گرداب- عملیات روانی یا جنگ روانی ابزارهای مختلفی دارد و در طول تاریخ اخیر به تناسب و گشودگی که در موضوع رسانهها به وجود آمده است تنوع فراوانی پیدا کرده است ولی نباید تردید کرد که کارکرد نهایی همه آنها "تغییر" یا "جلوگیری از تغییر" است. یکی از ابزارها که مربوط به دهه اخیر میباشد، استفاده از "وبلاگ" است.
وبلاگها رسانه های کوچکی هستند و اگر در مقیاس یک خبرگزاری یا روزنامه قرار دهیم، چندان قابل ذکر نیستند. چرا که توانایی اقدام مهمی ندارند، ولی اگر این وبلاگها اولاً سازماندهی شوند و ثانیاً تکثیر یابند، آن موقع موضوع کاملاً تفاوت میکند. در نگاه اولیه، ممکن است تصور شود "وبلاگ ها" امکانات شخصی افراد هستند که به صورت سلیقهای کار میکنند و هرکدام مخاطب اندکی دارند و به تناسب تلاش صاحب آن، تأثیرات خاصی را بر جای میگذارند. این تصویر مخصوصاً آرامشبخش میباشد؛ چرا که از شکل "تهدید" به شکل یک امکان عادی تغییر میدهند.
اما این تصور سادهلوحانه است چرا که وبلاگها کاملاً امکان سازماندهی دارند و چون وبلاگنویس ها مایلند مطالبشان از سوی کاربران بیشتری دیده شود و همچنین از تخصص کمی در این خصوص بهرهمند میباشند، یک "جریان" میتواند با وارد کردن آنان در تور حمایتی خود، توقعات خاصی را برای انجام به آنها القا نماید.
از این بحث نباید این نتیجه بهدست آید که وبلاگ یک پدیده شیطانی است و کارکرد آن در تخریب ملی خلاصه میشود. نه، این یک صفت است که میتواند کارکردهای متضادی داشته باشد. هدایت این وبلاگها به سمت اهداف خاص تعیین میکند که کارکرد آنها سازنده و یا تخریبی است.
اما متأسفانه از آنجا که رسانه دشمن، تجربه و تسلط و برنامه منسجمتری دارد، ما نوعاً با کارکردهای تخریبی آن مواجه میباشیم و این خود تدبیر ما را طلب میکند.