Gerdab.IR | گرداب

گزارش فصلنامه ارتباطات بين‌المللي از نقش وب در اغتشاشات پس از انتخابات ایران؛

وب واسطه‌ سازماندهي اغتشاشات در ايران بود

تاریخ انتشار : ۱۸ آبان ۱۳۸۹

در زمان ناآرامي‌ها، حاميان معترضان سريعا تكنولوژي سرورهاي پروكسي را در اختيار معترضين قرار دادند تا بتوانند سانسور اينترنتي را دور بزنند.

فصلنامه ارتباطات بين‌المللي در گزارشی مفصل به تبیین نقش سایتهای اینترنتی از جمله فيس‌بوك در دامن زدن ومدیریت اغتشاشات پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران پرداخت.

به گزارش گرداب، در اين گزارش با مطالعه موردي آشوب‌هاي "سينگ‌كيانگ‌" و "ايران‌" در سال 2009، پيامدهاي استراتژيك ظهور رسانه‌هاي اجتماعي چون "توييتر‌"، "فيس‌بوك‌" و "يوتيوب‌" در عرصه سياست داخلي و بين‌المللي بررسي شده و ديپلماسي وب‌محور،  به عنوان يكي از الگوهاي مهم در استراتژي‌هاي سياست خارجي معرفي شده است.

اساس اين دارايي استراتژيك بر ارتباطات تكنولوژيكي جديد استوار است و از طريق رسانه‌هاي اجتماعي،‌ كه دسترسي بدان‌ها از طريق "پروكسي‌هاي‌" بي‌نام تسهيل مي‌شود، امكان‌پذير گشته است. يكي از نتايج جانبي ديپلماسي وب‌محور ايجاد "جمعيت‌هاي هوشمند" (Smart Mobs) است كه ممكن است از سوی برخي گروه‌ها در برنامه‌هاي سياسي خاص به‌كار گرفته شوند. در نهايت، تحقيق حاضر پيشنهاد مي‌كند كه "چين‌" از تمام پتانسيل خود در حوزه رسانه‌هاي اجتماعي بهره ببرد تا به اهداف ديپلماسي عمومي خود دست يافته و قدرت خود را در عرصه جهاني افزايش دهد.

پس از انتصاب "هيلاري كلينتون‌" به عنوان وزير امور خارجه، وي با ولع زيادی به سوي استراتژي "ديپلماسي الكترونيك‌" (که با عنوان ديپلماسي وب‌محور یا ديپلماسي 2.0 نیز شناخته می‌شود)، بسيج افكار عمومي آمريكا به منظور "مشغول شدن در اينترنت‌" و همچنين كنش متقابل گسترده با مخاطبين خارجي آورد تا برخي استراتژي‌هاي ديپلماسي عمومي آمريكا را به پيش راند. "الك راس‌" (Alec Ross)، مشاور ارشد كلينتون در حوزه نوآوري، معتقد است يكي از جالب‌ترين شاخصه‌هاي دولت‌داري در قرن بيست‌و‌يكم "مؤلفه مردم-به-مردم‌" است كه مي‌تواند "ديپلماسي دولت-به-دولت‌" سنتي را كامل كرده و آن را ارتقاء بخشد.

به نوشته نشريه "نيوزويك"، علاقه وافر كلينتون به ابزار وب 2.0 كاملا موجه است، زيرا اين ابزار، نويدبخش ترويج دموكراسي در كشورهايي هستند كه هم‌اكنون دردسر بزرگي براي آمريكا محسوب مي‌شوند، كشورهايي مانند ايران،‌ چين و روسيه.

