گرداب- عملیات روانی سابقهای به اندازه عمر بشر دارد و در جنگ بین کشورها در جهانی کنونی، این مسئله نه تنها اهمیت خود را از دست نداده است، بلکه به کمک تاثیر گذاری بر روحیه و روان نیروهای نظامی و مردم کشور مقابل با استفاده از فناوریهای نوین، نقش تعیین کنندهای را در پیروزی یا شکست هر طرف ایفا میکند. بر خلاف جنگهای کلاسیک، استفاده از این روش به مکان جغرافیایی و زمان خاصی محدود نشده و میدان نبرد آن گستردهترین دارایی انسانی یعنی فکر و باروهای اوست.
بررسی مراحل استفاده و تکامل آن در منازعات کوچک و بزرگ منطقهای و بین المللی بیانگر این است که بیش از نیمی از توان نبرد دولتها به عملیات تبلیغاتی اختصاص یافته است و بخش نظامی آن تنها در زمان و مکان بسیار محدود به کار رفته است. جنگ روانی را میتوان جنگی تمام عیار و بدون برخورد فیزیکی با تاثیرات عمیق و تعیین کننده دانست و شعار دموکراسی باعث گسترش استفاده از عملیات روانی در سالهای اخیر و افکار عمومی به عنوان بازیچهای برای اهداف اربابان زور تبدیل شده است.
مقدمهآنچه مسلم است عملیات روانی پیشینهای به قدمت تاریخ انسانها دارد؛ چرا که انسانها در طول تاریخ برای تحت تاثیر قرار دادن طرف مقابل به شیوهها و ترفندهایی متوسل میشدهاند و این فعالیت از ارتباط چهره به چهره دو فرد گرفته تا اجتماعات کوچک و بزرگتری یافته است.
همین نوع فعالیتها و اقدامات در زمانهایی خاص همچون بحرانها، جنگها، نزاعهای محلی صورت مختلف و گوناگونی اتفاق افتاده است. آنچه قابل تاکید است این است که انسانها پدیده تاثیر گذاری روانی و استفاده از آن در جنگ و صلح و سیاست را به تازگی کشف نکردهاند. بلکه کمتر برههای از تاریخ حیات سیاسی و نظامی بشر را میتوان یافت که فارغ از این عنصر باشد.
محققان زیادی در پی یافتن قدیمترین نمونههای استفاده از جنگ روانی بودهاند. در این میان پائولاین بارگر (Paulline barger) سابقه استفاده از جنگ روانی را به جنگ کیدئون با مادها نسبت میدهد. در این جنگ کیدئون بر خلاف رسوم نظامی زمان خود، که هر دسته صد نفره یک مشعل داشتند، به هر یک از سپاهیان مشعلی داد و این توهم را در ذهن دشمن ایجاد کرد که تعداد افرادش، صد برابر میزان واقعی است، در نتیجه توانست بدون هیچ درگیری به پیروزی دست یابد. مطمئناً قبل از این واقعه و بعد از آن، نمونههای متعدد دیگری از جنگ روانی سنتی را میتوان یافت.
در تاریخ اسلام، روشن کردن آتش به دست سپاهیان اسلام در شب فتح مکه و ایجاد رعب در مکیان از این طریق، نقش مهمی در شکستن مقاومت آنها داشت و حیله قرآن بر سر نیزه کردن عمروعاص و شکست دادن سپاه در حال پیروزی حضرت علی
(ع) با این وسیله، نمونههای برجستهای (البته با ارزشهای متفاوت) از جنگهای روانی است که به اقتضای فرصت و بر اساس ذوق و نبوغ طراحان آن به اجرا در آمده است.
هنگامی که در سال ۱۹۳۹ محققان و دانشمندان علوم انسانی آلمانی از جمله مهمترین علل شکست خود را غفلت آلمان از سلاح تبلیغات و استفاده موثر رقیبان از آن سلاح ذکر کردند در واقع خبر از ورود و حضور گسترده ابزار تاثیر گذاری روانی در صحنه سیاست و نظامیگری دادند. وقوع تحولاتی مانند تشکیل وزارت تبلیغات در آلمان و سازمانهای جنگ روانی و تبلیغات جنگی در دیگر کشورها، تصدیق عملی این ادعا بود.
