يك كارشناس شوراي روابط خارجي آمريكا در مقالهاي به بررسي راهكارهاي نفوذ رسانههاي آمريكايي در بين ملت ايران و تأثيرگذاري بر آنها براي مخالفت با نظام جمهوري اسلامي پرداخته است.
به گزارش
گرداب به نقل از فارس، "رابرت مك ماهون" (ROBERT McMAHON)، تحليلگر شوراي روابط خارجي آمريكا در مقالهاي كه در نشريه آمريكايي "فارين سرويس ژورنال" (Foreign Service Journal) منتشر شد، به بررسي رسانههاي تحت حمايت آمريكا كه عليه ايران برنامه تهيه و پخش ميكنند پرداخته است.
وي در آغاز مينويسد: خبر رسانان (سخنپراكنان) اصلي آمريكا از ديرباز با اين برداشت نادرست مواجه بودهاند كه آنها فسيلهايي هستند در دنيايي كه روز به روز به اشكال متنوعي از ارتباطات گرايش مييابد، از يك رسانه منسوخ - يعني راديو - استفاده ميكنند. در واقع، تشكيلاتي همچون صداي آمريكا و راديو آزادي اطلاعات را از طريق دامنه وسيعي از سكوهاي جديد ارسال ميكنند.
دو خبررسان عمده فارسي زبان، يعني شبكه ماهوارهاي خبر فارسي VOA و راديو فردا، به صورت 24 ساعته فعاليت ميكنند. اين رسانهها علاوه بر سرويسهاي اصلي راديويي و تلويزيوني، محتواي وسيعي را از طريق سايتهاي اينترنتي منتشر ميكنند؛ برنامههاي محلي، بينالمللي و آمريكامحور را از طريق بلاگها، فيدهاي توييتر و اعلانهاي خبري به موبايلها ميفرستند؛ ويدئوها را در يوتيوب بارگذاري ميكنند و صفحات پوياي فيسبوك را مديريت ميكنند.
اين ايستگاهها همراه با BBC و رسانههاي خارجي ديگر نقش مهمي را به عنوان مجاري اطلاعاتي به داخل و خارج از ايران ايفا ميكنند. دولت ايران اين تلاشهاي رسانهاي را به عنوان يك "جنگ نرم" راهاندازي شده توسط نيروهاي خارجي تقبيح كرده است.
مك ماهون با تأكيد بر
استفاده از قدرت رسانه و سخنپراكني در مقابل ايران بهجاي اقدام نظامي، تصريح كرد: در حالي تلاشهاي رسانهاي در اين زمان به پايان خود رسيدهاند كه تحولات نگران كنندهاي در ايران در حال روي دادن است. برنامه تهران براي غنيسازي اورانيوم يكي از مهمترين تحولات در اين ميان است كه بسياري ميترسند پوششي براي رسيدن به توانمندي سلاح هستهاي باشد، در نتيجه كاخ سفيد اخيرا روي تشديد تحريمها با هدف متوقف ساختن برنامه هستهاي ايران متمركز شده است.
اين تحليلگر آمريكايي در ادامه مقاله خود آورده است: از آنجا كه اقدام نظامي عليه ايران هنوز بعيد به نظر ميرسد، گزينه قدرت نرم با استفاده از تشديد سخنپراكني در اولويت است. در نبود روابط رسمي بين دو كشور ايران و آمريكا، براي ارتباط با مردم ايران رسانههاي جمعي بيش از هميشه مهم هستند.
وي در ادامه افزود:
به عقيده كارشناسان، ايران با جمعيت بالايي از افراد زير 30 سال كه تحصيلكرده و آشنا با فنآوري هستند، زمينهاي مساعد براي اين رويكرد است.
"الكس وطنخواه"، (Alex Vatanka) كارشناس مسائل ايران در موسسه خاورميانه، ميگويد: «به خاطر ناكامي دولت و اجتناب رسانههاي خصوصي از مسائل جنجالي، يك بازار وسيع (براي اطلاعات) وجود دارد. هر دوي اين سازمانها با سيلي از پيامها از جانب ايرانيان مقيم خارج و داخل كشور مواجه هستند.»
اين مقاله ميافزايد: اما با وجود چنين ترافيكي، مقامات سخنپراكني آمريكا ميگويند، اندازهگيري اينكه چه مقدار از اخبار و برنامههاي آنها از سانسور عبور ميكند، مشكل است. تعيين وثوق پيشنهادات و اطلاعاتي كه از داخل ايران ارائه ميشوند، چالشي ديگر است.
