تحقیقات علمی درباره نابرابری دیجیتال چه می‌گویند؟

تحقیقات علمی درباره نابرابری دیجیتال چه می‌گویند؟
تاریخ انتشار : ۲۷ آذر ۱۴۰۲

با پیدایش اینترنت روابط بین ارائه دهندگان محتوا و مصرف کنندگان به طور چشمگیری تغییر کرده است. در جامعه‌ای که مدل‌های اقتصادی که بر تبلیغات تکیه می‌کنند، به نفع کاربرانی است که از قدرت خود خرج می‌کنند و نابرابری‌های کلاسیک در سمت کاربر را به تصویر می‌کشند، تغییر در چارچوب اینترنت و آمدن فناوری‌هایی مانند بلاکچین چه تاثیری بر نابرابری خواهد داشت؟

به گزارش گرداب هانا ام. کریتم (Hanna M. Kreitem) و ماسیمو راگندا (Massimo Ragnedda) پژوهشگران دانشگاه نورثمبریا (Northumbria University) هستند که با اتکا به پژوهش خود تلاش کردند به این سوال پاسخ دهند.

این مقاله در صدد بررسی روابط پویا بین مصرف و تولید در فناوری‌های جدید است که از منابع محاسباتی کاربر نهایی، به عنوان پیاده‌سازی محاسبات توزیع‌شده و جایگزین اقتصادِ توجه (attention economy) استفاده می‌کنند و وعده‌ها و فرصت‌هایی را که از منظر نابرابری‌های دیجیتال برای ترویج گفتگو در مورد جنبه‌های اجتماعی فناوری‌های توزیع شده فراهم می‌کند، بررسی می‌کند. بحث ما در این مقاله از زمینه‌ی نابرابری‌های دیجیتال در عصر دسترسی گسترده آغاز می‌شود و تا بحث در مورد محاسبات توزیع شده و بعداً بررسی موارد محاسبات توزیع شده ارائه شده به وسیله‌ی توده‌های کاربران و وعده‌ها و فرصت‌هایی که پیشنهاد می‌شود، جریان دارد. مواردی که برای این تحقیق انتخاب شده‌اند می‌توانند کاربرد‌های مختلف محاسبات توزیع شده، از جمله استخراج رمزارز‌های دیجیتال و مشارکت در تحقیقات علمی را نشان دهند. در نهایت، این مقاله درس‌های آموخته‌شده از موارد مورد مطالعه را در یک مدل پیشنهادی برای یک مدل درآمد منصفانه برای محتوا و ارائه‌دهندگان خدمات آنلاین گردآوری می‌کند که به جای داده‌ها و توجه به آن‌ها از منابع محاسباتی دستگاه کاربر یا قدرت محاسباتی استفاده می‌کند.


«پایگاه رسانه‌ای گرداب جهت آگاهی و افزایش دانش مخاطبان خود به ترجمه و انتشار مطالبی در حوزه‌های مختلف فناوری اقدام می‌کند. انتشار مطالب به معنای تایید محتوای آن نیست».


با پیدایش اینترنت روابط بین ارائه دهندگان محتوا و مصرف کنندگان به طور چشمگیری تغییر کرده است.[۱] این رابطه از یک شبکه‌ی برابر همتا به همتا، به دوگانگی متمرکزتر و واضح‌تر از ارائه‌دهندگان محتوا و مصرف‌کنندگان محتوا یا مخاطبان تغییر کرده است.[۲] در مرحله دوم، کاربران اینترنت شروع به استفاده از وب – آن چیزی که وب ۲.۰ نامیده می‌شد [۳] - به عنوان وسیله‌ای برای به اشتراک گذاشتن محتوای تولیدی خود کردند؛ با انبوهی از پلتفرم‌ها و خدمات که این امر را تسهیل می‌کرد.[۴] ظهور وب ۲.۰ روابط قدرت شبکه را تغییر داد و محتوای تولید شده به وسیله‌ی کاربر را ارزشمند کرد. همچنین اهمیت و ارزش مهمی به استفاده از اینترنت و اطلاعات آن مانند محتوای تولید شده به وسیله‌ی کاربران و داده‌های تولید شده در مورد کاربران داد و این مشابه چیزی است که در مورد پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی وجود دارد.[۵] تا کنون، اقتصاد محتوا و خدمات آنلاین تا حد زیادی به درآمد حاصل از تبلیغات آنلاین متکی است که راه را برای صنایع در حال توسعه برای حمایت از ارائه تبلیغات و جمع‌آوری و دلالی داده‌های کاربران برای کمک به هدفمند کردن تبلیغات مختص کاربران باز می‌کند. این راه تکنیک‌های متنی ساده تا پیچیده و از نظر اخلاقی بحث برانگیز مانند بازاریابی رفتاری آنلاین را دربرمی‌گیرد.[۶]

گسترش زیرساخت‌های اینترنتی قابل اعتماد و مقرون به صرفه بودن دسترسی به آن، این ایده را تقویت کرد که می‌توان به اینترنت به عنوان بستری برای اجرای نرم افزار و یا همچنین فرصت دسترسی به محتوا، نرم افزار و سایر خدمات میزبانی شده به صورت آنلاین تکیه کرد.[۷] این حرکت با ارزش‌گذاری محتوا و خدمات نرم‌افزاری به‌عنوان موارد موقتی که می‌توان به صورت آنلاین به آن‌ها دسترسی داشت، مدل‌های کسب‌وکار سنتی را که محتوا و نرم‌افزار را به یک میانجی مرتبط می‌کردند -مانند خرید روزنامه چاپی یا دیسک برای تماشای فیلم یا تهیه نرم‌افزار- مختل کرد. بسیاری از مدل‌های کسب‌وکار آنلاین فعلی، برای این که بتوانند از درآمدزایی از محتوای آنلاین ارائه شده «رایگان» حمایت کنند، مفهوم «کار مخاطب» (یعنی عمل توجه کردن که بواسطه‌ی آن مخاطبان یاد می‌گیرند محصول تبلیغ شده را خریداری کنند) را به عاریت گرفته‌اند. برخی محققان معتقدند که در این مفهوم، مخاطب به خودی خود یک کالا تلقی می‌شود.[۸]

محتوا در اینجا در ازای توجه ارائه می‌شود، به ویژه تبلیغاتی که با هدف تأثیرگذاری بر خرید انجام می‌شود.[۹] این امر با هدف حفظ توجه کاربران و قرار دادن آن‌ها در معرض تبلیغاتی که ارائه دهندگان فکر می‌کردند برای کاربران جالب است، حرص و طمع برای بدست آوردن اطلاعات کاربران تشدید کرد.[۱۰] در همین جهت، توسعه‌دهندگان و ارائه‌دهندگان محتوا معمولاً پرداخت‌های مستقیم دریافت می‌کنند یا معمولاً برای کسب درآمدی که کار و هزینه‌هایشان را پوشش دهد، برای محتوا و خدمات مختلف تبلیغات ارائه می‌کنند. این تغییر، توجه و تعامل را به عنوان معیار‌های کنترل کننده تولید و توزیع محتوای آنلاین نشان داد.[۱۱] و نیاز به توجه بازدیدکننده، رقابتی را بین محتوای مورد نظر کاربر و تبلیغات ایجاد کرد که گاهی اوقات مرز بین آن دو را محو می‌کند.[۱۲] این رقابت و اقتصادِ توجه جدید در جنبه‌های مختلف محتوای آنلاین و دیجیتال، از بازی‌ها گرفته تا اخبار، وجود دارد.[۱۳] این مدل نیازی بی‌پایان را به جمع‌آوری داده‌های شخصی برای اهداف تبلیغاتی ایجاد می‌کند.[۱۴] که به نوبه خود، کنترل داده‌های شخصی ما را به چالش می‌کشد.[۱۵] و ملاحظات درباره‌ی حریم خصوصی و مسایل اخلاقی را افزایش می‌دهد.[۱۶]

سِر تیم برنرز لی (Sir Tim Berners-Lee) در نامه‌ای که در بیست و هشتمین سالگرد راه اندازی اختراع خود، یعنی وب جهانی (WWW=World Wide Web)، ارسال کرد، این موضوع را یکی از سه چالش پیش روی وب توصیف کرد.[۱۷] مدل‌های اقتصادی که بر تبلیغات تکیه می‌کنند، به نفع کاربرانی است که از قدرت خود خرج می‌کنند و نابرابری‌های کلاسیک در سمت کاربر را به تصویر می‌کشند. در عین حال، ارائه‌دهندگان محتوا با توانایی کسب درآمد و دریافت پرداخت‌ها در هنگام نمایش نابرابری‌ها در سمت سازنده/ارائه‌دهنده مورد توجه قرار می‌گیرند. بنابراین، این مدل اقتصادی تمایل به تشدید نابرابریها، هم در حوزه اجتماعی و هم در حوزه دیجیتال دارد. این مدل همچنان در آینده نزدیک نیز بر سر کار خواهد بود، زیرا توسعه دهندگان و ارائه دهندگان محتوا مستقیماً از کاربران هزینه دریافت می‌کنند یا برای ایجاد درآمد در ازای ارائه محتوا و خدمات برای پوشش کار و هزینه‌های خود تبلیغات می‌کنند. با این حال، این مقاله استدلال می‌کند که ظهور و پذیرش استخراج توزیع‌شده و گرایش به تمرکززدایی مجدد اینترنت، فضایی را برای مدل درآمدی متفاوتی ایجاد کرده است؛ مدلی که از طریق استفاده متقابل از قدرت دستگاه‌های کاربر برای تولید ارزش کار می‌کند. توسعه دهندگان و ارائه دهندگان محتوا، از مدل‌های استخراج ارز دیجیتال پیروی می‌کنند. این مدل جدید که با ظهور انقلابی فناوری‌های بلاک چین مشهور شد، مدل اقتصادِ توجه را با ارائه جایگزینی برای کسب درآمد در ازای استفاده از رایانه به چالش می‌کشد.