صنعت و فناوری از طریق اختراع هواپیما و توپخانههای دور برد، برد سلاحها را افزایش داد و موجب شد که صحنه جنگ از میدان نبرد به سراسر خاک هر کشور گسترش یابد. دیگر مرز بین جبهه و پشت جبهه شکسته شده بود و تنها دوری از میدان جنگ، تضمین کنند امنیت نبود. با بروز جنگ، مردم مجبور بودند که علاوه بر تحمیل سختیها و کمبودهای ناشی از آن با صدمات و تلفات جانی و مالی نیز روبرو شوند و در مقابل آن ایستادگی کنند. نتیجه اینکه کشورها هر چه بیشتر در مقابل تاثیرات جنگ آسیب پذیر شدند و بنابراین رهبران کشورها در طراحی و اجرای سیاستهای دفاعی، باید عامل دیگری را هم لحاظ میکردند که نقش مردم بود. از اینجا به بعد است که جلب رضایت مردم یا برانگیختن آنها برای مخالفت و یافتن ابزارها و تمهیداتی برای رسیدن به این مقصود، به عامل تعیین کنندهای در کشاکشها و رقابتهای سیاسی و نظامی تبدیل شد. تا پیش از این، فرماندهان نظامی و حاکمان سیاسی در تدوین و اجرای سیاستهای خود، فقط تا آنجا به مردم نیاز داشتند که نیروی انسانی مورد نیاز آنها را تامین کنند.
نازیها با حداکثر توان از دو رسانه سینما و رادیو استفاده کردند. بنا به گفته دیوید ولچ از میان همه ابزارهای اعمال نفوذ نهانی و روانی، هیچ یک به اندازه سینما مورد توجه رایش سوم نبود.
گوبلز در یکی از نخستین سخنرانیهای خود در مقام وزیر تبلیغات، اعلام کرد که سینمای آلمان در پیشاپیش سربازان نازی، رسالت فتح جهاین را بر دوش دارد. بر اساس این نظریه، رژیم نازی، سرمایهگذاری سنگینی روی سینما انجام داد به گونهای که بین سالهای ۱۹۳۳ تا ۱۹۴۵، ۱۰۹۷ فیلم در آلمان تولید شد. یک ششم این فیلمها، مضمون صریح تبلیغاتی و سیاسی (هدایت شد از سوی وزارت تبلیغات) داشت؛ ضمن اینکه اغلب آنها نیز کم و بیش با خط کلی تبلیغاتی نازی هماهنگ بود.
آلمانیها در حوزه جنگ روانی رادیویی نیز از خود رکوردهای شگفت انگیزی بر جا گذاشتند. آنها ۱۶ ایستگاه فرستنده رادیویی ایجاد کردند که با نام مستعار "پیروزی" برای ۱۳ کشور اروپایی برنامه پخش میکرد. علاوه بر آن، ایستگاههای رادیویی رسمی آنها نیز برای ۶۰ کشور برنامه پخش میکرد و مجموع برنامههای آنها به ۴۳۰ ساعت در روز میرسد. رادیو به طور مستقیم و هماهنگ در خدمت مقاصد سیاسی ـ نظامی در آمده بود. البته واحدهای ارتش آلمان به جای توپ و تفنگ با موزیک و دسته گل وارد خواهند شد. در مرحله آخر باید هر صدای ناموافق و آشوبگری خاموش شود و همزمان با اشغال نظامی کشور، رادیو و سایر مناطق حیاتی و حکومتی به تصرف در آید و از همه امکانات برای برقراری نظم و آرامش استفاده شود. البته تاکید و سرمایه گذاری روانی ـ تبلیغاتی نازیها، فقط به عرصههای رادیو و سینما محدود نمیشد. آنها در حوزههای دیگر فعالیت خود (مانند عملیات اطلاعاتی) نیز بر این امر تاکید داشتند و در واقع بخش مهمی از بزرگترین و پیروزیهای سیاسی، نظامی چشمگیر آنها (مانند غافلگیر کردن شوروی در عملیات بارباروسا، اشغال بدون زحمت چکسلواکی و بی طرف نگهداشتن سایر قدرتهای غربی مانند انگلستان و امریکا که اتفاقاً برخی از آنها در زمان فرودستی قدرت نظامی آنها در برابر حریفان به دست آمد)، مدیون این لشکر کشی روانی ـ تبلیغاتی بود.
کشور توسعه طلب دیگر که پس از آلمان، توسعه دادن جنگ روانی و رساندن آن به سطح امروزین را عهده گرفت، آمریکا بود. نگاهی اجمالی به حجم و مجموعه اقدامات آمریکا در جنگ کره تا کنون نشان میدهد که آمریکائیها رکوردی را در این زمینه بر جا گذاشتهاند که شکستن آن از سوی هر کشور دیگری بعدها حرکتهای جهان سومی و از جمله حرکتهای اسلامخواهی در جهان بود. واژه جنگ روانی در آمریکا، پس از انتشار کتاب جنگ روانی نوشته فاراگو در سال ۱۹۴۲ گسترش یافت. در پایان جنگ دوم جهانی این اصطلاح در دیکشنری و بستر وارد شد و بخشی از عبارت پردازیهای سیاسی و نظامی آن زمان را تشکیل داد.
