در یک پژوهش بررسی شد؛

تاثیرات فناوری اطلاعات بر فرهنگ

تاریخ انتشار : ۱۳ مرداد ۱۳۹۸

در پژوهشی با رویکرد تأثیرگذاری فناوری اطلاعات بر فرهنگ، لزوم بازیابی موضع حاکمیتی وزارت ارتباطات از طریق پیوست فرهنگی تبیین شد.

به گزارش گرداب به نقل از شورای عالی انقلاب فرهنگی، پژوهشی با عنوان «تدوین داده و ستاده وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات در حوزه فرهنگ بر اساس نقشه مهندسی فرهنگی» به کوشش دکتر مهدی اسلامی، توسط دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی منتشر شد.

در این پژوهش تلاش شده است که با ورود به میدان اجتماعی وزارت ارتباطات و فنآوری اطلاعات، برخی از ویژگی‌های خاص این میدان در رابطه با مسائل فرهنگی کشف و تشریح شود.

هدف کلی این پژوهش استفاده از روش نظریه زمینه-مبنا برای فهم چگونگی مراوده‌ داده‌ها و ستاده‌های فرهنگی در وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات است. این مسئله از آن رو مورد اهمیت است که وزارت ارتباطات به عنوان یکی از ارکان اصلی مدیریت سخت افزاری رسانه‌هایی که به رسانه‌های نوین موسوم هستند (اعم از تلفن هوشمند، اینترنت و از این دست)، نقش به سزایی در صورِ نرم افزاری این رسانه‌ها ایفا می‌کند.

به علاوه، با توجه به اهداف نقشه مهندسی کشور، ارتقای اثر بخشی فرهنگی در دستگاه‌های مختلف از اهداف سازمانی این وزارتخانه قلمداد می‌شود. از این رو به نظر می‌رسد شناخت چگونگی امکان اثر بخشی فرهنگی از اهمیت بیش از پیش برخوردار باشد.

تاثیرات فناوری اطلاعات بر فرهنگ

رویکردهای فرهنگی مدیران وزارت ارتباطات

در فصل نخست، بخش اول این پژوهش با طرح این سوال که فرهنگ چیست، سه تعریف از فرهنگ ارائه کرده و سپس در بخش بیان مسئله‌ این فصل، توضیح داده شده که هدف اصلی این نوشتار تقویت نگاه و رویکردهای فرهنگی در میان مدیران و دست اندرکاران وزارتخانه به‌ظاهر غیرفرهنگی وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات است. چراکه واقعیت این است که به‌طور سنتی، مدیران و کارشناسان جامعه مخابراتی ایران از میان مهندسان و فارغ التحصیلان رشته‌های مهندسی عالی‌ترین دانشگاه های کشور فارغ‌التحصیل می‌شوند.

در فصل دوم نیز، با مروری بر ادبیات نظری پژوهش، تاثیرات متقابل فرهنگ و یک نهاد یا سازمان اجتماعی مد نظر قرار داده شده است که برای این امر، در ابتدا مفهوم پیوست‌نگاری فرهنگی معرفی شد و با قرار دادن آن در بستر ادبیات نظریه توسعه، این نکته مورد توجه قرار گرفت که پیوست فرهنگی به معنای ارزیابی تاثیرات طرح‌ها بر باورها، ارزش‌ها، یا عملکرد و سایر مولفه‌های فرهنگی جمعیت خاصی است که طرح یا برنامه‌ای قرار است برای آن اجرا شود و از این رو می‌تواند پیشبرد اهداف مندرج در اسناد بالادستی مهندسی فرهنگی بسیار کارآمد باشد.

در ادامه‌ این فصل به مرور ادبیات حوزه تاثیر و تاثرات فرهنگ بر نهادها و سازمان‌های عمومی و برعکس پرداخت شده است. در نهایت، این فصل با  موضوع تاثیر فناوری بر فرهنگ به پایان می‌رسد.