ظهور مدل‌هایی که در ازای استفاده از نیروی کامپیوتر پاداش می‌دهند، نیاز به جمع‌آوری داده‌های شخصی را کاهش می‌دهد. در حالی که مسائل مربوط به اقتصادِ توجه و حفظ حریم خصوصی هنوز حل نشده است، ما اکنون وارد مرحله جدیدی از توسعه اینترنت می‌شویم. صرف نظر از این که آیا این ممکن است به عنوان فاز دوم وب ۲.۰ در نظر گرفته شود یا به عنوان فاز جدیدی از اینترنت که اخیراً به عنوان وب ۳.۰ به تصویر کشیده شده است، به نظر واضح است که ما اکنون به سمت یک پلتفرم غیرمتمرکزتر با فناوری‌های بلاک چین حرکت می‌کنیم.[۱۸] در این فضای انقلابی جدید، بسیاری از ویژگی‌ها و جنبه‌ها در حال تغییر هستند، از جمله اقتصادِ توجه و فرهنگ مشارکتی که نه تنها مشارکت از طریق محتوا، بلکه از طریق قدرت رایانه را نیز ممکن می‌سازد. این مرحله سوم از توسعه اینترنت توانایی تغییر پویایی قدرت را با تأکید بر تمرکززدایی و کاهش نابرابری‌های آنلاین، حداقل به صورت بالقوه، دارد.

بدون تاکید بیش از حد بر پتانسیل انقلابی این مرحله جدید اینترنت، ما بر این نکته تاکید خواهیم کرد که چگونه برخی از ارائه دهندگان خدمات آنلاین ممکن است در غلبه بر برخی نابرابری‌های دیجیتالی کمک کنند. همچنین، با توجه به این که منبع محاسباتی برای چه چیزی استفاده می‌شود و عدم رضایت و کنترل از طرف کاربر نهایی به انتقاد از کاستی‌های این پلتفرم می‌پردازیم. هدف این مقاله به شرح زیر است: اول، در مورد این که چگونه استفاده از تبلیغات شدید استخراج ممکن است نابرابری‌های دیجیتالی را کاهش دهد، بحث می‌کنیم. سپس نشان می‌دهیم که چگونه این خدمات مدل کسب و کار جدیدی را بر اساس اعطای پاداش در ازای استفاده از قدرت محاسباتی ارائه می‌دهند که فرصت‌های آنلاین بیشتری را برای مردم فراهم می‌کند و در نتیجه از نابرابری‌های دیجیتالی می‌کاهد.

در نهایت، علاوه بر این دو هدف، این مقاله روشی را برای یک مدل درآمد منصفانه برای ارائه دهندگان محتوا و خدمات آنلاین مورد بحث و بررسی قرار می‌دهد که طبق آن از منابع محاسباتی دستگاه کاربر یا قدرت محاسباتی‌اش، به جای اطلاعات و داده‌های شخصی و توجه او، استفاده می‌شود. این روش با مدلی نشان داده می‌شود که امکان استفاده توافقی از منابع محاسباتی کاربر را در ازای دسترسی به محتوا و استفاده از ابزار‌ها و خدمات نرم‌افزاری فراهم می‌کند که اساساً به عنوان یک مدل کسب و کار آنلاین جایگزین عمل می‌کند.

برای نشان دادن این که چگونه این سرویس‌ها ممکن است نابرابری‌های دیجیتال را با تأثیر بر سه سطح شکاف دیجیتال کاهش دهند، ابتدا باید پدیده شکاف دیجیتال را معرفی کنیم که فراتر از طبقه‌بندی باینری ساده دسترسی در مقابل عدم دسترسی است. این مقاله پس از معرفی کردن چند بعدی بودن شکاف دیجیتال به این بحث می‌پردازد که استخراج توزیع شده چگونه می‌تواند به طور بالقوه در غلبه بر چندین مانع که ریشه نابرابری‌های دیجیتالی هستند، کمک کند. سپس، برای مطالعه تأثیر سرویس‌هایی که به محاسبات و استخراج توزیع‌شده بر نابرابری‌های دیجیتالی متکی هستند، به سه مطالعه موردی مختلف - Coinhive، Gridcoin و Cryptotab- می‌پردازیم که وعده ارائه پاداش در ازای استفاده از منابع محاسباتی کاربر را می‌دهند.

در این مقاله چگونگی کاهش نابرابری‌های دیجیتال با تأثیرگذاری بر سه سطح شکاف دیجیتال، یعنی دسترسی به فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICTs) (سطح اول)، مهارت‌ها و انگیزه‌ها در استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات (سطح دوم) و ظرفیت‌های استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات برای کسب مزایای عینی بحث خواهد شد. در نهایت، ما مدلی را پیشنهاد می‌کنیم که امکان استفاده مشترک از منابع محاسباتی کاربر را در ازای دسترسی به محتوا و استفاده از ابزار‌ها و خدمات نرم افزاری فراهم می‌کند. ما مزایا و محدودیت‌های این مدل را با تجزیه و تحلیل جنبه انقلابی این مدل، یعنی جایی که کاربر می‌تواند کنترل کند که استخراج چه زمانی و با چه تعداد منابعی و برای چه کسی می‌تواند اجرا شود، با در نظر گرفتن مسائلی مانند حفظ حریم خصوصی و ناشناس بودن، مشخص می‌کنیم.

نابرابری‌های دیجیتال در عصر دسترسی گسترده:

یکی از چالش‌های اصلی پیش روی بشر در رابطه با فناوری و به‌ویژه اینترنت، شکاف دیجیتالی است، حتی زمانی که دسترسی به آن به طور گسترده ممکن باشد. کسانی که از دسترسی به دنیای دیجیتال کنار گذاشته شده‌اند، نمی‌توانند از مزایای فناوری اطلاعات و ارتباطات و به ویژه مزایای ارائه شده به وسیله‌ی دفتر کل توزیع شده و فناوری‌های بلاک چین، بهره‌مند شوند. طرد از فضای دیجیتال نه تنها بر قلمرو دیجیتال تأثیر منفی می‌گذارد، بلکه بر قلمرو اجتماعی نیز در نوعی دور باطل تأثیر می‌گذارد.[۱۹] در واقع، افرادی که قبلاً از پیامد‌های اجتماعی ناشی از موقعیت پایین در قشربندی اجتماعی رنج می‌برند، به دلیل عدم دسترسی به فناوری اطلاعات و ارتباطات بیشتر مورد تبعیض قرار می‌گیرند. فقدان یا محدود بودن دسترسی به فناوری‌های دیجیتال و فقدان یا محدودیت ظرفیت‌ها و مهارت‌های لازم برای بهره‌گیری از مزایای استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات، به افزایش خطر طرد اجتماعی کمک می‌کند.[۲۰] با ظهور فناوری اطلاعات و ارتباطات، کسانی که از قبل به قلمرو دیجیتال دسترسی داشته‌اند، بهره‌ی بیشتری می‌برند، اما این فناوری نابرابری‌های موجود در جامعه را بیشتر تقویت می‌کند.[۲۱] پس از خوشحالی اولیه در مورد پتانسیل‌های برابری‌طلبانه‌ی اینترنت، به زودی آشکار شد که شهروندانی که منابع بیشتری از نظر مهارت‌ها و سرمایه اجتماعی و اقتصادی دارند، مزایای بیشتری نسبت به دیگران به دست خواهند آورد[۲۲] و این فناوری نابرابری‌های اجتماعی موجود را بیشتر تقویت می‌کند.

امکانات یک فرد برای دسترسی و استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات در ریشه‌ی اولین سطح شکاف دیجیتال قرار دارد. بسیاری از ویژگی‌ها مانند سن، درآمد، جنسیت، تحصیلات و شغل تعیین می‌کنند که چه کسی از اینترنت استفاده می‌کند و چه کسی از اینترنت استفاده نمی‌کند.[۲۳] با این حال، این رویکرد برای درک نابرابری‌های دیجیتال، تجزیه و تحلیلی ناقص از این پدیده ارائه می‌دهد، زیرا تمرکز به مسائل ساختاری و زیرساختی محدود می‌شود. در واقع، شکاف دیجیتال نباید به صورت سیاه و سفید یا به عنوان یک دوگانگی شمول یا حذف دیده شود، بلکه باید برحسب درجات متعددی از شمول الکترونیکی (e-inclusion) دیده شود.[۲۴] این سطوح مختلف شمولیت بر اساس فرصت‌ها، مهارت‌ها و انگیزه‌هایی است که فعالیت‌های آنلاین کاربران را «با ارزش» می‌سازد.

ابعاد گوناگونی از نابرابری‌ها در حوزه دیجیتال بر اساس دسترسی‌های مختلف، مهارت‌های دیجیتال، اعتماد به نفس و انگیزه در استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات وجود دارد. در این راستا، ون دایک و بعد‌ها همراه با او، ون دیورسن،[۲۵] بر چندین شکاف، از جمله مهارت‌های فناوری اطلاعات و ارتباطات، جنبه‌های فیزیکی، انگیزه‌ها و هدف استفاده از اینترنت تأکید کردند. همه‌ی این ابعاد، سطح دوم شکاف دیجیتال را تشکیل می‌دهند که به عنوان نابرابری در استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات تعریف می‌شود.

مهارت‌های دیجیتال و سواد دیجیتال برای پرورش شهروندان آگاه که بیشتر با محیط سیاسی و فرهنگی درگیر هستند و همچنین از فرصت‌های اقتصادی ارائه‌شده به وسیله‌ی فناوری اطلاعات و ارتباطات مانند فرصت‌های ارائه شده به وسیله‌ی فناوری‌های بلاک چین آگاه هستند، بسیار مهم است. پیشینه‌ی کاربران یکی از مؤلفه‌های اصلی سطح دوم شکاف دیجیتالی است، زیرا نه تنها بر روش‌های جستجوی افراد برای اطلاعات و انگیزه آن‌ها برای انجام این کار بلکه بر مهارت‌هایی که آن‌ها برای بسط و پردازش آن اطلاعات دارند نیز تأثیر می‌گذارد[۲۶] اخیراً، محققان شروع به تمرکز بر سطح سوم شکاف دیجیتالی کرده‌اند[۲۷] که به عنوان تفاوت‌های بین افرادی که قادر یا دارای ظرفیت تبدیل مزایای دیجیتال به مزایای اجتماعی هستند، تعریف می‌شود.

سطح سوم شکاف دیجیتال به نتایج ملموس ناشی از استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات و به ویژه اینترنت مربوط می‌شود. برای بهره بردن حداکثری از استفاده از اینترنت، از جمله مزایای حاصل از استفاده از محاسبات شبکه‌ای برای استخراج ارز دیجیتال، کاربران باید سرمایه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی قوی در دنیای آفلاین ایجاد کرده و بر مهارت‌های خاص آنلاین تسلط داشته باشند. این بعد جدید شکاف دیجیتال به روابط درهم تنیده بین نابرابری‌های اجتماعی و دیجیتال و بین سرمایه‌های آفلاین و سرمایه دیجیتال می‌پردازد (راگندا و همکاران، ۲۰۱۹) [۲۸] و بر این ایده تأکید می‌کند که کسانی که قبلاً از موقعیت ممتاز در جامعه برخوردار هستند نیز بیشترین بهره را از استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات می‌برند.

