Gerdab.IR | گرداب

لزوم تحول در مفهوم بسیج

تاریخ انتشار : ۰۲ آذر ۱۳۸۹

باید بسیج مستضعفین به مثابه یک دانشگاه مجازی و سراسری و یک شبکه فکری و اجتماعی، نهضت تربیت عناصر فکری انقلاب را گفتمان و برنامه خویش کند.

گرداب- بسیج مستضعفین یکی از شگفتی‌های معجزه گونه و یکی از پشتوانه‌های صادق انقلاب اسلامی است که منشأ خدمات و کارگشایی‌های بسیاری در انقلاب اسلامی شد.
 
هر روز که از عمر انقلاب اسلامی‌ می‌گذرد، تیزبینی و دوراندیشی امام راحل در خلق این شجره طیبه نمایان‌تر می‌شود. جنگ تحمیلی هشت ساله، بسیج را در حوزه کارکردی کانالیزه کرد، اما تولید فرهنگی بسیج به مثابه جریانی نوآور و مولد هر روز شکوفاتر شد و تا آنجا پیش رفت که "فرهنگ و تفکر بسیجی" به عنوان گفتمانی متمایز و قابل‌اعتبار، خودنمایی کرد و الگویی عملی در اخلاق و ایثار شد.

با اتمام جنگ تحمیلی چراها درباره استمرار بسیج در گوشه و کنار شنیده شد اما پیرمراد بسیجیان در شهریور 1367 (یک ماه بعد از پایان جنگ) به میدان آمد که: «بسیج با قدرت و اطمینان و مانند گذشته به کار خود ادامه دهد» و سه ماه بعد از این دستور، راهبرد انقلاب اسلامی در خصوص بسیج،‌ دچار شیفت پارا‌دایمی شده و مأموریت نرم بسیج در دوم آذر 1367 ابلاغ شد.
 
امام راحل چه تیزبینانه فهمیده بود که خط مقدم جنگ بعدی دانشگاه است؛ بنابراین به رغم اتمام جنگ نظامی و گذشت حدود سه ماه از پایان جنگ مأموریت بسیج در دانشگاه را ابلاغ کرد. در آن پیام هیچ کارکرد نظامی برای بسیج ترسیم نکرد و فضای جدید را برای آینده بسیج گشود که اهمیت و لزوم آن تا فتنه 1378 و 1388 به خوبی درک نشده بود.
 
اما در آن پیام تاریخی مفصل‌‌بندی گفتمان جهاد، شهادت و سنگر فیزیکی را به گفتمان نرم تبدیل نمود که: «حل مسائل اعتقادی بسیجیان،‌ پاسداری از اصل تغییرناپذیر نه شرقی و نه غربی، دفاع از انقلاب و نظام در دانشگاه‌ها و ترسیم چارچوب‌های اسلام ناب محمدی (ص) از مأموریت‌های بسیج است
 
باید در این سالها به این چهار اصل توجه شده و اولویت دانشگاه دفاع از انقلاب اسلامی با رویکرد سلبی و ایجابی، می‌شد و اسلام ناب در میان قرائت‌ها و پلورالیسم اصلاحات درخشانده می‌شد و به تعبیر دیگر، نه در ماهیت و هویت و جوهره که در عرصه تخصص و کارکرد، در مفهوم بسیج تحولی صورت می‌گرفت و شبکه اجتماعی بسیج با استقلال نسبی از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به حوزه اجتماع، فرهنگ و سیاست ورود پیدا می‌کرد.
 
اما متأسفانه به رغم افول کارکرد نظامی بسیج، همچنان نمادهای نظامی همچون اسلحه کلاشینکف، کلاه آهنی،‌ پوتین سوراخ شده و... زینت بخش طرح‌های تولیدی، فرهنگی و نمایشگاهی بسیج بود و از سوی دیگر زمینه روانی – ذهنی جامعه برای اقدام نرم بسیج فراهم نمی‌آمد؛ بنابراین در تبارشناسی و دیرینه شناسی بسیج، امسال سران فتنه از جلوه‌های عمل نرم بسیج به ستوه می‌آمدند که : ایها الناس چه نشسته‌اید که بسیج وارد سیاست و جناح‌بندی‌ها شده است.
 
