این شعار نیست، واقعیتی تلخ است

تاریخ انتشار : ۰۲ دی ۱۳۸۹

هجمه‌های فرهنگی امروز همان استعمار سابق است که امروز به شکلی خطرناک‌تر خود را نمايان ساخته است و پیش می‌رود...

گرداب- در فضائي كه همه چيز نامريي است و هيچ رد و نشاني از مجرمين بر جاي نمي‌ماند، عملياتي صورت گرفت که پرده از یک جنایت فرهنگی گشود. عملیاتی که دست مدیران، دست‌اندرکاران و بسياري از سرشاخه‌هاي يك شبكه‌ گسترده‌ ضداخلاقی و ضدارزشی را در داخل و خارج كشور نمايان ساخت.

 ناتوی فرهنگی و نخ‌های نامريی
بهار سال گذشته، وقتی نخستین وب‌سایت ضداخلاقی و حاوی مطالب مستهجن، از سوی نیروهای سپاه رصد شد و مدیرانش دست بسته روی میز محاکمه نشستند تا جوابگوی سؤال‌هاي قانون باشند، بسیاری از خانواده‌ها با خواندن گزارش‌ها و خبرهای مربوط به فعالیت‌های منافی عفت این گروه، شوکه شدند.

درد ماجرا زمانی بیشتر شد که کار قانون تنها با دستگیری 2 یا 3 گروه از این افراد که با عنوان "مضلین" معرفی می‌شدند، پایان نیافت و طی عملیات مستمر سربازان گمنام مرکز مبارزه با جرائم سازمان يافته‌ سایبری سپاه پاسداران، ده‌ها نفر به جرم انجام فعالیت‌های ضدارزشی، اخلاقی، ديني و مغایر با مبانی اسلام پای میز قانون و محاکمه نشستند.

آن‌چه مسلم است، هدف و روند فعالیت‌های این وب‌سایت‌ها از سوی عواملی رهبري مي‌شود که با ترویج روابط تعریف نشده در جامعه ایراني و مخدوش ساختن روابط خویشاوندی سعی در، از هم‌گسستن کانون گرم خانواده‌ها و ایجاد هرج و مرج‌های اجتماعی در جامعه را داشته‌اند.  یکی از فرمانده‌هان سپاه در بازخوانی اعتراف‌هاي برخی از این دستگیرشدگان به این همین نکته اشاره و می‌گوید: «آنها در اعتراف‌هايشان مي‌گفتند كه ما تنها راه مقابله با جمهوري اسلامي را سست كردن باورها مي‌دانيم و با راه‌اندازي اين وب‌سايت‌ها مي‌خواستيم قداست خانواده‌هاي ايراني را بشكنيم.»

جهانی شدن یا جهانی نشدن؛ مسئله این است
 عباس رجبی، استاد دانشگاه و روان‌شناس، درباره‌ دلایل راه‌اندازی این وب‌سایت‌ها و علل متوسل شدن گروه‌هاي مختلف به این روش، برای ایجاد شکاف در جامعه و خانواده‌هاي ايراني، مطالب جالبی را بر اساس علم روان‌شناسی بيان می‌کند. وی می‌گوید: «امروز مفهومی با عنوان "جهانی شدن" در جهان مطرح است که سعی دارد تمام مردم را به سمت یکی شدن پيش ببرد. این موضوع در ذات خود و به ظاهر مسئله‌ خوبی است و گزينه‌های مثبت بسیاری را به همراه دارد، اما باید دید که چه کسی بیش از سایرین برای تحقق این هدف تلاش می‌کند و در این مسیر چه خواسته‌هایی را به عنوان هدف‌هاي خود مطرح می‌سازد. گاهی جهانی شدن و "یکی شدن" در اقتصاد است که خود را به صورت امور واحد در اقتصاد جهان، نشان می‌دهد. یعنی تحقق این موضوع که همه‌ مردم کره‌ي زمین، با واحد پولی مشترک سروکار داشته باشند و از همین راه هم زندگی‌شان را بگذرانند، مطرح است. اما گاهي مفهوم "جهاني شدن" در بحث فرهنگ مطرح مي‌شود كه خود مباحث متفاوت ديگري را به دنبال دارد. به ویژه در جوامع دینی و مذهبی این تفاوت‌ها بارزتر است؛ بدین ترتیب مفهوم "جهاني شدن"، عقاید و باورهای افراد به ویژه جوانان را تحت الشعاع خود قرار می‌دهد.»