در سال ۱۹۵۰ دولت ترومن به منظور کسب آمادگی برای اجرای جنگ روانی در کره، پروژهای را با عنوان نبرد حقیقت (با تهاجم عظیم و قدرتمند روانی) با بودجهای معادل ۱۲۱ میلیون دلار تصویب کرد. ارتش آمریکا، اداره ریاست جنگ روانی را به عنوان بخش ستادی ویژه ایجاد کرد و در کنار واحدهای رزمی، واحدهای جنگ روانی گستردهای را با استفاده از تجربیات جنگ جهانی دوم تشکیل داد و از آن زمان تا کنون، سازمانها و واحدهای روانی ـ تبلیغاتی آمریکا با توسعهای روز افزون همواره به عنوان یکی از بازوهای اصلی آن کشور در جنگ و صلح عمل کردهاند.
این سازمانها، طیف وسیعی از رادیوها، تلویزیونها، ماهوارهها، کتابخانهها، بروسهای دانشگاهی، خانه های فرهنگی، آژانسهای تبلیغاتی، مراکز فیلم سازی، واحدهای جنگ روانی نظامی، تشکیلات ستادی و امثال آنها را شامل میشود. از جمله آخرین نمونههای رادیوی سیاه که از سوی آمریکائیها پشتیبانی و هدایت میشد، رادیو صدای آزاد ایران بود که برای اولین بار در سال ۱۹۸۰ صدای آن شنیده شد و تا مدتها به تبلیغات براندازی علیه نظام نوپای جمهوری اسلامی ادامه میداد.
نمونه یا جنبه دیگر این عملیات روانی مدرن، جنبه علمی و آموزشی آن است. از سال ۱۹۵۰ به بعد، دانشمندان علوم اجتماعی در آمریکا بیش از هر زمان دیگری به مطالعه نخبگان، ارتباطات و دیگر الگوهای رفتاری در جوامع خارجی پرداختهاند. به همین منظور به تعیین معیارهای پژوهشی در مطالعه فرهنگهای بیگانه توجه زیادی مبذول شد. هم چنین تلاش عظیمی در زمینه توسعه نظاممند ابزارهای پیچیدهتر برای تشخیص و ارزیابی موثر موضوعاتی انجام شد که برای دست اندر کاران جنگ روانی مفید بود. از سال ۱۹۵۰ دولت آمریکا از طریق امکانات وزارت خارجه، آژانس توسعه بین المللی و جانشین آن، آژانس اطلاعات امریکا، سازمان سیا و وزارت دفاع به گروههای دانشگاهی و سازمانهای غیر انتفاعی کمک مالی کرد تا پروژههای تحقیقاتی خاصی را انجام دهند و یا پروژههای در دست اجرا را به سمت پاسخگویی به نیازهای جامعه جنگ روانی سوق دهند، اما این تحقیقات به زمینههای یاد شده محدوده نمیشد. بخش دیگری از تحقیقات به طور مستقیم در مورد موضوع جنگ روانی و ابعاد آن انجام شد که یا در مراکز تحقیقاتی غیر دولتی و غیر نظامی و به سفارش کارفرمایان دولتی و یا در مراکز دولتی و نظامی مانند مرکز و مدرسه فورت براگ اجرا میشد.
حاصل کار، گستره وسیعی از متون علمی و کاربردی جنگ روانی و ابداع نظریهها، مفاهیم و تقسیم بندیهایی بود که تقریباً بر کل ادبیات جنگ روانی غرب حاکم شد؛ از جمله این مفاهیم میتوان از ابداع اصطلاح عملیات روانی (به جای جنگ روانی) نام برد که برای کاستن از بار خصومت آمیز آن ساخته و پرداخته شد و عملیات روانی خود به دو دسته، یعنی جنگ روانی (آن بخش از عملیات روانی که متوجه دشمن است) و اقدامات روانی (آن بخش از عملیات روانی که متوجه دوستان و گروههای بیطرف است) تقسیم شد.