توييتر، دارايي استراتژيك عظيم آمريكا
"رابرت گيتس‌" وزير دفاع آمريكا، در ژوئن 2009 اعلام كرد، تكنولوژي‌هاي رسانه‌هاي اجتماعيمانند توییتر كه نقشي حياتي در مستندسازي و هماهنگي اعتراضات در ايران و به خصوص تهران، داشتند يك دارايي استراتژيك عظيم براي آمريكا محسوب مي‌شوند. گيتس اعتقاد داشت كه اين نوع پيشرفت‌هاي تكنولوژيكي، شامل اينترنت، تلفن‌هاي همراه و وب‌سايت‌هاي شبكه‌هاي اجتماعي، كنترل اطلاعات را براي دولت‌ها بسيار مشكل‌ ساخته‌اند، زيرا اين ابزار، تكنولوژي‌هاي ارتباطاتي را در اختيار شهروندان متوسط جهان قرار مي‌دهند.

دولت آمريكا حين انجام اين كار سيستم‌ ارزشي و استانداردهاي رسانه‌اي خود را بر مابقي جهان تحميل مي‌كند. اين امر باعث مي‌شود فشار فزاينده‌اي از جانب افكار عمومي بين‌المللي بر كشور هدف وارد آيد. از همه مهمتر، ديپلماسي الكترونيكي مي‌تواند منجر به فشار مارپيچي افكار عمومي در داخل كشور خارجي شده و موجب بروز مخالفت‌هاي ملي، ناآرامي‌هاي سياسي و يا آشوب‌هاي قومي شود.

نویسندگان این گزارش در ادامه مي‌نويسند: اخبار فرد به فرد را مي‌توان يكي از اولين اشكال ارتباطات خبري ناميد. اين خروجي خبري جايگزين، نه‌تنها مورد استفاده روزنامه‌نگاران بوده بلكه از سوی شهروندان اينترنتي نيز به‌كار برده مي‌شود. بزرگترين امتياز اين ابزار در درجه كنترل آن نهفته است. بدين معنا كه كاربر فرايند، محتوا و ارسال ارتباطات خبري را كنترل مي‌‌كند.

به منظور تحرك‌آفريني در فعاليت‌هاي مرتبط با ديپلماسي الكترونيكي بايد يك واقعه خبري و يا موضوع تعیین و يا مهندسي شود. سپس بايد بر اساس ماهيت اخبار، مخاطبين هدف، كانال‌هاي ارتباطاتي و پلت‌فرم‌ها را مشخص کرد. از آنجايي كه بسياري از رسانه‌هاي اجتماعي قبلا "گروه‌ها‌" و "شبكه‌ها" را بر اساس شاخصه‌‌هاي جمعيتي و يا روانشناختي مشخص كرده‌اند بنابراين مهمترين وظيفه باقيمانده عبارت خواهد بود از انتشار اخبار در ميان مخاطبيني كه حدالامكان بيشترين واكنش را از خود نشان خواهند داد. از آنجايي كه اين نوع رسانه‌ها بسيار مستعد "اخبار ويروسي‌" هستند، زماني كه "مبتلا" مي‌شوند به احتمال زياد "ارتباطات خبري ويروسي" وارد چرخه گردشي خواهد شد.

وب در خدمت آشوب‌
اين  گزارش سپس به انتخابات دوره دهم رياست جمهوري ايران اشاره كرده و در اين‌باره معتقد است كه پس از انتخابات رياست‌جمهوري ايران (2009)، محمود احمدي‌نژاد، كه در دور اول تصدي خود بر مسند رياست جمهوري، غرب (بالاخص آمريكا) را به علت اتخاذ موضعي جسورانه در قبال برنامه هسته‌اي ايران بسيار خشمگين كرده بود، در انتخاباتي جنجالي به پيروزي رسيد.