رجبی، فعالیت گروه "مضلین" را در دوره‌ای شامل خالی کردن ذهن افراد از باورهایشان و سپس سوق آن‌ها به سوی مفاهیم دیکته شده، تشریح می‌کند و می‌افزاید: «جوانان یک جامعه‌ مذهبی که مفاهیم تعریف شده‌ای از خوبی و بدی دریافت‌ کرده‌اند، پس از مدتی و با پی‌گیری مفاهیم فرهنگی بیگانه،  به ویژه اگر این مفاهیم در تضاد مستقیم با باورهایشان باشد، با تعارض‌هایی مواجه می‌شوند که عقایدشان را به سمت نسبی شدن خوبی‌ها و بدی‌ها می‌کشاند. در این حالت این سؤال برای فرد مطرح می‌شود كه فلان کار نادرست را اگر در فلان موقعیت انجام دهم به معنای بروز آزادی من و یا به نفع من است، پس کارهای نادرست هم می‌تواند، درست باشند. این چالش درونی، فرد را با تعارض‌ها و تضادهایی نسبت به مفاهیم گذشته‌ خود مواجه می‌کند که نتیجه آن تخلیه‌ همه‌ باورها و عقاید فرد است. پس از این اتفاق، به حکم فطرت، فرد در صدد یافتن پناهگاهی بر می‌آید تا بتواند درونیات خود را روی پایه و اساس آن مجدد بنا کند. در این زمان آن‌ها كه وی را از بنیان‌های فکری سابق خالی کرده بودند، به آن‌چه می‌خواهند، پناهنده می‌کنند و بدین ترتیب جهانی شدن فرهنگی نیز با این روند محقق می‌شود. بنابراین، اگر قرار باشد درباره‌ دلایل راه‌اندازی این وب‌سایت‌ها، به شکلی ریشه‌ای بحث شود، باید گفت، اصل راه‌اندازی این نوع وب‌سایت‌ها متوجه استکبار است.» این یک شعار نیست، بلکه واقعیتی تلخ است.

دوره‌ای برای پناهندگی فرهنگی جوامع دینی
این روان‌شناس، علت تن دادن برخی افراد به فعالیت مستمر در این وب‌سایت‌ها را نوعی تخلیه‌ روانی می‌داند که آن‌ها را پس از مدتی، وادار به پناهنده شدن به مفاهیم و مضامینی می‌کند که حتی بیرون از جامعه‌ ایرانی هم، تعریف روشن و درستی ندارند. وی در این باره اظهار می‌کند: «گاهی پیش می‌آید که افراد، برای ارضا و تأمین هدف شخصی، چنین وب‌سایت‌هایی را، راه‌اندازی می‌کنند. در این صورت ضرری که متوجه مخاطبان مراجعه‌ كننده به وب‌سایت می‌شود، در سطحی پایین‌تر در جامعه مشاهده می‌شود؛ اما به هر حال خسارت بار است. در حالی که شکل سازمان یافته‌ این پدیده، خسارت‌هایی جبران ناپذیر به بدنه اجتماع و به ویژه کانون مقدس خانواده وارد می‌شود.»

رجبی در ادامه تاکید می‌کند: «وب‌سایت‌هایی که به ترویج خشونت و مفاهیمی در تضاد کامل با اخلاق می‌پردازند، از آنجا که برای تأثیرگذاری این مفاهیم، برنامه‌ریزی و زمان‌بندی خاصی در نظر گرفته‌اند، به واقع انتظار دارند، پس از مدتی و بر طبق زمان‌بندی‌شان پیامدهای ناخوشایندی را در جامعه رقم بزنند. چرا که قشر جوان و نوجوان ـ به ویژه نوجوانان ـ و در بعضي موارد بزرگسالان، به دلیل قرار داشتن در مراحل سخت زندگی، این مضامین را به عنوان باورهایی نو و تازه در می‌يابند و پس از مدتی به وقت گذرانی با این مفاهیم، وابسته شده و به مرحله‌ عادی شدن هنجار شکنی در باورهایشان می‌رسند و پس از مدتی ديگر نیز از تمام باورهاي گذشته‌ي خود خالی شده و به این ترتیب دوره‌ي پناهندگی به لحاظ فکری و درونی، برای آن‌ها نیز اتفاق می‌افتد.»

پروژه‌ مضلین، استعماری خطرناک‌تر از گذشته
این استاد دانشگاه، در ادامه با بیان دلایلی به معرفی عوامل اصلی برنامه‌ریز این فرآیند می‌پردازد و می‌گوید: «کشوری که امروز بیش از سایر قدرت‌ها در جهت جهانی شدن فرهنگی تلاش می‌کند و سعی دارد به این هدف خود به هر طریقی، دست پیدا کند، آمریکاست که مسئولان آن به طور مداوم بر آن تأکید مي‌کنند. وقتی باورهای دینی و مذهبی مردم کشوری، با پایگاه‌هایی شبیه پایگاه‌های اینترنتی ضداخلاقی مواجه می‌شود، ظن نخست به سوی این کشور نشانه می‌رود. آمریکا با این تفکر قصد دارد خود را به رهبر فرهنگی دنیا بدل سازد و با نابودي سایر فرهنگ‌های قدرت‌مند در نقاط مختلف جهان، به این هدف دست یابد.»

