تهيه كننده تلويزيون و فيلم ساز مستقل در آمريكا با اشاره به تلاش رسانههاي اين كشور براي عدم آگاهي مردم از واقعيات دنيا گفت: «از رسانه مانند دنيايي دروغي براي مخفي كردن حقايق دنيا از ديد مردم استفاده ميشود.»
به گزارش گرداب، "دني شكتر" كه به او لقب جراح خبر داده شده، تهيه كننده تلويزيون و فيلم ساز مستقل و منتقد رسانهاي است كه مطالب او به صورت گسترده در سطح آمريكا و جهان به چاپ ميرسد. وي سابقه كار خبري در شبكه "سيانان" آمريكا و تهيه كنندگي برنامه در شبكه خبري "ايبيسي" را نيز در سابقه كار حرفهاي خود دارد.
شكتر در گفتوگویی به نقش شركتهاي بزرگ خبري در آمريكا در سياستهاي اجرايي اين كشور و نقش آنها در جنگ عراق و افغانستان اشاره كرد.
رسانه دنيايي را ترسيم ميكند كه صاحبان رسانه ميخواهند
از زمان جواني نگاه من به آمريكا هميشه از پايين به بالا بوده است، به اين معني كه بيشتر توجهم به مردم بوده، مردمي كه ميخواهند تغيير ايجاد كنند. از اين رو به عنوان يك روزنامه نگار به انعكاس مشكلات و موانع پيش روي آنها ميپرداختم و تلاش ميكردم حرفهاي آنها در رسانهها شنيده شود. در جواني درگير فعاليتهاي ضدجنگ بودم و زماني كه ميديدم تصويري كه رسانهها از جنگ و فعالان ضدجنگ ترسيم ميكنند، سوالهاي زيادي برايم پيش آمد و به اين ترتيب بود كه شروع به نوشتن كردم و بعد از گذشت مدتي به يك منتقد رسانه تبديل شدم.
بايد بگويم كه رسانه دنيايي را ترسيم ميكند كه مخاطبان خود را از حقيقت دور كرده و موجب مي شود آنها حقايق دنيا را نبينند و تنها چيزهايي را ببينند كه صاحبان رسانه ميخواهند.
جمله جالب فعال حقوق سياه پوستان آمريكا درباره رسانه
مالكوم ايكس جمله معروفي داشت كه ميگفت رسانه باعث ميشود مردم از افرادي كه بايد دوست داشته باشند متنفر ميشوند و افرادي را كه بايد از آنها تنفر داشته باشند دوست دارند.
7 شركت خبري در آمريكا انحصار اخبار را در اختيار خود دارند
20 سال پيش 50 شركت انحصار رسانهها را در آمريكا در اختيار خود داشتند ولي حالا اين شركتها با ادغام در يكديگر بزرگ و بزرگتر شده و تعدادشان به 6 يا 7 شركت رسيده است. شركتهايي مانند ديزني كه مالك مجله، استوديوهاي فيلم سازي و مالك شبكههاي خبري بزرگي مانند "ايبيسي" هستند يا شركت "روپرت مرداك" كه مالك شبكه "فاكس مووي" و مالك روزنامههاي زيادي در سراسر دنيا است يك شركت ديگر هم هست به نام "واي كام" كه مالك "سيبياس نتورك" و شبكههاي خبري ديگري است. البته اين را نيز بايد در نظر داشته باشيم كه اين شركتهاي بزرگ رسانهاي با وجود اينكه با يكديگر رقابت دارند با هم هماهنگ هستند و يك خط را دنبال ميكنند و در اين راه به يكديگر كمكهاي زيادي ميكنند.