بنابراین، شکاف دیجیتال نوعی طرد اجتماعی و دیجیتالی است که نه تنها به عوامل فنی، جمعیتی و جغرافیایی، بلکه به شرایط اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، شخصی و اجتماعی مرتبط با ساختار اجتماعی نیز بستگی دارد. در نتیجه، افرادی که قبلاً محروم هستند بیشتر مورد تبعیض قرار می‌گیرند، زیرا محدودیت‌هایی در دسترسی (سطح اول)، استفاده (سطح دوم) و بهره‌مندی از مزایای اجتماعی ارائه‌شده به وسیله‌ی فناوری اطلاعات و ارتباطات (سطح سوم) دارند. به طور خاص‌تر، کسانی که از فرصت‌های ارائه شده به وسیله‌ی ارز‌های دیجیتال حذف می‌شوند، کسانی هستند که منابع اقتصادی (پول)، منابع فیزیکی (عدم دسترسی به فناوری اطلاعات و ارتباطات) و منابع دیجیتالی (بدون سخت‌افزار) محدودی دارند. با این حال، همانطور که دیدیم، حضور و دسترسی به فضای آنلاین، شرط اساسی، اما کافی برای بهره‌برداری کامل از منابع ارائه شده به وسیله‌ی فناوری‌های بلاک چین و به ویژه ارز‌های دیجیتال نیست. در واقع، برای مدیریت کارآمد چنین فناوری‌هایی، منابع اقتصادی (سرمایه اقتصادی)، مهارت‌های دیجیتالی خاص و سواد دیجیتال (سرمایه فرهنگی) و انگیزه قوی (سرمایه شخصی) نیز مورد نیاز است.

روابط در هم تنیده بین سه سطح شکاف دیجیتال و پیشرفت مراحل جدید در اینترنت و فناوری‌های وب را می‌توان از زوایا و دیدگاه‌های مختلف تحلیل کرد. ما مدعی نیستیم که در این مقاله یک نمای کلی از آن ارائه کنیم، بلکه به تحلیل تعامل بین سه سطح شکاف دیجیتال و یکی از جنبه‌های ارز دیجیتال، یعنی استخراج، می‌پردازیم. همانطور که پاراگراف‌های بعدی نشان می‌دهند، استخراج توزیع شده می‌تواند تا حدی بر برخی موانع یا محدودیت‌ها در دسترسی به برخی خدمات و محتوا (سطح اول شکاف دیجیتال)، استفاده از اینترنت (سطح دوم) و کسب مزایای ملموس استفاده از اینترنت (مرحله سوم) غلبه کند. به این ترتیب، همانطور که ما سعی خواهیم کرد استدلال کنیم، استخراج توزیع شده می‌تواند به کاهش شکاف‌های دیجیتال کمک کند.

محاسبات توزیع شده:

قبل از بررسی این که چگونه استخراج توزیع شده ممکن است به کاهش نابرابری‌های دیجیتال کمک کند، باید ایده‌ی محاسبات توزیع شده را معرفی کنیم. این مفهوم نشان دهنده استفاده از چندین ماشین متصل به هم به عنوان یک استخر برای همکاری در حل مسایل است، به طوری که گویی آن‌ها یک ماشین بزرگ هستند. این مفهوم جدید نیست، زیرا محاسبات توزیع‌شده و شبکه‌ای در روز‌های اولیه شبکه‌های کامپیوتری و اینترنت وجود داشته است؛ با چندین پروژه در مقیاس بزرگ که به افرادی که برای حل مسایلی که پرداختن به آن‌ها غیرممکن یا بسیار پرهزینه است، منابع محاسباتی را به اشتراک می‌گذارند، تکیه می‌کنند.

یکی از اولین پروژه‌هایی که از اینترنت برای محاسبات شبکه‌ای در مقیاس بزرگ استفاده می‌کرد، جستجوی بزرگ اینترنتی اعداد اول مرسن (Great Internet Mersenne Prime Search (GIMPS)) بود که در سال ۱۹۹۶ برای کشف اعداد اول جدید مرسن راه‌اندازی شد. همچنین یکی از بزرگترین پلتفرم‌ها تا به امروز زیرساخت باز شبکه‌ی محاسبات برکلی (Berkeley Open Infrastructure for Network Computing (BOINC)) است که در سال ۲۰۰۲ راه اندازی شد. شبکه‌ی برکلی بستری را برای پروژه‌های مختلف، از جستجوی حیات فرازمینی گرفته تا مطالعات آب و هوا، فراهم می‌کند. در سال ۲۰۱۳، مردم می‌توانند ارز دیجیتال Gridcoin را به عنوان پاداشی برای ارائه قدرت محاسباتی به پروژه‌های BOINC (https://gridcoin.us/) به دست آورند. این مفهوم استفاده از محاسبات شبکه‌ای برای استخراج ارز دیجیتال در سایر برنامه‌ها و وبسایت‌های نرم افزاری آزمایش شده است، اما آن به طور مخفیانه معرفی شد، مانند مورد uTorrent در سال ۲۰۰۵، زیرا زمانی که توسعه دهندگان از جمله اسکریپت‌های استخراج بیت کوین (BTC) را ارایه دادند، سروصدای کاربران بلند شد.[۲۹]

کاربران برای این که بتوانند در این پروژه‌ها مشارکت کنند، به دسترسی و کنترل دستگاه‌های محاسباتی و اتصال به اینترنت -معمولاً یک اتصال دائمی- و همچنین مهارت‌های دیجیتال خاصی برای اجرای ابزار‌های محاسباتی نیاز دارند. مهارت‌های مورد نیاز می‌تواند بسیار ساده باشد: بازدید از وب‌سایت BOINC، انتخاب پروژه‌ای از BOINC که کاربر می‌خواهد از آن پشتیبانی کند، دو بار کلیک کردن بر روی یک برنامه قابل دانلود و پذیرش نصب ابزار محاسباتی به عنوان محافظ صفحه نمایش در حال اجرا در زمانی که رایانه غیرفعال است. اگرچه تلاش واضحی برای اطمینان از نیاز به مهارت‌های ساده‌تر برای مشارکت و فراگیر بودن در این زمینه انجام شد، اما هنوز مشارکت محدود است به افرادی که به اتصال دائمی اینترنت و برق دسترسی دارند و می‌توانند هزینه‌های مالی رایانه‌هایشان و مصرف برق آن را هنگامی که از آن‌ها استفاده نمی‌کنند، بپردازند. پروژه BOINC موفقیت آمیز بود و پس از ۱۶ سال از عمر این پروژه، ۴.۵ میلیون کاربر با ۱.۱۲۵ میلیون میزبان رایانه فعال دارد. با این حال، وقتی به نقشه‌ی میزبان‌های فعال آن نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که با نقشه میزان دسترسی به اینترنت -شکل ۱- مطابقت دارد که این امر، رابطه بین توانایی و تمایل به مشارکت در محاسبات توزیع شده علمی و توانایی پرداخت هزینه‌ی دسترسی به اینترنت را نشان می‌دهد.

نقشه‌ی زیر رابطه بین دسترسی به اینترنت و مشارکت در پروژه‌های BOINC را نشان می‌دهد که ۸۶ کشوری را پوشش می‌دهد که هر دو داده در آن‌ها موجود است. قابل توجه است که در اکثر کشور‌ها روی نقشه، که با رنگ‌های خنثی مشخص شده‌اند، تفاوت معناداری وجود ندارد، در حالی که کشور‌های دارای سبز تیره یا قرمز تیره تفاوت‌های قابل توجهی را بین دو رتبه‌بندی نشان می‌دهند. کشور‌های با رنگ سبز تیره نشان دهنده کشور‌هایی هستند که دسترسی به اینترنت کمتری دارند، اما سهم قابل توجهی از مشارکت در پروژه‌های BOINC دارند، در مقابل کشور‌هایی با رنگ قرمز تیره‌تر که علیرغم داشتن اینترنت مقرون به صرفه، به اندازه سایر کشور‌ها در این پروژه‌ها مشارکت نمی‌کنند.


تحقیقات عملی درباره نابرابری دیجیتال چه می‌گویند؟

شکل ۱: تفاوت در رتبه‌بندی دسترسی به اینترنت و مشارکت در پروژه‌های BOINC.
سفید: بدون داده.
محدوده متوسط: بدون تفاوت معنی‌دار.
رنگ روشن: رتبه‌بندی مشارکت BOINC بسیار بالاتر از رتبه‌بندی دسترسی به اینترنت.
رنگ تیره: رتبه‌بندی دسترسی به اینترنت بسیار بالاتر از رتبه‌بندی مشارکت در BOINC.

۳-۱- استخر استخراج توزیع شده:

موفقیت محاسبات توزیع شده راه را برای پروژه‌هایی هموار کرد که بر ایده‌ی استفاده از منابع محاسباتی کاربر برای ایجاد یک شبکه همتا از دانش تکیه دارند، مانند فناوری‌های دفتر کل توزیع‌شده، از جمله بلاک چین، که در آن امنیت و اعتماد در ذات اعتبار و مشارکت همتایان است. این امر در اکثریت قریب به اتفاق پیاده‌سازی ارز‌های دیجیتال مشهود است، جایی که شرکت‌کنندگانی که گره‌هایی را به شبکه ارائه می‌کنند، رضایت خود را در مورد وضعیت و تراکنش‌ها اعلام می‌کنند که در نتیجه یک مدل اعتماد مبتنی بر همتا ایجاد می‌شود و آن شبکه را تقویت می‌کند. در ازای مشارکت در تقویت شبکه، معمولاً در فرآیندی به نام استخراج، به شرکت‌کنندگان در ازای کارشان، مقادیری ارز دیجیتال تعلق می‌گیرد.

استخراج به حل اثبات کار یا روش‌های دیگری که تأیید مشارکت را ارائه می‌دهند، کمک می‌کند.[۳۰] عملیات استخراج را می‌توان روی یک ماشین انجام داد یا بار یک کار استخراج را می‌توان بر روی چندین ماشین در مجموعه‌ای از دستگاه‌ها توزیع کرد که هر کدام سهم خود را در فرآیند استخراج گروهی در یک روال استخر استخراج توزیع شده ایفا می‌کنند. ظهور استخراج توزیع شده، همانطور که ما پیش‌بینی می‌کنیم، ممکن است برخی از نابرابری‌های دیجیتال ناشی از سطوح مختلف سرمایه‌های فرهنگی، اجتماعی یا اقتصادی را کاهش دهد. در واقع، برای مثال، این خدمات از طریق کاهش دادن نابرابری‌های ناشی از سطوح مختلف مهارت‌های دیجیتال (با استفاده از کاربران استخراج توزیع شده که نیازی به دانش فنی ندارند) یا نابرابری‌های ناشی از سطوح مختلف سرمایه اقتصادی به صورت آنلاین سرمایه‌گذاری شده (با تخصیص دادن زمان یا توان پردازشی) ممکن است سطوح مختلف شکاف دیجیتال را کوچک کنند.

