دشمن از ماهواره به عنوان يک بستر براي فعاليت هاي مخرب خويش بهصورت يکسويه استفاده هاي زيادي برد اما اينترنت بستري دوسويه و آنلاين براي فعاليت و تهاجم فرهنگي دشمن به نظام مقتدر اسلامي ما بود.
باور کنيد نبرد سختي بود و هست ياد اون روهاي دفاع مقدس بخير، اون روزها اگه دشمن بچه هاي ما رو شهيد مي کرد باعث مي شد فردي که به شهادت رسيده عزت پيدا بکند؛ خانواده اش عزت و اطرافيانش احساس افتخار مي کردند خون شهيد باعث حرکت مي شد؛ حرکت، رشد و بالندگي در فوران خون هر شهيدي براي همه قابل مشاهده بود اما امروز نبرد در فضاي اينترنت اينطوري نيست دشمن نقاط ضعف خودشو در طول تهاجماتش بر عليه ما خوب شناخته است. اون فهميد چيزي که باعث دوام و استقامت اين انقلاب و اين کشور بزرگ شده است مردمي مومن و معتقد به ارزشهاي اخلاقي و ديني است و اون با نامردي تمام با همه توان و نيرويش با برنامه ريزي بسيار پيچيده و صرف هزينه هاي بسيار زياد شبيخون فرهنگي خودشو به کشور ما آغاز کرد.
رهبر عزيزمون با بينشي الهي حمله جديد دشمن رو شناخت؛ به مسئولين و به مردم اعلام خطر کرد، فرياد زد که مواظب باشيد دشمن شبيخون فرهنگي خودشو شروع کرده اما اونايي که مسئوليت داشتند يه گوششون در بود و گوش ديگرشون دروازه؛ خيلي از مواقع بعضي از مسئولين خودشون شدند عامل شبيخون فرهنگي دشمن، بعضي هاشون طرح دوچرخه سواري خانوما رو تو خيابونا مي دادند و خودشونو تکه تکه مي کردند تا استاديومهاي ورزشي مختلط بشود يا با منحرفين تساهل و تسامع مي کردند.
زمان گذشت دشمن جاي پاي خودشو در کشور پيدا کرده بود؛ شبيخون فرهنگيشو تبديل به تهاجم فرهنگي کرد، منسجم تر عمل کرد. کتابهاي ضاله و پورنوگرافي در وزارت ارشاد اسلامي کشور ما با برنامه ريزي دشمنان کشور چاپ مي شد جايزه هاي مختلف ادبي و فرهنگي و صلح نوبل و... از سوی دشمنان نظام به براندازان داخلي نظام هديه مي شد، دشمن بودجه مبارزه با نظام در ابعاد مختلف فرهنگي و اجتماعي را به داخل کشور هدايت کرده و آدمهاي داخليش را منسجم کرده بود؛ نامهاي مختلف و دهن پرکن و عامه پسندي هم برايشان در نظر گرفته بود براي هر طيفي جريان درست کرده بود و در اين ميان رهبر عزيز و بيدارمان باز هم فرياد زد دشمن تهاجم فرهنگيش را شروع کرده است، فرياد زد دشمن نمي تواند با ملتي شجاع و مومن و مقتدر در يک جنگ فيزيکي مقابله کند براي همين دشمن به تهاجم فرهنگي رو آورده است، مواظب باشيد؛ اما مسئولين مربوطه انگار گوشهايشان بسته بود. اينترنت را که مي توانست بهترين استفاده ها را از آن کرد و و در همان حال به عنوان شمشيري دو لبه مي توانست عمل کند بدون اينکه ابزار نظارت و کنترل آن را در نظر بگيرند و دستگاههاي مربوطه محتويات و سايتهاي آن را نظارتي داشته باشند در کشور گسترش دادند و با خوشحالي همه جا داد زدند ما اينترنت را به دورترين نقاط کشور گسترش داده و مي دهيم و اين را براي پز دادن نشانه اي از توسعه يافتگي در مقابل دنيا مي دانستند اما نمي دانستند دشمن کمين کرده تا بستر لازم براي ادامه عملياتش آماده شود.
