در یک سال اخیر حوادث زیادی در سطح بینالملل اتفاق افتاد که هر کدام شاید اگر در زمان دیگر روی داده بود میتوانست مهمترین اتفاق سال باشد، اما عملیات طوفانالاقصی آنقدر پیامدهای جدی به دنبال داشت که میتوان به جرات گفت نظام بینالملل به پیش و پس از هفتم اکتبر تبدیل شده و دیگر هیچ چیز شبیه به پیش از این عملیات نیست.
به گزارش گرداب چند هفته پس از عملیات طوفانالاقصی، کارزارهایی در حمایت از فلسطین در فضای مجازی به ویژه شبکه اجتماعی تیکتاک که این روزها آمریکا به دنبال ممنوعیت کامل استفاده از آن است، منتشر شد. یکی از این کارزارها با انتشار ویدئویی از یک زن آمریکایی آغاز شد که میگفت پس از هفتم اکتبر (۱۵ مهر) و جنایت هولناکی که (رژیم) اسرائیل در حال انجام آن است، تصمیم گرفتم کمی در گوگل جستوجو کنم و بیشتر درباره اسرائیل و فلسطین و ماجرای درگیری میان آنها بدانم. این زن آمریکایی در ادامه گفت: متوجه شدم هرآنچه دولت و رسانههای آمریکایی به ما میگفتند دروغ است و اسرائیل از همان ابتدا اشغالگر بوده و دست به جنایت میزده است.
پس از انتشار ویدئو، افراد دیگری نیز ویدئوهایی مشابه منتشر کردند و میگفتند تازه دارند به واقعیت اسرائیل پی میبرند و دستکم، حوادث اخیر این فایده را داشت که متوجه شویم واقعیت با آنچه سالها به ما میگفتند، متفاوت است.
یکی دیگر از این کارزارها نیز مربوط به مطالعه و جستوجوی جوانان از سراسر دنیا درباره اسلام بود. آنها میگفتند بهشدت تحت تاثیر ایمان مردم غزه قرار گرفتهاند و اصلا متوجه نمیشوند چگونه ممکن است خانه و عزیزانت را در یک لحظه از دست بدهی، خودت هم زخمی باشی و غذایی هم برای خوردن نداشته باشی، اما باز قرآن بخوانی و بگویی «حسبناالله و نعم الوکیل». همین موضوع سبب شده بود آنها تصمیم بگیرند درباره اسلام بیشتر تحقیق کنند تا بدانند چه چیزی سبب این واکنشهای به زعم آنان، عجیبِ فلسطینیان میشود.
افزایش اسلامهراسی، رویکرد رسانههای جریان اصلی
بهتازگی سازمان ملل متحد هشدار داد اسلامهراسی در دنیا به سطح هشداردهندهای رسیده است. آمار حملات مرتبط با اسلامستیزی در آمریکا در سال ۲۰۲۳ نسبت به سال پیش از آن ۲۱۶ درصد افزایش داشته است. هرچند اسلامهراسی سابقهای دیرینه دارد، اما پس از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ در آمریکا، موج اسلامهراسی و اسلامستیزی وارد مرحله جدیدی شد و روند آن تقریبا به صورت مستمر افزایشی بوده است.
از طرف دیگر، موضوع فلسطین نیز تقریبا از همان ابتدا از سوی رسانههای جریان اصلی با دروازهبانی جدی مخابره شده است. به صورت معمول در این رسانهها هنگام پوشش اخبار مربوط به درگیری میان فلسطین و رژیم صهیونیستی، با مقامهای صهیونیستی گفتگو میشود و نقل قول و روایت آنها بر روایت فلسطینی ارجح است. پس از هفتم اکتبر، این ماجرا حتی جدیتر ادامه دارد.
کافیست به انتخاب واژگان و روایتسازی این رسانهها نگاهی بیندازیم. این واژهها با دقت انتخاب شدهاند، زیرا همین میتواند ابزار مشروعیتبخشی به اقدامات رژیم صهیونیستی باشد. به عنوان مثال بیبیسی نیز در ۹ اکتبر (۱۷ مهرماه) تیتر زد ۷۰۰ نفر از اسرائیلیها کشته شدند و ۴۰۰ نفر هم در غزه مردند و از فعل مجهول هم استفاده کرد؛ یعنی اینکه وقتی کسی کشتهشده به دنبال قاتل هستید و در طرف مقابل یعنی درباره فلسطینیها گویی آنها به مرگ طبیعی فوت کردهاند.