در استخر استخراج توزیع‌شده، هرچه افراد با منابع محاسباتی بیشتری -چه از طریق یک ماشین یا گروهی از ماشین‌ها- مشارکت کنند، پاداش بیشتری دریافت می‌کنند. این مفهوم استفاده از محاسبات توزیع‌شده برای استخراج ارز‌های دیجیتال برای افرادی که به تعداد زیادی رایانه دسترسی دارند، جذاب به نظر می‌رسد، به ویژه زمانی که مخاطبان را به عنوان منبعی از منابع محاسباتی در نظر می‌گیرند. بسته‌بندی کد‌های استخراج در نرم‌افزار و وب‌سایت‌ها برای اجرا بر روی دستگاه‌های کاربر در موارد زیادی امتحان شده است. اما این عملیات‌ها به صورت مخفیانه معرفی شده‌اند. همانطور که در موردی که قبلاً در مورد مشتری محبوب همتا به همتای BitTorrent در uTorrent در سال ۲۰۱۵ ذکر شد، زمانی که توسعه‌دهندگان اسکریپت‌های استخراج بیت کوین را در یکی از نسخه‌های برنامه پنهان کردند تا برنامه منابع محاسباتی را برای اجرای فرآیند استخراج جمع‌آوری کند، سروصدا و شکایت کاربران درآمد.

در نتیجه، uTorrent به سرعت اسکریپت استخراج را متوقف کرد و با حذف اسکریپت به‌روزرسانی را صادر کرد. این روش استفاده پنهان از منابع محاسباتی کاربر برای استخراج ارز دیجیتال اغلب «کریپتوجکینگ» نامیده می‌شود.[۳۱] طبق گزارش سالانه تهدید امنیت اینترنت سیمانتک[۳۲] این اقدام در سال ۲۰۱۷ با افزایش ۸۵۰۰ درصدی نسبت به سال‌های گذشته افزایش یافت، این گزارش به ۱.۷ میلیون مورد ثبت‌شده تنها در دسامبر ۲۰۱۷ اشاره می‌کند.

با این حال، همه تلاش‌ها برای استفاده از منابع محاسباتی دستگاه‌های کاربر تحت استفاده دیگری پنهان نشدند. یک اپلیکیشن موبایل به نام Prized که در فوریه ۲۰۱۴ راه اندازی شد؛ به کاربران در ازای استفاده از زمان صرف شده در برنامه، وعده پاداش می‌داد و از آن زمان برای اجرای اسکریپت‌های استخراج استفاده می‌کرد. این جوایز شامل لباس‌ها و کارت‌های هدیه می‌شد و برنامه در عوض از منابع محاسباتی دستگاه تلفن همراه برای استخراج ارز دیجیتال استفاده می‌کرد. اما این برنامه تلفن همراه در عرض یک سال متوقف شد و کمیسیون تجارت فدرال ایالات متحده امریکا[۳۳] توسعه دهندگان را به تزریق بدافزار در برنامه و «سواستفاده از دستگاه‌های تلفن همراه مشتریان با بدافزار برای استخراج ارز‌های دیجیتال» متهم کرد. این مورد نشان می‌دهد که اسکریپت‌های استخراج درون برنامه‌ها به عنوان بدافزار طبقه‌بندی می‌شوند. این طبقه‌بندی و تمایز هنوز هم اعمال می‌شود و نرم‌افزار‌های آنتی‌ویروس نسبت به تماس‌ها با نام‌های دامنه استخر استخراج شناخته شده و افزونه‌های مرورگر طراحی شده برای مسدود کردن اسکریپت‌های استخراج هشدار می‌دهند.

با این حال، این انگ و اتهام باعث نشد که بسیاری از وب‌سایت‌ها از شیفتگی استفاده از مخاطبان خود به عنوان ارائه دهندگان منابع محاسباتی برای استخراج ارز‌های دیجیتال، چه به طور مبهم چه آشکارا، دست بکشند. این قضیه از وبسایت‌های مشکوک که به محتوای بحث برانگیز دسترسی دارند شروع شد و بعداً به وبسایت‌های اصلی و معتبر نیز منتقل شد. در یک مورد جالب اخیر سایت Salon.com که یک وب‌سایت خبری و تحلیلی است به کاربران این امکان را می‌دهد که یا تبلیغات را مشاهده کنند (محتوا در ازای توجه) یا با منبع محاسباتی دستگاه خود (محتوا در ازای برق و نیروی ماشین) در ازای دسترسی به سایت و مشاهده محتوای آن مشارکت داشته باشند. پس از ورود به سایت با ابزاری برای مسدود کردن تبلیغات، یک پنجره ظاهر می‌شود که از شما می‌خواهد برای دسترسی به محتوای سایت، یا مسدود کردن تبلیغات را خاموش کنید یا با اعطای نیروی رایانه‌ی خود، تبلیغات را متوقف کنید. اگر کاربر گزینه دوم را انتخاب کند، به پنجره دیگری منتقل می‌شود که از او درخواست می‌کند آنلاین بماند و این پنجره تا ۲۴ ساعت اعتبار دارد، علاوه بر این، پس از بسته شدن برگه یا مرورگر وب‌سایت، استخراج متوقف می‌شود. به عبارتی دیگر، با موافقت برای اعطای نیروی رایانه شخصی، کاربران نوعی «نسخه ممتاز» را بدون تبلیغات و بدون پرداخت حق اشتراک دریافت می‌کنند. این وبسایت کار خود را این چنین توجیه می‌کند:

«ما متوجه شده‌ایم که پیشرفت‌های تکنولوژیکی خاص اکنون به این معنی است که فقط چشم‌های خواننده برای سایت ما ارزش ندارند بلکه توانایی رایانه شما برای انجام محاسبات نیز ارزشمند است. در واقع، رایانه شما می‌تواند به پشتیبانی از توانایی ما در پرداخت پول به سردبیران و روزنامه‌نگاران کمک کند».[۳۴] این امر چیز جدیدی را به اقتصادِ توجه کاربر اضافه می‌کند: در واقع، کاربران می‌توانند تصمیم بگیرند که یا با قرار گرفتن در معرض تبلیغات توجه خود را به آن بدهند یا اجازه دهند که از نیروی رایانه‌شان برای استخراج استفاده شود. به تعبیر دیگر، می‌توان گفت که نیروی رایانه خود به یک کالا تبدیل شده است. این را شاید بتوان نشانه دیگری از مرحله جدید اینترنت که در حال ورود به آن هستیم، قلمداد کرد.

تا همین اواخر، مهارت‌های برنامه نویسی قابل توجهی برای گنجاندن قابلیت‌های استخراج در برنامه‌ها و خدمات مورد نیاز بود، اما معرفی سرویس‌هایی مانند Coinhive در سپتامبر ۲۰۱۷ -که Salon.com نیز از آن استفاده می‌کند- مهارت‌های مورد نیاز را به میزان قابل توجهی کاهش داد و به افزایش محبوبیت استخراج ارز دیجیتال از طریق مرورگر کمک کرد.Coinhive به عنوان یک کارگزار عمل می‌کند که «کریپتوماینرها»‌ی مبتنی بر اسکریپت را برای جاسازی آسان فراهم می‌کند و فرآیند استخراج و پرداخت به توسعه دهندگان را مدیریت می‌کند. تنها کاری که یک توسعه‌دهنده باید انجام دهد این است که در سرویس ثبت نام کند، یک قطعه کد را کپی کرده و آن را در سرویس آنلاین یا وب‌سایت خود قرار دهد. سپس اسکریپت روی ماشین‌های کاربرانی که از وب‌سایت توسعه دهنده بازدید می‌کنند، اجرا می‌شود.

اسکریپت‌های استخراج، از جمله اسکریپت‌های Coinhive، به عنوان بدافزار در نظر گرفته می‌شوند و مرورگر‌های مدرن شروع به ایجاد قابلیت‌هایی برای شناسایی و متوقف کردن آن کرده‌اند، اما بیشتر این تکنیک‌ها به فهرست سیاه لینک‌های اسکریپت کریپتوجکینگ پیشرو متکی هستند. مانند مورد فایرفاکس که سطحی از مسدود کردن را به عنوان بخشی از ویژگی حفاظت ردیابی خود معرفی کرد و اکنون در حال بررسی امکان معرفی یک ویژگی صریح برای کریپتوجکینگ است.

به طور مشابه، گوگل انتشار برنامه‌های افزودنی استخراج را، چه صریح یا ضمنی، از طریق فروشگاه وب کروم خود ممنوع کرد.[۳۵] با این حال، به نظر می‌رسد این ممنوعیت هنوز بر افزونه‌های استخراج اختصاصی موجود در فروشگاه تأثیری نمی‌گذارد و شرکت گوگل اعلام کرد که آن‌ها ممکن است از ژوئیه ۲۰۱۸ حذف شوند و افزونه استخراج با افزونه‌هایی جایگزین شوند که افراد را ترغیب می‌کنند به سمت مرورگر‌هایی بروند که عملکرد استخراج را حفظ می‌کنند یا قیمت ارز‌های دیجیتال را نمایش می‌دهند. یکی از این افزونه‌ها Cryptotab است که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.

جدول ۱ مزایا و معایب استخر استخراج توزیع شده را همانطور که از هر دو جنبه کاربر و ارائه دهنده محتوا درک می‌شود، خلاصه می‌کند. یکی از معایب در سمت کاربر این است که استفاده از منابع محاسباتی آن‌ها برای اجرای اسکریپت‌های استخراج می‌تواند منجر به کاهش سرعت دستگاه شود و تجربه استفاده‌ی کاربر را تحت تاثیر قرار دهد. برای آزمایش این قضیه، ما آزمایش کوچکی بر روی اسکریپت‌های Coinhive برای ثبت استفاده از منابع محاسباتی در تنظیمات مختلف انجام داده‌ایم. نتایج در شکل ۲ نشان می‌دهد که رایانه با دو رشته استخراج که با ۱۰۰ درصد منابع محاسباتی اجرا می‌شود، همچنان با ظرفیت کامل کار می‌کند. اما محدودیت عملکرد ظاهری‌ای نیز وجود دارد، در حالی که با تنظیمات تهاجمی کمتر، رایانه قادر است اجازه دهد سایر برنامه‌ها بدون اختلال در عملکرد اجرا شوند.