تحليلگر شوراي روابط خارجي آمريكا به كوشش براي تسخير فضاي اطلاعاتي ايران از سوي ايالات متحده اشاره كرده و مينويسد: اين كوشش حاكي از اين است كه به منابع بيشتري، از جمله كاركنان بيشتر براي مديريت موج ترافيك رسانههاي جمعي و مقابله با تلاشهاي ايران براي مسدود كردن رسانههاي جديد نياز است.
تا اين لحظه حكومت ايران مهارت خود را در استفاده از رسانههاي جمعي نشان داده است.
"لري دياموند" (Larry Diamond)، يك مقام ارشد در موسسه "هوور"،(Hoover) در شماره جولاي مجله "دموكراسي" در مورد رقابت رو به رشد جهاني بين دموكراتها و اتوكراتها بر سر سلطه بر آنچه كه "تكنولوژي آزادي" ناميده شده، مينويسد:
نهتنها تكنولوژي، بلكه سازماندهي و راهبرد سياسي و نيروهاي هنجاري، اجتماعي و اقتصادي تعيينكننده برنده اين مسابقه خواهند بود.
مك ماهون در ادامه وظيفه رسانههاي آمريكايي را ترويج فرهنگ و ارزشهاي غربي دانسته و تصريح كرده است: هرچند كميته نظارت بر رسانههاي خارجي آمريكا (BBG)، كه مسئوليت نظارت بر تمام فعاليتهاي سخنپراكني بينالمللي آمريكا را بر عهده دارد، مرتباً بر نقش خود در حفاظت از استقلال ويرايشي سخنپراكنان از هرگونه مداخله دولتي تاكيد ميكند.
به اعتقاد تحليلگر آمريكايي، اما
سرويسهاي رسانهاي آن به عنوان يك ابزار مهم در تلاشهاي قدرت نرم آمريكا محسوب ميشوند كه از طريق يك برنامه ثابت مركب از گزارشهاي خبري، و برنامههاي فرهنگي و ويژه، با فيلترينگ رسانهاي حكومتها مقابله كرده و ارزشهاي آمريكايي و غربي -و نيز اهدافي چون ترويج دموكراسي- را به نمايش ميگذارند.
اين نويسنده سپس از افزايش منابع مالي سخنپراكنان دولتي آمريكا پس از حملات 11 سپتامبر خبر داده و مينويسد:
هدف از اين افزايش بودجه نفوذ بيشتر در بين مخاطبان مسلمان بود.
ماهون يادآور شده است: پخش برنامه براي ايران بخشي از اين موج بود كه همزمان با افزايش اهميت راهبردي اين كشور پس از دو لشكركشي نظامي آمريكا به عراق و افغانستان و فاش شدن مسائل جديد درباره برنامه غنيسازي اورانيوم آن، با علاقه ويژه دولت بوش مواجه شد.
وي در بخش ديگري از مقاله خود نوشته است: كنگره بودجه جديدي را تصويب كرد تا VOA برنامههاي تلويزيوني فارسي زبان خود را در سال 2003 آغاز كند، شبكه خبر فارسي (PNN) نيز پس از آن و در سال 2007 آغاز به كار كرد. در خلال همين دوره راديو فردا نيز يك كمك مالي براي تقويت تلاشهاي خود به ويژه در اينترنت دريافت كرد.
اين تحليلگر آمريكايي با بيان اينكه «VOA امروز حدود 10 ميليون دلار براي اداره PNN با 83 كارمند تمام وقت دريافت ميكند؛ بودجه راديو فردا حدود 6.3 ميليون دلار با 63 كارمند تمام وقت است»، افزوده است: مقامات آمريكا مراقب بودهاند تا عنوان كنند كه هدف تلاشهاي جديد، مطلع ساختن ايرانياني است كه به پذيرش تغييرات دموكراتيك علاقهمند هستند. مقامات اجرايي در هر دوي اين سازمانها بر ماموريت خود در ارائه اخبار و اطلاعات تاكيد ميكنند.
اين مقاله ميافزايد: با اين وجود آمريكاييها با انتقادهايي در مورد برنامههاي خود مواجه شدهاند. همين اواخر، PNN با ادعاهايي از جانب "تام كوبورن" (Tom Coburn)، سناتور جمهوريخواه اوكلاهاما، مواجه شد مبني بر اينكه اين شبكه اجازه انتشار ديدگاههاي ضد آمريكايي را ميدهد. اين شبكه همچنين با اتهاماتي از سوي منتقدان ديگر مواجه شده مبني بر اينكه زمان پخش زيادي در اختيار سلطنتطلبان خارج نشين ميگذارد.
