به گزارش
گرداب، با رواج فرهنگ استارتاپی در کشور و تمایل جوانان صاحب ایده برای راهاندازی کسبوکارهای کوچک با نرخ بهرهوری بالا، باعث شکل گیری نوعی به ظاهر کسبوکارها شده که تنها منافع مالی را هدفگذاری کرده و رسالتی جز این برای خود قائل نیستند.
سوای از سرمایهگذاری در هر بخشی که مباحث مالی را دنبال میکند، کسبوکارها همواره در دل فرهنگ جوامع تعریف میشوند که به نوعی با تکیه بر این پیشنیاز میتوانند اقدام به برندسازی کرده و جای خود را در بین رقبا باز کنند.
اما با توجه به موج راهاندازی استارتاپها که اکنون کشور ما را نیز در برگرفته، روزانه شاهد افتتاح و راهاندازی بیزینسهایی حداقل در قامت یک اپلیکیشن موبایل با گردش مالیهای بالا هستیم که شاید برخی کسبوکارهای سنتی را به رسما به چالش بقا دعوت میکند.
چالشی که گاهی با توجه به مبنا قرار دادن منافع مالی، به چالشی برای خود استارتاپها نیز تبدیل شده و موجی از نارضایتی را برای آنها در جامعه به وجود آورده که نهایتا از اعتماد مخاطبانش کاسته و نهایتا به انزوای دائمی آن منجر شده است.
شاید استارتاپها با توجه به ماهیتشان، کمتر خود را درگیر مطالعه و توجه به نقاط بحرانی یک کسبوکار میکنند و از این زمانی به فکر چاره میافتند که دیگر دیر شده و باید بساطشان را از بازار رقابت جمع کنند.
یکی از بازارهای جذاب استارتاپی، برندهای فعال در بخش حملونقل عمومی و تحویل مرسولات هستند که به نسبت سایر استارتاپها، جای خود را به شکل بهتری در جامعه ما باز کردهاند و اغلب کاربران گوشیهای هوشمند در تعامل با بسترهای فراهم شده توسط آنها هستند.
فراگیری خدمات این استارتاپها چالشهایی را نیز به همراه داشته است؛ تا زمانیکه ضریب نفوذ برندها به جایگاه قابل قبولی نرسیده، تلاش میکنند تا با حفظ کیفیت خدماتدهی در بالاترین سطح ممکن، رضایت کاربران را در بالاترین حد نگه دارند اما به میزانی که جایگاه خود را در جامعه پیدا کرده و ضریب نفوذشان افزایش مییابد، به همان میزان از کیفیت خدماتشان کاسته میشود.
این رویه فراگیر است و تمامی برندها و با هر نوع خدماتی را مورد خطاب قرار میدهد؛ بدترین حالت ممکن نیز زمانی اتفاق میافتد که برند با تکیه بر اسم و رسم خود دیگر پاسخگوی سوالات و پیگیر دغدغههای مخاطبانش نیست که این موضوع قطعا آفت و ضربهای مستهلک برای استارتاپها به شمار خواهد رفت.
اخیرا گزارشهای مردمی از افت کیفیت خدماتدهی یکی از استارتاپهای حملونقل بار و مرسولات بالا گرفته که این موضوع در رقابت با سایر استارتاپهای فعال در این بخش، میتواند حاکی از نظارت ضعیف یا بیتوجهی به بخش پشتیبانی این استارتاپ باشد.
روز گذشته یکی از کاربران این استارتاپ حملونقل مرسولات، درخواست پیک موتوری برای انتقال بستهای داخل تهران را میکند؛ با وجود اینکه قیمت حمل مرسوله در اپلیکیشن 12,500 تومان درج میشود اما پیک موتوری مذکور پس از تحویل مرسوله به مقصد، رقم 20 هزار تومان را دریافت میکند و با وجود درخواست فرد تحویلگیرنده مبنی بر دریافت رسید پرداخت، از انجام این کار سر باز میزند.
این اتفاق را بارها در سامانههای حملونقل آنلاین شاهد بودیم اما چرایی اینکه نحوه نظارت و برخورد با خاطیان به چه شکل است که دایره فعالیت آنها نه تنها محدود نشده و بلکه روز به روز وسیعتر هم میشود، همچنان جای سوال است.
در پیگیری از شاکی این موضوع که مسئله را به شکل گستردهای در فضای مجازی مطرح کرده، مشخص شد که پس از پیگیری شکایت فرد ارسال کننده مرسوله از پشتیبانی این شرکت حملونقل مرسوله، گفته شده که «موبایل پیک موتوری مذکور پاسخگو نیست و مبلغ اضافه دریافت به حساب شما واریز خواهد شد»...
اما آیا مسئله با پرداخت اضافه دریافت راننده پیک موتوری حل میشود یا باید به فکر آسیبشناسی جدی در فرهنگ فعالیتهای استارتاپی بود؟!
مهمترین سوالی که مطرح میشود این است با وجود اسناد متقن و تخلف پیک موتوری مذکور، چه شرایط قانونی و فرآیندی برای شکایت و توبیخ این قبیل افراد خاطی در نظر گرفته شده تا بابی برای سودجویان دیگر هم باز نشود؟!
قانونگذار کلان که پروانه فعالیتهای تجاری این کسبوکارها را صادر میکند چه رویهای را برای این مواقع در نظر گرفته تا کاربران این قبیل سرویسها در فضای مجازی بتوانند سریعا راهکارهای قانونی و حقوقی را طی کرده و در مواردی که پشتیبانی استارتاپها با نوعی انفعال مواجه هستند و قادر به پیگیری امور مرتبط با خود نیستند، کاربران بتوانند شخصا دست به کار شده و مراتب حقوقی را طی کنند؟!