وی هجمه‌های فرهنگی امروز را ناشی از تلاش مستمر مستعمران، برای ایجاد یک حکومت فرهنگی در جهان بر می‌شمارد و می‌افزاید: «این همان استعمار سابق است که امروز به شکلی خطرناک‌تر خود را نمايان ساخته است و پیش می‌رود.»

"شیطان‌پرستی" یکی از مواردی است که در اين برهه از زمان پدید آمده و جهان امروز را مشغول خود کرده است و در سراسر دنیا پیروانی پیدا کرده که هر یک مبلغ مفاهیمی مغایر با فطرت انسان هستند. امروزه شیطان‌پرستان با تسخیر تفکر جوانان، ذهن بسیاری از آن‌ها را با مضامین نادرست درگیر می‌کنند و موجب می‌شوند تا هر یک، با توجه به بافت فرهنگی كشور خود، دچار بحران شوند. به عنوان نمونه اين گروه در كشور ما موفق شده جوانان ايراني را با "بحران هویت" روبه‌رو كند تا آنان خود را در خلايی انتزاعی تصور کنند.

جای خالی یک پروژه‌های فرهنگی
یک جامعه‌شناس نیز به آسیب‌شناسی ظهور وب‌سایت‌های مستهجن و ضددین و پیامدهای آن در ایران می‌پردازد و درباره‌ مهم‌ترین راه مقابله با فعالیت‌های این نوع وب‌سایت‌ها اظهار می‌دارد: «باید قدرت درک افراد جامعه را بالا برد و آن‌ها را از عواقب و پیامدهای مراجعه به این وب‌سایت‌ها به شکلی صحیح و منطقی مطلع ساخت. مسلم است که اگر زمینه‌ ترویج مسائل ضداخلاقی در یک جامعه، وجود داشته باشد؛ می‌تواند بر افراد آن جامعه تأثیرگذار بوده و خواه ناخواه مسیر فرهنگی و اجتماعی آن جامعه را به جهتی نادرست سوق دهد. برای جلوگیری از این اتفاق، محدود کردن امکانات، کمی مؤثر است، اما پیش از آن باید زمینه‌ مصونیت را در خود افراد جامعه ایجاد کرد و به عبارتی عمق و ريشه‌ عقاید و باورهای آن‌ها را شکل داد. چرا که عرصه مجازی، پهنه‌ کلانی را شامل می‌شود و محدود کردن روابط در آن، کار مشکلی به شمار می‌رود.»

عباس توسلی، استاد دانشگاه و جامعه‌شناس، می‌افزاید: «گروه‌های بسیاری به صورت زیرزمینی فعالیت دارند و هر چند تلاش مسئولان برای جلوگیری از فعالیت‌ آن‌ها کارساز باشد، امکان تشکیل گروه بعدی منتفی نیست، پس لازم است پروژه‌ای فرهنگی در خصوص خنثی کردن اثر این وب‌سایت‌ها در نظر گرفته شود.»

فرآورده‌های فرهنگی در مقابل فرآیندهای فرهنگی
 غلامرضا علیزاده، جامعه‌شناس، ظهور و بروز این پدید‌ه‌های فرهنگی را در روابط اجتماعی مؤثر می‌داند و می‌افزاید: «به طور قطع هر پدیده‌ فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بر مخاطبان خود تأثیرگذار است و می‌تواند مسیر زندگی افراد را تغییر دهد؛ اما در خصوص وب‌سایت‌های اینترنتی ضددین و ضدشئون اخلاقی، تأثیرها هر چند گسترده نیست، اما قابل چشم‌پوشی نیز نمی‌تواند باشد. هر وب‌سایت و صفحه‌ اینترنتی، برای کاربران خود پیامی را به همراه دارد که می‌تواند از عکس، فیلم و نوشتار برای رساندن این پیام بهره برده باشد. اگر به هر دلیلی رجوع به مفاهیم وب‌سایت‌های گفته شده از سوی کاربران صورت گیرد و تأثیرگذار باشد، در وهله‌ اول باید زمینه‌ تأثیرگذاری را بررسی کرد. چرا که حتی اگر بحث فیلترینگ را برای جلوگیری در این زمینه پیش بکشیم، باز هم جوانان و نوجوانانی هستند که از سر کنجکاوی به این مفاهیم دست پیدا می‌کنند.»