علاوه بر این، برای آزمایش تأثیر اجرای اسکریپت‌های استخراج بر تجربه‌ی کاربر در استفاده از رایانه، آزمایش کوچکی را با ۱۰ شرکت‌کننده بر روی رایانه‌هایی با سطوح عملکرد متفاوت و الگو‌های استفاده متفاوت انجام دادیم. ما برای شرکت‌کنندگان در این آزمایش لینکی به صفحه‌ای با یک اسکریپت استخراج فرستادیم که از دو رشته محاسباتی با ۸۰ درصد منابع محاسباتی موجود استفاده می‌کند و از آن‌ها خواستیم که آن را برای یک روز کاری کامل در حین انجام کار معمولی خود اجرا کنند. یکی از شرکت‌کنندگان گزارش داد که مرورگر او هر بار که اسکریپت را اجرا می‌کند از کار می‌افتد، در حالی که دیگری گزارش داد که تفاوت قابل‌توجهی در عملکرد که مانع از انجام مؤثر کارش باشد مشاهده نکرده است. با این حال، بقیه شرکت کنندگان تفاوت معناداری را مشاهده نکردند. نتایج این دو آزمون نشان داد که استفاده از توان ماشین تا حد معینی بدون ایجاد وقفه در استفاده منظم از رایانه و تجربه کاربری، تنها با تکیه بر توان محاسباتی قابل انتخاب ممکن است. با این وجود، شایان ذکر است که برای سودآوری چنین درآمدزایی، این عملیات باید روی تعداد زیادی میزبان اجرا شود. میزان بازدهی در آزمایش‌های ما معادل ۰.۰۰۲ دلار بود.


تحقیقات عملی درباره نابرابری دیجیتال چه می‌گویند؟

جدول ۱: مزایا و معایب استخر استخراج توزیع شده


 


تحقیقات عملی درباره نابرابری دیجیتال چه می‌گویند؟
شکل ۲: میزان استفاده از واحد پردازش مرکزی (CPU) با تنظیمات مختلف اسکریپت استخراج ارز دیجیتال



نتایج آزمایش‌های غیرمعرفی که قبلاً توضیح داده شد، با آنچه محققان دیگر یافته‌اند، مطابقت دارد. زیرا استخر استخراج توزیع‌شده مبتنی بر دسک‌تاپ و مرورگر، قابلیت استفاده از دستگاه را فلج نمی‌کند، بلکه نتایج ناچیزی را در مقایسه با آنچه که تبلیغ می‌شود، ایجاد می‌کند. به عنوان مثال، ونسکوتونیس و همکارانش[۳۶] به این نتیجه رسیدند که استخراج مبتنی بر مرورگر در حال حاضر با نرخی ۴۶ برابر کمتر از آنچه که تبلیغ می‌شود، درآمد ایجاد می‌کند، با این حال، آن‌ها به این نتیجه رسیدند که استخراج مبتنی بر مرورگر پتانسیل خوبی به عنوان جایگزینی برای تبلیغات دارد، به خصوص که بیش از ۶۰ درصد شرکت کنندگان در تحقیقاتشان اعلام کرده‌اند که اگر بتوانند با به دست آوردن نیمی از ارز دیجیتال استخراج‌شده، در اکوسیستم سرمایه‌گذاری کنند، استخراج مبتنی بر مرورگر را به جای تبلیغات انتخاب می‌کنند.

۴- بررسی موردی تأثیر بر نابرابری‌های دیجیتال

۴-۱- انتخاب مورد و تجزیه و تحلیل آن

برنامه‌های گسترده‌ای برای محاسبات توزیع شده وجود دارد که در اهداف، روشها، مقیاس‌ها و در دسترس بودن آن متفاوت هستند. برخی از برنامه‌های محاسباتی توزیع‌شده در ساختار‌های سخت‌گیرانه محدود می‌شوند، مانند استفاده از مفهوم محاسبات توزیع‌شده در یک مرکز داده یا یک گروه بسته از منابع محاسباتی. با این حال، ما در این مقاله به برنامه‌های در دسترس عمومی که به اشکال مختلف، در ازای استفاده از منابع محاسباتی کاربر به او وعده‌ی بازگشت یا جبران مالی می‌دهند، علاقمند هستیم. برای بازگشایی بحث پیامد‌های خدمات فعلی که به محاسبات توزیع شده و استخراج بر روی نابرابری‌های دیجیتالی تکیه می‌کنند، ما سه پلتفرم و سرویس مختلف را تجزیه و تحلیل می‌کنیم که هر سه مورد نشان دهنده‌ی سه مدل مختلف هستند که وعده ارائه ارزش در ازای استفاده از منابع محاسباتی کاربر را می‌دهند. ما برای هر یک از مدل‌های ممکن سرویسی را انتخاب کرده‌ایم که تاکنون، پرکاربردترین و شناخته شده‌ترین نمونه بوده است.

برای بحث در مورد پیامد‌های آن‌ها بر نابرابری‌های دیجیتال، نحوه عملکرد این خدمات را برای هر دو طرف، چه توسعه دهندگان و ارائه دهندگان محتوا و چه کاربران تجزیه و تحلیل می‌کنیم. ایده این است که بر روی نابرابری‌هایی که این سرویس‌ها پوشش می‌دهند یا لمس می‌کنند، در مقایسه و تضاد این سه پلتفرم مختلف در برابر سه سطح شکاف دیجیتال، تمرکز کنیم. به طور خاص‌تر، ما به سه مورد انتخاب شده از برنامه‌های مختلف برای محاسبات توزیع شده بر اساس محبوبیت و شفافیت آن‌ها نگاه کردیم تا بتوانیم بررسی‌های لازم را انجام دهیم.

اولین مطالعه موردی ما Coinhive است. سرویسی که به ارائه دهندگان وبسایت و توسعه دهندگان محتوا اجازه می‌دهد تا برای استخراج ارز‌های دیجیتال به منابع محاسباتی کاربر تکیه کنند. مدل دوم Cryptotab است، ابزاری که الزامات استخراج توزیع شده برای کاربران را کاهش می‌دهد. در نهایت، مدل سوم، Gridcoin است؛ یک سرویس مرتبط با مشوق‌ها در قالب ارز دیجیتال که به کاربرانی که منابع محاسباتی خود را در محاسبات توزیع شده تحقیقات علمی مشارکت دهند، ارائه می‌شود. دو سرویس اول نسبتاً جدید هستند و ممکن است به بلوغ و رشد مورد سوم نرسیده باشند، اما با این وجود شتاب بیشتری به دست آورده و زمینه‌های محبوبیت خود را در بین کاربران ایجاد کرده‌اند.

۴-۲- Coinhive

اولین مطالعه موردی مورد تجزیه و تحلیل در اینجا Coinhive است. این سرویس فرآیند استخر استخراج ارز‌های دیجیتال مونرو (Monero) (کدگذاری شده به عنوان XMR) را مدیریت می‌کند و راه‌های متعددی را برای استفاده از رایانه‌های کاربران برای استخراج ارز دیجیتال ارائه می‌دهد و یکی از اولین رابط‌های برنامه‌نویسی در دسترس عموم برای استخر استخراج ارز‌های دیجیتال بود.[۳۷] روش اصلی ارائه شده، کدی است که به راحتی سفارشی می‌شود تا در وبسایت‌ها جاسازی شود و همچنین داشبوردی است که امکان ردیابی آسان قدرت هش انباشته و مقدار سکه‌های پاداش را فراهم می‌کند. Coinhive تبلیغ می‌کند که راه‌های مختلفی برای کسب درآمد با استفاده از سرویس آن‌ها وجود دارد. اولین و رایج‌ترین روش، تعبیه یک اسکریپت استخراج در وب‌سایت‌ها است که تا زمانی که کاربران مرورگر یا تب مرورگر را باز نگه دارند یا به عبارت دیگر، در حالی که کاربر در حال خواندن یا مشاهده محتوا است، اجرا می‌شود. روش‌های دیگر عبارتند از اجرای اسکریپت روی ریدایرکتور‌های صفحه که معمولاً چند ثانیه انتظار اضافه می‌شود تا اعلانی مبنی بر هدایت کاربر به دامنه دیگری نشان داده شود و با Coinhive این زمان انتظار می‌تواند برای تولید هش استفاده شود.

هنگامی که Coinhive برای اولین بار راه اندازی شد، سایت‌ها می‌توانستند بدون نیاز به رضایت کاربر یا انتخاب کردن او، استخراج اسکریپت‌ها را به طور خودکار شروع کنند. هر چند که مرورگرها، نرم‌افزار‌های آنتی ویروس و افزونه‌های مرورگری مانند AdBlock، از طریق مسدود کردن دسترسی به مکان‌یاب‌های منبع واحد استخراج (URL) شروع به مسدود کردن استخراج کردند. اما این امر با معرفی Autedmine به وسیله‌ی Coinhive تغییر کرد. Autedmine سرویسی از Coinhive است که هدف آن رفع انگ استخراج غیرقانونی است. این سرویس قبل از استفاده از دستگاه برای استخراج ارز رمزنگاری شده، به رضایت کاربران نیاز دارد. به خصوص پس از این که اسکریپت‌ها و URL‌های قدیمی Coinhive در لیست سیاه قرار گرفتند و هدف آسانی برای پلاگین‌های مسدود کننده تبلیغات و ابزار‌های ضد بدافزار شدند. کد پیش‌فرض ارائه شده به وسیله‌ی Coinhive اکنون از Authedmine استفاده می‌کند که در لیست سیاه قرار ندارد و کاربران را ملزم می‌کند تا اجرای کد استخراج را با کلیک کردن روی نماد یا تأیید از طریق یک جعبه پیام تأیید کنند.

