سیاست آمریکا در خاورمیانه با هر حرکتی بیشتر پیچ میخورد و در سوی دیگر، این ایران انقلابی است که قد میکشد و قدرتمندتر میشود.
به گزارش
گرداب به نقل از کیهان، نشریه انگلیسی اکونومیست ضمن انتشار این تحلیل به ارزیابی موقعیت رو به نزول قدرت آمریکا در منطقه پرداخت.
اکونومیست نوشت: «خاورمیانه منابع عظیم انرژی مورد نیاز جهان را در اختیار دارد و به همان اندازه بزرگترین دردسر سیاسی را هم دارد. جای تعجب ندارد که آمریکا در دهه اخیر بیش از پیش روی این منطقه متمرکز شد اما این تمرکز به خاطر بحران اقتصادی از یک سو و ظهور قدرتهای نوین از سوی دیگر به هدر رفته است. در دهه پیش وقتی آمریکا به عراق به خاطر حمله به کویت حمله کرد، بدون هیچ چالشی در منطقه حاکم شد اما از ۱۰ سال پیش اوضاع شکل دیگری پیدا کرد و ضربهها و واکنشهای منفی آغاز شد. به جای اینکه حمله به افغانستان و عراق در سالهای ۲۰۰۱ و ۲۰۰۳ نفوذ آمریکا را بیشتر کند، دود آن در چشم کاخ سفید رفت. موفقیت اولیه در این جنگها برای آمریکا اعتبار به بار نیاورد و از سوی دیگر ایران انقلابی بود که قد کشید و قدرتمندتر شد.»
نشریه انگلیسی اضافه میکند: «سیاست آمریکا در خاورمیانه با هر حرکت بیشتر پیچ میخورد. اسرائیل که در ده سال گذشته بیش از ۲۷ میلیارد دلار کمک نظامی از ایالات متحده دریافت کرده، به رغم تعهدها، مدام پیمان شکنی کرده و به کار غیرقانونی شهرک سازی یهودیان ادامه میدهد. دیگر متحد خاورمیانهای و دریافت کننده کمکهای مالی یعنی مصر، پدر آمریکا را درآورده تا مثلاً یک اصلاح سیاسی و درست در منطقه خاورمیانه انجام دهد.»
این نشریه در ادامه نوشت: «در عراق، آمریکا این همه هزینه مالی و جانی داد تا ۹ ماه دولت نداشته باشد و دست آخر دولتی تشکیل شود که به جای انعطاف به آمریکا، علاقمند به ایران باشد. ا
یران هم که به رغم این همه حرف و تهدید و تحریمهای آمریکا و متحدان، هنوز به سمت توسعه فناوری اتمی پیش میرود. حتی محبوبیت باراک اوباما در کشورهای عربی و مسلمان که پس از انتخابش بالا رفته بود هم پایین آمده است.
وقتی از اعراب بپرسید کدام رهبر سیاسی را میپسندند، آن کسی را انتخاب میکنند که علیه آمریکا و متحد نزدیکش یعنی اسرائیل قد علم کرده باشد.»
نویسنده اکونومیست معتقد است: «کشورهایی نظیر عربستان که زمانی واسطه و دست نفوذ آمریکا در منطقه بود، ضعیف و بیخود شدهاند. عربستان نفت و ثروت زیادی دارد ولی شاهزادههای رأس قدرت در آن پیر و فرتوت شدهاند و برای کسب قدرت با هم میجنگند. زمانی آنها میتوانستند کشورهای عربی را پشت آمریکا به خط کنند اما الان حتی مصر نمیتواند دو جناح شکاف خورده حماس و فتح در تشکیلات خودگردان فلسطینی را دور هم گرد آورد تا با هم حداقل گفتوگو کنند. مبارک و آل سعود در میان کشورهای عربی دیگر نفوذ ندارند و در میان مردم کشورهای عربی، این "نافرمانی و مقاومت" است که طرفدار دارد.»
اسکات کارپنتر، از مقامات دولت جرج دبلیوبوش که الان در انستیتو مطالعات خاور نزدیک در واشنگتن کار میکند، میگوید: «هر قدر که متحدان ما ضعیف شوند، به همان اندازه هم ما ضعیف میشویم.»
اکونومیست با بیان اینکه "اشتباههای استراتژیکی و تاکتیکی آمریکا در این نزول قدرت موثر بوده است"میافزاید: «ناکارآمدی در پیدا کردن سلاحهای کشتار جمعی صدام پس از حمله به عراق و شکنجه در گوانتانامو و ابوغریب باعث شد قدرت اخلاقی آمریکا خدشه دار شود.
ایران و متحدانش چون سوریه، حماس و حزب الله لبنان به دلیل اینکه فکر میکنند دستهای آمریکا روی آتش افغانستان و عراق سوخته، میتوانند بلوفهای آمریکا را رو کنند چون میدانند
تهدیدهای آمریکا برای حمله نظامی دیگر خریدار ندارد و عملی نمیشود. الان نشان میدهیم که چطور ممکن است به این نتیجه برسند. بیش از حدود ۶ هزار خسارت جانی برای آمریکا در عراق و افغانستان و خرج بالا و صرف هزینهای بالغ بر ۱/۱ تریلیون دلار باعث شده دیگر توانایی حرف زدن از جنگی دیگر، واقعیت نداشته باشد. هزینه نگهداری یک سرباز در منطقه سالانه حدود ۵۰۰ هزار دلار است.»
اکونومیست در عین حال تاکید میکند: «برخی ناظران در واشنگتن میگویند هنوز مانده تا آمریکا طعم شکست را در خاورمیانه تجربه کند. پیچ خوردن سیاستهای آمریکا باعث شده تا برخی بگویند
تیم اوباما در خاورمیانه حتی بدتر از تیم جرج بوش عمل میکند. با وجود برخی پیشرفتها در دولت اوباما، سختیهای موجود جلوی موفقیت آینده را میگیرد.گری سیک که در زمان فورد و جیمی کارتر، در شورای امنیت ملی کاخ سفید بوده پیش بینی کرده که نفوذ در خاورمیانه با کاهش روبرو خواهد بود. اما حتی اگر نفوذ آمریکا ادامه داشته باشد، آیا ارزشش را دارد؟ آمریکا شاید روزی به این فکر کند که چرا این قدر خود را به دردسر انداخته و در مقابل قرار است چه چیزی که ارزشش را داشته باشد، دریافت کند؟»