Gerdab.IR | گرداب

وبلاگ "یک سرپناه"

سربازان حضرت روح‌الله و درهای بسته قبلتین

تاریخ انتشار : ۱۱ آبان ۱۳۸۹

صهیون و آل‌صهیون، می‌توانند حسابگری کنند و سیاست جمعیتی وضع نمایند اما امورات دنیوی در زمان های مقرر، هیچ گاه بر هیچ برنامه‌ریزی حسابگرانه‌ای منطبق نبوده و آن‌گونه پیش رفته که مشیت حضرتش بوده است، که بار امانت، لحظه‌ای بر زمین نخواهد ماند، و لا شک فیه!

قبله اول، مسجد الاقصی
چند سالی‌ست که صهیون‌های منحوس مستکبر، قوانینی جنگل‌مآبانه وضع نموده‌اند تا از حضور جوانان انقلابی دردسر‌آفرین فلسطینی در محوطه مسجد الاقصی در روزهای جمعه و نیز به هنگام مناسبت‌های خاص اسلامی جلوگیری کنند که اگر قرار بر آن باشد که نماز جمعه‌ای یا نماز عید فطر و قربانی در قدس برگزار شود که حتما خطبه‌ای دارد و سنگی و شعاری و الموت لاسرائیلی، حضار یا کودکان‌اند و یا مردان و زنانی که کاغذ عبور تاریخ تولدشان را قبل از ۱۹۶۰ نشان می‌دهد.
 
نتیجه آن‌که سربازان صهیونیست، در ترتیبات اجرایی، هیچ‌گاه با کسانی که در سر، فکر انتفاضه سوم دارند و دلی پر شور و روحی انقلابی، روبرو نخواهند شد و جماعت حاضر به فراخور سن و سال و احوالات نه انگیزه‌ای دارند و نه توانی جهت دردسر آفرینی.

قبله دوم، مسجد الحرام
چند سالی‌ست که در ایران اسلامی، صفی به درازنای پانزده، شانزده سال در مقابل ترمینال حجاج فرودگاه مهرآباد جهت تشرف به حج تمتع برقرار گردیده که کاربردی دارد عملاً به مانند قانون مستکبرانه صهیونیست‌ها و مانع از آن خواهد شد که سربازان حضرت روح الله، همان‌ها که لابد شوق صدور انقلاب دارند و کینه "صهیون" و "آل‌صهیون" در دل، در جوانی حج واجبی به جای آورند و شور و شعور شیعی‌شان را در بین اخوان مسلمان، جاری سازند.
 
حاجی ایرانی، اگر نخواهد در بازارهای حول حرم به دنبال سوغات اقوام و جهیزیه خویشان باشد و یا اگر نخواهد گردشگر منشانه مدام و از هر زاویه ممکن، عکس و فیلم بگیرد، لابد می‌خواهد یا به سنت صدر انقلاب با اسپری، دیوارهای بلاد مقدسه را از شعارهای ضد شیطانی پر کند و برائت‌های خونین بجوید از مشرکین، یا به مانند سال‌های اخیر در بین‌الحرمین کمیل بخواند و با کاهنان وهابی، دائم در مباحثه باشد و برای حاجی غیر ایرانی، راوی روایت غزه و قدس و پاکستان و صهیون و آل صهیون باشد.
 
کاروان ایران در حج پیش رو، بیش از هر زمان دیگری، حاجیان پیر و سالخورده دارد و چنین روندی، لااقل در چند سال آینده، مدام تشدید خواهد شد. حاجی مسن، از یک سو انگیزه و توان انقلابی‌گری نخواهد داشت، از سوی دیگر، توان جوان‌ترها را نیز صرف اموراتش نظیر حمل و نقل می‌نماید. گرچه این خود ثوابی خواهد بود مأجور، اما آن توان می‌توانست در این فرصت، به شیوه‌ای نیکو و نه صرفاً تشریفاتی و تزئینی، صرف انتقال پیامی متعالی به برادران مسلمان غیر هم زبان شود.