نويسنده مي‌افزايد: بلافاصله، توييتر، يوتيوب، فيس‌بوك و "فليكر" تبديل به واسطه‌ها و پلت‌فرم‌هاي انتشار اطلاعات و سازماندهي اعتراضات و آشوب‌ها از سوی گروه‌هاي مخالف و حاميان غربي آنها شدند. در گذشته، كشورهاي غربي به ویژه آمريكا، از رسانه‌هاي سنتي مانند ايستگاه‌هاي راديويي بين‌المللي براي تحريك و سازماندهي مخالفان استفاده مي‌كردند. با اين حال، غربي‌ها در انتخابات رياست‌جمهوري ايران تنها به ايستگاه‌هاي راديويي و يا خبرگزاري‌ها براي دستيابي به برنامه‌هاي سياسي‌ خود اتكاء نكردند؛ آنها با استفاده از رسانه‌هاي اجتماعي جديد توانستند اين كار را بهتر و مؤثرتر انجام دهند.

نويسندگان در ادامه به چگونگي طرفداري و حمايت دولت‌هاي غربي و رسانه‌هاي وابسته از اعتراضات و آشوب‌هاي پس از انتخابات ايران اشاره كرده و مي‌نويسند: گروه‌هاي مخالف از طريق رسانه‌هاي اجتماعي شبكه‌اي كمك‌ها و پشتيباني زيادي از جانب غرب كسب كردند. براي مثال، گوگل و فيس‌بوك بلافاصله زبان فارسي را نيز به خدمات خود افزودند تا به معترضين ايراني ياري رسانند. علاوه بر اين،‌ وزارت امور خارجه از توییتر خواست كه تعطيلي موقت وب‌سايت را به علت تعميرات، به تعويق اندازد تا در روز انتخابات نيز كاربران بتوانند از آن استفاده كنند.

علاوه بر اين، از حاميان گروه‌هاي مخالف در خارج از كشور خواسته مي‌شد تا اطلاعات مكان و زمان خود را به نحوي تنظيم كنند كه به نظر برسد در داخل ايران فعاليت مي‌كنند. همچنين از آنها خواسته مي‌شد ماسك‌هايي سبز به صورت بزنند و به صفحه رهبر گروه مخالفان در فيس‌بوك بپيوندند تا نشانگر حمايت بين‌المللي قوي از مخالفين باشد.

اگرچه اعتبار بسياري از اطلاعات مبادله شده از طريق رسانه‌هاي اجتماعي شبكه‌اي را نمي‌توان سنجيد (برخي اوقات اخباري صرفا به منظور جلب توجه ساخته مي‌شوند)، اما استفاده گسترده از تكنولوژي ديجيتالي نشان مي‌دهد كه رسانه‌هاي اجتماعي به مثابه شايع‌ترين ابزار براي دستيابي به برنامه‌هاي سياسي و شكل‌دهي به ديپلماسي عمومي مورد استفاده قرار مي‌گيرد.

رسانه‌هاي اجتماعي اساس ديپلماسي  وب‌محور
رسانه اجتماعي به عنوان رسانه شبكه‌هاي اجتماعي نيز خوانده و به عنوان پلت‌فرمي براي ديپلماسي وب‌محور شناخته مي‌شود. علي‌رغم اين حقيقت كه در مورد كارآيي و تأثير رسانه‌هاي اجتماعي شبكه‌اي بر ارتباطات بين‌المللي و بسيج سياسي بايد تحقيقات زيادي صورت پذيرد. اما مورد ايران نشان داد كه اين ابزار مي‌تواند تأثير بسيار زيادي در ديپلماسي عمومي الكترونيكي داشته باشد. گروه مخالف و حاميان غربي آنها از طريق توییتر و دیگر شبكه‌هاي اجتماعي، نه تنها در داخل و خارج از ايران به جمع‌‌آوري حامي و طرفدار پرداختند بلكه توانستند اعتراضات وسيعي در زمان كم ترتيب دهند.

در ماه مي صفحه فيس‌بوك یکی از رهبران مخالفان، در حدود 5000 عضو داشت، اما اين رقم در كمتر از يك ماه مانده به انتخابات 110000 نفر شد. اين حاميان به طور فعالي خبرها را كه شامل اطلاعات اعتراضات، ليست قرباني‌ها و لينك مقالات مربوطه مي‌شدند را به روزرساني مي‌كردند. تصاوير ثابت و متحرك اعتراضات خياباني، به ویژه خشونت پليس، - در برخي مواقع به‌طور مستقيم از تلفن‌هاي همراه - به يوتيوب، فليكر و ديگر وب‌سايت‌هاي اشتراك ويدئو و تصوير آپلود مي‌شدند.

