به گزارش
گرداب، تأثیر خانواده و فضای مجازی را باید بر یکدیگر به صورت دوسویه دید. همانطور که استفاده مفرط و نامناسب از فضای مجازی میتواند باعث آسیب دیدن روابط خانوادگی شود، روابط خانوادگی سست و غیر صمیمی هم باعث تمایل کودک برای پناه بردن به فضای مجازی به منظور برآوردن نیازهایش میشود.
بنابراین در تحقیقات بسیاری بر عملکرد خانواده و روی آوری کودکان به فضای مجازی و نوع استفاده آنها از شبکه های اجتماعی و فضای مجازی تاکید شده است. بطوری که در بسیاری از تحقیقات مشخص شده است که بیش از 50 درصد خانوادههای ایرانی یا نظارتی روی استفاده فرزندانشان از فضای مجازی ندارند یا این نظارت بسیار اندک است. مطابق تحقیقات انجام شده عمده نظارت والدین بر فرزندان در زمینه تحصیلی یا دوستان در محیط واقعی است، در حالی که آسیبهای روانی و اجتماعی ناشی از استفاده نامناسب از اینترنت بسیار مخربتر از مسائل مشکلات درسی و تحصیلی است و این امر ضرورت آموزش و نظارت والدین بر فرزندان خود در فضای مجازی را دو چندان کرده است.
دلایل گرایش کودکان به فضای مجازی
سلیمی در خصوص دلایل گرایش کودکان به فضای مجازی و شبکه های اجتماعی گفت: ابتدا ببنیم در خصوص چه کسانی سخن خواهیم گفت. نسل زد در جهان، متولدان دهه 90 میلادی به این سو می دانند. کسانی که به نام نسل اینترنت یا نسل شبکه، شهروندان دیجیتال و نخستین قبیله از بومیان واقعی دیجیتال نیز خوانده می شوند. در ایران نسل چهارم انقلاب (متولدین 1370 به این سو) را به عنوان نسل زد می شناسند که از این منظر، یک چهارم جمعیت ایران را نسل زد تشکیل می دهند. در بسیاری از اقداماتی که در حوزه برندسازی، ساخت کمپین های تبلیغاتی و بازاریابی و...، صورت می گیرد به ویژگیهای این نسل توجه می شود. حتی سازمانها در حوزه منابع انسانی می کوشند تا خود را برای ورود نسلی با ویژگیهای خاص آماده کنند گروه هایی که فناوری جزئی از زندگی آنها است و خواهان انعطاف و آزادی در محل کار و... هستند.
سلیمی ادامه داد: شما به کلمه کودک اشاره کردید گروهی که خود بخشی از این نسل را تشکیل می دهند. کسانی که حتی به مراتب بیشتر از والدین خود به فناوری های ارتباطی و اینترنت وابستگی دارند. عاری از اینکه این وابستگی و پیوند خوب است یا بد. واقعیت این است که بخش اعظم اعضای نسل زد برای تمام عمر خود از ارتباطات و رسانههای دیجیتال استفاده خواهند کرد و با همه گیر شدن واقعیت افزوده، واقعیت مجازی، واقعیت توسعه یافته، هوش مصنوعی، فناوری های پوشیدنی و هولوگرافیک، واسطه های انسان و کامپیوتر، این پیوندها بیشتر و بیشتر خواهند شد. این یعنی، زندگی های به ویژه کودکان ما در میانه واقعیت و مجاز سپری خواهد شد.
وی افزود: طبق تعاریف کنوانسیون حقوق کودک سازمان ملل متحد، کودک به هر انسان زیر 18 سال تمام گفته می شود؛ مگر این که مطابق قانون حاکم بر آن شخص، سن کمتری برای رشد او مقرر شده باشد. در کشورهای مختلف و همچنین در حوزه های مختلف علمی، دسته بندی های مختلف سنی وجود دارد که هر یک از نگاه خود سنینی را برای کودک در نظر می گیرند به عنوان مثال، در روانشناسی رشد، کودکی را از منظر سیر رشدیافتگی به چهار مرحله تقسیم میکنند: نوپایی (یادگیری راه رفتن)، دوران کودکی آغازین (سن بازی)، دوران کودکی میانه (سن مدرسه) و نوجوانی (گذار از سن بلوغ و بالغ شدن) تقسیم می کنند.