در سال ۱۹۵۰ و در پی تصویب پروژه نبرد بزرگ حقیقت، لزوم هماهنگ کردن سازمانهای درگیر تبلیغات خارجی و فعالیتهای آنها با یکدیگر احساس شد. بر این اساس، ستاد استراتژی روانی به منظور هماهنگ کردن تمام برنامههای تبلیغات خارجی در قالب استراتژی روانی واحد تشکیل شد. در واقع، برای اولین بار، این فکر به وجود آمد که میتوان در کنار استراتژی نظامی، استراتژی اقتصادی و مانند اینها، استراتژی روانی هم داشت و صرف نظر از نوع استراتژی نظامی یا سیاسی هر کشور، تمام اقدامات روانی ـ تبلیغاتی را در خط مشی مجرایی هدایت کرد. چه در زمان صلح و چه در زمان جنگ، کشورها باید برای به بکارگیری آن یا دفاع در مقابل آن آماده باشند. جنگ روانی جدید بر علم و پژوهشهای عملی متکی است. این پدیده چه برای دستیابی به قواعد تاثیر گذاری بر افکار و نگرشهای انسانی، چه برای رساندن پیام خود به مخاطب و تضمین دریافت و ادارک آن و چه برای شناخت مسائل خاص هر دسته از مخاطبان و محیط آنها به تحقیقات علمی، وابستگی شدید دارد. به این اعتبار، میتوان گفت کشوری میتواند تشکیلات جنگ روانی کار آمد ایجاد کند که بیانهای علمی لازم را در علوم انسانی و اجتماعی دارا باشد.
جنگ روانی جدید، برد وسیع و گستردهای دارد. اگر عملیاتهای روانی مانند آنچه در زمان گیدئون انجام میشد، حداکثر بر افراد حاضر در صحنه جنگ یا یک حمله موثر واقع میشد، اقدامات روانی تبلیغاتی امروزین، به دلیل بهره گیری از رسانههای الکترونیک (از ماهواره گرفته تا رادیو) همزمان میتواند تمام مردم کره زمین را مخاطب قرار دهد و انتظار واکنش را از سوی آنها داشته باشد. اجرای جنگ روانی جدید، مسلتزم داشتن توان مالی و صنعتی است.
پخش پنجاه میلیارد برگ اعلامیه در یک جنگ ضد شورش یا فرستادن ۳۵۰ هزار بالون حامل اعلامیههای براندازی از سوی آمریکا بر فراز سرزمین کشورهای اروپای شرقی (در سال ۱۹۴۵) امکانات و تجهیزات خاص خود را میطلبد که از عهده هر کشوری بر نمیآید. هر چند استفاده نسبتاً ارزان از امکانات پخش ماهوارهای، اکنون امکان انتشار جهانی پیامها را برای همه کشورها فراهم آورده است، تحول روز افزون فناوری در این حوزه و همچنین الزامات مالی، انسانی و تکنولوژیک در دیگر جنبههای جنگ تبلیغاتی (مانند فراهم آوردن توان علمی و تحقیقاتی در علوم مربوط به تولید و انتظار پیامهای اقناعی) ویژگی یاد شده را همچنان تایید میکند.
سابقه استفاده از جنگ روانی نوین (الکترونیک)این شیوه موثر نظامی اول بار در جنگ جهانی دوم به صورت موفقیت آمیز مورد استفاده قرار گرفت و دولتهای متفق از نتایج آن بهرههای سرشاری بردند. پس از آن در سال ۱۹۵۰، ارتش آمریکا و کره شمالی در جنگ علیه یکدیگر از این عملیات استفاده کردند. برای نمونه در ماه اکتبر سال ۱۹۵۰ ژنرال مک آرتور با فرستادن پیامی برای "کیم ایل سونگ" از ایستگاه رادیویی سفارت آمریکا در سئول از وی خواست تا تسلیم شود. با افزایش دامنه جنگ بین امریکا و کره شمالی، آمریکا پیامهای تبلیغاتی خود را از ایستگاههای رادیویی مستقر روی کامیونهای سیار برای مردم و نظامیان کره میفرستاد. در آن زمان، این گونه ایستگاهها نامههای مختلفی، مانند رادیو آواره، رادیو ستاره دنباله دار، رادیو سیار و… داشتند. پس از پایان جنگ کره و در سال ۱۹۵۵، ارتش آمریکا کتابچه راهنمایی را با نام "دستور العمل عملیات جنگ روانی" منتشر کرد که در آن از اهمیت تبلیغات رادیویی در پشتیبانی از عملیات نظامی بحث شده بود. به این ترتیب میتوان به تاثیر این عملیات و استفاده گسترده از آن در جهان معاصر پی برد.
الف – جنگ ویتنامجنگ ویتنام در دهه ۶۰ به منزله مرحلهای نگریسته میشود که در آن، رادیو و جنگ روانی کاملاً در یکدیگر ممزوج شدند. کندی، رئیس جمهوی وقت امریکا، این جنگ را جنگی نا متعارف یا جنگ چریکی میدانست. به همین دلیل از سیا خواست تا برای هدف قرار دادن ویتنام و کوبا سرمایه گذاری کند. شواهد تاریخی نشاندهنده این است که امریکا برای ایجاد هفت شبکه رادیویی در ویتنام جنوبی ۵/۱ میلیون دلار هزینه کرد، اما به دلیل اینکه نتوانستند از این فرستندههای رادیویی برای فرستادن پیامهای آشکار به ویتنام شمالی استفاده کنند، از آنجا به منزله ایستگاههای رادیویی سری و سیاه استفاده و ادعا کردند این رادیو در اختیار کمونیستها قرار دارد.