چرا مردم آمريكا از اتفاقات دنيا بيخبرند؟
شركتهاي خبري در آمريكا با يكديگر ارتباط بسيار نزديكي دارند، افراد از اين شركت به شركت ديگر ميروند و با هم ارزشهاي ايدئولوژيك مشترك دارند و هدف آنها هم درآمدزايي است. در واقع هدف پول درآوردن است نه اطلاع رساني و كاري هم كه ميكنند همين است. اين شركتها مالك صنايع سرگرمي و خبري هستند براي همين در مجلهها و يا شبكههاي خبري خود "سرگرمي" را به عنوان يكي از محورهاي اصلي پوشش ميدهند و كمتر به مردم اطلاع رساني ميكنند. براي مثال حاشيههاي سينمايي يكي از خبرهاي اصلي در غرب است.
رسانههاي خبري اين شركتها يك خط خبري را دنبال ميكنند و از همديگر در اين رسانه ها نقلقول ميكنند. در واقع اين شركتها عليرغم اينكه در پول درآوردن با هم رقابت دارند، در پوشش و ايجاد فضاي خبري با هم همكاري ميكنند. نتيجه اين همكاري و نوع فعاليت رسانههاي بزرگ اين است كه مردم آمريكا بسيار كم از حقيقت اتفاقاتي كه در دنيا ميافتد مطلع ميشوند.
نيمي از سياستمداران آمريكا در كنگره ويزا هم ندارند
مردم ما چيز زيادي درباره دنيا نميدانند. حتي نيمي از سياستمداران ما در كنگره، ويزا هم ندارند به اين معني كه تا به حال از آمريكا خارج نشدهاند و از ديد آنها جهان در آمريكا خلاصه ميشود. رسانههاي آمريكا اگر در نقطهاي از دنيا بحراني به وجود بيايد يا جنگي رخ دهد يا سيلي بيايد آن را منتشر ميكنند ولي اگر مسائل عميقتري مانند اينكه چرا در ايران انقلاب شد، مطرح شود، آنها تحليل واقعي را منتشر نميكنند و مردم را در اين باره مطلع نميكنند و با انتشار اخبار متعدد مانع از اطلاعرساني منابع خبري ديگر نيز ميشوند.
اين شركتها با هم همكاري ميكنند و داشتههاي خود را در اختيار شركتهاي ديگر ميگذارند تا به كمك هم به خواستههاي مشترك خود برسند.
حمايت از اسرائيل، هدف مشترك شركتهاي رسانهاي آمريكا
هدف شركتهاي بزرگ رسانهاي "پول" است ولي اين هدف در برخي از موارد تغيير كرده و به اهداف ايدئولوژيك تبديل ميشود. زمانيكه بحث سياست خارجي آمريكا يا مسائلي مانند اسرائيل به ميان ميآيد بيشتر آنها از آن حمايت ميكنند.
به مردم آمريكا القاء شده كه نماد خوبی هستند
به مردم آمريكا اين گونه القاء شده كه آنها نماد مردم خوب در دنيا بوده و در حال توسعه دموكراسي در دنيا هستند و به فقراي تمام دنيا كمك ميكنند. ولي حقيقت چيز ديگري است و دليل اين موضوع هم اعتماد اشتباه آنها به رسانههاي جريان ساز در آمريكا است.
در حال حاضر مشكلات زيادي در آمريكا وجود دارد و يكي از دلايلي كه يك رئيس جمهور سياه پوست كه نام مياني او حسين است و گفته ميشود كه مسلمان يا سوسياليست است به رياست جمهوري آمريكا انتخاب ميشود اين است كه همه مشكلات آمريكا را كه سر باز كرده به گردن وي بياندازند. يعني آنها از وقوع مشكلات خبر داشتهاند و به خاطر همين فردي با اين ويژگي را انتخاب ميكنند تا حواسها به طرف وي جلب شده و ذهنها به سمت مشكلات واقعي و علت اين بحرانها نرود.
