به گزارش
گرداب، تاسيس شبكههاي جديد ماهوارهاي فارسي زبان با جهتگيري شديد تفريحي و سرگرمي آن هم در موج ايجاد شده بهوسیله شبكه منحط فارسي وان نشان ميدهد كه جبهه گشوده شده براي جنگ نرم با تمام قوا در حال ريزش آتش بر سر جوانان و خانوادههاي ايراني است. اگرچه دو دهه است كه از طرح مفاهيمي مانند ناتوي فرهنگي و تهاجم فرهنگي ميگذرد و يكي دو سالي است كه بحث جنگ نرم نيز با حساسيت بيشتري رصد ميشود ولي در واقع روزي نيست كه برگ تازهاي از طرحهاي جنگ نرم رو نشود.
شبکه فارسيزبان ماهوارهاي "من و تو" در واقع تازهترين نمونه هجمه وسيع فرهنگي و رسانهاي است كه از بيرون مرزها ساماندهي ميشود و اهداف متنوع، بلندمدت و پيچيدهاي را دنبال ميكند. در واقع تمام كساني كه به اهداف و شيوههاي جنگ نرم ترديد داشتند در برابر علت و فلسفه وجودي چنين شبكهاي راهي ندارند جز آنكه آن را در راستاي برنامهريزي پیچيده غرب جهت تاثيرگذاري بر طبقه متوسط ايران ارزيابي كنند. چون توجيه اقتصادي و اجتماعي خاصي براي راهاندازي چنين شبكهاي وجود ندارد.
اين شبکه متعلق به شرکت تلويزيوني مرجان (Marjan Television Network) است و از بريتانيا پخش ميشود. دولت بريتانيا پيش از اين نيز با راه اندازي شبکه تلويزيوني بيبيسي فارسي، باب تازهاي را در عرصه جنگ نرم گشوده بود. بيبيسي در طول حوادث تلخ و فتنه سال 88 از تمام امكانات خود براي شعلهور نگه داشتن آتش و التهاب استفاده كرد. حال با شكست قطعي جبهه سياسي گشوده شده از سوي رسانههاي غربي بهخصوص بيبيسي در طول يك سال و نيم گذشته، حالا اين شبكه جديد (من و تو ) نشان از تغيير تاكتيك اعمال شده در اين جنگ رسانهاي دارد. اين بار سياست به حاشيه رانده شده و به جاي آن با تمام قوا و با استفاده از تمام شيوههاي فريبنده رسانهاي به تبليغ سبك زندگي (لايف استايل) غربي پرداخته ميشود.
به نظر ميرسد طراحان جنگ نرم پس از عقبنشيني سال 88 اينبار اهداف بلند مدتي را در جهت تاثيرگذاري بر ذهن جوان و خانوادههاي ايراني آغاز كردهاند. اهدافي كه در يك كلام در القاي سبك زندگي غربي خلاصه ميشود. برنامههايي كه در چارت رسمي بيبيسي نميگنجد، حالا در اين همزاد شوخ و شنگ، براي مخاطب ايراني به نمايش گذاشته ميشود.
هر چند گفته ميشود اين شبكه با حمایت مالی يك خواننده زن لسانجلسي و دوستانش اداره میشود، ولي مروري بر چينش برنامهها و نحوه اداره شبكه، روايت از اهدافي فراتر از ذهن يك خواننده و يا آموزش رقص و آواز دارد. و اين شبكه در دو ميدان متفاوت اهداف خويش را پيگيري ميكند. هدف نخست را بايد در لايه بيروني شبكه يعني برنامههاي سرگرمكنندهاي چون آشپزي، طنز و حتي رقص جست كه سطحيترين مخاطبان را جذب ميكند. براي تنوع و تكميل اين برنامهها، مستندهاي علمي و برنامههاي ورزشي افزوده شدهاند. سپس براي اثرگذاري و همچنين اقناع مخاطب خاص، برنامههايي چون اتاق خبر و... تدارك ديدهاند. بدين ترتيب، يك شبكه تلويزيوني راه مرموزي را براي تحت تاثير قرار دادن مخاطب ايراني انتخاب كرده است.
سوي ديگر اين برنامه، بهرهگيري از پتانسيل برخي چهرههاي مشهور نظير خوانندگان لسآنجلسي و همچنين تامين امكاناتي براي ارتباط آسان مخاطب با شبكه تلويزيوني، استفاده از مجريان جوان و خوشسيما و... براي تاثيرگذاري هر چه بيشتر و جذب مخاطبان افزونتر است. در تلاشي ديگر همچنين گردانندگان اين شبكه با تمركز ويژه بر زندگي ايرانيان خارج از كشور و تلاش براي معرفي زندگي آنان به عنوان يك سبك زندگي موفق، ميكوشند حلقه برنامه ريزي موذيانه خود را كامل كنند. مجموع اين دادهها، نخست نشان ميدهد كه جريان مقابل كه بيرون از مرزهاي ايران نشسته است و در حال برنامهريزي است، بهطور متناوب در حال تغيير تاكتيك، به روز كردن روشها و همچنين گسترش ميدان بازي است. اين آمادگي مستمر، ميتواند پيام روشنی براي آمادگي بيشتر و متقابل در داخل كشور داشته باشد.
نكته دوم به توجه ويژه سياستگذاران چنين شبكههايي براي بهرهگيري از حوزههاي مورد توجه و علائق مخاطب ايراني بهويژه در حوزه سرگرمي، مستند، ورزش، حادثه و... مربوط میشود. چنين حوزههايي با توجه به غنا و گستردگي سوژه، عرصههايي نيستند كه دست برنامهريزان داخلي را بسته باشند و يا فرصت و امكاني براي بروز خلاقيتهاي رسانهاي وجود نداشته باشد.
سومين نكته به ادامه جنگ نرم و افزايش كانالها و وسيعترشدن ميدان بازي باز ميگردد. همچنانكه خبر رسيده است اين كارتل نوپديد بر آن است كه شبكهاي تازه راهاندازي كند. به روايت روشنتر، صرف مواجهه در حد يادداشت، مصاحبه و افشاگري رسانهاي درباره اين شبكهها و اهداف آن و يا بايكوت خبري چنين فعاليتهايي نميتواند كارگشا باشد.
منبع: الف