چند وقت قبل، با یکی از اساتید فلسفه دانشگاه "سن هوزه" آمریکا در مورد "حج" بحث می کردم. میگفت: «من این کار مسلمانان را درک نمیکنم. شما مسلمانان به عنوان افرادی اخلاقپیشه که در دینتان کمک به دیگران و لطف به آن ها تأکید شده است، چطور میتوانید سالانه این مقدار پول را هدر دهید؟ اگر فرض کنیم که سالانه 2 میلیون مسلمان فقط در ایام مخصوص حج (ماه ذی الحجه) به این سفر میروند و هر کدام به طور میانگین دو هزار دلار -از قیمت بلیت هواپیما گرفته تا هتل و غیره- خرج میکنند، سالانه 4 میلیارد دلار فقط در این دو هفته روز خرج میشود. اگر این پول را به نیازمندان بدهید خدا راضیتر نیست؟ اگر این پول را برای ساختن مدرسه و کمک به یتیمان و سیلزدگان و قحطیزدگان و مصارف دیگر بشردوستانه استفاده میکردید، منطقیتر نبود؟»
اخیراً از این نوع استدلالها علیه مراسم حج، در محافل غیرمذهبی کشور خودمان نیز، زیاد شنیده میشود.
در این نوشته، بنده جوابی که به آن استاد دادم را نقل به مضمون میکنم؛ گرچه اطمینان دارم که جوابم کامل نبوده است، ولی تصور میکنم خواندن آن خالی از لطف نیست.
جوابی که به ذهنم رسید این است:
اول اینکه، اصولاً طرح این سؤال میتواند برای اکثر پدیدههای دنیا صادق باشد. به عنوان مثال، طبق آمار، فرانسه (و بالاخص) شهر پاریس سالیانه بیش از 70 میلیون توریست دارد. این سؤال را نمیتوان در مورد توریستهای پاریس مطرح کرد؟ مگر مراجع اخلاقی آن ها، هر چه که باشد، از مسیحیت گرفته تا اخلاقگرایی غیر دینی، حکم نمیکند که این پول هنگفت را به جای سفر به پاریس، برای کمک به بشر هزینه کنند؟ چهطور وقتی به مسلمانان میرسد این سؤال را میکنید؟ اگر میفرمایید که پول رفتن به مکه را باید صرف کارهای بهتر کرد، بنده هم به شما میگویم، پول رفتن به سینما و رستوران و شهربازی و هر کار دیگر غیر ضروری در زندگی را باید محکوم کنید. شما با این سؤال خود، در واقع به صورت غیر مستقیم اعتراف کردهاید که توقع دارید مسلمانان در تصمیمگیریهای خود، اخلاقیتر، منطقیتر و صحیحتر از افراد دیگر عمل کنند. باشد میپذیرم.
یکی از نکاتی که در جواب به این سؤال به نظر میرسد، این است که اسلام در چه شرایطی حج را واجب کرده است؟ باید یادمان باشد که حج فقط برای کسی واجب است که منابع مالی اضافه داشته باشد.
به عنوان مثال، اگر کسی پول خود برای کمک به یتیمان و سیلزدگان و دیگر اقدامات بشردوستانه خرج کند، تا جایی که پول اضافه باقی نماند، حج بر او واجب نیست.
اگر ادعای شما این است که پولها باید صرف اقدامات خیر شود، نمیتوان حج را بهانه کرد. ما هم موافقیم! ولی اگر پولی باقی ماند که صرف مخارج خیر نشد، آنگاه حج واجب میشود. به عنوان مثال، معروف است که آیت الله مرعشی نجفی هرگز به حج نرفت! چرا که ایشان تمام منابع مالی خود را صرف امر مقدس درس و تحصیل و کتاب کرد، و به همین دلیل تا آخر عمر نتوانست پولی برای حج گردآوری کند. خدایش بیامرزد.
نکته بعد این است که نباید حج را سفری سیاحتی یا بیهدف تصور کرد. حج سفری است که فوائد بسیاری دارد. به عنوان مثال، اگر کسی با حج رفتن، مسلمان بهتری شود چه مقدار ارزش دارد؟ اگر مهربانتر شود؟ صادقتر شود؟ یا اینکه یک همسایه بهتر شود؟ یا یک همسر یا پدر یا فرزند بهتر شود؟ آیا میتوان بر روی "خودسازی" قیمت گذاشت؟ به یاد داشته باشید که همین حج است که انسانها را تربیت میکند تا بهتر شوند. فرض کنید یک مسلمان پول بسیاری دارد که در راه خیر صرف نمی کند. اگر او با حج رفتن متحول شود و بعد از آن، تا آخر عمر، به نیازمندان کمک کند نمیارزد؟ شما میگویید انسان باید "بشردوستانه" عمل کند. قبول دارم. ولی بدانید که انسان نیاز به تربیت و سازندگی شخصی دارد و حج به عنوان صحنه مؤثر سازندگی، میتواند در رفتار نیک آینده یک انسان نقش مهمی ایفا کند.
گذشته از فوائد شخصی، نباید از آثار سیاسی-اجتماعی حج نیز غافل شد. مسلمانان از نژادها و سلیقهها و فرقههای متفاوتی وجود دارند و هنگامی که برادران و خواهران دینی خود را در کنگره عظیمی به نام حج مشاهده میکنند، روح یکپارچگی آنها تقویت میشود. وقتی عرب و عجم و زن و مرد و ثروتمند و فقیر در کنار هم، در یک مراسم مشترک عبادی قرار میگیرند، میآموزند که چگونه متحد باشند. خدا میداند که اگر "حج" نبود، تفاوتها و جنگهای فرقهای چقدر بیش از این گریبانگیر مسلمانان میشد. من شخصاً افرادی را میشناسم، که بعد از سفر حج، مقدار زیادی از بدبینی خود نسبت به دیگر فرقههای اسلامی را از دست دادهاند.
همچنین، باید در نظر داشت که شرکت میلیونها مسلمان متحد در کنار هم، چه پیغامی به بدخواهان و دشمنان اسلام میدهد. آیا آنها با دیدن این قدرتنمایی، جانب احتیاط را پیش نمیگیرند؟ اگر حج، حجی باشد که در آن مانند حضرت ابراهیم (ع) با شیطان مبارزه شود، فریادهای ضداستکباری مسلمانان متحد، بر معادلههای سیاسی دنیا اثر نمیگذارد؟
و در انتها، گذشته از همهٔ این استدلالها؛ رزق دنیا چیزی است که به اعتقاد مسلمانان از جانب خدا به آنها میرسد؛ اوست که رزق و روزی را زیاد و یا کم میکند و آن خدایی که پولی در کف مسلمانان گذاشته است، از آنها خواسته است که با قسمتی از آن به حج بروند. برای یک مسلمان کافی است که بداند آنکه از طریقی داده است، دستور به خرج در طریقش نیز، داده است.