گرداب- از وارونههای زندگی بشر معاصر این است که شرورترین و پرسابقهترین دولتها در جنگ و خونریزی، امروز سکاندار و مدعی تأمین امنیت جهان هستند و خود را شایسته مبارزه با تروریسم و... میدانند. تلقی آنان از تروریست کسانی است که منافع غرب را تهدید میکنند در غیر این صورت دستگاه معنادهی آنان به تروریست از کار افتاده است. ایران اسلامی که یکی از بزرگترین قربانیان تروریسم است متهم به همراهی با تروریسم میشود، اما خود به وسیله متهمسازان، قربانی تروریست میشود.
در میان تروریستهای جهان هیچ نحله تروریستی به تجربه و فناوری صهیونیستها در ترور نمیرسد، آنان چگونه عماد مغنیه را ترور کردند؟ آیا شبیه ترور شهید علی محمدی و شهریاری نبود؟ آنان چگونه در لحظه خروج شیخ احمد یاسین از مسجد، هلیکوپتر خود را بالای سر وی رساندند. چگونه در مالت، فتحی شقاقی را ترور کردند. در میان دولتهایی که از فناوری هستهای نظام جمهوری اسلامی بسیار بیمناک هستند صهیونیستها بیشترین وحشت را دارند. تولیدات هستهای ایران به سان کابوسی برای آنان تبدیل شد و طبیعی است که واکنش آنان نیز به غیرانسانیترین شکل ممکن اتفاق افتد، اما صهیونیستها اطلاعات خود برای اجرای عملیاتهای ترور را چگونه به دست میآورند.
در پرونده هستهای ایران بخش قابل توجهی از این اطلاعات از درون قطعنامههای شورای امنیت به دست میآید. وقتی اساتید علمی ایران به جرم خلاقیت و ابداع در لیست تحریمشدگان مدعیان علم قرار میگیرند، صهیونیستها به اهمیت و برجستگی آنان پی میبرند و جوخههای شناسایی و ترور خود را فعال میکنند. صهیونیست برای ترورهای خارج از سرزمینهای اشغالی تجربیات زیادی دارد و دولتهای غربی را نیز به کار میگیرد. ترور چندی پیش یکی از رهبران حماس در امارات که توسط 9 تبعه انگلیسی، آلمانی و... انجام شد نشان از توفیق صهیونیستها در به کارگیری دولتهای عضو دائم شورای امنیت در جوخههای ترور دارد.
صهیونیست که در تمامی ارکان اعضای غربی شورای امنیت مستقر هستند، اطلاعات خود درباره مراکز هستهای و اندیشمندان هستهای ایران را از دبیرخانه شورای امنیت و آژانس بینالمللی انرژی اتمی دریافت میکنند. اسامی دانشمندان شهید ما و دکتر عباسی که در شهادت وی ناکام شدند در لیستهای مذکور بوده است. بعید نیست که صهیونیست محتوای قطعنامههای شورای امنیت درباره مسائل هستهای را به دیگر شخصیتهایی (مثل شخصیتهای نظامی) کشور تعمیم دهد.
بنابراین شایسته است شورای امنیت سازمان ملل در افکار عمومی جهانیان به عنوان عامل شناسایی اهداف تروریستی صهیونیستها معرفی شود و مسئولان دستگاه دیپلماسی کشور این مهم را به گوش ملتهای آزاده جهان به هر نحو ممکن برسانند. از سوی دیگر تدابیر لازم برای حفظ سرمایههای انسانی کشور به بهترین نحو صورت گیرد. اکنون نوبت نظام جمهوری اسلامی است که رهبران ترور صهیونیستها در غزه و لبنان و دستاندرکاران مرکز بمبسازی هستهای صهیونیستها را به مسلمانان جهان معرفی کنند و شورای امنیت را به کارکرد تروریستیشان یادآور شود.
از این رو یکی از محورهای مذاکرات 1+5 در پانزدهم آذرماه جاری میتواند خونخواهی دکتر شهریاری، علی محمدی و دیگران باشد. باید جبههای جدید در مقابل ناامنسازان جهان باز شود و عریانی آنان و خوش خدمتی آنان به صهیونیستها در مذاکرات به رخ آنان کشیده شود.
عبدالله گنجی
منبع:
جوانآنلاین