این‌که صفی این‌گونه، با چنین شرایطی وجود دارد که عبور از آن، جوانان را پیر می‌کند و پیران را ناامید، لااقل می‌توان در سه بند آن را و علت وجودی‌اش را توضیح داد.

یک) سیل جمعیت مشتاق حج.

دو) سیاست های جنگل مآبانه آل صهیون در سهمیه بندی حجاج ملل گوناگون بنا بر آن بوده که کشورهای متقاضی امر حج، به ازای هر یک میلیون نفر جمعیت، از هزار سهمیه برخوردار شوند، که بر این اساس، ایران هفتاد میلیونی، باید سهمیه ۷۰ هزار نفری داشته باشد، البته این گونه نبوده و نیست.
رابطه میان حاکمیت مستقر در هر کشور و آل صهیون، نسبت مستقیمی دارد با سهمیه آن کشور از حج تمتع. حاشیه‌نشین‌های خلیج فارس، سقفی برای تعداد حجاج اعزامی ندارند و مصر نامبارک، با جمعیتی مشابه ایران اسلامی، سهمیه ۱۳۰ هزار نفری را به خود اختصاص داده است. جمهوری اسلامی، گرچه اجازه انتقال ۱۰۰ هزار نفر را یافته، اما هیچ کشوری به مانند آن، صفی چنین طویل نداشته است.

سه) نگاه و رویکرد خاص زائر ایرانی به حج، که بسی دیر و پس از گذران جوانی و میان‌سالی و جهت انجام فریضه الهی پیش از اتمام مهلت و توبه‌های واپسین، به سراغ آن می‌رود.


راهکار چیست؟
یک) اعمال چینش‌های متناسب از سوی مسؤولین حج، آن‌سان که با بر هم زدن اولویت ها، ترکیب جمعیتی با وزنی هماهنگ از حجاج پیر و جوان فراهم آورند.

دو) اختصاص هر ساله سهمیه‌ای دو سه هزار نفره از کل سهمیه ایران، به سربازان حضرت روح الله که توان انتقال مؤثر پیام راستین انقلاب اسلامی را داشته باشند.

سه) سرمایه‌گذاری بسیار بیشتر بر روی آموزش حجاج، جهت آن‌چه مطلوب است که بودن و نبودن این‌گونه آموزشی در شرایط کنونی چندان تفاوتی ندارد، بس که نازل و ناکارآمد و نامؤثر است.

چهار) بازتعریفی از مفهوم مستطیع، با توجه به تغییر شرایط خانواده‌ها و شیوه کسب و کار و افزایش سن اشتغال جوانان، نسبت به سده‌های پیشین. شاید این‌گونه نگاه غالب به حج تمتع تغییر یافته و زمان رجوع مسلمین به آن سریع‌تر شود.

تتمه
یک) در شعر فارسی، کعبه و حج، همواره هم‌نشین خار مغیلان، عطش، کاروان، بیابان، ساربان و راهی دور و دراز بوده است که "جان زنده‌دلان سوخت در بیابانش". برای مردمان این سرزمین، کعبه بسی دور دست بوده و لازمه نیل به آن، طی مسیری سخت و طولانی در ماه‌های متوالی بوده است. امروز نیز، آن مسیر جان‌فرسا، به شکلی دیگر میان ما و کعبه قرار گرفته است، مسیری که البته بیش از آن که مکانی باشد، زمانی است، زمانی به درازنای پانزده سال.

دو) صهیون و آل‌صهیون، می‌توانند حسابگری کنند و سیاست جمعیتی وضع نمایند و الخ، اما امورات دنیوی در زمان های مقرر، هیچ گاه بر هیچ برنامه‌ریزی حسابگرانه‌ای منطبق نبوده و آن‌گونه پیش رفته که مشیت حضرتش بوده است، که بار امانت، لحظه‌ای بر زمین نخواهد ماند، و لا شک فیه!