به اعتقاد من برای بحث در خصوص سن کودک در مواجهه با فناوری های ارتباطی و اینترنت نیاز به دسته بندی سنی دیگری است که کودکی را می توان زیر 11 سال تعریف کرد و نوجوانی را از 12 تا قبل از 20سال و جوانی را نیز تقریباً بین 20 تا 40 سال در نظر گرفت. خود کودکی را متناسب با تحولات رشدی و سنی کودک می توان چنین دسته بندی کرد در کودکی اولیه از سه گروه نوزاد (0 تا 12 ماه)، نوپا: (1 تا 2سال)، نوباوه: (2 تا 4سال) می توان یاد کرد و پس از آن نیز اواسط کودکی (4 تا 7سال)، اواخر کودکی (7 تا 11سال) و همچنین نوجوانی اولیه (۱۲–۱۴سالگی)، اواسط نوجوانی (۱۴–۱۶سالگی) و اواخر نوجوانی (۱۶–۱۹سالگی). تقریبا از اوایل 20 سالگی تا 40 سالگی نیز به گروه جوانان اختصاص دارد که برای این گروه نیز می توان دسته بندی های دقیقتری نیز درنظر گرفت. قطعا این دسته بندی نیازمند بررسی دقیقتر به یاری متخصصان گروه های مرتبط است. به هر تقدیر، بهره گیری از فناوری های ارتباطی در رده های مختلف سنی با تفاوت هایی همراه است. به عنوان مثال، نوزادی که در شش ماهگی گوشی مادرش را به دست می گیرد و آن را لمس می کند، رفتاری متفاوت از یک کودک دوساله در برابر آن از خود نشان می دهد. نگاه و برخورد یک کودک 2ساله به گوشی مادرش هرگز قابل برابری با یک کودک 5 ساله یا 7 ساله نیست.
وی افزود: یک کودک 2 ساله از سرکنجکاوی و با تقلید از والدین از تلفن همراه یا اپلی کیشن های آن ممکن است استفاده کند ولی یک کودک 7 ساله این حس را با نوعی نیاز در مقایسه با همسالان، تنوع محتوایی، جذابیتهای بصری و... همراه می بیند. گاه ممکن است تشویق والدین، دوستان و... و یا ترغیب نظام آموزشی برای انجام فعالیت های پژوهشی، کودکان را وارد این حوزه نماید. ولی نکته اصلی این است که وابستگی و آمیختگی والدین با فضای مجازی و رسانه های اجتماعی، سبب تقلید و ترغیب کودکان نیز می شود.
این مدرس افزود: بر اساس آمار با پایین آمدن سن استفاده از فضای مجازی، در حال حاضر از هر سه کاربر اینترنت در جهان، یک نفر کودک است. ورود کودکان به انگیزه ها، دلایل و زمینه های اجتماعی و خانوادگی و نیازهای متعدد به حوزه فضای مجازی، دغدغه هایی ایجاد کرده که از این جمله دغدغه لزوم نظارت والدین، شکل گیری اپلیکیشن ها و برنامه هایی برای نظارت تکنولوژیکی والدین، تعیین محدودیتهای زمانی قانونمند، تلاش برای ارتقای سواد رسانه ای کودکان و دادن هشدارها و توصیه های لازم به آنها و... است.
وی افزود: دوره حاضر و نیاز به دانستن بیشتر، کودکان را بیش از پیش به اینترنت و فضای مجازی وابسته کرده است.آنها خواهان دانش و مهارت های بیشتر هستند. چند رسانه ای و جذابیت های بصری و وسعت اطلاعاتی اینترنت سبب جذابیت بیشتر آن در مقایسه با اطلاعات محدود، والدین کم حوصله یا بی حوصله یا غرق در فضای مجازی کرده است.
راه های آموزش و نظارت بر کودکان در بهره گیری از فضای مجازی
سلیمی در خصوص آموزش و نظارت خانواده ها و سازمان ها بر فعالیت کودکان در فضای مجازی گفت: در این خصوص تلاشهای بسیار و وسیعی در دنیا آغاز شده که شاید ما در ایران کمتر به طور جدی وارد این حوزه شده ایم، چه در سطوح خانوادگی، چه نظام آموزش و پرورش و ... .
