رهبر معظم انقلاب، در دیدارهای مختلفی که در سالهای اخیر با مداحان داشتهاند، همواره با سخنان و رهنمودهای خود به تبیین راه و روشهای صحیح در این مسیر پرداختهاند. در ادامه قسمتی از سفارشان ایشان به مداحان، آورده شده است.
- مداحى ادامهٔ راه ستايشگران برجستهٔ اهل بيت در دوران اختناق اموى و عباسى است. قضيه، فقط قضيهٔ شعرخوانى نيست؛ بلكه مسأله، مسألهٔ پراكندن مدايح و فضايل و حقايق در قالبى است كه براى همهٔ شنوندگان، قابل فهم و درك و در دل آنها داراى تأثير است.
- اگر مداحى بتواند يك شعر خوب را كه داراى مضمون و محتواى خوبى باشد، با صداى خوبى بخواند، شما ببينيد كه چه قدر خدمت بزرگى است. منتها شرط اولش اين است كه شعر خوب باشد. اگر شعر خوب نبود، اين فضايلى كه ذكر كردم، هيچكدام نخواهد بود.
- در استخوانبندى اين كار، صداى خوش، دخالتى ندارد. اگر صداى خوش بود و اين شعر را با آن محتواى خوب و با آن الفاظ زيبا و با آن مضمونى كه مورد نياز است، همراهى كرد، ارزش آن دو برابر مىشود. يقينا قصيدهيى را كه كسى اين گونه بخواند، ارزش آن از يك سخنرانى يكساعتهٔ يك آدم دانشمند بيشتر است.
- هر آهنگ و آوازى به درد شما نمىخورد. آهنگ و آواز خاصى به درد شما مىخورد؛ آن هم با شيوهٔ بيان خاص مداحى. اگر اين كار، خوب انجام بگيرد، نقش فوقالعاده مؤثر و والايى در پيشرفت فكرى و اعتقادى و اسلامى جامعهٔ ما خواهد داشت.
- مداحى شرايط دارد. نوحهٔ سينهزنى خواندن هم شرايط دارد. بايد كسانى كه اينها را تهيه مىكنند، مىسرايند و مىخوانند، مواظب باشند كه درست بر طبق معارف اسلامى حرف بزنند، تا اين سينهزنى، اين روضهخوانى و اين نوحهخوانى، قدمى در راه عروج مردم به اوج قلهٔ افكار اسلامى باشد. بايد سعى كنند كه از اباطيل و مطالب خلاف و كارهاى ناشايسته و بعضى از كارها كه وهن مذهب است و حقيقتا شايسته دستگاه حسينبنعلى عليهالسلام نيست، اجتناب شود.
- واقعه خوانى، تا حد ممكن، بايد متقن باشد. مثلا در حدود "لهوف" ابنطاووس و "ارشاد" مفيد و امثال اينها، نه چيزهاى مندرآوردى واقعهخوانى و روضهخوانى شود. در خلال روضهخوانى، سخنرانى، مداحى، شعرهاى مصيبت، خواندن نوحهٔ سينهزنى و در خلال سخنرانيهاى آموزنده، ماجرا و هدف امام حسين عليهالصلاةوالسلام، بيان شود.
- در كار مداحى شما چند چشمهٔ هنرى وجود دارد؛ شعرتان، صدايتان، آهنگى كه انتخاب مىكنيد، هنر است؛ اشارات و كارهايى كه انجام مىدهيد، هنر است. عنصر دوم، عنصر تعقل است؛ چون منطق، استدلال، حرف حساب، حرف درست و حرف خوب در لابهلاى اين شعرها فراوان وجود دارد و مىتواند ذهنها را قانع كند. مقصود اين است كه بتواند اين پيام را به اعماق ذهن مخاطب برساند و او را قانع كند. خصوصيت سوم اين است كه شما حامل پيام دينى محسوب مىشويد؛ يعنى سمت معنوى و روحانى داريد. در دنيا خوانندگان خوب زياد هستند و ممكن است شعرهاى خوبى هم بخوانند؛ اما آنها از موضع مداح حرف نمىزنند؛ ولى شما از موضع مداح اهل بيت و از موضع معنوى و روحانى حرف مىزنيد.
- بدانيد كه مداحى و ستايشگرى ائمه عليهمالسلام، در حقيقت ستايشگرى نيكى و معنويت و جهاد است؛ ستايشگرى خورشيد امامت و ولايت است؛ خورشيد حقيقتى كه سعى شد آن را بپوشانند؛ اما همين زبانهاى گويا نگذاشتند اين خورشيد پوشيده بماند. روزبهروز ابرها را از مقابل آن خورشيد، بيشتر كنار زدند تا امروز به اينجا رسيدهايم. اين كار بايد ادامه پيدا كند و حقايق اهل بيت عليهمالسلام روشن شود.
- گاهى كلمات مدحآميزى از ائمه عليهمالسلام پشت سر هم مىآوريم كه نه درست مستمع به عمق اين كلمات مىرسد، نه با فهميدن آن كلمات چيزى بر معرفت او اضافه مىشود. اينها ارزش چندانى ندارد. اما گاهى مداحى كه شعر مىخواند، درس فاطمهٔ زهرا سلاماللهعليها، درس اميرالمؤمنين و درس امام حسين عليهماالسلام را به ما منتقل مىكند؛ در نتيجه راه ما روشن مىشود. اين بسيار ارزش دارد.
