا". خداوند متعال در قرآن فرموده است گوش و چشم و قلب همگی در برابر آنچه انجام می دهند مسؤولند؛ به دیگر سخن در خصوص حرفي كه ميزنيد بايد يك روزي پاسخگو باشيد.
عمده فعاليتهاي ما در حوزه اينترنت براي دفاع از امنيت مردم است. جنگ نرم گرچه به يك بحث سياسي تبديل شده ولي در واقع امنيت خانوادهها را هدف گرفته است. بازخورد و نتيجه آن سياسي است. به عنوان مثال در پروژه گرداب ديديم كه عدهاي سكس با محارم را ترويج ميكردند. اين كار كه جنبه امنيتي براي نظام ندارد. حكومت اگر ميخواست نگاه ليبرالي داشته باشد، ميتوانست اين كارها را ترويج كند تا خروجيهاي حوزه سياسي كم شود و به نوعي سوپاپ اطمينان فشارهاي سياسي و اقتصادي باشد.
• پس چرا نظام بايد به فكر برخورد با چنين پديدههايي باشد؟ در حالي كه امنيت آن به قول شما با چنين كارهايي به خطر نميافتد؟
بدیهی است که نظام اسلامی به امنيت خانواده اهميت ميدهد. اگر روابط غيرمشروع درخانواده ها نهادينه شود، اساس جامعه از هم مي پاشد. به تجربه انگليس نگاه كنيد كه ده ها هزار فرزند نامشروع روي دست جامعه مانده است و نمي دانند با آن چهكار كنند. از ساعت شش و هفت بعد از ظهر هيچ خانمي بلکه آقایی جرأت نمي كند در پيادهروهاي لندن رفت و آمد كند. اين ها آمارهايي است كه خودشان منتشر مي كنند. اين حوادث ناشي از همان چيزهايي است كه سال ها قبل در حوزه اخلاقي و فرهنگي آن كشور رخ داده است.
وقتي امنيت خانواده براي ما اولويت اصلي است، ورود به حوزه شخصي فقط با دستور قاضي و براي حفظ امنيت خانواده و مردم است. در پروژه گرداب به دنبال حفظ حريم امنيت مردم هستيم. پروژه هايي كه تا امروز انجام داده ايم، رويكرد ما را نشان مي دهد. نبايد در فضاي مجازي فقط با رويكرد مخالف محور وارد شويم.
به اين نگاه نمي كنيم كه چند نفر مخالف حكومت در فضاي مجازي فعال هستند كه بخواهيم با آنها مقابله كنيم. دغدغه ما دانش آموز 12 ساله تا دانشجوي سال آخر است. الان حجم عظيمي از مدارس دسترسي به اينترنت دارند. روستاهاي بالاي صد خانوار هم به اينترنت دسترسی خواهند داشت. از سوي ديگر در مدارس راهنمايي هم بحث تحقيق دارد جا مي افتد. اولين راهي كه براي تحقيق به ذهن هر كس مي رسد اينترنت است. دانش آموز تا در تولبار جستجوی گوگل بخواهد يك كلمه را جستجو كند با پيشنهادهاي غير اخلاقي گوگل مواجه مي شود.
دغدغه فضاي گرداب و مرصاد اين است که نوجوانان و جوانان دچار فضاهايي نشوند كه امنيت خانواده و جامعه را به خطر اندازند. مفهومي در غرب وجود دارد به نام "امنيت اجتماعي شده"؛ يعني همه افرادي كه در جامعه زندگی می کنند همگي در ایجاد، توسعه، تقويت و هم افزايي امنيت عمومي نقش دارند. هر يك از شهروندان اگر ببينند كسي به امنيت عمومي لطمه مي زند، به شماره 911 زنگ مي زنند. پليس هم به سرعت حضور مي يابد. اما اينجا در ایران عده اي گمان مي كنند تأمين امنيت فقط وظيفه نيروهاي انتظامي و امنيتي است. به خاطر همين ما مشكل داريم. چون مردم غرب در ايجاد امنيت اجتماعي سهيم هستند، احساس امنيت بالاست. اينجا به واسطه زحمات نيروهاي انتظامي امنيت داريم، ولي احساس آن پايين است. در حالي كه سرعت عمل نيروهاي انتظامي و امنيتي در ايران بسيار بالاست. البته این نوعی عملیات روانی نیز هست.