نويسنده در ادامه مقاله به چند نقل قول از مسئولان رسانههاي آمريكايي در خصوص استقلال اين رسانهها ميپردازد.
"استيو رديش" (Steve Redisch)، دبير اجرايي VOA، ادعا كرد: «اين شبكه مراقب بوده است تا زمان يكسان در اختيار صداهاي رقيب قرار دهد.» وي كه سابقاً دبير اجرايي CNN در واشنگتن بود ميگويد: «افرادي هستند كه معتقدند ما بايد در كار تغيير رژيم باشيم؛ كساني هم هستند كه معتقدند بايد سلطنت را احيا كنيم. منشور ما ميگويد ما بايد يك منبع موثق و دقيق براي اخبار و اطلاعات باشيم. ما بايد سرراست گزارش دهيم.»
آقاي "گدمين" (Gedmin)، رئيس راديو آزادي نيز تاكيد ميكند كه
قرار نيست راديو فردا بازوي سخنپراكني جنبش سبز باشد. اما ميگويد كه ماموريت راديو فردا تماس با ايرانياني است كه از سوي رژيم حذف شده يا تحت پيگرد قرار گرفتهاند.
وي ميگويد: «در نهايت ما دنبال نوعي بيطرفي دلسوزانه هستيم. خود گزارشها بايد موثق و دقيق باشند، اما اين كار محدوديت دارد، بخشهايي از جامعه ايران كه احساس ميكنند صدايشان به جايي نميرسد همپيمانان طبيعي ما هستند و اساس مخاطبان ما را تشكيل ميدهند.»
مك ماهون نويسنده مقاله در ادامه مينويسد: PNN و راديو فردا هر دو اخيراً به برنامههاي كنايهآميز و طنز روي آوردهاند. در ماه مي راديو فردا برنامه زنده يك ساعته "پسفردا" را آغاز كرد و يك ماه قبل، PNN زمان برنامه محبوب "پارازيت" را كه قدمتي يك ساله دارد، از 15 دقيقه به نيم ساعت افزايش داد. برخي ناظران مجريان اين برنامه را با "جان استوارت" (Jon Stewart)، گوينده مقلد آمريكايي، مقايسه كردهاند.
وي ميافزايد: خوراك عادي طنزهاي اين برنامه را گزارشهايي همچون تعيين مدل موي ايراني از سوي اصولگرايان، كه در تابستان مطرح شده بود، تشكيل ميدهد، مقامات PNN و راديو فردا ميگويند بر اساس بازخورد رسانههاي جمعي ثابت شده است كه هر دوي اين برنامهها محبوب هستند.
در ادامه مقاله به نقل از وطنخواه از موسسه خاورميانه آمده است: برنامههايي مانند "پارازيت" راهي موثق در اختيار جوانان ايراني قرار ميدهند تا آنچه را كه در كشورشان روي ميدهد تفسير كنند.
وي ميگويد: «كل موضوع اين است كه باعث شويم افرادي كه در آن سو هستند مسائل را صحيح مطرح كنند. اين كار از رويكرد رايج VOA متفاوت است. اين كار از اين نظر بديع است كه سعي ميكند مسائل تحريك كننده را مطرح كند.»
به گفته تحليلگر سايت اينترنتي شوراي روابط خارجي آمريكا، ايران يك محيط مساعد براي فعاليت رسانههاي جمعي آمريكايي است. برآوردهاي حكومت ايران كاربران اينترنت را 23 ميليون نفر ذكر ميكند، در حاليكه بيش از 53 ميليون تلفن همراه مورد استفاده هستند.
مك ماهون ميافزايد: بشقابهاي ماهواره در محيطهاي شهري رواج دارند و كارشناسان رسانه ميگويند
ايران يكي از فعالترين بلاگوسفرهاي جهان را داراست كه حدود دهها هزار وبلاگ برآورد ميشود، وبلاگنويسان به همه چيز، از سياست تا موضوعات زيستمحيطي و شعر، ميپردازند.
"فاطمه امان" (Fatemeh Aman)، گوينده سابق راديو فردا كه اكنون به عنوان يك تحليلگر سياست و رسانههاي ايران فعاليت ميكند، ميگويد: «ايميل يك راه عادي براي ارتباط در بين ايرانيان است و از طريق آن كاربران اطلاعات مورد نياز را با استفاده از سرورهاي پروكسي در مورد نحوه مقابله با فيلترهاي حكومتي در اختيار هم ميگذارند، ويدئو كليپهاي يوتيوب و فيسبوك نيز به وفور از طريق ايميل توزيع ميشوند.»
