گرداب- 1
. حضرت سيدالشهداء، حسين بن علي
(عليه السلام) در روز عاشورا هنگامي كه لشكر ابن زياد ايشان و ياران و اهل حرم او را محاصره كرده و آهنگ حمله نهايي بر اين ستارگان هدايت كردند، خطاب به همراهان پابرجاي خود فرمودند:
«ان الدنيا قد تغيرت و تنكرت؛ و ادبر معروفها و استمرت، حتي لم يبق منها الا كصبابه الاناء و الا خسيس عيش كالمرعي الوبيل! الا ترون الحق لا يعمل به والباطل لا يتناهي عنه؟! ليرغب المؤمن في لقاء الله. و اني لا اري الموت الا سعاده و الحياه مع الظالمين الا برمأ»
(بحارالانوار- ج 44- ص 188)
2. بيان سيدالشهداء عجيب و در حد معجزه است! ملاحظه بفرماييد، فرمود:
ان الدنيا قد تغيرت و تنكرت: دنيا دستخوش تغييرات فراوان شده است و متأسفانه اين تحولات، غالباً به سوي تباهي است. چرا؟ دليل اين تحليل از اوضاع جهاني با شاخصه مهمي ارائه شده است: وادبر معروفها و استمرت! كار درست (معروف) رها شده است و اين پشت كردن به نيكي، اتفاقي و موردي نيست بلكه به شكل رويهاي و مستمر در حال نهادينه شدن است. كار به جايي رسيده است كه: لم يبق منها الا كصبابه الاناء و الا خسيس عيش كالمرعي الوبيل! يعني ديگر خبري از عمل نيك جز در حد ته ماندهاي در ظرف نمانده! گويي از مرغزار خرم انسانيت -كه همان دنيا است- و باید مزرعه آخرت باشد جز مقدار كمي علف خشكيده بر جاي نيست؛ و اين چراگاه مهم گويي از بيخ ويران شده است! به عبارت ديگر آنچه معيار آبادي و يا ويراني محيط انساني است، اعمال انسانهاست نه ويراني محيط اكولوژيك!
اين خود ارائه يك معيار و يك مبنا براي به دست آوردن تصوير واقعي از وضعيت هر دوره است: مقهور اكولوژي نشويد، خيابانهاي زيبا، ساختمانهاي بلند، ماشينهاي تندرو، تلفنهاي كارآمد، لباسها و قيافههاي رنگارنگ، اينها و امثال اينها شاخص آباداني و يا ويراني نيست! مهم آنچه ما انسانها انجام ميدهيم است: اعمال ما، زيباييها و زشتيها را ميسازند: اگر اعمال منكر باشند و كارها زشت، محيط يك ويرانه است، اگرچه ظاهر آراسته و رنگارنگ داشته باشند. عبور از پرده اغواي اكولوژيك جز با تمركز بر نحوه اعمال انسانها امكانپذير نيست.
3. تصوير امام(علیه السلام) از شرايط و وضعيت حقيقي، تصويري تاريك و بسيار نگران كننده است. چرا؟ آن ستاره فروزان بصيرت، دليل را با مفهوم جادويي "حق" و در مقابل آن "باطل" بيان ميكنند:
ألا ترون الحق لا يعمل به والباطل لا يتناهي عنه؟ آيا نميبينيد كه حق فروگذار شده و از باطل جلوگيري نميشود؟ نكته مهم اين است كه ما مصاديق حق و باطل را چگونه ليست ميكنيم. مسلما در زمان ايشان امراء فاسد شده بودند، شارب خمر بودند، زناكار بودند و... اما اين مفاسد رواج عمومي نداشت! مساجد در هنگام نماز پر بود، حدود و ظواهر شرعي به نحو قابل توجهي رعايت ميشد و... . اما "حقي" رها شده بود كه مادر همه حقها بود و آنقدر رها كردن آن سنگين بود كه امام (ع) آرزوي مرگ را براي دانايان طبيعي ميدانست: ليرغب المؤمن في لقاء الله!