گفتمان آنان علیه بسیج تا حدودی قابلیت اعتبار و در دسترس بودن داشت، زیرا متولیان بسیج،‌نگرش فرهنگی و شاکله ذهنی اجتماع نسبت به تحول در مفهوم بسیج را ساماندهی مجدد نکرده و نمادهای بسیج از نظامی به فکری، فرهنگی و سیاسی تبدیل نشده بودند.
 
این در حالی بود که جبهه دشمن در دشت جبهه نرم گسترانده شده بود. اما بسیج به خاطر عدم تحول در مفهوم خویش و قفل شدن مفهومش در تاریخ گذشته، اگر به عرصه مبارزه با دشمن وارد می‌شد به جرم عدول از وصیت نامه امام (ره) که نظامیان نباید در سیاست دخالت کنند، محکوم و مطرود قرار می‌گرفت.
 
پیچیدگی‌های سیاسی و فکری بعد از امام (ره) که باعث انحراف در آرایش سیاسی درون نظام شد کافی بود که بسیج در راستای مأموریت ذاتی خود که دفاع از انقلاب بود، وارد عرصه مقابله و مواجهه شود،‌ اما چون ذهنیت اجتماعی از کارکرد بسیج دچار از جاکندگی نشده بود، دست و پای بسیج بسته ماند و هرگونه عمل وی امری خلاف قانون و غیرمتعارف توجیه می‌شد. فتنه 1388 ثابت کرد که تحول در مفهوم کارکردی بسیج امری اجتناب‌ناپذیر است و بسیج به عنوان جریان مکتبی و همتراز انقلاب اسلامی باید به سلاحی دیگر و کلاه آهنی دیگر مسلح شود.

بدیهی است که این عمل بدون توجه به اصلاح زیر ساخت‌های ذهنی جامعه و ارتقای فکری بسیجیان مؤثر واقع نخواهد شد. جغرافیای مأموریت بسیج از گشت شبانه و برنامه‌های درون تشکیلاتی فراتر رفته و عرصه فرهنگ، خدمت، سیاست و دانش از چشمه سار بسیج منتفع می‌شود، اما لازمه این حرکت، باور اجتماعی به تحول در مفهوم بسیج است در غیر این صورت باز نااهلان و نامحرمان به میدان خواهند آمد که: مملکت سیستم آموزش عالی دارد، علم را چه به بسیج؟ و بسیج باید آموزش نظامی ببیند و برای روز مبادا که احتمال حمله مستقیم و نظامی استکبار جهانی وجود دارد آماده باشد؛ بنابراین باید بسیج مستضعفین به مثابه یک دانشگاه مجازی و سراسری و یک شبکه فکری و اجتماعی، نهضت تربیت عناصر فکری انقلاب را گفتمان و برنامه خویش کند.
اگر به همه عرصه‌های کشور، اعم از سیاست خارجی، ‌بهداشت و درمان، ‌کشاورزی، علم، فرهنگ، نفت و ... سری بزنیم، برای آن متولیانی وجود دارد، اما تربیت کادر آینده انقلاب را کدام جریان اصیل و مکتبی به عهده دارد؟

آیا جریانات سیاسی و دستگاه‌های دولتی که چشمی نیز به صندلی خود دارند، صاحب این زلالیت و صداقت هستند، اگر هم باشند، تربیت نیروهای آینده انقلاب باید از برنامه‌ریزی‌های استراتژیک نظام باشد که تبلور عینی آن در بسیج است.

اگر به این مهم توجه نشود، دالان آینده انقلاب اسلامی باریک و کادرهای آن لاغر و استمرار آن مطمئن نخواهد بود. تنها با بسیج است که این مهم به فعلیت می‌رسد و از اطمینان بخشی نیز برخوردار است. در این رهیافت، تمرکز در شناسایی اندیشه سیاسی امام باید در اولویت قرار گیرد تا این شاقول محکم و پایدار بتواند سره را از ناسره تشخیص دهد و مدعیان دروغین خط امام به واسطه اندیشه امام، عریان و منحرف نمایانده شوند.

در پروسه ایجاد تحول در مفهوم بسیج، علاوه بر اصلاح نگرش اجتماعی به آن، اصلاح ساز و کارهای حقوقی نیز لازم است، زیرا مخالفان و منافقین داخلی این تحول را بدون توجه به بخش‌های حقوقی آن نمی‌پذیرند. مجلس شورای اسلامی نیز در این زمینه می‌تواند نقش اساسی ایفا نماید. به امید آن روز.
عبدالله گنجی
 
منبع: جوان