کسانی که زمانی وظیفه حکمرانی دیجیتال کشور را به عهده داشتند و در این کار ناتوان بودند، حالا به جای پذیرش اشتباهات خود، انگشت تقصیر را نه به سوی این سیاست یا آن سیاست، بلکه به سوی حکمرانی میگیرند و به نوعی میگویند: چرا قانونگذاری میکنید؟
به گزارش گرداب، در روزهای گذشته سخنگوی سازمان امور مالیاتی کشور اعلام کرد که مجموع تراکنشهای واریزی ۱۲۳ اینفلوئنسر در سال ۱۴۰۰ بیش از ۲.۳ هزار میلیارد تومان بوده است و برای این افراد حدود ۱۷ میلیارد تومان مالیات تشخیص داده شده است که ۲۳ نفر از آنها پذیرفتند. جناب مسئول تاکید نکرد، اما نتیجه منطقی حرف او این است که ۱۰۰ نفر از این اینفلوئنسرها حاضر به پرداخت مالیات نشدهاند.
با انتشار این خبر موجی از حمایت در بین مردم به راه افتاد و در شبکههای اجتماعی فارغ از جبههگیریهای سیاسی، عامۀ مردم با این تصمیم موافق بودند. در شرایطی که کارمندان و معلمان هر ماه مبلغی از حقوقشان به عنوان مالیات کسر میشود، چرا سلبریتیهایی که درآمد میلیاردی دارند، نباید مالیات بدهند؟ آن هم مالیاتی بسیار ناچیز نسبت به درآمدهایشان.
اما در این میان یک واکنش نسبت به این خبر بسیار جلب توجه کرد؛ وزیر سابق ارتباطات در کانال شخصی خود نوشت:
«نکته قابل توجه این بود که چگونه یک دولت از فعالیت در یک شبکه اجتماعی که خودش آن را بدون طی شدن رویه معمول قانونی مسدود کرده است، مالیاتستانی میکند؟ تصورم این است که در دنیای موازی، دولتها برای کسب و کاری که از آن مالیات میگیرند، تسهیلات ایجاد میکنند نه مانع».
اما اگر کمی اخبار روز دنیای فناوری را دنبال کنیم، متوجه میشویم که همین روزها در بحبوحه اعتراضات مردم فرانسه، شبکههای اجتماعی در این کشور یکی پس از دیگری مسدود میشوند، با اختلال روبرو میشوند و والدین به خاطر فعالیتهای کودکانشان مجازات میشوند.
اما این سوال که چگونه دولت از فعالیت در یک شبکه اجتماعی که آن را مسدود کرده، مالیاتستانی میکند، سوال چندان صحیحی نیست و با اصول اقتصادی و مالیاتی سازگار نیست.
مالیات یکی از اهرمهای دولت برای سیاستگذاری تنظیمی در بازار است. دولت با بالا و پایین بردن نرخ مالیات از فعالیتهای مختلف اقتصادی، شهروندان را به حضور یا عدم حضور در آن فعالیتهای تشویق میکند. علاوه بر این، وقتی دولت در زیرساختهای ارتباطات و دیجیتال کشور سرمایهگذاری کلانی انجام داده است و هر سال میلیاردها تومان از بودجه کشور صرف نوسازی، توسعه و عمران این حوزه میشود، این بدینمعناست که هرگونه کسبوکاری که از این زیرساختها استفاده کرده و به درآمدزایی رسیده، مشمول مالیات است.
اما نوع مالیات و میزان آن بسته به قوانین و رویکرد هر کشور دارد. ما میتوانیم به سیاستهای مالیاتی کشور در این زمینه نقد داشته باشیم؛ بهطور مثال گروهی معتقدند این مالیات بسیار اندک از اینفلوئنسرها نتیجه مطلوبی به همراه ندارد. عدهای ممکن است معتقدند باشند دولت باید حمایتهای بیشتری از کسبوکارهای مجازی داشته باشد.
اما آن چیزی منتقدان در این رابطه میگویند، نه نقد یک سیاست و یک قانون، بلکه نقد حکمرانی در حوزه دیجیتال و فضای مجازی است. عدهای گویا حرفشان این است که نباید دولت دخالت کند، زیرا این شبکهها را مسدود کرده است. این افراد متوجه نیستند که اخذ مالیات از فعالیت اینفلوئنسرها در شبکههای اجتماعی خارجی، ادامه سیاست کلان محدود کردن فعالیت این شبکههاست. رویه رسمی کشور در این زمینه متعهد ساختن پلتفرمها به رعایت قوانین داخلی است. این رویه تمام کشورهای مهم در رویارویی با شرکتهای فناوری و پلتفرمهای شبکه اجتماعی است. مالیات از اینفلوئنسرها در همین راستا قرار میگیرد. اخذ مالیات یک سیاست تنظیمگری است و دولت به عنوان نماینده مردم و حافظ منافع ملی موظف است در این زمینه قانونگذاری کند.
کسانی که زمانی وظیفه حکمرانی دیجیتال کشور را به عهده داشتند و در این کار ناتوان بودند، حالا به جای پذیرش اشتباهات خود، انگشت تقصیر را نه به سوی این سیاست یا آن سیاست، بلکه به سوی حکمرانی میگیرند و به نوعی میگویند: چرا قانونگذاری میکنید؟
منافع ملی کشور ما برخلاف منافع بعضی از افراد و گروههای سیاسی، منافعی کوتاهمدت نیست که با جملاتی عوامفریبانه جابهجا شود. مالیات از شبکههای اجتماعی و غولهای فناوری یک ضرورت مدرن برای همه کشورهاست. مانند همه کشورهای دیگر، از آمریکا و چین گرفته تا امارات و ترکیه و ... در کشور ما نیز باید زیرساختهای لازم برای حکمرانی مجازی صورت بگیرد و دولت به عنوان نماینده منافع ملی، نگذارد سرمایههای کشور ما به شکل رایگان در اختیار شبکههای اجتماعی خارجی قرار بگیرد. نه تنها اینفلوئنسرها، شرکتهای بزرگ فناوری نیز همه باید مالیات بدهند.
مالیات ابزار حکمرانی است، با تمسخر آن، با زیرسوال بردن آن، شما قوی نمیشوید و رقیبان شما ضعیف نمیشوند؛ حکمرانی از بین خواهد رفت و منابع کشور در اختیار استثمارگران قرار خواهد گرفت.
وقتی کشورهای اروپایی نگران نگهداری دادههای کاربرانشان در خارج از مرزهای این قاره هستند، وقتی آمریکا نگران سوءاستفاده احتمالی تیکتاک از دادههای شهروندانش است، در زمانی که فرانسه در لحظه شبکههای اجتماعی را مسدود میکند تا مشکل امنیت ملی را برطرف کند، دیگر جایی برای به سخره گرفتن قانون مالیات از اینفلوئنسرها نیست.