طبق بررسی‌های اسکندری و همکارانش (۲۰۱۸) [۳۸] خدمات Coinhive بسیار محبوب بود. این محققان تخمین زدند که ۳ درصد از ۱ میلیون وبسایت برتر در ZMap دارای Coinhive هستند و ۰.۲۶ درصد دیگر از سایت‌ها سایر برنامه‌های مربوط به استخراج را اجرا می‌کنند. این محبوبیت تا حد زیادی تحت تأثیر مسدود شدن Coinhive به وسیله‌ی آنتی ویروس‌ها قرار گرفت و تنها ۶۰ سایت AuthedMine را یک ماه پس از انتشار آن اجرا کردند. این نشان می‌دهد که توسعه‌دهندگان وب‌سایت به راحتی می‌توانستند سایت‌های خود را با کد استخراج بدون مجوز تزریق کنند، اما استخراج احراز هویت شده برای آن‌ها جذابیت کمتری داشت، بنابراین، علی‌رغم تلاش برای کسب رضایت کاربر، بسیاری از وب‌سایت‌ها و سرویس‌ها همچنان استخراج غیرقانونی انجام می‌دهند. آن‌ها این کار را از طریق کد Coinhive که از Authedmine استفاده نمی‌کند یا از طریق فریب دادن کاربران به پذیرش استخراج با مبهم کردن فرآیند رضایت Authedmine در زیر پیام‌هایی که ممکن است برای کاربران غیر مزاحم به نظر برسد، انجام می‌دهند. مبهم‌سازی به مهارت‌های پیشرفته‌ای از جانب توسعه دهندگان نیاز دارد و روند استخراج غیرقانونی موفق را سخت‌تر می‌کند. با این حال، چندین ابزار پدید آمدند که قول می‌دهند گنجاندن استخراج Coinhive، از جمله Authedmine مبهم، در وب‌سایت‌ها و سرویس‌ها و همچنین استفاده از افزونه‌ها برای یکی از رایج‌ترین پلتفرم‌ها و سیستم‌های مدیریت محتوا، مانند وردپرس، آسان شود.

Coinhive تنها ارائه دهنده خدمات اسکریپت استخراج نیست. بسیاری از ارائه دهندگان دیگر ظهور کردند. برخی روی لیست سیاه URL‌های استخراج Coinhive برای جذب ماینر‌هایی که به دنبال گزینه‌های جایگزین هستند، حساب می‌کنند که منجر به افزایش پلتفرم‌های دیگر با پیشنهاد مشابه می‌شود که تشخیص استخراج غیرقانونی را برای مرورگر‌ها و برنامه‌های نرم افزار آنتی ویروس دشوارتر می‌کند. شناسایی استخراج غیرقانونی به طرز عجیبی در نقشه راه توسعه مرورگر فایرفاکس به عنوان بخشی از حفاظت ردیابی[۳۹] و همچنین سایر مرورگر‌ها و نرم افزار‌های آنتی ویروس تحمیل شد. این سرویس به تغییر موقعیت روابط قدرت بین بازدیدکنندگان سایت و ارائه دهندگان محتوا، از طریق تغییر انتظارات ارائه دهندگان محتوای کالا از بازدیدکنندگان، بواسطه‌ی تغییر از کسب توجه و تعامل با تبلیغات به منابع محاسباتی و زمان کاربر کمک کرد. در رابطه با شکاف دیجیتال، می‌توانیم استدلال کنیم که Coinhive به طور مثبت بر شکاف دیجیتال در هر سه سطح آن تأثیر می‌گذارد.

همانطور که دیدیم، سطح اول شکاف دیجیتال عمدتاً مربوط به دسترسی به اینترنت و محتوای دیجیتال است. به این ترتیب، ممکن است ادعا کنیم که Coinhive ممکن است به کاربران امکان دسترسی به محتوایی را ارائه دهد که در غیر این صورت نمی‌توانند به آن دسترسی داشته باشند. بدیهی است که کاربران ابتدا نیاز به دسترسی به اینترنت دارند، اما از طریق این سرویس می‌توانند به محتوای دیجیتال بیشتری دسترسی داشته باشند و بنابراین، ممکن است به نوعی اجازه دسترسی در نظر گرفته شود که به عنوان کاهش سطح اول شکاف دیجیتالی تلقی می‌شود. سطح دوم شکاف دیجیتال عمدتاً به استفاده از اینترنت و مهارت‌های دیجیتال مربوط می‌شود. به این ترتیب، Coinhive با کاهش مهارت‌های مورد نیاز برای استفاده رضایت‌بخش‌تر از اینترنت، سطح دوم شکاف دیجیتال را هدف قرار می‌دهد و این امکان را برای کاربران بیشتر و بیشتری فراهم می‌کند که بتوانند به طور موثرتر در اینترنت گشت و گذار کنند. در نهایت، Coinhive این فرصت را برای افراد فراهم می‌کند تا از محتوا و خدمات خود کسب درآمد کنند. بنابراین، نتایج مالی را که به عنوان نتایج ملموس استفاده از اینترنت به دست می‌آورند، افزایش می‌دهد، در نتیجه به کاهش سطح سوم شکاف دیجیتالی کمک می‌کند. به طور خلاصه، استدلال می‌کنیم که این سرویس سه سطح شکاف دیجیتالی را کاهش می‌دهد و در نتیجه بر نابرابری‌های دیجیتال و اجتماعی تأثیر می‌گذارد.

۴-۳- Cryptotab

به طور سنتی، برای انجام استخراج مربوط به بلاک چین، کاربران مجبور بودند ابزار‌هایی را بر روی دستگاه‌های خود نصب کنند. این ابزار‌ها معمولاً به شکل یک برنامه کیف پول، یک آدرس ارز دیجیتال تولید می‌کنند و یا به صورت یک گره کامل استخراج عمل می‌کنند که مستلزم حفظ یک کپی از کل بلاک چین در دستگاه خود است. از طرف دیگر، کاربران می‌توانند به یک استخر استخراج بپیوندند که مهارت‌ها و منابع مورد نیاز برای انجام محاسبات روی دستگاه و ارسال نتایج به کنترل کننده استخر را کاهش می‌دهد. موفقیت مفهوم اجرای اسکریپت‌های استخراج از طریق مرورگر‌ها باعث راه‌اندازی چندین سرویس برای توسعه ابزارها، پلاگین‌های مرورگر و حتی مرورگر‌هایی شد که پیوستن به نیرو‌های استخراج را آسان‌تر می‌کرد. این رویکرد از نظر فنی به روشی مشابه Coinhive عمل کرد، با این تفاوت که کاربر به جای وب‌سایت‌هایی که اسکریپت‌های استخراج را روی دستگاه‌های بازدیدکنندگان اجرا می‌کنند، استخراج را بر روی دستگاه‌های خود اجرا می‌کند. بنابراین، کاربران مجبور نیستند وب‌سایت‌های خود را میزبانی کنند یا محتوای خود را توسعه دهند.

اجرای این ابزار‌های استخر استخراج محلی به کاربران این امکان را می‌دهد تا بدون نصب نرم‌افزاری به جز افزونه مرورگر، از طریق استخر استخراج توزیع‌شده از نیروی رایانه کسب درآمد کنند. Cryptotab به عنوان یک افزونه مرورگر شروع به کار کرد و سپس به دنبال محدودیت‌های خانواده‌های اصلی مرورگر بر روی افزونه، یک مرورگر مستقل شد. Cryptotab یکی از ابزار‌هایی است که استخر استخراج را بدون نصب ابزار‌های پیچیده برای استخراج ارائه می‌دهد و همچنین یک طرح هرمی را اجرا می‌کند که در آن کاربر سهمی از نتایج استخراج زیرمجموعه‌های معرفی شده‌اش دریافت می‌کند و درآمد‌های بالاتر از یک بیت کوین را در هر ماه نوید می‌دهد که در آوریل ۲۰۲۰، بیش از ۶ هزار دلار ارزش دارد. با این حال، ماشین حساب در وبسایت آن‌ها نشان می‌دهد که برای دستیابی به آن مبلغ، یک کاربر باید پنج دوست را جذب کند و هر یک از این دوستان پنج نفر دیگر را تا زمانی که ۹ سطح ارجاع به وجود بیاید، جذب کنند. اعدادی که واقع بینانه‌تر به نظر می‌آیند نشان می‌دهد که اگر کاربر فقط پنج ارجاع سطح اول را جذب کند، تنها حدود ۳ دلار دریافت می‌کند.

این سرویس‌ها کسب درآمد مستقیم افراد از منابع محاسباتی که به آن‌ها دسترسی دارند را آسان‌تر می‌کند و نتیجه ملموس دیگری از اتصال به اینترنت اضافه می‌کند و این به کاهش سطح سوم شکاف دیجیتال کمک می‌کند و به کاربران امکان می‌دهد از مزایای اقتصادی اینترنت بهره ببرند؛ چیزی که ممکن است در غیر این صورت نتوانند از آن‌ها بهره ببرند. تفاوت بزرگ بین رویکرد‌های Cryptotab و Coinhive در سطح کنترل کاربر نهایی بر روی میزان منابع محاسباتی و زمان اختصاص داده شده به فرآیند استخراج است. علاوه بر آن، اجرای غیرقانونی استخراج در Cryptotab به راحتی ممکن نیست.

در مجموع، Cryptotab به کاهش دو سطح از سه سطح شکاف دیجیتال کمک می‌کند. این مدل به کاربران فرصت بیشتری برای دسترسی به محتوایی که در غیر این صورت نمی‌توانند به آن دسترسی داشته باشند، ارائه نمی‌کند؛ بنابراین نمی‌توانیم ادعا کنیم که کمکی برای پر کردن سطح اول شکاف دیجیتالی ارائه می‌کند. با این حال، Cryptotab با کاهش مهارت‌های مورد نیاز برای رضایت‌بخش‌تر کردن استفاده از اینترنت و با ارائه فرصت‌های ملموس برای افراد برای کسب درآمد از محتوا و خدمات خود، به کاهش سطح دوم و سوم شکاف دیجیتال کمک می‌کند.

۴-۴- Gridcoin:

سال‌ها قبل از معرفی Coinhive و به عنوان بخشی از پلتفرم BOINC، کاربرانی که منابع محاسباتی خود را برای کمک به حل مسایل محاسباتی علمی مشارکت می‌دادند، فرصت دریافت مقداری از یک ارز دیجیتال به نام Gridcoin را داشتند. این ارز دیجیتال که در سال ۲۰۱۳ راه اندازی شد، شبیه بیت کوین است، زیرا ارز رمزنگاری شده یا کالایی است که مبتنی بر بلاک چین است. با این حال، تفاوت آن در این است که Gridcoin علاوه بر استفاده از توان محاسباتی برای ایمن سازی شبکه یا بلاک چین و ایجاد واحد‌های ارزی بیشتر از طریق الگوریتم‌های اثبات کار (proof-of-work)، از ترکیبی از اثبات سهام (proof-of-stake) کارآمد و الگوریتم اثبات تحقیق (proof-of-research) منحصر به فرد استفاده می‌کند. الگوریتم اثبات سهام به شبکه خود اجازه می‌دهد تا از طریق داشتن گره‌های آنلاین بیشتر ایمن شود و در عوض با افزودن نرخ بهره به واحد‌های ارزی، سکه‌های جدیدی ایجاد می‌کند. در حالی که الگوریتم اثبات تحقیق به عنوان اثبات قدرت محاسباتی اهدا شده به تحقیقات علمی عمل می‌کند، همچنین به بهای ارز برای تولید Gridcoin به عنوان پاداش می‌افزاید و بنابراین، می‌تواند نوعی استخراج در نظر گرفته شود.