نويسنده در پايان قسمت اول مقاله به تلاش ايران جهت مقابله با اين فعاليتها اشاره كرده و ادعا ميكند:
تحليلگران به افزايش وبسايتها و وبلاگهاي حكومتي براي خنثي كردن فعاليتهاي مخالفان دولت اشاره ميكنند كه هدايت آن در دستان بسيج و سپاه پاسداران قرار دارد.
وي در ادامه ادعاي خود ميافزايد: در همين حال، سانسور وبسايتها به قدري تشديد شده كه گزارش رسيده حتي وبلاگهاي تندرو نيز مسدود ميشوند.
نويسنده در ادامه به نقل از "عباس ميلاني"، مدير مشترك پروژه دموكراسي ايران در موسسه هوور دانشگاه "استنفورد" مدعي شده است: «دولت ايران براي آموزش افراد براي رصد اينترنت و استخدام افراد براي ايجاد بلاگهاي كاذب ميلياردها دلار هزينه ميكند، VOA و راديو فردا نيز كه از ديرباز اخبار و اطلاعات را به چندين زبان در اينترنت منتشر ميكنند، در سال گذشته گزينههاي خود را براي ايرانيان افزايش دادند.»
به گفته ميلاني، اوايل امسال PNN يك نرمافزار جديد را براي iPhone اپل و تلفن آندرويد/گوگل راهاندازي كرد كه روزآمد سازيهاي خبري را فراهم ساخته و به كاربران اجازه ميدهد تا لينكهاي اخبار VOA را از طريق فيسبوك، توييتر و ايميل ارسال كنند. PNN، كه هر روز از 6 بعد از ظهر تا نيمهشب به وقت محلي برنامههاي زنده پخش ميكند، تقريباً براي تمامي برنامههاي خود صفحه فيسبوك درست كرده است.
وي ميافزايد: راديو فردا نيز پارسال سيستم SMS، و نيمرخهاي فيسبوك و توييتر خود را راهاندازي كرد.
كارشناس شوراي روابط خارجي آمريكا در بخش ديگري از مقاله خود به كاهش بينندگان تلويزيونهاي ماهوارهاي در ايران اشاره كرده و مينويسد:
البته سخنپراكنان و خبر رسانان آمريكايي در تعيين كارآيي رسانههايي كه استفاده ميكنند و پيامهايي كه پخش ميكنند، با چالشهايي مواجه هستند.
به نوشته ماهون، نظرسنجيها نشان ميدهد كه مخاطبان تلويزيون ماهوارهاي PNN از حدود 30 درصد بيننده هفتگي در سال 2009، به 20 درصد در ابتداي امسال كاهش يافته است.
وي مدعي شد: اين موضوع تا حدي به تشديد ارسال پارازيت روي سيگنالهاي ماهوارهاي و تا حدي به اكراه پاسخدهندگان از اذعان به تماشاي رسانههاي ممنوعه باز ميگردد. درصد شنوندگان هفتگي راديو فردا به مدت چندين سال تك رقمي بوده است، دستكم تا حدودي به اين دليل كه ايران ارسال پارازيت بر روي امواج AM را افزايش داده است.
اين نويسنده در ادامه برخلاف اظهارات خود ادعا كرد: با اين حال هر دوي اين مجراها نشانههايي را ميبينند دال بر اينكه برنامههايشان از طريق سكوهاي مختلف به گوش مردم ايران ميرسند.
نويسنده در بخش ديگري از مقاله خود به نقل از "استيو رديش" (Steve Redisch) آورده است: تعداد بازديدكنندگان سايت اصلي PNN از 2.5 ميليون نفر در ژوئن 2009 به 1.8 ميليون نفر در طي يك سال بعد كاهش يافت اما بازديد از وبسايت فارسي آن از طريق سايتهاي پروكسي، صدها هزار مورد افزايش داشته است.
به گفته رديش، اين شبكه همچنين بيش از 68000 طرفدار در صفحه فيسبوك خود دارد و در ژوئن 2010 بيش از 160 هزار بازديد از ويدئوهايي كه به يوتيوب آپلود كرده بود را ثبت كرد.