دشمن از ماهواره به عنوان يک بستر براي فعاليت هاي مخرب خويش بهصورت يکسويه استفاده هاي زيادي برد اما اينترنت بستري دوسويه و آنلاين براي فعاليت و تهاجم فرهنگي دشمن به نظام مقتدر اسلامي ما بود. باز هم رهبر عزيزمان هشدار داد فرياد زد اعلام آماده باش داد اما کو گوش شنوا مسئولين مربوطه خودشونو عاقلتر از همه مي دانستند؛ بالاخره يک روز ديگه رهبر شجاع و داناي ما طاقت نياورد همه مسئولين مربوطه رو جمع کرد، آقايون جمع شدند و در گزارشي با باد در غبغب عرض کردند، آقا ما کشور را توسعه داديم اينترنت رو برديم توي روستاهاي دور، الان ديگه جوون روستايي ما هم مي تونه بشينه از طريق اينترنت سفر کنه دور دنيا. آقامون يه نيگا بهشون کرد يه سر تکون داد و گفت احسنت. حالا اينترنت رو کنترل هم مي کنيد! آيا نظارتي هم بر اون داريد؟ آقايون پشت سرشونو و دور و برشونو نگاهي کردند و فکر ميکردند آقا از کسي ديگه اي اين سوالو پرسيده؟!! نه انگار روي سخن با خودشون بود، جواب دادند آقا جان، انقلاب به سلامت، مردممون به سلامت بعدا يه فکري براش مي کنيم!!!
آقامون نگاهش را به سمت بالا گرفت انگار زمزمه اي با خداکرد، يعني خدا ببين اينا چقدر ساده هستند بعد داد زد آخه نادانان چقدر داد بزنم، چقدر بگم دشمن خبيث و نامرده، چقدر بگم گوشاتونو باز کنيد چقدر بگم اگر بخواهيد کشورتون رو حفظ کنيد بايد دشمن رو و برنامه هاي دشمن رو بشناسيد. آخه چقدر بايد بگم که بايد توطئه هاي دشمنو بشناسيد؛ بايد چشماتونو باز باز نگه داريد اما شما بعد از همه فريادها و نصايح من اومديد ميگيد اين اينترنتي رو که ميتونه بستر مناسبي براي فعاليت دشمن و نفوذ دشمن در کشور باشه در دورترين نقاط گسترش داديد اما براي نظارت و کنترلش بعدا يک فکري مي کنيد!!! بعد دردمندانه گفت، شما اينترنت بدون کنترل و نظارت رو که مثل يک سگ هار است، وارد کشور کرديد و به جون مردم انداختيد تازه مي خواهيد بريد براي اين سگ هار قلاده بخريد!!!!
اما باز هم توجهي آنچنان به فرياد آقامون نشد. اسب ترواي دشمن در حصار اين شهر وارد شده بود، نگهبانان مدهوش دنياگردي در فضاي اينترنت بودند و مسئولين مربوطه به خيال خودشان هم رفته بودند دنبال قلاده مي گشتند؛ دشمن سپاهيانش را وارد حصار کرده بود و اينطوري شد که اينترنت تبديل شد به اسب ترواي دشمن در کشور ما.