وی افزود: شرکتهای بزرگ جهانی قدم در ساخت برنامه های آموزشی گذاشته اند تا کودکان را با حریم خصوصی و اهمیت حفظ آن، درک آسیب های این حوزه، نحوه مواجهه و برخورد با مشکلات در این حوزه و .. آشنا کنند. به عنوان مثال ابزارهایی تهیه شده که پیام هایی برای والدین ارسال می کنند که کودکاشان از سایت ها یا صفحاتی بازدید کرده اند که متناسب سنشان نیست و ... . یا سعی شده تا از رسانه های اجتماعی ویژه کودکان استفاده شود مانند YouTube Kids . با هر روش آموزشی در قالب بازی و سرگرمی، مشابه سازی و... سعی می شود آموزش ها و مهارت های کار در دنیای مجازی و دیجیتال به کودکان آموزش داده شود تا آسیب های فعالیت آنها در این حوزه کمتر شود.
ای مدرس افزود: اگر کسب مهارت های دیجیتالی و سوادهای نوین را مانند اخذ گواهینامه رانندگی بدانیم، این دغدغه هست تا برای کاهش تصادفات، تا حد ممکن افراد حداقل های رانندگی با یک اتومبیل را بدانند. شاید این افراد رانندگان حرفه ای نباشند ولی حداقل باید با کلیات خودرو و کار با آن آشنا باشند. تا جان خود و یا دیگران را در بزرگراه فضای مجازی به خطر نیندازند. به عنوان مثال اگر کودکان بدانند یا متوجه شوند که ارسال عکس خانوادگی و شخصی چه آسیب هایی برای والدین و خودش می تواند ایجاد کند، از احتمال بروز این رفتار و اتفاق می تواند کاسته شود.
وی همچنین افزود: برای قانونمند کردن کودکان برای استفاده از فضای مجازی و رسانه های گوناگون، لازم است تا خود والدین نیز قانونمندانه با این فضا مواجه شوند. چطور یک خانواده وقتی شیر می خرد کنترل می کند تاریخ مصرف داشته باشد یا وقتی شیرخشک می خرد توجه می کند مناسب چه مقطع سنی است، چرا این حساسیت در خصوص تهیه فیلم ها، بازی ها، انیمیشن ها و.... صورت نمی گیرد. چطور نگران مسمومیت جسمی کودکان و نوجوانانمان هستیم ولی دغدغه ای برای مسمومیت های روحی و ذهنی آنها نداریم که آثارشان بعضاٌ ممکن است ماندگار باشد.
باید نحوه استفاده از رسانه ها، منابع مختلف، ملاحظات مربوط به بهره گیری از محتویات هر رسانه و... به کودکان و نوجوانان آموزش داده شود. تأکید اخیر به ویژه برای نوجوانان است. مثلا در بحث خبر، توجه به خبر، تاریخ آن، منبع خبر، صحت و عدم صحت آن و... .باید قبول کنیم همه رسانه ها می توانند حاوی محتویات خوب و بد باشند و نگاه در این خصوص نباید مطلق باشد. این توان تشخیص را باید به کودکان و نوجوان دهیم و تفکر انتقادی را در آنها تقویت کنیم.
سلیمی افزود: اگر نهادی متولی، به تعیین استانداردهایی برای رسانه ها و قالب های مختلف محتوایی اقدام کند، قطعا می تواند یاریگر خانواده ها و حتی نظام آموزشی در حوزه مواجهه بهتر کودکان و نوجوانان با این حوزه ها متناسب با سن آنها باشد. (درجه بندی فیلمها، انیمیشن ها، بازیها، سایتها و...).
وی افزود: یک زمان بندی خانوادگی برای استفاده از رسانه ها و فضای مجازی تعیین شود و برخی آموزش ها به طور غیرمستقیم به خصوص به یاری بازی ها، ابزارها و قالب های بصری همچون اینفوگرافیک و... صورت گیرد. ایجاد ارتباط صمیمانه تر والدین با کودکان و انجام فعالیت های جمعی و خانوادگی در فضای واقعی و غیرواقعی می تواند نتایج کار را برای این مدیریت و نظارت بیشتر کند.
