به گزارش
گرداب، یونس شکرخواه، استاد ارتباطات و روزنامهنگاری در لایو اینستاگرام صفحه یونسکو ایران در گفت و گویی به میزبانی امیر روشنبخش و حول محورهای فضای مجازی، تکنولوژی، شبکههای اجتماعی و تاثیر آنها بر زندگی افراد شرکت کرد.
شکرخواه در پاسخ به این سوال که فضای دیجیتال و تکنولوژی چه تاثیری بر زندگی افراد دارد؟ به طرح این پرسش متقابل پرداخت که باید گفت کجاها تاثیر نداشته است؟
او توضیح داد: ما قبلا هر چیزی که میگفتیم فقط دیالوگ بود و ثبت نمیشد. بعد یاد گرفتیم ثبت کنیم در مرحله سوم اطلاعات را منتقل کردیم و در مرحله چهارم ما یاد گرفتیم اطلاعات را صفر و یک کنیم. وقتی دیجیتالها روی خط قرار میگیرند ما وارد فضای سایبری میشویم. وقتی یک تاکسی اینترنتی میگیریم وارد فضای سایبری شدیم و اطلاعاتمان را وارد کردهایم؛ گروهی شیفته تکنولوژی هستند و گروهی از آن ترس دارند.
او برای توضیح تاثیر فضای دیجیتال بر زندگی انسان به نظریه استطاعت طبیعت اشاره کرد و گفت: طبیعت در ازای استطاعتی که در اختیار حیوانات قرار میدهد در آنها رفتارهای خاصی را ایجاد می کند. یک روانشناس از این نظریه یک قرائت رادیکال گرفته است و به جای طبیعت تکنولوژی و به جای حیوانات، انسانها را قرار داده است؛ یعنی ما انسانها در ازای آنچه که تکنولوژی در اختیارمان قرار داده است، رفتارهای خاصی را ارائه خواهیم کرد.
شکرخواه درباره اعتیاد به فضای مجازی گفت: از اوایل سال ۲۰۰۲ تغییراتی ایجاد شد. اول توییتر و بعد فیسبوک؛ هر کدام ویژگیهایی را اضافه کردند. توییتر ریتوییت را آورد فیسبوک لایک را آورد. من و شما همانقدر میتوانستیم از آنها استفاده کنیم که سیانان و فلان شخصیت سیاسی استفاده میکرد؛ اینها اعتیادآور است. افراد برای به صدر رسیدن در این فضاها دست به تولید محتوا و انتشار عکسهای عجیب و غریب میزنند و این یک میدان دیجیتال گلادیاتوری است. ما وقتی میتوانیم لایک کنیم یعنی میتوانیم خوشایندی یا احساس نفرت خود را اعلام کنیم.
این استاد ارتباطات درباره اینفلوئنسرهای فضای مجازی نیز گفت: فضای مجازی یک فضای توزیع است؛ هیچی از خودش ندارد. اما در این توزیع آنقدر جلو آمده که به تکنولوژی هویتی تبدیل شده است. اینستاگرام از طریق اینفلوئنسرها تجارت وحشتناکی انجام میدهد. برنامههایی آمد که تعداد لایک و فالورها را بالا میبرد. اینستاگرام آن ها را کنار گذاشت و در نتیجه آن، بسیاری از سلبریتیها افت کردند.
شکرخواه که بنیانگذار سایبر ژورنالیسم در ایران است درباره سواد رسانهای گفت: سواد رسانه ای یعنی بدانیم محتوایی که میآید از چه سکویی پرتاب شده و کجا فرود می آید. یعنی ناعدالتی را در متن روشن کنیم. رمزگشایی و واکاوی کنیم.
او وضعیت سواد رسانهای و دیجیتالی در کشور را نامناسب عنوان کرد و افزود: الان وب سایت های ما هنوز بلد نیستند وقتی دیتا و محتوایی می آورند فراداده ندارند و نمیدانند این دیتا از کجا آمده است.
روزنامهها در تمام فصلها مثل هم هستند؛ در صورتی که در هر فصل باید رنگ بندی مناسب با فصل را داشته باشند. سواد رسانه ای الزاما دانش به کار بردن ابزارها نیست. وبلاگ باز کردن و نوشتن آن راحت است.
شکرخواه تاثیر شبکههای اجتماعی در اعتراضات اجتماعی و گروهی را اینگونه عنوان کرد: قطعا تاثیر دارند. اما الان بهار عربی کجاست؟ جنبش وال استریت کجاست؟ صدایت شنیده میشود اما ممکن است صدای مشروعی نباشد. آنچه که باعث برنده شدن است رسیدن صوت و تصوری نیست بلکه باور و مشروعیت است. تاثیرشان را اصلا نمیتوان نادیده گرفت اما تصویری که آنها ارائه میدهند بیرون هم میتوان پیدا کرد؟ در زمان انقلاب ایران تمام رسانه ها در دست رژیم پهلوی بود اما دسترسی به معنای تاثیر نیست.
او دلیل توجه دولتها به فضای سایبری را چنین تشریح کرد: تا الان بیانیه های کشورها انقدر کم نشده بود چون حالا همه چیز با توییتر رد و بدل می شود. الان کشورها دو چهره دارند؛ یکی روی زمین و یکی تصویر فضای سایبریشان. شما کشوری مثل کره شمالی را ندیدید اما به واسطه تصویری که رسانهها از کره شمالی ساختهاند از آن میترسید. دولتها از این نظر خیلی پیشرفت کردهاند.