این بخش از یک مطلب در
گرداب را بخوانید:
«بر اساس فهرست تعیین شده از سوی کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه، انتشار فیلترشکنها و آموزش روشهای عبور از سامانههای فیلترینگ، برابر بند ج ماده ۲۵ قانون جرائم رایانهای جرم است و با متخلفانی که در این زمینه در فضای مجازی فعالیت میکنند به عنوان یک مجرم برخورد میشود و استفاده از آنها، حبس از نود و یک روز تا یک سال یا جزای نقدی از پنج تا بیست میلیون ریال یا هر دو مجازات را به همراه خواهد داشت»
این صحبتها، در وبگاه گرداب منتشر شده است و بیانکنندهٔ دیدگاهیست که در آن دیدگاه، استفاده از وبگاههایی که از سوی حاکمیت فیلتر شدهاند، جرم محسوب شده و برای آن مجازات تعیین شده است. این چنین است که با این نحوهٔ نگاه، یک بخش جدیئی از اجتماع، به خاطر استفاده از نرمافزارهای مختلف ِ عبور از فیلترینگ، مجرم شناخته میشوند.
جدای از مجرم شناخته شدن این افراد، مطلب مهمتر دیگریست که در این مصاحبه عنوان شده است. یعنی اعلام خطر به کسانی که از این نرمافزارها استفاده میکنند. بخش دیگری از مطلب را بخوانیم:
«این عبور از فیلتر با تهدیدهایی روبهرو میشود؛ به این ترتیب که کاربر نمیداند بیشتر و اغلب سرورهایی که اشتراکVPN را در اختیار کاربران قرار میدهند، نه تنها تمامی اطلاعات رد و بدل شده را بررسی و کنترل میکنند، بلکه به همین وسیله با پورتهای باز رایانه کاربر به اطلاعات درون رایانه وی دسترسی پیدا کرده و امکان کپیبرداری و یا دیدن اطلاعات داخلی رایانه او برای سرورهای خارجی میسر میشود. این در حالی است که اگر کاربر، برای مثال در شبکه محل کارش، این نوع ارتباط را برقرار کند، سرور میتواند از طریق رایانه او به اطلاعات شبکه داخلی آن اداره نیز دسترسی پیدا کند و نیز با نرمافزارهای پیشرفته، بدون آگاهی کاربر، اطلاعات موجود در رایانه یا شبکه داخلی وی را برای خود کپی کند»
این هشدار دادن، در بر دارندهٔ این نکته است که کسانی که از این نرمافزارها استفاده میکنند، در هر حال، اطلاعاتی را که در رایانهٔ خود دارند را عملا در اختیار کشور سازندهٔ آن نرمافزار قرار میدهند. یعنی با استفاده از این نرمافزارها، رایانهٔ شما، از سوی سیستمهای جاسوسی به سهولت قابل جاسوسیست و امنیتی برای فایلهایی که در رایانهتان دارید وجود ندارد. ممکن است عکسها و متنها و فایلهای صوتیئی که در رایانهٔ شماست، با استفاده از این نرمافزارها و از طریق اینترنت، به کشور سازندهٔ نرمافزار ارسال شود و شما به هیچ وجه متوجه این امر نشوید. این یعنی هیچ امنیتی برای اطلاعاتی که در سیستم رایانهٔ خود قرار دادهاید، وجود ندارد.
دومحال سوال این است که چه بخشی از جامعهٔ ایرانی از فیلترینگ استفاده میکنند.
دستهٔ اول: مسئولین بسیاری را میشناسم و میدانم که به ضرورت در جریان اتفاقات قرار گرفتن، از این نرمافزارها استفاده میکنند. یعنی مسئولانی فرهنگیئی که در رایانهٔ خود، گاه اطلاعات به شدت محرمانهای قرار دادهاند، با استفاده از این نرمافزارها، این اطلاعات محرمانه را در اختیار بیگانه قرار میدهند.
دستهٔ دوم: بسیاری از نیروهای جبههٔ انقلاب اسلامی نیز هستند که باز به ضرورت و در قالب "آگاهی از اتفاقات و نظرات مخالفان نظام" یا "حضور مناسب برای پاسخگویی به شبهات و سوالات ضد انقلاب" و یا دلایل دیگر، از این نرمافزارها استفاده میکنند. این بخش از جامعه نیز که قابل توجه نیز هستند، در رایانههای خود، اطلاعات شخصی و گاه خاصی را نگهداری میکنند که اگر در اختیار بیگانهگان قرار بگیرد، امکان سوء استفادهٔ از آنان وجود دارد. بخش جدیدتری از جامعه که پس از انتخابات و به خاطر تاکیدات مسئولین نظام و تشویق ایشان برای حضور در فضای مجازی و مقابله با تهدیدات دشمن در فضای مجازی به فعالیت پرداختند نیز قشری هستند که گاه اطلاعات بسیار سری را در رایانههای خود نگه میدارند و رصد ایشان از سوی بیگانه میتواند اثرات مخرب و غیرقابل جبرانی را برای مملکت به بار بیاورد.