طبق یک گزارش غیر رسمی در سال ۱۹۶۱ دولت امریکا دستور داده بود: «برای به ستوه آوردن کمونیستها و حفظ روحیه ضد کمونیستها و مردم کره جنوبی بر حجم این گونه سخن پراکنیها بیافزایند.» در جنگ ویتنام، فرماندهی گروه مطالعات و مشاهدات ویتنام از مردم ویتنام جنوبی با سرمایه گذاری، اموزش و راهنمایی سیاسی پشتیبانی میکرد.
بر اساس گزارشها، آمریکا در سال ۱۹۶۷ بودجهای ۷/۳ میلیون دلاری را به این امر اختصاص داد و ۱۵۰ نفر را (شامل افسران ویتنام و سیا) به کار گرفت تا در گروه مطالعات و مشاهدات ویتنام به تبلیغات سری بپردازند. بدین ترتیب، رادیوی سیا تحت نام رادیو "هانوی" تاسیس شد تا مردم به جای گوش دادن به رادیو هانوی ویتنام شمالی به این رادیو گوش دهند. رادیو هانوی از درون یک هواپیما برنامه پخش میکرد. بدین ترتیب، هم امکان حمله نظامیان ویتنام شمالی به ایستگاه رادیویی به صورت کامل از بین رفت و هم امکان فرستادن برنامه و پیام برای قسمتهای مهم کشور ویتنام فراهم شد. تاسیس یک رادیوی دیگر، که روی تمام فرکانسها قابل دریافت بود نیز از دیگر اقدامات اشغالگران امریکایی در این کشور بود. ایستگاه رادیویی دیگر برای جلب توجه مخاطبان به برنامههای خود از نمایش استفاده میکرد؛ مثلاً یک روز ناگهان و به دروغ اعلام میکرد که نیروهای کمونیست برای تصرف رادیو به ایستگاه وارد شدهاند و پس از چند روز سکوت با داستان پردازی زیبا و اغراق آمیزی درباره چگونگی تصرف ایستگاه از سوی کمونیستها و تسخیر مجدد آن میپرداخت.
گروه عملیات روانی امریکا برای تبلیغات علیه کمونیستها نه تنها از ایستگاههای واقعی، بلکه از برنامهها و تفسیرهای رادیو کمونیستهای آزاد نیز استفاده میکرد تا چنین وانمود کند که کمونیستها از انسجام برخوردار نیستند و وحشی و بی فرهنگ هستند و پیروزی ارتش امریکا و ویتنام جنوبی باعث خوشبختی و برآورده شدن نیاز مردم خواهد شد. پس از عقب نشینی امریکایها از خاک ویتنام نیز رادیوی سری فعالیت خود را در ساگون ادامه داد.
ب – جنگ گرانادا (۱۹۸۳)عملیات گرانادا در ماه اکتبر سال ۱۹۸۳ یکی دیگر از مداخلههای بزرگ نظامی امریکا در جهان خارج است. در ابتدا سیا گزارشها و عکسهایی را در اختیار دولت آمریکا قرار داد که به موجب آن نشان داده میشد گروهی از شبه نظامیان کوبایی، پایگاهی هوایی را در جزیره گرانادا ایجاد و فعالیتهای وسیعی را در آن منطقه آغاز کردهاند. گزارشهای سیا نشان میداد که جزایر همسایه گرانادا از اقدامات شبه نظامیان کوبایی و عوامل گرانادا ناراضی هستند. امریکاییان تنها با این بهانه به عملیات نظامی علیه گرانادا اقدام کردند. آنان هنگام اشغال گرانادا با هواپیمای تبلیغاتی موسوم به ای سی ۱۳۰، برنامههای رادیویی را پخش کردند. به علاوه اشغالگران برنامههای تلویزیونی ویژهای نیز تهیه و پخش کردند. هر چند یک میکروفن زنده درون استودیو وجود داشت و چنین القا میشد که برنامه به صورت زنده پخش میشود،
برنامهها بیشتر در ایستگاههای زمینی از سوی کارشناسان ارتش تهیه میشد.به این ترتیب کارشناسان عملیات روانی آمریکا با به کارگیری روشهای جنگ روانی و تبلیغاتی به زودی توانستند امنیت را در گرانادا ایجاد کنند و منطقه را به زیر سلطه خود در آورند.