در بخش سوم از این فصل، فرهنگ سازمانی وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات مورد بررسی قرار می گیرد. در این راستا در ابتدا مفهوم هویت به مثابه ویژگی مشترک معرفی شده است. سپس برخی ویژگی‌های فرهنگی مرسوم در مورد وزارت ارتباطات معرفی شده و مورد بحث قرار می گیرد. این ویژگی‌ها از داده‌های میدانی جمع‌آوری شده طی این پژوهش استخراج شدند که شامل «فنی بودن» وزارتخانه و «معتقد و متعهد بودن» کارکنان این وزارتخانه است.

در فصل ششم، در ادامه‌ بحث از فرهنگ سازمانی، اهداف سازمانی به عنوان مولفه‌ای که می‌تواند ساختاری فرهنگی را تشکیل دهد، مورد ارزیابی قرار گرفت.

در بخش چهارم این فصل نیز به فرهنگ کارکنان پرداخته شده و این سوال مطرح است که کارکنان وزارت ارتباطات خود چه دیدگاهی نسبت به فرهنگ دارند. در نهایت نشان داده شده است که چهار مقوله‌ متمایز در رویکرد به فرهنگ در بین کارکنان وزارت ارتباطات وجود دارد که شامل فرهنگ به مثابه‌ مذهب، فرهنگ به مثابه‌ ظاهرسازی، فرهنگ به مثابه‌ هنر و فرهنگ به مثابه‌ محتوا می شود.

ترسیم خشونت نمادین در فضای وزارت ارتباطات

در بخش پنجم این فصل تلاش شده است تا فضای سازمانی این وزارتخانه مورد ارزیابی قرار گیرد. این فصل نیز با اتکا به داده‌های میدانی جمع‌آوری شده در میدان وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، خشونت نمادین را به عنوان معضلی در پیش روی فضای سازمانی این وزارتخانه ترسیم می‌کند و نشان می‌دهد که خشونت نمادین در میدان وزارتخانه به عنوان ابزاری برای رقابت‌های بین طبقاتی عمل می‌کند.

مدلی که در این بخش از خشونت نمادین گروه‌های مختلف ترسیم شده نشان دهنده‌ بینش‌های عمیقی نسبت به اشکال ارتباطی بین گروه‌های مختلف اجتماعی در این میدان است. به علاوه این مدل خود نشان می‌دهد که فضای سازمانی چگونه خود را طبقه‌بندی می‌کند و در طبقات اجتماعی قرار می‌دهد.

فصل چهام با عنوان «نگاهی به آینده» نیز به صورت‌بندی متفاوتی از مسائل مد نظر این پژوهش می‌پردازد.

از این رو، این فصل در ابتدا ۴ حوزه‌ فرد، اجتماع، اقتصاد و فناوری را در کنار هم مد نظر قرار می‌دهد و تلاش می‌کند تاثیرات متقابل آن‌ها بر یکدیگر را مورد ارزیابی قرار دهد. در درجه‌ نخست به تاثیر فناوری بر مردم به عنوان اشخاصی منفرد پرداخته می‌شود. سپس تاثیر فناوری بر سازمان‌ها و شرکت‌ها مورد ارزیابی قرار می‌گیرد و تاثیرات مثبت و منفی فناوری مورد سنجش قرار می‌گیرد.

سپس تاثیر فناوری بر خود جامعه مورد کنکاش قرار می‌گیرد و در نهایت فرهنگ به مثابه‌ محل تغییرات اجتماعی مورد ارزیابی قرار می‌گیرد. در بخش بعدی این فصل نیز با اشاره برخی معضلات، چند راهکار برای مبارزه با تاثیرات مخرب فناوری ارائه می‌شود.

این پژوهش نشان می دهد که وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات به دلیل ماهیت فناورانه‌ فعالیت خود، از جهات مختلفی بر فرهنگ تاثیر می‌گذارد. به علاوه، طی یافته‌های میدانی مشخص شد که دست کم خود مدیران این وزارتخانه اعتقاد دارند به دلیل موقعیت ممتاز خود به عنوان مدیر، قادر به تاثیرگذاری روی فرهنگ جامعه هستند. اما باید در نهایت بر تمامی این مواضع تشکیک و از منظری منطقی آن را دوباره مطرح کرد.

