اپيزود اول سال 1389
مردم لبنان براي استقبال از رئيسجمهور ايران آماده ميشوند.
در و ديوار مناطق مختلف از جمله ضاحيه بيروت و مناطق جنوبي لبنان با تصاوير امام(ره)، آقا و احمدينژاد آذين بسته شده است.
"خوش آمديد" را در جاي جاي شهرهاي لبنان ميتوان ديد.
احمدينژاد وارد بيروت ميشود.
استقبال پرشور است.
رسانههاي غرب سردرگم شدند و تصاويري را پخش ميكنند كه قند را در دل ما آب ميكند.
احمدينژاد به ورزشگاه "الرايه" در ضاحيه ميرود. جمعيت زيادي منتظر او هستند.
گروه سرود حزبالله به افتخار او ميخواند: "اهلا و سهلا، خوشآمديد!"
فرداي آن روز رئيسجمهور ايران به شهر شهيدان ميرود؛ بنت جبيل.
مجاهدان لبناني در نزديكي مرز با اشغالگران نيز براي رئيسجمهور ايران سنگ تمام ميگذارند.
اخبار استقبال مردم لبنان از احمدينژاد، مدتها صدر اخبار رسانههاي جهان ميشود.
اپيزود دوم سال 1385
جنگ به روزهاي اوج خود رسيده است.
ارتش مجهز صهيونيستي با تمام توان، حمله زميني خود را آغاز كرده و به برخي مناطق جنوبي لبنان وارد ميشود.
رزمندگان حزبالله هم با تمام وجود ايستادهاند و با كمترين امكانات و بيشترين ايمان و روحيه به مبارزه ميپردازند.
در كوران اين جنگ سخت، تصويري ثبت شد كه تا مدتها ناديده باقي ماند.
يكي از رزمندگان حزبالله كه با موتور در منطقه عملياتي در جنوب، (احتمالاً) در حال گشتزني بوده که به كمين اشغالگران برخورد كرده و به طرز دلخراشي به شهادت ميرسد.
به تصاوير زير كه توسط يك سايت عبري زبان منتشر شده، نگاه كنيد.
دو سرباز اشغالگر در بالاي پيكر شهادت طلب لبناني ایستادهاند.
تصوير زیر، توسط صهيونيستها خراب شده است.
شايد تا اينجاي كار چيز مهمي نباشد.
اما آنچه نظر من را به خود جلب كرد و بيش از ديدن تصاوير استقبال از رئيس جمهور ايران در لبنان، قند را در دلم آب كرد، تصويري بود كه اين مجاهد شهادتطلب بر روي موتور خود چسبانده بود.