ج – جنگ اول خلیج فارس (۱۹۹۱-۱۹۹۰)در جنگ خلیج فارس نیز استفاده از جنگ روانی کاملاً محسوس بود به گونهای که هزار سرباز عراقی، خود را تسلیم نیروهای متجاور کردند. در این جنگ، هواپیمای حامل رادیو سری با پرواز در آسمان عراق، برنامههای صدای خلیج را برای سربازان عراقی پخش میکرد که پیامهایی با مضامین مختلف از جمله "برادری عربی، قدرت هوایی متحدان و عملیات طوفان صحرا" را ارسال میکرد. این ایستگاه نخست با همکاری کره و عربستان سعودی به پخش برنامه اقدام و برنامههای خود را از طریق دو شبکه رادیویی نیروهای امریکایی در عربستان پخش میکرد. پس از آن که کویت در ماه ژانویه ۱۹۹۱ از اشغال عراق خارج شد، نیروهای امریکا و متحدانش به کشورهای خود بازگشتند و ماموریت صدای خلیج نیز به پایان رسید.
د- سومالی (۱۹۹۲-۱۹۹۳)سومالی کشوری است که در طول جنگ سرد به شوروی وابسته بود. با فروپاشی شوروی، سومالی گرفتار جنگهای داخلی شد. با وقوع جنگهای داخلی و تخریب کشور، سارمان ملل، ارسال و توزیع کمکهای بشردوستانه را به مردم سومالی آغاز کرد، اما توزیع کمکها به دلیل جنگ داخلی بدون استفاده از نیروی نظامی امکانپذیر نیست. به همین دلیل امریکا در ماه دسامبر سال ۱۹۹۲ نیرویی نظامی را در قالب نیروهای حافظ صلح به آن کشور اعزام کرد. همزمان با ورود نیروهای نظامی به سومالی، یگان عملیات روانی ارتش امریکا به عملیات روانی رادیویی اقدام کرد. این رادیو به نام "رادیو امید" معروف شد. از انجا که چند کشور کمکهای بشر دوستانه به سومالی ارائه میکردند به همین سبب این ایستگاه رادیویی، خود را صدای گروه ضربت متحدان معرفی میکرد. بعد از مرحله دوم عملیات کمکرسانی به سومالی، رادیو امید تحت پوشش سازمان ملل در آمد و نام خود را به رادیو مانتا (رادیو امروز) تغییر داد. نیروهای عملیات روانی ایتالیا نیز برنامههای تبلیغاتی رادیو مانتا را تقویت میکردند. سرانجام این رادیو با بازگشت نیروهای سازمان ملل به کشورهایشان فعالیت خود را پایان داد.
هـ – بوسنی (۱۹۹۵)نیروهای آمریکایی که به نیروهای حافظ صلح در بوسنی پیوسته بودند و به شکلگیری یک دولت مستقل کمک میکردند، همزمان با اقدامات نظامی، فعالیت تبلیغاتی خود را نیز آغاز کردند. در ماه فوریه سال ۱۹۹۶، سرویس سخن پراکنی ارتش ایستگاههای رادیویی خود را راهاندازی کرد. این ایستگاه پیش از آغاز فعالتی خود در توزلای بوسنی از سوی ایبیاس از نظر فن مورد آزمایش قرار گرفت. در آغاز، این ایستگاه از فضا برنامه پخش میکرد. سپس، ایستگاه رادیویی به توزلا منتقل شد و روی امواج اف.ام برنامه پخش کرد.
هدف ایبیاس این بود که با تکیه بر پیامهای تهیه شده از سوی شبکههای رادیویی و تلویزیونی نیروهای امریکایی از نیروهای خود در آن کشور پشتیبانی کند. در آغاز ایبی اس در پی عملیات روانی نبود. هر چند مشخص نیست که ایبیاس در توزلا چه قدر توانسته است از عملیات روانی پشتیبانی کند، آشکار است که نیروهای امریکایی در ویتنام به شکلهای مختلف از جمله چاپ کتابها، مانند کتابهای خندهدار (که به کودکان در مورد خطرهای مینهای زمینی هشدار میدهند) نیز به جنگ روانی میپرداختند. در سال آخر حضور امریکا در بوسنی، ایستگاهی رادیویی در این کشور تاسیس شد که روی امواج متوسط برنامه پخش میکرد. اینها بخشی از برنامههای عملیات روانی آمریکاییها در بوسنی بود.