اينبار قائد ما رهبر عزيز ما از ناتوي فرهنگي دشمن خبر داد؛ دشمن متحد شده است بودجه هاي ميلياردي دشمن براي نابودي کشور ما هزينه مي شود پروژه مختلفي از هلندي تا ديک چني تا هاگانا کليد مي خورد، از اين طرف ياران دشمن از درون حصار شهر در قالب گروههاي برانداز مخملي دشمن را حمايت مي کنند و از سوي ديگر فعاليتهاي مخرب دشمن در فضاي اينترنت اوج مي گيرد، در اين ميان دشمن بايد از عدم حمايت جوونا از کشورشون مطمئن بشه پس بايد جوونا رو فاسد کرد، مدتها کار مي کنند و با استفاده از عوامل داخليش صدها و هزاران سايت و وبلاگ مستهجن کثيف و ضدديني در فضاي اينترنت ايران توليد مي کنند؛ تلاش مي کنند هر کسي رو به شيوه اي منحرف کنند، وقتي مي بيينند جوونا چقدر به خانواده اهميت مي دهند و چقدر به کيان خانوده عشق مي ورزند، به بنيان خانواده و ارزشمندترين آنها حمله مي کنند، کثيفترين برنامه ريزيها را عملياتي مي کنند.
صدها داستان و فيلم مستهجن و ضدديني از آتش زدن قرآن کريم و تا تجاوز و هتک حرمت از زنان را روانه فضاي اينترنت مي کنند و با رذالت تمام از سکس با محارم و... مي نويسند؛ آنها مثل سربازان مغول همه را از دم تيغ مي گذرانند، مغول گردن مي زد و دست و پا مي بريد و تجاوز مي کرد و به هيچ کس رحم نمي کرد اما اينجا دشمن انسانها را تبديل به حيواناتي مدهوش از شهوت و فساد لجام گسيخته مي کند به هيچ کس هم رحم نمي کند، نگراني فضاي کاربران اينترنت را فراگرفته بود اما فريادرسي را نمي شناختند؛ فرياد اعتراض مردم بلند مي شود بسياري از وبلاگ نويسان مسلمان از فضاي آلوده اينترنت مي نويسند.
جنگي نابرابر بر پا بود از يکسو صاحبان تکنولوژي همراه با مفسدين در فضاي اينترنت نعره مستانه مي کشيدند و از سوي ديگر خيل جواناني که در اين بستر بدون کنترل و نظارت از بين مي رفتند، سياهي بود و تباهي. دشمن وارد شهر شده بود پير و جوان نمي شناخت؛ مسئولين دنبال عشق بازي با قدرت بودند مردم بي پناه بودند هيچکس به فکر ناتوي فرهنگي دشمن نبود. دلها در اين فضا، تاريک بود؛ کورسويي هم نبود. دشمن نعره مي زد، هلهله مي کرد واي خدا اينجا کربلاست يا دشت بلاست.
آري دوستان ناگهان خدا يادمان کرد و يادمان افتاد. ما فرزندان خيبريم، علي اکبرها داده ايم، همتها بر دستها تشيع کرده ايم. يادمان افتاد خود را باور کنيم، ناگهان پرچمي سبز بر فراز شهر علم شد، سبز پوشان علم بر دست يا علي گفتند و عشق آغاز شد و سپاه پاسداران باز هم مانند هميشه براي حفظ انقلاب و ارزشهاي اخلاقي جامعه به ميدان آمد. 28 اسفند 87 در شب عيد سپاه به ملتش عيدي داد.
خبر اين بود: به همت فرزندان اين سرزمين در سپاه پاسداران چندين شبکه سازمان يافته ضدامنيت، ضدفرهنگ و ضددين در فضاي اينترنت شناسايي و منهدم شدند و دهها سايت مربوط به آنها منهدم و به سايت اصلي مرکز مبارزه با اين سايتها فوروارد شد و... رنگ شادي بر چهره هاي غمگين کساني که حمله دشمن را ديده و آن را حس کرده بودند، نشست و در اين ميان صدها خانواده اي که از اين سايتها آسيبهاي جدي ديده بودند، بيشتر شاد شدند و دشمن در تحير و ماتم فرو رفت. اين بار هم سپاه فرزندان و سربازان آقامون کشور را نجات دادند، انگار تاريخ در اين انقلاب تکرار مي شود؛ اگر سپاه نبود کشور هم نبود.