تاثیر فرهنگی دیگری که وزارت ارتباطات می‌تواند بر فرهنگ داشته باشد، تاثیر فناوری‌هایی است که این وزارتخانه در اختیار جامعه قرار می‌دهد. این تاثیر در مرکز توجه این پژوهش بوده است و تلاش بر این است که نشان داده شود تاثیرات فناوری‌ها بر فرهنگ چگونه است و در نهایت راهکارهایی برای کنترل این تاثیرگذاری ارائه داده شود.

تاثیرات مخرب فناوری بر فرهنگ

برخی از این تاثیرات مخرب که در فصل‌هایی از این پژوهش مورد مداقه قرارگرفتند شامل موارد زیر هستند:

محتوای تبلیغاتی: تبلیغات با اولویت قرار دادن فروش محصولات بدون اهمیت دادن به تاثیرات فرهنگی و اجتماعی رفتار خود، تلاش به تجاری سازی همه‌چیز هستند. به علاوه در محیط جدید اقتصادی، تبلیغات مهمترین عامل کسب درآمد هستند. بنابراین به نظر می‌رسد در محیط رسانه‌ای جدید ناشی از ارتباطات نوین، تنظیم مقررات برای تبلیغات و نظارت بر وجوه فرهنگی آن یکی از مهمترین وظایف سازمانی مادر در حد و اندازه‌ وزارت ارتباطات باشد، دقیقاً همانطور که در تبلیغات تلویزیونی، سازمان صدا و سیما بر تبلیغات تولید شده نظارت می‌کند.

تبلیغات با اولویت قرار دادن فروش محصولات بدون اهمیت دادن به تاثیرات فرهنگی و اجتماعی رفتار خود، تلاش به تجاری سازی همه‌چیز هستند.

 اعتیاد به اینترنت: یکی از مشکلات والدین استفاده‌ بیش از حد کودکان از اینترنت است، چیزی که به اعتیاد به اینترنت موسوم است. و البته این امر مختص کودکان نیز نیست. تصور ما این است که راهکارهایی تجاری نظیر رایگان یا ارزان‌تر کردن اینترنت در ساعات پس از نیمه‌شب می‌تواند به دلیل فایده‌ اقتصادی برای افراد کم‌درآمد، این افراد را مجاب کند که ساعات خواب و بیداری خود را دست‌کاری کنند و این امر به نوبه‌ خود تاثیرات مخربی بر فرهنگ جامعه داشته باشد. مسئله بر سر این نیست که برخی افراد شب‌ها بیدار باشند و غیره، مسئله این است که دلیل تغییر عادات خواب و بیداری آیا الزامی است و چه تاثیری بر کیفیت زندگی این افراد خواهد داشت.

ارتباطات آسیب‌زا: گسترش ارتباطات به این معنا نیز هست که ارتباطات بین گروه‌های آسیب‌پذیر با خطر، بیشتر از گذشته نیز شده است. در اینجا منظور ما صرفاً کودکان نیستند، بلکه تمامی افراد می‌توانند تحت آسیب قرار بگیرند. کلاه‌برداری اینترنتی، سرقت حساب‌های بانکی، سوء استفاده‌ جنسی و غیره، همگی خطراتی هستند که افرادی غیر از کودکان را هدف می‌گیرند.

دو راهکار برای مقابله با این آسیب‌ها وجود دارد: کنترل و مراقبت که از طریق پلیس انجام می‌شود و پلیس فتا در این زمینه فعالیت می‌کند و نیز اطلاع رسانی و آموزش که با عنوان «فرهنگ‌سازی» در مجموعه وظایف وزارت ارتباطات گنجانده شده است.

موارد ذکر شده تنها نمونه‌هایی از تاثیرات فرهنگی ناخواسته‌ ارتباطات جدید تحت فناوری‌های نوین هستند. نکته اینجاست که وزارت ارتباطات از طرف قانون‌گذار موظف شده است در زمینه‌ فناوری‌هایی که ارائه می‌کند فرهنگ سازی کند.