و- عراق (۱۹۹۸)هر چند نیروهای امریکایی از ماه اکتبر سال ۱۹۹۷ با اقدامات روانی و نظامی از برنامه بازرسیهای سازمان ملل در عراق برای یافتن جنگ افزارهای کشتار جمعی حمایت میکردند، در ۱۱ فوریه سال ۱۹۹۸ عملیاتی به نام عملیات "تندر صحرا" درباره حضور نیروهای عملیات روانی آمریکا در عراق در دستور کار قرار گرفت. مطمئناً از سال ۱۹۹۱، عملیات روانی بخش مهمی از مداخله آمریکا در عراق را به خود اختصاص میداد. سازمان جاسوسی آمریکا نیز با تاسیس و راه اندازی ایستگاههای رادیوی سری، پیامهای نامحدودی را از طریق امواج هوایی برای عراق فرستاده بود. گروه عملیات ویژه ۱۹۳ ـ آر دی که در جنگ خلیج فارس (۱۹۹۱) و جنگ ۱۹۹۴ هائیتی برنامه تهیه و پخش میکرد، در سال ۱۹۹۸ هنوز به منطقه اعزام نشده بود، اما با افزایش خصومتها از نظر امریکاییان، اعزام آن گروه اجتناب ناپذیر بود.
ویژگیهای عملیات روانی در عصر ارتباطات ـ اطلاعاتامروزه جنگیدن با استفاده از اصول و ابزارها و شیوههای جدید نبرد از قبیل جنگ اطلاعاتی، استعمار نو، آپارتاید اطلاعاتی، سیاستهای الکترونیکی و غیره در جهت اعمال قدرت، ظاهراً خیرخواهانه و سالمتر، ولی در عین حال با قدرت عمل و تخریب بیشتری صورت میگیرد. "پل ویریلیو" در این باره میگوید: «اینک دیگر جنگ، بدون بازنمایی و تسلیحات پیشرفته، بدون تاثیرگذاری روانی معنا ندارد. سلاح به همان اندازه که از ویژگی ویرانگری برخوردار است، با قوه ادراک نیز پیوند دارد.» در اینجا "اشهر ویریلیو" به استفاده از فناوریهای نوین ارتباطی و بهره گیری از آنها در عملیات روانی در کنار جنگ فیزیکی مطرح میشود. گفتنی است پیشرفت علم و تغییر ماهیت اطلاعات به حدی رسیده است که دقایقی پس از وقوع هر حادثه در نقطهای از جهان، تنها به یاری اینترنت میتوان از تمام جزئیات اخبار مطلع شد. اهمیت رسانههای نوین و تاثیر بسزایی که انواع آنها به ویژه شبکههای خبری ماهوارهای و اینترنت در پیشبرد عملیات روانی از سوی دولتها دارند، به ویژگیهای جدید آنها بر میگردد.
در عصر ارتباطات و اطلاعات، رسانههای نوین، جغرافیای جنگ را گسترش دادهاند. به بیان روشنتر، صحنه جنگ دیگر به میدانهای نزعا و درگیری محدود نیست، بلکه مردمی که تصاویر زنده جریان نبرد را از گیرندههای خود میبینند به نوعی خود را در همان فضا احساس میکنند. رسانهها میتوانند تصاویر، اخبار، گزارشها و مصاحبههایی را گزینش و پخش کنند که افکار عمومی بین المللی را در سمت و سوی مورد نظر خود راهبری کنند و حتی نقشی به مراتب بیش از آنچه تا کنون مطرح شده است، ایفا کنند. این بعد از اثر گذاری رسانهها طی جنگهای خلیج فارس به خوبی مشخص شد. تصرف کویت از سوی عراق و سپس آزاد شدن آن نشان داد که یک دولت میتواند باقی بماند حتی اگر به طور فیزیکی به دست کشور دیگری اشغال شده باشد. اگر دولتی بتواند بر صفحه تلویزیون وجود داشته باشد میتواند به موجودیت و نقش آفرینی خود ادامه دهد.
سرزمین کویت اشغال شد، اما دولت آن همچنان در قلمرو رسانهها باقی ماند. امیر کویت در مدت زمانی که کشورش به اشغال کشور عراق در آمده بود، شرکت هیل ـ نولتون را با هزینهای معادل ۸/۱۰ میلیون دلار به خدمت گرفت. این شرکت، که انتقال پیامهای رژیم کویت را بر عهده داشت با هدف افزایش تنفر از صدام و ایجاد همدردی با قربانیان تجاوز عراق در یک عملیات روانی، برنامههایی را در مورد سوء استفادههای جنسی سربازان عراقی از کودکان کویتی پخش کرد. این نوع برنامهها در مقایسه صدام با هیتلر نقش موثری داشت.