- امروز خوشبختانه اقبال مردم به اين حرفه و هنر چند پهلو و چند جانبه زياد است؛ اين، مسئوليت شما آقايان مداح را مضاعف مىكند. مبادا پانصد نفر، هزار نفر، گاهى ده هزار نفر در جلسهاى جمع شوند و يك ساعت براى آنها نغمهسرايى شود؛ اما چيزى به آنها داده نشود. شما در اين يك ساعت مىتوانيد نكات زيادى را با شعر خوب منتقل كنيد. البته شعر خوب تنها شعرى نيست كه معانى خوبى دارد؛ بلكه بايد شعر هنرمندانه باشد و الفاظ خوب و كلمات مناسب هم در آن به كار رفته باشد.
- دربارهى مقامات ائمه زبان و گفتار ما ياراى بيان ندارد؛ نمىشود توصيف كرد؛ اما با زبان هنر تا حدودى مىشود ذهنها را نزديك برد؛ اينكه بنده روى مداحى و شعر و سرودهاى اسلامى تكيه مىكنم، به همين خاطر است. با بال و پر هنر مىشود مقدارى ذهن را نزديك كرد، ولى به حقيقت آنها در مقام توصيف نمىشود رسيد.
- اگر ما خطايى انجام دهيم، خطاى ما مثل خطاى مردم عادى نيست؛ سنگينتر و سختتر است. اگر ما خداى نكرده كسى را به وادى ضلالت و گمراهى انداختيم، با عمل مشابه ديگرى، تفاوت دارد. مداحها بدانند چه مىخوانند و چه مىگويند. شما چه مىخواهيد به مردم بدهيد؟ اينكه من هميشه روى آنچه مىخوانيد و آنچنان كه مىخوانيد - در جلسهٔ مداحها و با افراد گوناگون - تأكيد مىكنم، بهخاطر اين حساسيت است.
- مطلب ديگرى كه بنده در بعضى از خوانندگان جلسات مداحى اطلاع پيدا كردم، استفادهٔ از مدحها و تمجيدهاى بىمعناست، كه گاهى هم مضر است. فرض كنيد راجع به حضرت اباالفضل (سلاماللهعليه) صحبت مىشود؛ بنا كنند از چشم و ابروى آن بزرگوار تعريف كردن؛ مثلا قربون چشمت بشم! مگر ارزش اباالفضل به چشمهاى قشنگش بوده؟ اينها سطح معارف دينى ما را پايين مىآورد. معارف شيعه در اوج اعتلاست. مىشود معارف شيعه را در همهٔ سطوح عرضه كرد؛ از سطوح ذهن متوسط و عامى بگيريد تا سطوح بالاترين فيلسوفها. ما با اين معارف نبايد شوخى كنيم. ارزش اباالفضل العباس به جهاد و فداكارى و اخلاص و معرفت او به امام زمانش است؛ به صبر و استقامت اوست؛ ارزش شهداى كربلا به اين است كه از حريم حق در سختترين شرايطى كه ممكن است انسان تصورش را بكند، دفاع كردند.
- انسان در اين ميدان برود، بچهٔ شيرخوارش هم باشد، زنش هم باشد، مادرش هم باشد، ناموساش هم باشد، همهٔ اينها هم در معرض خطر قرار بگيرند و پايش نلرزد؛ ارزش اباالفضل، ارزش حبيببنمظاهر، ارزش جون در اينهاست، نه در قد رشيد يا بازوى پيچيدهاش. قد رشيد كه خيلى در دنيا هست؛ اينها كه در معيار معنوى ارزش نيست. گاهى روى اين تعبيرها تكيه هم مىشود! حالا يك وقت شاعرى در يك قصيدهٔ سى، چهل بيتى اشارهاى هم به جمال حضرت اباالفضل مىكند؛ آن يك حرفى است؛ ما نبايد خيلى خشكى به خرج دهيم و سختگيرى كنيم؛ اما اينكه ما همهاش بياييم روى ابروى كمانى و بينى قلمى و چشم خمار اين بزرگواران تكيه كنيم، اينكه مدح نشد؛ در مواردى ضرر هم دارد؛ در فضاهايى اين كار خوب نيست.
- در منبر مداحى حتما در اول، فصلى اختصاص بدهيد به نصيحت يا بيان معارف به زبان زيباى شعر. اصلا رسم مداحى از قديم اينطورى بوده است؛ الان يك مقدار آن رسمها كم شده. مداح در اول منبر يك قصيده، يك ده بيت شعر، فقط در نصيحت و اخلاق، با الفاظ زيبا خطاب به مردم بيان مىكرد؛ مردم هم مىفهميدند و اثر هم مىگذارد.
- وقتى با زبان شعر با مردم حرف بزنيد، هرچه شعر پيچيده هم باشد، وقتى مداح با هنر مداحى خود توانست اين را كلمه كلمه به مردم القاء و مخاطبه كند، در دل مردم اثر مىگذارد. ما غزليات زيادى داريم. شما به ديوان صائب نگاه كنيد. ديوان صائب غزلهاى بسيار خوب و مفيدى دارد كه در دلها اثر مىگذارد. ديگران هم از اينگونه اشعار دارند. شعر را از لحاظ هنرى، سطح خوب انتخاب كنيد؛ چون اثرگذار است.
- شعر خوب و شعر هنرى، همان خاصيت عمومى هنر را دارد. خاصيت عمومى هنر اين است كه بدون اينكه خود گوينده حتى در خيلى از موارد توجه داشته باشد و غالباً بدون اينكه مستمع توجه داشته باشد، اثر مىگذارد. تأثير شعر، نقاشى، بقيهٔ انواع هنر، صداى خوش و آهنگهاى خوب، روى ذهن مخاطب، بدون اينكه مخاطب متوجه باشد بهوجود مىآيد؛ يعنى، آن اثر را در او مىبخشد؛ اين بهترين نوع اثرگذارى است.