• گرداب به عنوان پروژه سايبري سپاه چه تفاوتي با فعاليت سايبري ديگر نهادهاي مرتبط با امنيت عمومي دارد؟
دستگاه هاي امنيتي و نظارتی در فضاي سايبر به اندازه كافي فعال هستند. رويكرد سپاه حفاظت از انقلاب و اهداف انقلاب است. سپاه براي جلوگيري از لطمه خوردن مردم در جرايم فضاي سايبر وارد عرصه شده و رويكرد خاصي دارد كه داخلي نيست. ناجا با جرايم سايبري سازمان يافته داخل كشور مقابله مي كند اما سپاه به سراغ جريان هايي رفته كه از خارج كشور تغذيه مي شوند؛ جريان هايي كه با جنگ نرم به دنبال از بين بردن زير ساخت هاي فرهنگي و اخلاقي كشور هستند. به دوستان فضاي مجازي عرض مي كنم ضمن آن كه اخلال گری و ایجاد ناامنی در فضاي اینترنت بر اساس قانون جرايم رايانه اي قابل برخورد است، اما رويكرد اصلي ما حفاظت از حريم شخصي مردم است و تلاش برای اين كه خانواده به عنوان ركن جامعه دچار مشكل نشود.
• اين روزها شاهد رواج سايت هايي مانند فيس بوك، فرند فيد و تويتر بر بستر وب 2 (Web2) هستيم كه مرز حريم شخصي و عمومي را به هم ريخته اند. استراتژي شما در مقابل اين نوع سايت ها چيست؟
فضاي وب دو (Web2) متشکل از سرویس هایی چون وبلاگ ها، ميكروبلاگ ها، آپلود سنترها، شبكه هاي اجتماعي، ویکی ها، شبکه های پخش ویدئویی و ... را بايد ريشه يابي دقيق تري كرد تا بتوان در اين خصوص تصميم گرفت.
خانم كلينتون 21 ژانویه 2010 طي سخنراني رسمي، سخنان جالب توجهي داشت كه ترجمه فارسي آن درسايت وزارت امور خارجه آمريكا قرار دارد. او سه هفته پس از راهپيمايي 9 دي در ایران می گوید: «ما براي كمك به مخالفان حكومت ها، شفاف سازي عملكرد دولت ها، دادن تريبون به مخالفان، اعتراض به نتايج مشكوك انتخابات و ... كارشناسان خبره اي را از سراسر آمريكا دور هم جمع كرديم كه نتيجه كار آنها وب 2 يا ابتكار جامعه مدني 2 است. سفرهايي هم به كشورهاي مختلف دنيا داشته ايم تا اين هديه را به آنها بدهيم.»
باید توجه داشت تكنولوژي برتر اينترنت، با هزينه گزاف كه پشتيباني شده و توسعه مي يابد، چطور مي شود رايگان به سراسر دنيا ارائه شود؟ اين کار جای سؤال دارد. آيا يك ابر قدرت اقتصادي ممكن است كاري را رايگان و بدون سود و منفعت انجام دهد؟ براي رسيدن به یک چشم انداز دقيق يك سؤال مي پرسم: شما مي دانيد سرورهاي اصلي اینترنت در دنيا كجاست؟ بخش مهمي ازآن درآمريكاست ولي براي كاهش مصرف انرژي، نسخه هايي به صورت پشتيبان در سراسر جهان وجود دارد.
اين سرورها در وزارت دفاع آمريكا، "پنتاگون" قرار دارد. اگر يك ابزاري در وزارت دفاع استفاده مي شود، بايد درخدمت دفاع يا حمله باشد.