روزنامه گاردین نیز در ۱۸ اکتبر (۲۶ مهر) به مرگ فلسطینیها بهدلیل بیآبی سخن به میان میآورد و اشاره نمیکند که این بحران آب به این دلیل است که اسرائیل سیستم آبوفاضلاب آنها را از بین برده است و فقط مینویسد مردم غزه به آب دسترسی ندارند و به همین دلیل میمیرند.
واشنگتن پست نیز ۲۷ نوامبر (۶ آذرماه) در قضیه آتشبس و تبادل اسرا، به کودکان فلسطینی از عنوان جوان و یا افراد زیر ۱۸ سال نام برد، اما برای اسرائیلیها از واژه کودک استفاده کرد و این، بار معنایی را تغییر میدهد. ه
کاهش حمایت از اسرائیل؛ افزایش حمایت از فلسطینیان
اکنون با در نظر گرفتن این بستر که در آن اسلامستیزی به صورت سازمان یافته در بسیاری کشورها بهویژه کشورهای غربی بهصورت فزایندهای وجود دارد و از طرفی موضوع فلسطین همواره با فیلتری خاص به گوش مخاطب رسانده شده، کارزارهای مردمی راه افتاده تا درباره اسلام و فلسطین، خودشان بیواسطه اطلاعات کسب کنند؛ یعنی نه تنها روایت رسانههای جریان اصلی درباره این موضوع با چالش مواجه شده بلکه بیاعتمادی این شهروندان به روایت دولتها و رسانهها به اندازهای رسیده که میگویند دیگر باید خودمان تحقیق کنیم.
در یک سال اخیر حوادث زیادی در سطح بینالملل اتفاق افتاد که هر کدام شاید اگر در زمان دیگر روی داده بود میتوانست مهمترین اتفاق سال باشد، اما عملیات طوفانالاقصی آنقدر پیامدهای جدی به دنبال داشت که میتوان به جرات گفت نظام بینالملل به پیش و پس از هفتم اکتبر تبدیل شده و دیگر هیچ چیز شبیه به پیش از این عملیات نیست.
هنوز هم بسیاری با تردیدافکنی میگویند حماس به اشتباه دست به این عملیات زد و حالا با این جنایتهای گستردهای که رژیم صهیونیستی مرتکب میشود دیگر چیزی از غزه، فلسطین و فلسطینی باقی نخواهد ماند. چنین جملهای فقط در صورتی به ذهن میرسد که با نگاهی تک بعدی فقط به آنچه در غزه میگذرد نگاه کنیم؛ البته آن هم نگاهی خاص که فقط معطوف به بمبارانها و جنایتها باشد. اگر لنز دوربین را کمی باز کنیم، همین صحنهها هم در حال تکمیل کردنِ پازلِ عملیات طوفانالاقصی است.
همین تصاویر و مقاومتِ زنده و روزمره مردم غزه، همین قرآن خواندن و آرامششان، همین تلاش آنها برای ماندن در سرزمینشان و تن ندادن به کوچ اجباری سببشده افکار عمومی دنیا بفهمد ماجرا آنگونه نیست که ۷۵ سال روایت شده است.
برابر نظرسنجی اخیر گالوپ، آمار حمایت از اسرائیل میان شهروندان آمریکایی به پایینترین میزان خود یعنی ۴۰ درصد رسیده است و از آن مهمتر آنکه ۴۲ درصد اعلام کردند با فلسطین همذاتپنداری میکنند.
طوفانالاقصی مهمترین رویداد سال بود؛ نه فقط برای اینکه نام فلسطین را دوباره به صدر اخبار آورد، افسانه شکستناپذیریِ رژیم صهیونیستی را شکست، ادعای هژمونیِ اطلاعاتی رژیم را از بین برد و نه فقط برای اینکه افکار عمومی را نسبت به فلسطین آگاه و حساس کرد، بلکه به این دلیل که همه روایتهای غالب درباره فلسطین، درباره اسلام و درباره منطقه را به چالش کشید و حالا روایتی جدید در حال ساخته شدن است؛ روایتی که همین مردم غزه که هر کدام با یک تلفن همراه به خبرنگاری حرفهای بدل شدهاند، آن را میسازند.