و آن "حق" رها شده چيزي نبود جز "اقامه دين"، يعني بناي يك نظام مدني- سياسي بر اساس اسلام كه محور اصلي "ولايت" است. مردم نماز ميخواندند، روزه ميگرفتند و از بسياري از مناهي اجتناب ميكردند، اما وظيفه "ولايت" را رها كرده بودند. برايشان مهم نبود كه چه كسي و يا كساني حكومت را به دست آورده اند! اينجا "ولايت" به عنوان يك وظيفه و تكليف محوري مطرح است. در حديث معروف، معصوم (ع) ميفرمايد:
اثافي الاسلام خمسه: الصلوه والصوم و الزكاه و الحج و الولايه.
يعني اسلام در عمل، بر پايه پنج محور- يا وظيفه كليدي- استوار شده است: نماز، روزه، زكات، حج و ولايت. در اينجا ولايت از جنس تكليف است؛ بحث كلامي نيست، فلسفي نيست. و سپس معصوم فرمود: كه هيچ يك از وظايف بدون ولايت مقبول نيست!
ولايت به عنوان وظيفه، يعني دغدغه مشروعيت داشتن، يعني ملاك مشروعيت را دانستن، يعني مصداق مشروعيت را شناختن و بالاخره يعني تولي و تبري.
4. امام (ع) شاهد بودند كه برخي دغدغه مشروعيت را رها كرده و به بقيه فرائض پرداخته بودند. يعني اقامه دين را در همان حد ميدانستند. يعني دين را امري خصوصي و حكومت را سكولار ميپنداشتند. دين را اقامه كردني در جمع و زندگي جمعي نميدانستند.
امام (ع) ميديدند برخي ملاك مشروعيت ولايت را نميدانند و يا رها كردهاند. كلام حق تعالي را كه فرمود: اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولوا الامر منكم را تنازل دادند به قبول حاكميت معاويه و يزيد! در حالي كه خط از خدا تا رسول نميتواند به هركس كه به قدرت دست يابد منتهي شود! نسبت رسول به خدا بايد در نسبت ولي به رسول محفوظ باشد. اين اساس مكتب اهل بيت (عليهم السلام) است.
گروهي ولي مشروع را نميشناختند و اين چه جهل مهلكي است كه انسان نمازخوان و روزه بگير را با مرگ جاهلي از اين دنيا ميبرد! و بالاخره بالاترين منكر كه همانا رها كردن تولي از ولي مشروع است -با هر انگيزه- رواج داشت. "اهل كوفه» مصداق و "پروتوتايپ" اين انحراف است.
5. مسلمان امروز بايد به محيط اجتماعي خود و جهان با اين مبناي حسيني نگاه كند: گويي امام حسين (ع) در وضعيت امروز و در مقابل دنياي امروز صحبت ميكند. تأسيس نظام اسلامي در ايران عزيز، همان خط اقامه دين است و آنچه ايران را در ميان منطقه و جهان قدرتمند كرده عمل به راه حسين (ع) است و دقيقاً آنچه دنياي غرب را -که مصداق كامل بهشت خشك شده انسانيت است- عليه اين ملت حسيني به خصومت شنيع و كور و سبعانه واداشته، از اين "حق" مداري سرچشمه ميگيرد. درس بزرگ عاشورايي، احياي "حق" در فكر و عمل است. «حق» مفهومي خطرناك و هراس انگيز براي دنياي سكولار است و لذا گاه فيلسوفانه مدعي مي شوند كه "حق" مفهومي روشن نيست و اصالت ندارد و گاه مصلحت انديشانه، نسخه مينويسند كه بياييد، جدا از حق و باطل، بناي زندگي "حقوق بشرمآبانه" بگذاريم! و وقتي هيچكدام مؤثر نشد، با شمشير زهرآگين و خشونت غيرمنتظره به جان حق مداران حمله ور ميشوند. بدانيم كه نهضت ما حسيني است و با اتكاء به مرام حسيني زنده است و با پيروي از مكتب حسيني پيشرفت مي كند. مبادا براي سختي ها و آلام وارد شده بر سيدالشهداء (ع) و اصحاب و خانوادهاش اشك بريزيم ولي به پيام قيام عاشورا بي توجه باشيم!
دكتر محمد جواد لاريجاني
دبير ستاد حقوق بشر قوه قضائيه
منبع: کیهان