شكل گيري اينترنت درمجموعه هاي نظامي امريكا بوده و از همان زمان اين سرورها در آنجا باقي مانده است. از آغاز، اينترنت را يك ابزار نظامي در جنگ سرد تعریف کرده اند و براي مقابله با سيستم موشكي روسيه. پروژه آرپانت (ArpaNet) نظامي بوده است و در همان جایگاه یعنی در پنتاگون توسعه پیدا کرد. این روند نشان مي دهد كه از نظر آمريكايي ها اينترنت ابزاري در خدمت پيشبرد اهداف نظامي است. در غیر این صورت پس از ایجاد و راه اندازی و در حقیقت تجاری سازی، آن را تحويل يك وزارتخانه ديگر مي دادند، همان طور كه ايران آن را در اختيار وزارت ارتباطات قرار داده است.
محتواي اينترنت را در آمريكا، وزارت امور خارجه و در رأس آن خانم كلينتون تعيين مي كند؛ بنابراين اينترنت يك ابزار سياسي هم هست. در بیانیه کاخ سفید در سال 2000 و در سخنرانی مورد اشاره در همین مصاحبه نیز به این موضوع اشاره مستقیم شده است.
اینترنت به عنوان مهم ترین ابزار توسعه دیپلماسی عمومی در نظر گرفته شده است، اما براي اين كه اهداف نظامي و سياسي خودشان را مخفي كنند، فضاي گل و بلبل براي آن درست مي كنند. موتورهاي جستجو و ساير سرویس های وب 2 طوري طراحي شده اند كه مخاطبان به اصل هدف پي نبرند.
براي اين كه تصور نكنيد دچار توهم توطئه شده ام، استناد مي کنم به سخنان چندي پيش سخنگوي پنتاگون که گفت: «ما منتظر يك 11 سپتامبر مجازي هستيم و اگر اين اتفاق بيفتد، جواب آن را در فضاي نظامي خواهیم داد.»
درحوزه سياسي از چند دهه پيش تئوري جاسوسی عمومي مطرح شد. بر اساس آن بايد اطلاعات را از نقاط مختلف جمع كرد تا امكان آناليز پيدا شود. آيا بستری بهتر از اينترنت براي جاسوس عمومي وجود دارد؟ در سياست هاي فضاي مجازي مي گويند همه مرزها بايد شيشه اي باشد. به ويژه در شبكه هاي اجتماعي كاربران همواره تهييج مي شوند كه اطلاعات شخصي خود را بیشتر منتشر كنند. عكس خانوادگي و اسرار شخصي خود را منتشر مي كنند. اگر كسي اين ها را منتشر نكند، احساس مي كند ارتباطش با مخاطبان قطع شده یا کاهش یافته است.
اگر حجم اطلاعات را كم كنيد، تعداد دوستان در وب 2 هم كم مي شوند. وب 2 مبتني بر اطلاعات و ارتباطات است؛ يعني اطلاعات بيشتري را به تعداد دوستان مجازي بيشتري بدهند تا به جایگاه بالاتری در فضای مجازی دست یابند. درحالي كه در فضاي واقعي، دوستان را به سختي انتخاب مي كنند. اين مسأله نشان از ارتباط تئوري جاسوسي عمومي و فضاي وب2 دارد. ضمن اين كه اطلاعات را جمع آوري مي كنند، ارتباطات را كشف مي كنند. فقط يكي از شبكه هاي جاسوسي كه بر اين مبنا تعريف شده، "شبكه جاسوسي اشلون" است. هر ارتباطي در دنيا برقرار مي شود كه تحت شبكه است، در اين سيستم رصد و تحليل مي شود و آي.پي ها (IP) و آي.دي هاي فرد (ID) را مطالعه مي كنند.
در نرم افزارهاي آنلاين مثل آفيس (Office) نیز که آپدیت آنلاین می شوند، همین خصیصه وجود دارد و این احتمال با قوت زیاد مطرح است که يك نسخه از مطالب تایپ شده در نرم افزار به سرور اصلي ارسال شود. حساب كنيد اگر همه چيزهايي كه در ورد(Word) تايپ كرده ايد در سرور مايكروسافت باشد، چه اطلاعات عجيبي در اختيار آنهاست.