مك ماهون در ادامه مقاله خود ادعا كرده است: وبسايت راديو فردا با كمك فيلترشكنها ماهانه 900 هزار بازديد كننده را جذب ميكند. اين راديو نزديك به 40 هزار طرفدار در فيسبوك دارد و از سال 2008، به طور ميانگين سالانه بيش از 90 هزار پيام از طريق پست صوتي، ايميل و پيام كوتاه دريافت كرده است.
اين مقاله ميافزايد: به عنوان مثال از نحوه عملكرد اين بازخورد، راديو فردا چندين گزارش مربوط به پرونده "شهرام اميري" -دانشمند هستهاي كه در اوايل جولاي به ايران بازگردانده شد- را در صفحه فيسبوك خود منتشر كرد. آن گزارشها در طول 10 روز اول پس از اين رويداد بيش از 600 نظر از سوي خوانندگان دريافت كردند و به گفته مقامات اين راديو، در يك نظرسنجي درباره اين موضوع بيش از 4000 نفر شركت كردند.
در بخش ديگري از مقاله آمده است: گزارش ژوئن 2010 در مورد سخنپراكني بينالمللي آمريكا و ديپلماسي عمومي (با عنوان "آيا كسي گوش ميدهد؟")، كه از سوي "ريچارد لوگار" (Richard Lugar)، سناتور جمهوريخواه اينديانا تدوين شد، استفاده اين دو مجراي سخنپراكني از رسانههاي جمعي را مورد ستايش قرار ميدهد.
به نوشته ماهون، اين مطالعه نتيجه ميگيرد كه اين ايستگاهها با قادر ساختن شهروندان ايراني به افشاي سركوب تلاشهاي دموكراتيك خود از سوي تهران، به آنها قدرت و منزلت داده است.
نويسنده مقاله در ادامه با استناد به گفتههاي "ميلاني" از موسسه هوور ادعا ميكند: «صداي آمريكا و راديو فردا ميزان انزواي حكومت ايران را اساساً به خوانندگان و شنوندگان منتقل كردهاند.»
تحليلگر سايت اينترنتي شوراي روابط خارجي آمريكا در ادامه به مشكلات آمار دقيق بينندگان رسانههاي خارجي در ايران اشاره كرده و تصريح ميكند: با اين حال، سنجش سطوح مخاطبان استفاده كننده از رسانههاي سنتي و جديد در ايران كاملاً دقيق نيست. اينترمديا، كه شركت اصلي اجرا كننده پايش مخاطبان براي سخنپراكنان بينالمللي است، بر پايه هزاران مصاحبه با ايرانيان (از طريق گفتگوي تلفني يا صحبت رودررو با آنهايي كه به خارج از كشور، مثلا دوبي مسافرت ميكنند) يك مرور ساليانه براي PNN و راديو فردا انجام ميدهد.
گدمين ميگويد: «به خاطر اين روش، ارزيابي ميزان نفوذ اينها بسيار مشكل است.»
رديش اضافه ميكند كه شمارش ترافيك و بازديدكنندگان وب -و متمايز كردن آنهايي كه در داخل و خارج ايران هستند- به خاطر استفاده رو به رشد از سرورهاي پروكسي به طور فزايندهاي مشكل ميشود.
وي ميافزايد: «در همين حال هر دو سازمان (پيان.ان و راديو فردا) به پالايش تركيب برنامههاي خود ادامه ميدهند. آقاي وطنخواه با ستايش حركتهاي خلاقانه اخير از سوي PNN ميگويد اين تلويزيون بايد هم خلاقيت و هم حرفهايگري خود را افزايش دهد. به ويژه اگر ميخواهد با سرويس 24 ساعته تلويزيون فارسي BBC، كه پس از شورشهاي 2009 راهاندازي شد، رقابت كند.»
رديش با اذعان به كيفيت برنامههاي فارسي BBC ميگويد: «استخدام فارسي زبانان ماهر در زمينه توليد تلويزيوني و روزنامهنگاري و خلق يك برنامه بديع براي پر كردن 6 ساعت و 15 دقيقه در روز "كه باب ميل ايرانيان باشد" كار مشكلي است.»
PNN در حال حاضر روزانه يك برنامه 45 دقيقهاي را كه به فارسي برگردانده شده، از "كانال تاريخ" (History Channel) دريافت ميكند. اين برنامه بخشي از 7 ساعت محتواي جديد روزانه PNN است. اين شبكه همچنين در سالروز انتخابات رياست جمهوري ايران با همكاري Home Box Office يك مستند درباره ندا آقا سلطان، كه صحنه مرگش در اعتراضات پس از انتخابات با موبايل فيلمبرداري و در سراسر جهان منتشر شده بود، نشان داد.
