وبلاگ "آغاز در نهایت"

برای نوشتن مقتل علی‌اکبرهای ایران هنوز دیر نشده است

تاریخ انتشار : ۲۱ آذر ۱۳۸۹

هنوز آن‌ها که شلمچه و فکه و طلائیه را دیده‌اند زنده‌اند، آنهایی که سالهاست با زخم شیمیایی و قطع عضو و ترکش و …روزگار میگذرانند زنده‌اند و می‌توانند روایت‌گر آنچه بر فرزندان این سرزمین در سال‌های دفاع مقدس گذشته است باشند و گنجینه خاطراتش را بگشایند و به میراث برای آیندگان بگذارند

رسول جعفریان در کتاب  "تأملی در نهضت عاشورا" در خصوص منابع تاریخی عاشورا این‌گونه نوشته است:

«قدیمی‌ترین مورخ کربلا "ابومخنف لوط بن یحیی"(م۱۵۷) است که کتاب مشخصی با عنوان "مقتل الحسین علیه السلام" داشته است. وی از خاندانی عراقی بود (جدش مخنف بن سلیم از یاران امام علی علیه السلام) که تشیع کوفی داشتند؛ تشیعی که مانند آن را بسیاری از محدثان آن زمان کوفه مانند اعمش و بسیاری از عراقی ها داشتند»…«ابومخنف با توجه به آنکه تولدش در حوالی سال هشتاد هجری و یا حتی اندکی پیش از آن بوده، قدیمی‌ترین نویسنده‌ای است که اخبار کربلا را نوشته و به دست ما رسیده است. براساس تحقیق اقای یوسفی غروی در مصادر ابومخنف که در مقدمه متن استخراجی مقتل ابومخنف از تاریخ طبری نوشته (و نام آن را وقعه الطف نهاده) بسیاری از اخبار وی از کسانی است که در کربلا حضور داشته و یا در آن زمان زنده بوده و اخبار  کربلا را روایت کرده اند.» صص-۱۷ تا ۱۹

بر این اساس باید گفت امروز ما مدیون مورخی هستیم که بیست سال پس از حماسه عاشورا متولد شده است و با رجوع به شهود واقعه و مصاحبه با آنان، مقتل الحسین را نوشته است و آن حماسه را روایت کرده و آنچه را سینه به سینه و دهان به دهان میگردیده است را مکتوب نموده است تا امروز ما همت و تلاش او و سایر مورخین را در روایت این حماسه بزرگ ارج نهیم.

در خصوص شرایط زمانی و حکومت بنی امیه و آنچه بر شیعیان و علویان در آن سال‌ها رفته است در کتب تاریخی روایت‌های معتبری وجود دارد و شاید از همین روست که تا سال‌ها پس از آن حادثه، امکان مکتوب کردن و روایت آن حادثه به وجود نیامده و این توفیق را ابومخنف یافته است تا روایت‌گر کربلا باشد و با تمام نواقصی که در این روایت وجود دارد، به‌واسطه نزدیکی به واقعه مورد اعتماد شیخ مفید نیز واقع گردیده و در کتاب الارشاد بیشترین استفاده را از مقتل ابومخنف داشته است.

با این اوصاف نتیجه‌ای روزآمد میخواهم بگیرم از آنچه در این سال‌ها بر ملت ایران گذشته است و هنوز برای مکتوب شدنش خیلی دیر نیست، هنوز آن‌ها که شلمچه و فکه و طلائیه را دیده‌اند زنده‌اند، آنهایی که سالهاست با زخم شیمیایی و قطع عضو و ترکش و …روزگار میگذرانند زنده‌اند و می‌توانند روایت‌گر آنچه بر فرزندان این سرزمین در سال‌های دفاع مقدس گذشته است باشند و گنجینه خاطراتش را بگشایند و به میراث برای آیندگان بگذارند و این همت ابومخنف‌هایی را می‌خواهد که حتا می‌توانند نسل چهارمی‌هایی باشند که  پس از قطع‌نامه دیده به جهان گشوده‌اند و با رجوع به اسناد تاریخی و شواهد موجود و مصاحبه با آن‌هایی که ان روزگار را دیده‌اند، به ثبت تاریخ اقدام نمایند.

در سال‌های اخیر روایت‌گرانی از نسل سوم و چهارم انقلاب همراه کاروانیان راهیان نور در مناطق عملیاتی جنوب و غرب روایت‌گر حماسه فرزندان خمینی می‌شوند، لیکن باید گفت هنوز در ابتدای کار هستیم و نباید صرفا براساس روایات چاپ شده و آثاری منتشر شده اکتفا کرد و باید به سراغ آنهایی  رفت که آن روزگار را دیده اند. نباید گذاشت این گنجینه خاطرات را، برای همیشه در سینه نگه دارند.