شبكه هاي اجتماعي بر بستر وب2 هم در همين جهت طراحي شده اند. افراد در اين شبكه ها با نقش هاي مجازي وارد مي شوند تا محدوديت هاي نقش های اجتماعي واقعی را نداشته باشند. فرد مي تواند با جنسيت، سن و شغل دروغين كه مورد پسند مخاطبان جامعه مجازي است، خودش را معرفي كند تا به جايگاه خوبي در جامعه مجازي برسد؛ چرا که اکتساب جایگاه مناسب در جامعه از پیچیدگی ها و سختی های بسیاری برخوردار است و اين مسأله باعث مي شود تا فرد در جامعه واقعي جايگاه خوبي پيدا نكند و دچار افسردگي شود. مثلاً فردي مي تواند در سايت كلوب با هويت مجازي تقاضاهاي دوستي متعدد دريافت كند و ارتباطي بهتر از روابط واقعي داشته باشد.
اين شبكه ها فرصتي است براي بيان درونيات فرد بدون آن كه شناخته شود. ولي در مقابل، آسيب هاي زيادي وجود دارد؛ از جمله آن كه كلاهبرداري ها افزايش مي يابد. می بینیم که جرايم رايانه اي مانند كلاهبرداري، اخاذي، سرقت اطلاعات شخصي و جرايم اقتصادي افزايش چشم گيري در كشور يافته است. شبكه هاي اجتماعي جدا از فضاي خوبي كه براي تبادل و تضارب آرا به وجود مي آورند، اما آسيب ها و تهديدهاي جدي هم دارند كه بايد به آن توجه كرد.
غربي ها با رويكرد تقويت قدرت نرم در رويارويي با ما وب 2 را طراحي كرده اند، ولي اگر هوشمندانه با آن مواجه شويم، مي توانيم تهديدها را به فرصت تبديل كنيم.
• شما چطور به بررسي اين فضا مي پردازيد؟ آيا تيم بزرگي داريد كه محتواي صفحه شخصي افراد را در فيس بوك مرتب رصد كند و به وبلاگ به عنوان برگ بازجويي افتخاري نگاه مي كنيد يا آن كه با نگاهي از بالا، آسيب هاي رايج و عمومي را شناسايي كرده و به مسؤولان فرهنگي و اجتماعي اطلاع مي دهيد تا راهكارهاي بهبود اوضاع را بر اساس آن طراحي كنند؟
براي مقابله با تئوري جاسوسی عمومي، بیش از هر چه آگاهی دادن به مخاطب و کاربر اینترنت، از اهمیت برخوردار است، ولي اين كه مي گوييد وبلاگ برگ بازجويي افتخاري است، برداشت عمومی در فضای امنیتی همين طور است. هر چند تا زماني كه وبلاگ نویس جرم محرز بر اساس قانون مرتكب نشده باشد، كسي كاري با وي ندارد.
افراد بسیاری با آزادي بیان موجود در جامعه به بیان دیدگاه های خود می پردازند. بسياري از مخالفان دولت و حتی نظام، آزادي عمل دارند و در وبلاگ ها و صفحات اینترنتی خود مطالب انتقادي مي نويسند. فقط بخش كوچكي كه وقيحانه عمل مي كنند بر اساس قانون و توسط ضابط قضائی مجازات مي شوند. آنجايي كه ما وارد مي شويم، بايد جرايم سازمان يافته باشد. مثلاً اگر يك گروهي تشكيل شود تا عده اي از وبلاگ نويسان را در جهت انتشار مطالب مجرمانه تشويق كند، گرداب آنها را زير نظر مي گيرد. كاري به منتقدان ناصح و خیرخواه نداريم. در جريان فتنه، شبكه هایی را شناسايي كرديم كه عده زيادي را در جهت اخلال گري در فضاي مجازي بسيج كرده بودند. به لايه اول آنها پيام داديم كه حواستان باشد اگر به روش خود ادامه دهيد با شما برخورد مي كنيم. البته با لايه دوم كه فريب خورده ها هستند كاري نداريم؛ اگر به هشدارها توجه کنند و به عنوان عامل شبکه جرایم سازمان یافته مرتکب افعال مجرمانه نشوند.