مسلماً سطح این تاثیرات بسیار گسترده‌تر از چیزی است که در اینجا امکان رسیدگی به آن وجود داشته باشد. آنچه مسلم است لزوم فراهم کردن سازوکاری برای شناسایی و رسیدگی به این معضلات است. به علاوه، تصور این است که بهترین راه برای مقابله با این معضلات پیشگیری است که می‌تواند به شکل پیوست‌نگاری فرهنگی پیش از ارائه‌ خدمات فناورانه‌ جدید، در ذیل پیشنهاد راه‌اندازی فناوری تهیه شود.

این وزارتخانه می‌تواند با ورود به مسائل فرهنگی و پاسخ دادن به مشکلات فرهنگی اجتماعی، کم‌کم به این سمت حرکت کند که موضع حاکمیتی خود را بازیابی کند و شاید در نهایت بتواند بخشی از خدمات فناورانه خود را به بخش خصوصی بسپارد.

فرهنگ‌سازی عمومی برای استفاده فناوری‌های نوین مغفول ماند

در ادامه پژوهش به این نکته اشاره شده است که لزوم اتخاذ رویکردی فرهنگی از طرف وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات مشخص باشد. تصور از رویکرد فرهنگی این نیست که  از این وزارتخانه خواسته شود که یک شبه تمامی مسئولیت‌های فناورانه‌ خود را برون‌سپاری کند و به بخش خصوصی واگذار کند و موضعی فرهنگی بگیرد.

برعکس تصور این است که طی یک روند طولانی مدت، این وزارتخانه می‌تواند با ورود به مسائل فرهنگی و پاسخ دادن به مشکلات فرهنگی اجتماعی، کم‌کم به این سمت حرکت کند که موضع حاکمیتی خود را بازیابی کند و شاید در نهایت بتواند بخشی از خدمات فناورانه خود را به بخش خصوصی بسپارد، بدون اینکه خطر از دست دادن کنترل مدیریتی بر این خدمات را از دست دهد.

مسلماً چنین رویکردی می‌تواند در طولانی مدت هم از نظر اقتصادی و هم از نظر فرهنگی به نفع کشور باشد. از نظر اقتصاد از آن رو که دولت و بودجه عمومی دیگر نیازی به سرمایه‌گذاری در بخش ارتباطات نخواهد داشت و می‌تواند بخشی را که بازار توان و خواست خدمت‌رسانی در آن را دارد به بخش خصوصی واگذار کند. از این رو بخش قابل‌ توجهی از بودجه عمومی به مسائل مهم دیگر که نفع عمومی دارند ولی بازار پاسخی برای آن ندارد سرازیر شوند.

از سوی دیگر، سپردن فعالیت‌های فناورانه به بخش خصوصی این امکان را می‌دهد که این بخش فناوری با سرعت بیشتر رشد کند، چنانچه بخش خصوصی به دلیل سودمحور بودن فعالیت‌هایش گرایش بیشتری به خطرکردن دارد. در حال حاضر، بخش فناوری که از نظر اقتصادی شدیداً فعالیتی پرخطر است، به بودجه‌های دولتی وابستگی زیادی دارد و به نظر عاقلانه نمی‌رسد که سرمایه عمومی در این سطح صرف فعالیت‌های پرخطر شود، آن هم زمانی که بخش خصوصی و بازار تمایل زیادی به تقبل این فعالیت‌ها از خود نشان می‌دهد.

به علاوه، بخشی از وظایف وزارت ارتباطات فرهنگ‌سازی عمومی برای استفاده فناوری‌های نوین است. لازم است این بند مغفول مانده از وظایف وزارت ارتباطات مورد توجه بیشتر قرار گیرد و پاسخ مناسبی دریافت کند. فرهنگ‌سازی صرفاً به معنای آموزش شیوه استفاده فنی نیست، بلکه برعکس فرهنگ استفاده است که باید بیشتر مد نظر قرار بگیرد.