وی راه حل مقابله با مضامین وب‌سایت‌های ضددین را شروع یک پروژه‌ فرهنگی جدید از سوی مسئولان معرفی می‌کند و در این ‌باره اظهار می‌کند: «به طور معمول، مدیران این وب‌سایت‌ها در پی این هستند تا برای جذب مخاطب به مفاهیمی روی آورند که کم‌تر در جامعه مطرح شده و یا به هيچ وجه طرح نشده است! به این ترتیب سعی در ایجاد فضاهای فکری تازه و نو و برانگیختن هیجان‌هاي درونی مخاطبانشان را دارند، پس با القاي تفکر و اندیشه‌ای به ظاهر تازه بر تصورهاي مراجعه كنندگان خود حکومت می‌کنند. لازم است جهت خنثی کردن چنین روندي، فرآورده فرهنگی تازه‌ای تأمین شده و در اختیار جامعه قرار گیرد. تجربه نشان داده، اگر گرایشی به سوی این وب‌سایت‌ها وجود دارد، به این علت بوده که تغذیه‌ فرهنگی جامع و کاملي صورت نگرفته است.»

آزادی بیان در چارچوب قوانین شکل می‌گیرد
علیزاده، نظر برخی شبکه‌های ماهواره‌ای که دستگیری عوامل این وب‌سایت‌ها را در تضاد با آزادی بیان عنوان کرده‌اند، نادرست می‌داند و تصریح می‌کند: «آزادی، مسئله‌ای فطری است، اما برخی افراد در مصداق آن دچار تعارض شده‌اند. در واقع آن‌چه که از نظر بعضی، آزادی مطلق است، همان وابستگی به شمار می‌رود. به عنوان مثال فردی که در روابطش هیچ ضابطه و قانوني حکم‌فرما نیست و یا به منظور نمایش آزادی درونش، به رغم اطلاع‌رسانی جامعه و منبع او از مصرف دخانیات، سیگار می‌کشد به واقع وابسته به تفکری است که او را وادار به مخالفت می‌کند. بنابراین آزادی افراد و آزادی بیان مفهومی است که در چارچوب قوانین، شکل می‌گیرد و نمی‌توان از موارد نسبی پیروی کرد.»

خطر افسردگی و انحراف‌هاي اخلاقی
فعالیت‌ گروه‌ مضلّین با توجه به اعتراف‌هاي اعضای آن، در جهت از بین بردن نظم جامعه‌ ایران بوده است. عباس رجبی، درباره‌  این موضوع اظهار می‌کند: «در کشوری که استقلال فکری شعار دین آن است و ترس از خدا بر جامعه حکومت می‌کند، به طور قطع نمی‌توان تأثیر فرهنگی گذاشت، اما اگر همین تفکر مستقل از بین برود و باورهای مردم مخدوش شود، خیلی زود می‌توان کنترل اندیشه‌ مردم را به دست گرفت.»

وی در ادامه به اتفاقی که قرن‌ها پیش برای کشور اسپانیا رخ داد، اشاره می‌کند و دلایل مقابله با این وب‌سایت‌ها را به دلیل جلوگیری از تکرار آن حادثه، مهم می‌داند و می‌افزاید: «کشور اسپانیا زمانی با نفوذ اسلام اداره می‌شد، اما پس از مدتی با ترویج برهنگی در میان زنان و وابسته کردن جوانان آن کشور به مشروب‌هاي الکلی و مخدرهای گذرا، تمام باورها و عقاید مردم از بین رفت و پس از چند سال دیگر اثری از اسلام در آن باقی نماند.»

گروه‌هایی که به راه‌اندازی این وب‌سایت‌های اینترنتی دست می‌زنند به خوبی می‌دانند که مفاهیم این وب‌سایت‌ها نوعی وابستگی روحی و اعتیاد روانی برای کاربران و مخاطبانشان به همراه می‌آورد. مراجعه‌ دوباره و هر روزه‌ كاربران به این وب‌سایت‌ها می‌تواند دو اثر به همراه داشته باشد:

1 ـ این‌که فرد به دلیل عقاید مذهبی و باورهای ديني خود، مکرر به منبعی مراجعه می‌کند که نیاز خدادادی او را تأمین نمی‌کند، بنابراین او به نوعی افسردگی مزمن مبتلا می‌شود و روح او از درون تخریب می‌شود.

2 ـ فرد در قید و بند عقیده نیست، بنابراین به انحراف‌هاي اخلاقی دچار می‌شود که پیامدهای آن پس از مدتی در محیط‌های اطراف او و سپس در جامعه بروز پیدا می‌کند.
س. موسی‌پور