• درواقع ترجيح مي دهيد جنگ نرم را با حمله به مركز فرماندهي به نتيجه برسانيد و تمايلي به مبارزه با پياده نظام ها نداريد؟
بله، چون دشمن درجنگ نرم با فريب افكار عمومي وارد عرصه مي شود، بايد به طراحان آن توجه كرد، مگر اين كه ببينيم در لايه دوم هم افراد مؤثری وجود دارند كه براي خودشان شبكه فرعي درست كرده باشند.
• اين ستاد فرماندهي ازچه طريق اهداف خود را دنبال مي كند؟
در پروژه گرداب با پديده اي مواجه شديم كه پيش از آن كسي حتي تصور هم نمي كرد به فضاي ايران وارد شود. ورود سكس با محتواي فارسي يكي از اين پديده ها بود. كسي كه اين نوع سايت ها را راه اندازي كرده است از نظر ما مجرم است، چون بازديد كننده زيادي دارد و زمينه گناه را براي افراد متعددي فراهم كرده است.
درفضاي سياسي هم وقتي فردي 300 تا 400 نفر را به جمع دوستان خود اضافه مي كند و هر روز به آنها خوراك مي دهد، ديگر پياده نظام به شمار نمي آيد.
روزانه صدها و هزاران گناه در جامعه رخ مي دهد ولي مأموران انتظامي فقط با مواردي برخورد مي كنند كه امنيت عمومي را به خطر مي اندازد. الگوي گرداب در فضاي مجازي نيز همين طور است و فقط با جرايم سازمان يافته برخورد مي كند. مي خواهيم تهاجم سازمان يافته، به فضاي اخلاقي در اينترنت صورت نگيرد.
• آيا همه همكاران گرداب ايران هستند؟ برخي سايت ها مدعي شده بودند كه هكرهاي چيني، كره اي و حتي اروپايي در مراكزي مانند گرداب به كار گرفته مي شوند.
به نظر من كساني كه در مراكز تخصصي خارج كشور مثل ديفنس تك نشسته اند، اين را تشخيص مي دهند و اگر نيروهاي چين و كره در ايران مشغول به كار بودند، هيچ وقت از قدرت ارتش سايبري ايران سخن نمي گفتند.
افزون بر این ضريب هوشي ايرانيان بسيار خوب است و در اين فضا چيزي كم نداريم. اينترنت يك تكنولوژي وارداتي است كه حدود 10 سال پيش به ايران وارد شد، با اين حال دانشمندان ایرانی در حال بومی کردن این تکنولوژی هستند و نيازي نداريم كه از چين و كره آدم وارد كنيم.
در جريان فتنه عده اي خواستند مركز رسيدگي به جرايم سازمان يافته و به نوعی كل نظام را مخدوش كنند و ادعا كردند كه براي برخورد با مخالفان، هكر از چين آورده ايم. در فضاي مجازي، هكر را از جايي نمي آورند، سفارش مي دهند كار آنلاين انجام شود.
همين ها مي گفتند در جريان سركوب فتنه، آدم هايي از لبنان و فلسطين را آورده اند. اين حرف هاي بي سر و ته چيست؟ نیروهای انتظامی با کمال اقتدار و وظیفه شناسی به انجام وظیفه می پردازند و نيازي به واردات نيرو نداريم. نه در فضاي سايبر و نه در فضاي واقعي. اين حرف ها، عمليات رواني برضد جمهوري اسلامي است.