گزارش دفتر سناتور لوگار عنوان ميكند كه
بهرهبرداري بيشتر از همكاري بخش خصوصي با دولتي محتواي مورد نياز را در اختيار سخنپراكنان آمريكايي قرار خواهد داد.
نويسنده مقاله به مشكلات ديگري در خصوص جذب مخاطب ايراني اشاره ميكند و مينويسد: چالش ديگر در ايجاد محتوا به بعد خبري مربوط ميشود. در اين قسمت گويندگان هر دو سازمان با جريان ثابتي از گزارشها، تصاوير، ويدئوها و چيزهاي ناخواسته ديگري كه از سوي مردم ايران يا جامعه ايرانيان خارجنشين در اختيار آنها قرار ميگيرد سروكار دارند.
ماهون ميافزايد: اين دو سازمان دست به ايجاد دستورالعملهايي با هدف مديريت جريانهاي جديد اطلاعات و بازخورد زدهاند اما مقامات راديو آزادي و VOA ميگويند نياز به كاركنان بيشتر براي دستچين كردن اطلاعات كماكان باقي است.
رديش ميگويد: «يكي از چيزهايي كه همه رسانهها نياز به انجام آن دارند، اين است كه به كاربران خود به خاطر شركت در برنامهها بازخورد دهند ما بايد قادر باشيم اين بازخورد را به آنها بدهيم و اين كار مستلزم منابع انساني است.»
مك ماهون معتقد است براي ارائه اخبار به ايرانيان بايد موارد ذيل را مدنظر قرار داد: كوشش براي ارائه اخبار و اطلاعات به ايرانيان از برخي جهات تداعي كننده نبردهاي اطلاعاتي حماسي دوران جنگ سرد با شركت رسانههاي خارجي و مقامات بلوك شوروي است. طيفي از رسانههاي جديد جاي راديوي موج كوتاه و اعلاميهها را گرفتهاند، اما چالشهاي پيش روي سخنپراكنان آمريكايي از آهنگي مشابه برخوردارند:
1- نظارت بر رويدادهاي داخلي ايران و منطقه و بررسي گزارشها براي افزايش دقت گزارشهاي خبري.
اين كار مستلزم آموزش مناسب روزنامهنگاري و به احتمال زياد سطوح بالاتر كاركنان، به ويژه در خلال رويدادهاي مهيجي همچون اعتراضات پس از انتخابات 2009 خواهد بود.
2- ادامه تلاشها براي غلبه بر ارسال پارازيت بر روي سرويسهاي راديويي و تلويزيوني اصلي.
پارازيت دوران شوروي بيامان بود اما گزينههاي متعدد براي پخشهاي موج كوتاه در آن دوره، ريسمان حياتي را براي مخالفان فراهم ميساخت.
مقامات سخنپراكني، حوزه پوشش PNN را با استفاده از 6 ماهواره با هفت كانال پخش متفاوت گسترش دادهاند تا بلكه بر بخشي از پارازيتهاي ايران فائق آيند. آقاي ميلاني از مؤسسه هوور ميگويد مقامات دولتي آمريكا بايد گام را فراتر بگذارند و در پاسخ به ارسال پارازيت از سوي ايران در پخش برنامههاي رسانههاي دولتي آن اخلال ايجاد كنند.
3- پيگيري يك تلاش سخت براي جمعآوري دادههاي بيشتر و بهتر درباره نحوه دسترسي ايرانيان به اطلاعات.
مصاحبه با آنها در محلهايي چون دبي موثر خواهد بود، اما اين تلاش بايد بهطور مداوم گسترش يابد تا مسافران ايراني در جاهاي ديگر را نيز شامل شود.
نظر به اهميت اين كشور و منابعي كه صرف سخنپراكني به زبان فارسي ميشوند، نظرسنجي از مخاطبان نيز بايد بيش از يك بار در سال انجام بگيرد.
مك موهان در ادامه با اشاره به بحران مالي آمريكا مينويسد: در شرايط مالي كنوني آمريكا، بهدست آوردن منابع اضافي لازم براي حفظ خدمات رسانهاي سطح بالا به ايران مشكل به نظر ميرسد اما در بحبوحه افزايش تقاضا براي انزواي اقتصادي و سياسي ايران در كنگره، طرحهاي سخنپراكني تحت حمايت دولت براي اين كشور كليدي سزاوار تاييد، حمايت و توجه بيشتر است.