این فرآیند استفاده از توان محاسباتی برای تحقیقات علمی، استفاده‌ای غیر از ایجاد ارز را به فرآیند استخراج و انرژی سرمایه گذاری شده اضافه می‌کند. کمک به پروژه‌های تحقیقاتی از جستجوی زندگی بیگانگان، مبارزه با مالاریا و سرطان گرفته تا کمک به پروژه‌های دیگر در پلتفرم BOINC متفاوت است. یکی از پروژه‌های اصلی در پلتفرم BOINC، یعنی SETI@Home، در ۲ مارس ۲۰۲۰ اعلام کرد که پس از ۲۱ سال اجرا به خواب زمستانی می‌رود و عملاً تمام محاسبات توزیع‌شده را متوقف می‌کند، زیرا با اشاره به موفقیت مدل توزیع شده پروژه، آن‌ها تمام داده‌های مورد نیاز در حال حاضر را تجزیه و تحلیل کرده‌اند.

تا کنون، برای این که کاربران بتوانند در این پروژه‌ها شرکت کنند، باید اپلیکیشن خاصی را نصب کنند که به آن‌ها امکان می‌دهد پروژه‌ای را که می‌خواهند به آن قدرت محاسباتی اهدا کنند، انتخاب کنند. برای شروع کسب درآمد Gridcoin در ازای قدرت محاسباتی ارائه شده، کاربر باید وارد برنامه شود و پیوستن به تیم Gridcoin پروژه انتخابی BOINC را تایید کند و سپس برنامه و کیف پول Gridcoin را نصب کند.

اگرچه BOINC و Gridcoin به کاربران اجازه دسترسی به محتوا و خدماتی را نمی‌دهند که ممکن است در غیر این صورت نتوانند به دست آورند، اما همچنان فرصتی را برای کسب درآمد از منابع محاسباتی غیرفعال در ازای مشارکت در تحقیقات علمی و رضایت از کمک به یک هدف خوب ارائه می‌دهند. کسب درآمد را می‌توان ابزاری برای افزایش نتایج آنلاین بودن در نظر گرفت که به روشی مشابه Coinhive، به پر کردن سطح سوم شکاف دیجیتال کمک می‌کند.

بنابراین، Gridcoin به کاهش تنها یکی از سه سطح شکاف دیجیتال کمک می‌کند. برخلاف مدل اول، این مدل هیچ فرصت اضافی برای دسترسی به محتوا یا خدماتی که در غیر این صورت نمی‌توانستند به آن‌ها دسترسی داشته باشند را در اختیار کاربران قرار نمی‌دهد و برخلاف دو مدل اول، مهارت‌های دیجیتال مورد نیاز برای کسب درآمد از منابع محاسباتی را تا سطح قابل توجهی کاهش نمی‌دهد. با این حال، با بهبود فرصت‌ها برای کاربران بدون در نظر گرفتن سرمایه اقتصادی آنها، Gridcoin به افزایش نتایج ملموس استفاده از اینترنت در سطح سوم شکاف دیجیتال از طریق کسب منافع اقتصادی کمک می‌کند. این برنامه اگرچه اندکی به کاهش سطح سوم شکاف دیجیتال کمک می‌کند، اما مزیت واضح آن این است که از منابع محاسباتی برای حل مسایل علمی استفاده می‌شود.

۵-نتیجه‌گیری:

امکان دادن به کاربران برای تبدیل توان محاسباتی دستگاه خود به ارزش، چه از طریق دسترسی به خدمات یا محتوا یا دریافت ارز دیجیتال و پرداخت در ازای ارائه خدمات یا محتوا یا قدرت محاسباتی مستقیم، به پر کردن شکاف‌های دیجیتال، حتی در سطوح نسبتاً کوچک، کمک می‌کند. در واقع، با مقایسه و بررسی سه مدل مختلف مرتبط با استخراج توزیع شده متوجه شدیم که چگونه با Coinhive، دسترسی به محتوا و خدماتی که ممکن است در غیر این صورت در دسترس نبوده باشد، در دسترس قرار می‌گیرد و جنبه کمتر مطالعه‌شده سطح اول شکاف دیجیتال، یعنی دسترسی معنادار به اینترنت پوشش داده می‌شود. علاوه بر این، Coinhive و Cryptotab هر دو به کاهش قابل توجه مهارت‌های مورد نیاز برای استفاده از توان محاسباتی دستگاه برای توسعه‌دهندگان محتوا و خدمات و کاربران کمک می‌کنند و در نتیجه سطح دوم شکاف دیجیتال را کاهش می‌دهند.

در نهایت، ما دیدیم که چگونه در هر سه مطالعه موردی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته در اینجا، کاربران ممکن است با استفاده از اینترنت ارزش (پول) ایجاد کنند و نتایج ملموس استفاده از اینترنت را لمس کنند. در نتیجه سطح سوم شکاف دیجیتال کاهش می‌یابد. هر سه مدل، در مفهوم استفاده از قدرت محاسباتی دستگاه کاربران برای تولید ارزش، چه برای خود کاربران از نظر ارز رمزنگاری شده یا دسترسی به محتوا و خدمات یا ارزش برای توسعه‌دهندگان در ازای ارائه محتوا و خدمات، مشترک بودند. با این حال، آن‌ها بی‌عیب و نقص نیستند و به عنوان استخراج غیرقانونی و ربودن توان محاسباتی برای استخراج ارز‌های رمزپایه یا سرقت رمزنگاری متهم شده‌اند. اما این مدل‌ها با دادن حق کنترل به کاربر، از نظر گزینه‌های مربوط به زمان اجرای استخراج، تصمیم‌گیری برای میزان استفاده از توان محاسباتی و میزان شدت استخراج یا ارزش آن، تا حدودی مسایل اتهامی را پاسخ داده‌اند.

ثانیاً، ما مجدداً تأکید می‌کنیم که ظهور فناوری‌های بلاک چین روابط قدرت را بین کاربران و توسعه‌دهندگان محتوا و ارائه‌دهندگان خدمات تغییر می‌دهد و یک ضرورت برای تمرکززدایی اینترنت و خدمات اینترنتی است. علاوه بر این، همانطور که دیدیم، این فناوری‌های جدید از طریق مدل‌های درآمدی منصفانه‌تر برای محتوا و ارائه‌دهندگان خدمات آنلاین، اینترنت در دسترس‌تری را به ویژه برای افراد محروم از فناوری دیجیتال معرفی می‌کنند. مدل‌هایی که از منابع محاسباتی دستگاه کاربر به جای اطلاعات، داده‌ها و توجه او استفاده می‌کنند، در هر دو طرف کاربر و ارائه‌دهنده ظاهر شده‌اند. حال ما در اینجا مدلی را پیشنهاد می‌کنیم که مزایای مدل‌های مختلف را جمع‌آوری می‌کند، در حالی که مضرات ربودن منابع و عدم رضایت را کاهش می‌دهد و این امر به نظر ما برای آینده اینترنت مفید است.

بر اساس بحث فوق، ما مدلی را پیشنهاد می‌کنیم که دسترسی و کسب ارزش را برای کاربران امکان‌پذیر می‌سازد، در حالی که کنترل کامل آن‌ها بر منابع محاسباتی خود را حفظ می‌کند. این مدل امکان استفاده متقابل از منابع محاسباتی کاربر را در ازای دسترسی به محتوا و استفاده از ابزار‌ها و خدمات نرم‌افزاری فراهم می‌کند، جایی که کاربر می‌تواند زمان و مقدار منابع را کنترل کند و تعیین کند که برای چه کسی عملیات استخراج اجرا شود. این عملیات را می‌توان در قالب یک افزونه مرورگر یا برنامه دسکتاپ انجام داد که در آن توسعه دهندگان محتوا و صاحبان سایت در ازای دسترسی به محتوا یا خدمات ارائه شده، مقدار ارزش مشخصی را درخواست می‌کنند و کاربران تصمیم می‌گیرند که آیا این پیشنهاد را بپذیرند یا خیر. کاربران می‌توانند ضمن انتخاب سطح تهاجمی فرآیند استخراج، یا از طریق قدرت محاسباتی برای استخراج که با تعداد هش‌های حل شده به عنوان نوعی پرداخت نشان داده می‌شود، یا از طریق انتقال ارزش معادل آن در قالب اعتبار ارز دیجیتال که ممکن است از طریق اجرای محاسبات به دست آید، مقدار ارزش مورد نظر ارایه دهندگان را پرداخت کنند.

همچنین، کاربر در اینجا می‌تواند تصمیم بگیرد که نیروی محاسباتی‌اش برای استخراج ارز دیجیتال استفاده شود یا پشتیبانی از تحقیقات علمی یا برای هر فرآیندی که ممکن است ارزشمند باشد و به قدرت محاسباتی بالایی نیاز دارد، مانند آموزش مدل‌های یادگیری ماشین. این مدل به کاربر کمک می‌کند تا بتواند تصمیم بگیرد در ازای محتوا و خدمات دریافتی چه چیزی پرداخت کند و در نتیجه رضایت و انصاف را در رابطه بین توسعه‌دهندگان و کاربران تضمین می‌کند. با این وجود، شایان ذکر است که این مدل، به ویژه زمانی که کاربران تصمیم می‌گیرند به صورت اعتبار ارز دیجیتال پرداخت کنند، ناشناس بودن کاربران را تضمین نمی‌کند، زیرا تراکنش باید از طریق اشخاص ثالث انجام شود که این امر ممکن است هویت کاربر را افشا کند. این مدل همچنین با ارزش بازار ارز دیجیتال و در نتیجه استخراج و جذابیت آن، به ویژه برای توسعه دهندگان محتوا و ارائه دهندگان خدمات، در مقایسه با درآمد مورد انتظار از طریق تبلیغات مرتبط است. جنبه دیگر این است که چگونه این مدل به نفع کاربرانی است که منابع محاسباتی قویتری در اختیار دارند. اگرچه برخی از اشکال نابرابری‌های اجتماعی مانند عدم وجود سرمایه اقتصادی قوی برای سرمایه گذاری آنلاین، می‌تواند با ظهور و ترویج این مدل‌ها کاهش یابد، اما نابرابری‌های اجتماعی همچنان در این مدل وجود دارند، زیرا هنوز برای دسترسی به فناوری اطلاعات و ارتباطات و داشتن سخت افزار برای منابع محاسباتی قوی، سرمایه اقتصادی مورد نیاز است.