توان فني ما به قدري هست كه اگر لازم شود، مي توانيم به كشورهاي ديگر نيروهاي فني سايبر صادر كنيم. توان ما در پروژه هايي كه اجرا كرديم نشان مي دهد مي توانيم كارهاي مهمي انجام دهيم. الان وضعيتي نيست كه تكنولوژي در انحصار كشور خاصي باقي بماند. جوانان و دانشمندان ايراني درسن هاي 25 تا 30 سال هر روز در حال شكستن مرزهاي علم هستند. در چنين شرايطي نيازي به چين نداريم آن هم چين، كه خودش وارد كننده این تكنولوژي از آمريكاست. عده اي قصد دارند با عمليات رواني، توان سايبري و فكري جوانان ما را گرفتار حاشيه كنند. به شما اطمينان مي دهم همه همکاران ما متعهد به اهداف انقلاب اسلامی، با عشق و علاقه به وطن و امنيت مردم فعاليت مي كنند.
• براي ارتباط با مخاطبان فقط از بخش "كامنت" و "تماس با ما" در سايت گرداب استفاده ميكنيد يا حضور فعالي در شبكه هاي اجتماعي هم داريد؟
در شبكه هاي اجتماعي تا امروز فعاليتي نكردهايم، ولي در حال فراهم كردن مقدمات حضور در اين شبكهها هستيم.
• با اين حساب كاربراني كه با اسم گرداب در فرندفيد و فيسبوك كار ميكنند، ربطي به شما ندارند؟
هيچ ربطي ندارند. هر چند وقت يكبار افرادي را پيدا ميكنيم كه از طرف سايت گرداب به كساني هشدار ميدهند كه اگر مثلاً محتواي سايت خود را عوض نكنيد، با شما برخورد ميشود يا آن كه شما تحت نظارت مركز بررسي جرايم سازمان يافته هستيد. همه اينها تا به امروز دروغ بوده است. من نميگويم كه آنها همگي فرصت طلب بودهاند. برخي از آنها دغدغه برخورد با رفتارهای زشت را داشته اند و از گرداب مايه گذاشتهاند. اگر يك وقتي بخواهيم به كسي تذكر آنلاين بدهيم، آن هشدار حتماً شامل لينكي به سايت ما خواهد بود. در اين فضا به صورت تخصصي عمل ميكنيم و مناسب نيست كه پيامهاي بي پشتوانه به كسي بدهيم، چون در اين صورت هركسي ميتواند خودش را نماينده گرداب اعلام كند.
• كساني هم که در چترومها ميآيند و خودشان را نماينده شما مينامند، ربطي به گرداب ندارند؟
هر جا بخواهيم تذكر بدهيم، با تابلوي گرداب و مركز بررسي جرايم سازمان يافته عمل ميكنيم. برخي از كاربران فضاي اينترنت يك ترس موهومي از گرداب دارند و فكر ميكنند اگر يك تماسي با گرداب داشته باشند يا نظري بدهند، اينجا برايشان پرونده تشكيل داده و آنها را مرتب رصد ميكنيم. ما نه وقت اين كار را داريم و نه دنبال آن هستيم. آنقدر كارهاي مهم در حوزه جرايم سازمان يافته در خارج كشور داريم كه نيرو و فرصتي براي اين كارهاي جزئي باقي نميماند. رويكردهاي ما نشان ميدهد كه به دنبال اين نوع كارها نيستيم. گاهی كساني به سايت گرداب وارد می شوند و فحش و ناسزا نثار خادمان خود می کنند؛ ما حتي پاسخ سادهاي نیز به آنها نداده ايم. فكر كرديم بالاخره افرادي در داخل يا خارج از كشور هستند كه از جاهاي ديگر عقده دارند و گرداب مي تواند فرصتي براي خالي شدن عقده آنها باشد.
به دوستان فضاي مجازي مي گويم سايت گرداب را مشاور امين خود بدانند. مركز رسيدگي به جرايم سازمان يافته متعلق به جرايم سازمان يافته است و اگر کاربری تخلف کوچکی انجام دهد، ميتواند از ما مشاوره بگيرد تا گرفتار جرايم بيشتري نشود.
منبع: همشهری ماه/شماره 56