دستهٔ سوم: بخشی از عموم جامعه که به هر دلیلی نیاز میبینند که از این نرمافزارها استفاده کنند. در این دسته، فرض میگیریم که هیچ اطلاعات محرمانهای در رایانهها وجود ندارد. در این حالت نیز، بالاخره اطلاعات شخصی در اختیار بیگانه قرار خواهد گرفت و امنیت و حریم شخصی پایمال شده است. این اطلاعات شخصی، به حتم شامل عکسها و فیلمهای خانوادهگی، اطلاعات تحصیلی و هزاران هزار اطلاعات دیگر است. (البته به نظرم این فرض، فرض درستی نیست و وقتی اطلاعات مختلف و در عین حال سادهٔ افراد در یک سیستم پردازش در کنار هم قرار بگیرند، پازلی را برای دشمن میچیند که میتواند بر اساس آن، به فهم فضای عمومی جامعهٔ ایرانی بیانجامد و گاه این در کنار هم قرار گرفتن اطلاعات میتواند برای دشمن مورد استفاده قرار بگیرد.)
سوماین حرفها البت به این معنی نیست که ما نیاز به فیلترینگ نداریم. بلکه به این معناست که ما دارای چه اولویتهایی هستیم. نگاهی به نظرات فعالان دلسوز انقلاب و کسانی که سابقهای جدی در فضای مجازی دارند، این نکته را به ذهن متبادر میکند که نحوهٔ فیلترینگ و سیاستهای اعمال شده، نامناسب و غیرکارشناسی و گاه به خاطر نابلدی و ناآگاهی مسئولین فیلترینگ، برای نظام زیانآور تلقی شده است. نداشتن نگاه راهبردی و استراتژیک به نحوهٔ فیلتر کردن وبگاههای مختلف، وضعیت را به نحوی در میآورد که دلسوزان نظام و کسانی که به عنوان فعالان و نمایندهگان معنوی انقلاب اسلامی در نت شناخته میشوند نیز نمیتوانند از آن دفاع کنند. وضعیت به نحوی میشود که سرداران جنگ نرم در فضای مجازی و کسانی که در مسیر انقلاب اسلامی گام برداشته و بر میدارند، در مقابل مسئولین فیلترینگ ایستاده و آنها را به سخره گرفته و گاه استهزاء کنند. و این استهزاء کردن مورد تایید بسیاری نیز قرار گیرد.
به نظر میرسد، مسئولین فیلترینگ در اتاق شیشهای خود نشسته و فهم و درک کامل و همه جانبهای از فضای مجازی ندارند تا بر اساس آن دست به اقدام بزنند. این چنین است که ما دچار فاصلهای میان نظرات نخبگان فضای مجازی با مسئولین مستقیم فیلترینگ هستیم. مسئولینی که به دنبال مشورتگیری نیز نبودهاند و سعی نداشتهاند تا همراهی نیروهای انقلاب در فضای نت را برای خود بخرند؛ و البت چه نیازی به مشورت و همراهی خواهی؟! وقتی میشود مشورت نگرفت و کارها را پیش برد، چه نیازی به مشورت و همراهی خواهی.
مسئولین فیلترینگ، گامی حداقلی برای تشکیل حلقههای مشورتی از فعالان جریانهای جدی فضای مجازی نداشتهاند تا بتوانند در این میان، نظرات دقیقتر و مناسبتری برای کارهایشان بگیرند و مرتکب اشتباهات کمتری شوند.
چهارمبنده البت نه مطلع همهٔ امور در فضای مجازی هستم و نه کارهای در فضاهای رسمی. اما فکر میکنم سوال جدیئی باید پرسیده شود. به طور کلی و در نگاه کلان و استراتژیک، آیا باز گذاشتن برخی از وبگاهها بیشتر برای امنیت ملی ما ضرر دارد یا فیلتر کردن آنها و ناچار شدن بخشی از اجتماع برای استفاده از فیلترینگ و در نتیجه قرار گرفتن اطلاعات محرمانه در اختیار دشمن؟!
هابیل