از دیگر ویژگیهای عملیات روانی جدید غربالگری، تحریف، دستکاری اطلاعات از سوی رسانههاست. "والتز" معتقد است که در دنیای امروزی، اثر بخشی عملیات روانی رسانهها بیش از هر چیز به غربالگری اطلاعات سرسام آوری منوط است که منابع خبری درباره گروهها و اقوام و ملل آماج جمع آوری میکنند؛ به طور مثال غربالگری، تحریف و دستگاری اطلاعات از جمله ترفندهای روانی مرسومی است که در عملیات رسانههای امریکا علیه مارکوس در فیلیپین و نیز در عملیات آن کشور در هائیتی، پاناما، حمله هوایی به لیبی، عملیات توفان صحرا و حمله اخیر به عراق از آن بهره فراوان بردند.
به تعبیر "پترسون" رسانهها با دستگاری و تحریف، اطلاعات سفید را سیاه، زشت را زیبا، اشغالگری را آزادیبخشی، آزادیخواهی را تروریسم و… مینامند و شگفت اینکه افکار عمومی نیز ناهوشیارانه مفتون این عملیات فریب آمیز روانی میشوند.با توجه به نقش پر اهمیت فناوریهای ارتباطی ـ اطلاعاتی در عملیات روانی، اکنون دولتها با استفاده از این ابزار به شیوههای گوناگون، روحیه طرف مقابل را تضعیف میکنند. فرستادن پیام از طریق پست الگترونیکی برای ترغیب مقامات و نظامیان به تسلیم در مقابل پول، انتشار اخبار کذب مربوط به تسلیم شدن برخی رهبران و فرماندهان و… نمونهای از راهکارهایی است که دولتها از فناوریهای ارتباطی ـ اطلاعاتی در عملیات روانی مورد استفاده قرار میدهند.
لازم به ذکر است که در تهاجم اخیر امریکا به عراق نیز از این شیوه استفاده شد.
نقش فناوریهای ارتباطی - طلاعاتی جدید در عملیات روانی به گونهای گسترش یافته است که صاحبنظران، اصطلاح جنگ رسانهای را مورد استفاده قرار میدهند. در موقعیت فعلی استراتژیستهای نظامی در عملیات روانی به جنگ رسانهای متوسل میشوند.
نتیجه گیریفناوریهای ارتباطی ـ اطلاعاتی جدید، مفهوم و شیوههای عملیات روانی را متحول، آن را وارد مرحله جدیدی کرد که به جنگ اطلاعاتی یا جنگ رسانهای موسوم شده است. اصولاً یکی از ارکان پیشبرد عملیات روانی در طول تاریخ ابزار و وسایل ارتباطی ـ اطلاعاتی بوده است به طوری که جنگ جهانی اول را جنگ روزنامهای، جنگ جهانی دوم را جنگ رادیویی، جنگ ویتنام را جنگ تلویزیونهای سیاه و سفید، جنگ دوم خلیج فارس را جنگ تلویزیونهای ماهواره ای و
جنگ سوم خلیج فارس را جنگ رسانههای مدرن نامیدهاند. در این روند، مرحله به مرحله ساز و کارهای عملیات روانی پیچیدهتر و با گستره وسیعتری دنبال میشود در عصر اطلاعات و ارتباطات نیز این مسئله با جهشی قابل ملاحظه در استفاده از فناوریهای ارتباطی - اطلاعاتی در عملیات روانی پیگیری میشود. چرا که فناوریهای ارتباطی ـ اطلاعاتی جدید موجب افزایش کارایی و کار آمدی عملیات روانی در پیگیری اهداف و مقاصد کشور ما شده است. اکنون با استنتاج از مطالب یاد شده، نکات زیر در جمع بندی حائز اهمیت است:
- فناوریهای ارتباطی ـ اطلاعاتی جدید، سبب پیچیدگی عملیات روانی شده است. بنابراین درک مقابله با سازو کارهای آن هوشیاری زیادی را میطلبد.
- عملیات روانی در عصر حاضر با توجه به ویژگیهای وسایل ارتباطی ـ اطلاعاتی جدید (سرعت قابلیت پخش گسترده جهانی، ارزان بودن و در دسترس بودن) دیگر به زمان وقوع جنگ منحصر نیست؛ بلکه عملیات روانی در زمان صلح نیز فعال است.
به طور خلاصه میتوان گفت که عملیات روانی یکی از ابعاد اساسی از مجموعه فعالیتهای سیاسی، نظامی، اقتصادی و ایدلوژیک است که از سوی دولتها برای تامین و دستیابی به اهداف امنیت ملی صورت میگیرد. امروز ماموریت گسترش و اجرای عملیات روانی از سوی ارتشهای جهان با بخش امور غیر نظامی این ارتش در هم آمیخته است و از طریق فرماندهی عملیات روانی صورت میگیرد.