"سلاح" و "شبكههاي سرگرمي" ابزارهاي تسلط آمريكا بر جهان
شركتهاي خبري علاوه بر شبكههاي سرگرمي و خبري مالك شركتهاي تسليحاتي و انرژي نيز هستند و براي اينكه بتوانند به بقاي خود ادامه دهد باید كالاهاي توليدي خود را به فروش برسانند و درآمدزايي كنند براي همين به يك دشمن احتياج دارند، چرا كه بيشترين درآمد آنها از بابت توليد و فروش اسلحه است.
هاليوود، طراح و سازنده محل كنفرانسهاي خبري جنگ آمريكا در عراق
شركتهاي خبري، تنها شركتهاي خبري نيستند، چرا كه آنها در دل خود شركتهاي نظامي و سرگرمي را نيز در اختيار دارند و از هر كدام براي پيشبرد ديگري استفاده ميكنند. براي مثال ميتوان به محل كنفرانسهاي خبري در عراق كه براي پوشش خبري جنگ در اين كشور ساخت شده بود اشاره كرد كه طراح و سازنده آن يك متخصص سينما در هاليود بود.
شبكههاي خبري از طريق شركتهاي اسلحه سازي تلاش براي تسلط نظامي بر دنيا دارند و از طريق شبكههاي سرگرمي تسلط فرهنگي خود را اعمال ميكنند.
براي اين صنعت بايد از اصطلاح "سرگرمي نظامي" استفاده كنيم
براي اولينبار من بودم كه از اصطلاح "مليتيمنت" (سرگرمي نظامي) استفاده كردم. يعني اينكه تلاش ميشود با جنگ مانند يك بازي جنگي كامپيوتري برخورد شود.
همانطور كه در هاليوود زماني كه قرار است فيلمي ساخته شود به كاراكتر احتياج است، براي داستان حمله به عراق و افغانستان نيز به كاراكترهايي مانند صدام و بن لادن احتياج است. اين كاركترها بايد تمام نمادهايي را كه باعث تنفر ميشود داشته باشند. مثلا بن لادن اسم و زبانش عربي است، ريش بلند دارد، لباسهايش اسلامي است به همين خاطر حتي اگر بيان هم نشود كه مسلمانان تروريست هستند با ديدن نمادهاي اسلامي در اين كاراكترها ناخودآگاه اين مسئله با اسلام گره ميخورد.
بهانه حمله به عراق، تلافي يازده سپتامبر بوده است
ما ميتوانيم مشتركات زيادي بين صدام و بن لادن پيدا كنيم و دقيقا به دليل اين تشابه مردم ما صدام را مساوي بن لادن ميدانند. به همين دليل زماني كه در يك نظرسنجي گسترده از سربازان آمريكا پرسيده شد كه در عراق چه ميكنيد، 80 درصد آنها گفتند: «به خاطر تلافي حملات يازده سپتامبر!»
يعني در واقع مهم نيست كه ارتباط عراق با حملات يازده سپتامبر چيست، مهم اين است كه صدام اسم اسلامي دارد و عربي صحبت ميكند. و در واقع يك اشتراك اسلامي با بن لادن دارد. براي همين هر چيزي كه نشاني از اسلام داشته باشد محكوم ميشود.
در آمريكا يك لطيفه است كه مردي به ديگري گفت من "ضد كمونيست" هستم. ديگري گفت من كاري ندارم تو "چه نوع كمونيستي" هستي! به اين منظور كه وجود كلمه كمونيست كفايت ميكند براي دشمني. و اين لطيفه در مورد اسلام عملياتي شده است.
به دليل بحرانهاي اقتصادي، ابزارهاي آمريكا با مشكل مواجه شده است
شركتهاي خبري همه ابزارهاي تاثير گذاري بر مردم را يكجا در اختيار دارند؛ "سرگرمي"، "خبر" و "امور نظامي". با اين حال به دليل بحرانهاي اقتصادي همه اينها با مشكل مواجه شدهاند. آنها اگر كه نتوانند درآمد داشته باشند محكوم به شكست هستند.
منبع: فارس