بسيج حاميان سران فتنه با رسانه‌هاي غربی
در حين ناآرامي‌هاي ايران، برخي رسانه‌هاي دولتي در غرب همكاري نزديكي را با وب‌سايت‌هاي رسانه‌اي اجتماعي بزرگ آغاز كردند. براي مثال، گروه‌هاي مخالف از وب‌سايت‌ها و تلويزيون‌هاي ماهواره‌اي "صداي آمريكا" و "بي‌بي‌سي" براي بسيج كردن حاميان سران فتنه استفاده مي‌كردند.
 
صداي آمريكا در گزارش‌هاي خبري خود، از مطالب ارسالي به توییتر، وب‌لاگ‌ها و يا ويدئو‌هاي توليد شده از سوی كاربران نيز استفاده مي‌كرد. علاوه بر 15 ميليون بيننده صداي آمريكا، در زمان ناآرامي‌ها تعداد مراجعين به وب‌سايت اين شبكه نيز 800 درصد افزايش يافت. با اين حال، اگرچه "شبكه خبر فارسي صداي آمريكا" (PPN) هر روز در حدود 300 ويدئو از شهروندان ايراني دريافت مي‌كرد اما گاهي خود گزارشگران نيز اصالت اين كليپ‌هاي ويدئويي را زير سؤال مي‌بردند. در ميزگردي با عنوان "نقش رسانه‌هاي جديد در انتخابات ايران" كه در "مركز كمك به رسانه‌هاي بين‌المللي" (Center for International Media Assistance) برگزار شد، "ستاره درخشش‌"، از گزارشگران "شبكه خبر فارسي صداي آمريكا " پرسشي بدين مضمون مطرح كرد: «سؤال اصلي اين است: آيا آنها اصالت دارند؟»

در ادامه اين مقاله مي‌خوانيم: در دوران ناآرامي‌هاي ايران، تكنولوژي پروكسي‌هاي بي‌نام به يكي از مهمترين ابزار گروه‌هاي مخالف تبديل شد.

در زمان ناآرامي‌ها، حاميان معترضان سريعا تكنولوژي سرورهاي پروكسي را در اختيار معترضين قرار دادند تا بتوانند سانسور اينترنتي را دور بزنند. اين سرورها نه تنها به معترضين اجازه مي‌دادند گزارش‌ها و تصاوير خود را آپلود كنند، بلكه بدان‌ها اجازه دسترسي به وب‌سايت‌هايي را مي‌دادند كه از سوی دولت مسدود شده بودند.

اين گزارش در همين زمينه مي‌افزايد: در زمان ناآرامي‌هاي ايران، سرويس‌هاي پروكسي معترضين را قادر ساختند تا اطلاعات را جمع‌آوري، گزارش‌ لحظه به لحظه ناآرامي‌ها را منتشر كنند، اعتراضات را سازماندهي كنند، و برنامه عمليات‌هاي احتمالي را اجراء كنند. براي مثال، وب‌سايت گوگل نقشه‌هايي در مورد تهران منتشر مي‌كرد كه در آنها مكان معترضين، نيروهاي امنيتي، ايستگاه‌هاي بازرسي، هلي كوپترها و غيره مشخص شده بود. دولت ايران به منظور مقابله با ناآرامي‌ها شمار زيادي از سايت‌هاي غربي را مسدود كرده بود، از اين رو بسياري از كشورهاي غربي به ارائه امكانات پروكسي مستقر در خارج از مرزهاي ايران مي‌پرداختند و بدين ترتيب دولت ايران نمي‌توانست آنها را شناسايي كند.

منبع: فارس