پی‌نوشت‌ها:

 


[1] Yuan, Y., Roehrig, S. and Caulkins, J.P. (1998), “The relationship between advertising and content provision on the internet”, European Journal of Marketing, Vol. 32 Nos 7/8, pp. 677-687, doi:10.1108/03090569810224074.

[2] Randall, D. (1997), “Consumer strategies for the internet: four scenarios”, Long Range Planning, Vol. 30 No. 2, pp. 157-147, doi: 10.1016/s0024-6301(96)00109-4.

[3] O’reilly, T. (2005), “What is web 2.0”, available at: https://oreilly.com (accessed 16 March 2020).

[4] Constantinides, E. and Fountain, S.J. (2008), “Web 2.0: conceptual foundations and marketing issues”,

Journal of Direct, Data and Digital Marketing Practice, Vol. 9 No. 3, pp. 231-244, doi: 10.1057/

palgrave.dddmp.4350098.

[5] Kaplan, A. and Haenlein,M. (2010), “Users of the world, unite! the challenges and opportunities of social

media”, Business Horizons, Vol. 53 No. 1, pp. 59-68, doi: 10.1016/j.bushor.2009.09.003

[6] Nill, A. and Aalberts, R.J. (2014), “Legal and ethical challenges of online behavioral targeting in advertising”, Journal of Current Issues and Research in Advertising, Vol. 35 No. 2, pp. 126-146, doi:10.1080/10641734.2014.899529.

[7] Wirtz, B.W., Schilke, O. and Ullrich, S. (2010), “Strategic development of business models: implications of the web 2.0 for creating value on the internet, long range planning”, Business Models, Vol. 43 No. 2, pp. 272-290, doi: 10.1016/j.lrp.2010.01.005.

[8] Smythe, D.W. (1981), Dependency Road: communications, Capitalism, Consciousness, and Canada.

Norwood, Ablex Publishing Corporation, NJ.

Schiller, H.I. (1969), Mass Communications and American Empire, Beacon Press, Boston.

Mattelart, A. (1996), Invention of Communication, University ofMN Press, MN.

[9] Brynjolfsson, E. and Oh, J. (2012), “The attention economy: measuring the value of free digital services

on the internet”, ICIS 2012 Proceedings, available at: http://aisel.aisnet.org/icis2012/proceedings/

economicsvalue/9. (accessed 20 March 2020).

[10] Gillan, J. (2010), Television and New Media: must-Click tv, Taylor and Francis, London.

[11] Manzerolle, V. and Wiseman, A. (2016), “On the transactional ecosystems of digital media”, Communication and the Public, Vol. 1 No. 4, pp. 393-408, doi: 10.1177/2057047316679418.

[12] Owens, J.W., Chaparro, B.S. and Palmer, E.M. (2011), “Text advertising blindness: the new banner blindness?”, Journal of Usability Studies, Vol. 6 No. 3, pp. 172-197.

[13] Nixon, B. (2020), “The business of news in the attention economy: audience labor and MediaNews group’s efforts to capitalize on news consumption”, Journalism, Vol. 21 No. 1, pp. 73-94, doi: 10.1177/1464884917719145.

[14] Andrejevic, M. (2012), “Exploitation in the data mine”, in Fuchs, C. (Ed.), Internet and Surveillance: The

Challenges of Web 2.0 and Social Media, Routledge, London, pp. 71-88.

Ragnedda, M. (2011), “Social control and surveillance in the society of consumers”, International Journal of Sociology and Anthropology, Vol. 3 No. 6, pp. 180-188, available at: www.academia.edu/673071/social_control_and_surveillance_in_the_society_of_consumers (accessed 30 March

2020).

[15] Cleff, E.B. (2007), “Privacy issues in mobile advertising, international review of law”, Computers and

Technology, Vol. 21 No. 3, pp. 225-236, doi: 10.1080/13600860701701421.

[16] Lyon, D. (2003), Surveillance after September 11, Polity, Malden, MA.

[17] Berners-Lee, T. (2017), “Three challenges for the web, according to its inventor”, available at: https://

webfoundation.org/2017/03/web-turns-28-letter/ (accessed 16 March 2020).

[18] Ragnedda, M. and Destefanis, G. (Eds) (2019), Blockchain and Web 3.0: social, Economic, and Technological Challenges, Routledge, London.

[19] Ragnedda, M. (2020), and and Ruiu, M.L. “Digital capital”, A Bourdieusian Approach to Digital Divide,

Emerald Publishing, Bingley.

[20] Mansell, R. (2002), “From digital divides to digital entitlements in knowledge societies”, Current Sociology, Vol. 50 No. 3, pp. 407-426, doi: 10.1177/0011392102050003007.

Selwyn, N. (2004), “Reconsidering political and popular understandings of the digital divide”, New Media and Society, Vol. 6 No. 3, pp. 341-362, doi: 10.1177/1461444804042519.

[21] Castells, M. (2004), The Network Society: A Cross-Cultural Perspective, Edward Elgar Pub, Cheltenham.

DiMaggio, P. and and Hargittai, E. (2001), “From the ‘digital divide’ to digital inequality’: studying internet use as penetration increases”, working paper 15, Princeton Center for Arts and Cultural Policy Studies, available at: https://pdfs.semanticscholar.org/4843/610b79d670136e3cdd12311f91f5cc98d2ee.pdf (accessed 30 March 2020).

Norris, P. (2001), Digital Divide: civic Engagement, Information Poverty, and the Internet Worldwide, Cambridge University Press, Cambridge.

[22] Rogers, E.M. (2003), Diffusion of Innovations, 5th edition, Free Press, New York, NY.

[23] Helsper, E. (2012), “A corresponding fields model for the links between social and digital exclusion”, Communication Theory, Vol. 22 No. 4, pp. 403-426, doi: 10.1111/j.1468-2885.2012.01416.x.

Vicente, M.R. and L_opez, A.J. (2011), “Assessing the regional digital divide across the European union-27”, Telecommunications Policy, Vol. 35 No. 3, pp. 220-237, doi: 10.1016/j.telpol.2010.12.013.

[24] van Dijk, J. (2005), The Deepening Divide: inequality in the Information Society, Sage publications, New York, NY.

[25] van Deursen, A. and van Dijk, J. (2013), “The digital divide shifts to differences in usage”, New Media and Society, Vol. 16 No. 3, pp. 507-526, doi: 10.1177/1461444813487959.

[26] Lee, H., Park, N. and Hwang, Y. (2015), “A new dimension of the digital divide: exploring the

relationship between broadband connection, smartphone use and communication competence”,

Telematics and Informatics, Vol. 32 No. 1, pp. 45-56, doi: 10.1016/j.tele.2014.02.001.

Pearce, K.E. and Rice, R.E. (2013), “Digital divides from access to activities: comparing mobile and

personal computer internet users”, Journal of Communication, Vol. 63 No. 4, pp. 721-744, doi:

10.1111/jcom.12045.

van Deursen, A. and van Dijk, J. (2015), “Toward a multifaceted model of internet access for

understanding digital divides: an empirical investigation”, The Information Society, Vol. 31

No. 5, pp. 379-391, doi: 10.1080/01972243.2015.1069770.

[27] van Deursen, A.J.A.M. and Helsper, E.J. (2015), “The third level digital divide: who benefits most from

being online?”, in Robinson L., Cotten, S.R. and Schulz, J. (Eds), Communication and Information

Technologies Annual, Emerald, Bingley, Studies in Media and Communications, Vol. 9, pp. 29-52,

doi: 10.1108/S2050-206020150000010002.

[28] Ragnedda, M., Ruiu, M.L. and Addeo, F. (2019), “Measuring digital capital: an empirical investigation”, New Media and Society, doi: 10.1177/1461444819869604.

[29] Estes, A.C. (2015), “Your torrent client may be mining bitcoin without telling you”, Gizmodo, 3 June,

available at: https://gizmodo.com/your-torrent-client-might-be-mining-bitcoin-without-tel-

1689852069 (accessed 12 March 2020).

[30] Bentov, I., Lee, C., Mizrahi, A. and Rosenfeld, M. (2014), “Proof of activity: extending bitcoin’s proof of work via proof of stake [extended abstract]”, ACM Sigmetrics Performance Evaluation Review, Vol. 42 No. 3, pp. 34-37, doi: 10.1145/2695533.2695545.

[31] Newman, L. (2017), “Your browser could be mining cryptocurrency for a stranger”, Wired, 20 October, available at: www.wired.com/story/cryptojacking-cryptocurrency-mining-browser/ (accessed 16 July 2018).

[32] Symantec (2018), “Internet security threat report”, Report number 23, Symantec, available at: https://

resource.elq.symantec.com/lp=5840?Cid=70138000000rm1eaaa (accessed 16 March 2020).

[33] FTC (2015), “App developer settles FTC and New jersey charges it hijacked consumers’ phones to mine

cryptocurrency”, Press Release, available at: www.ftc.gov/news-events/press-releases/2015/06/

app-developer-settles-ftc-new-jersey-charges-it-hijacked (accessed 10 March 2020).

[34] Salon (2017), “Salon.com | news, politics, business, technology and culture main page”, available at: www.salon.com/about/faq-what-happens-when-i-choose-to-suppress-ads-on-salon/ (accessed 16

March 2020).

[35] Cimpanu, C. (2018), “Firefox working on protection against in-browser cryptojacking scripts”, bleepingcomputer, available at: www.bleepingcomputer.com/news/software/firefox-working-onprotection-

against-in-browser-cryptojacking-scripts/ (accessed 16 March 2020).

[36] Venskutonis, S, Hao, F. and Collison, M. (2019), “On legitimate mining of cryptocurrency in the browser – a feasibility study”, in Arxiv:1812.04054 [cs], available at: http://arxiv.org/abs/1812.04054

[37] Carlin, D., Burgess, J., O’Kane, P. and Sezer, S. (2019), “You could be mine(d): the rise of cryptojacking”, IEEE Security Privacy, Vol. 1 No. 1, doi: 10.1109/msec.2019.2920585. (accessed 20 March 2020).

[38] Eskandari, S., Leoutsarakos, A., Mursch, T. and Clark, J. (2018), “A first look at browser-based

cryptojacking”, 2018 IEEE European Symposium on Security and Privacy Workshops (euros

pw), pp. 58-66, doi: 10.1109/eurospw.2018.00014.

[39] Lestoc, C. (2018), “Upcoming firefox update blocks in-browser cryptojackers”, windows report –windows 10 and Microsoft news, how-to tips, available at: https://windowsreport.com/firefoxcryptojacking-protection/ (accessed 14March 2020).