تعریف کردن خاطرات یا نقل حوادث منفی ناشی از عدم مهارت کار کودکان با فضای مجازی به طوری که مخاطب کودک نباشد مثلا همسر باشد ولی مطمئن باشیم کودک نیز می شنود یا طراحی بازیهایی تعاملی برای مواجهه کودک با عواقب احتمالی رفتارها در قالب کارتهای دستی و... می تواند اثرگذار باشد. اجازه فعالیت بیشتر چه در بعد زمانی چه سایت ها و محیط هایی که کودکان و نوجوانان تجربه خواهند کرد، می توانند با میزان یادگیری و آگاهی و کسب مهارت های آنها رابطه داشته باشد تا خود جنبه انگیزشی و تشویق در بحث فراگیری و آموزش داشته باشد.
این مدرس رسانه های نوین افزود: اگر والدین می خواهند به واقع نظارتی بر فعالیت فرزند کودک و نوجوان خود در فضای مجازی داشته باشند اول باید به دوست صمیمی آنها تبدیل شوند تا آنها بی دغدغه از مشکلات و مسائلشان سخن بگویند. نکته بعد اینکه والدین باید در این خصوص وقت کافی بگذارند و از آموزش های هوشمند و تعاملی و اثربخش یاری بگیرند. چنانچه وزارت ارشاد با همکاری پلیس فتا، به متخصصان حوزه ارتباطات، مجوز مشاوره های رسانه ای اعطا کند، خانواده می تواند از مشاوره مشاوران مورد تأیید و دارای مجوز از سوی وزارت برای هدایت رسانه ای خانواده ها بهره گیرد.
وی افزود: برای کسب این مجوز نیاز به طی دوره های آموزشی و کسب سوادهای نوین و... است که می تواند این دوره ها نیز در دفتر مطالعات رسانه برگزار شود. همکاری مراکزی همچون کانون پرورش فکری کودکان، بهزیستی که ناظر بر فعالیتهای مهدهای کودک است، نظام آموزش و پرورش و انجمن ها و ان جی های مرتبط می تواند در خصوص کمک به ارتقای سوادهای نوین کودکان و والدین آنها موثر باشد.
سلیمی افزود: انجمن سواد رسانه ای و برخی مراکز آموزشی و... گرچه به حوزه های آموزش سوادهای نوین برای کودکان ورود کرده اند ولی این آموزش ها باید نظام مندتر دیده شوند و بهتر است سازمان بهزیستی به عنوان حلقه ای پیش از ورود کودکان به نظام آموزش و پرورش به این حوزه وارد شده و در این مسیر اتاق فکری از وزارت ارشاد (معاونتهای مختلف آن)، بهزیستی، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، پلیس فتا، شورای انقلاب فرهنگی، بنیاد ملی بازیهای رایانه ای، انجمنهای مرتبط (سواد رسانه ای، انجمن خانه هنرمندان سینما و تلویزیون و...) ، وزارت ارتباطات وحتی نماینده ای از دفتر تألیف کتب درسی تشکیل شود تا محتواهای آموزشی مربوطه به طور جامع و در قالبهای مختلف تهیه و تولید و مورد استفاده قرار گیرد و در ادامه نیز وقتی کودک وارد نظام آموزش و پرورش شد، در مقاطع مختلف به تدریج و در تکمیل مباحث قبلی، با بحث سوادهای نوین بیش از پیش آشنا شود.
در حال حاضر همه تمرکز بر کلیاتی از سواد رسانه ای است و کمتر به سوادهای دیگری همچون سواد بصری، اطلاعاتی، دیجیتالی، خبری و... توجه می شود. نیاز است تا به تدریج با حداقلی از این سوادها آشنایی لازم ایجاد شود. ولو اینکه این آموزشها به طور فوق برنامه یا اختیاری دیده شوند.
وی گفت: در نهایت توصیه می کنم در مهدهای کودک از مشاوران حوزه ارتباطی و رسانه ای در ترکیب مباحث آموزشی بهره گرفته و با بازیها و برنامه های سرگرم کننده و مفرح، پیوند کودکان را به تدریج با حوزه رسانه ایجاد کنند.
یادمان باشد، هراس رسانه ای، فیلیترینگ و... نمی توانند چندان اثربخش باشند و باید سطح سوادها و آگاهی ها بیش از پیش بالا رود.