صحنه نبرد رسانهای آشکارا به ضرر دشمن بود و تکاپویش سودی برای او نداشت.
به گزارش گرداب، منطقه جنوب غرب آسیا در ۶ ماه گذشته و پس از عملیات قهرمانانه طوفان الاقصی در ۱۵ مهر ماه ۱۴۰۲ در سطح کمسابقهای از تنش و درگیری به سر میبرد. شش ماه گذشته، صحنهای بود که در یک سو رشادت، شجاعت و مقاومت قرار داشت و در دیگر سو، خوی توحش، جنایتکاری و درماندگی سران صهیونیست دولتهای غربی و رژیم خونخوار صهیونیستی.
در ۶ ماه گذشته حوادثی رخ داد که تا پیش از آن تنها در ذهنها بود و تردیدها و موانع بزرگی در برابر تحقق آنها به نظر میآمد. شاید کسی تصور نمیکرد که پادگان بزرگ غرب در سرزمین فلسطین (دولت صهیونیستی) اینچنین نفوذپذیر باشد. شاید کسی فکر نمیکرد که راهبرد «یکپارچگی میادین» اینچنین رنگ واقعیت به خود بگیرد؛ در شمال، حزبالله لبنان شهرکهای اشغالی را خالی از سکنه کرد و در جنوب، انصارالله یمن بندر ایلات را به تعطیلی کشاند. مقاومت عراق پایگاههای مختلف صهیونیستها را هدف قرار داد و درگیریها با اشغالگران در کرانه باختری به یک اتفاق هر روزه تبدیل شد.
نبرد طوفان الاقصی، نبردی برای شکستن مرزها بود؛ مرزهای اختلافات داخلی، مرزهای تحمیلی استعمار و مرزهای سرزمین اشغالی فلسطین. حمله اخیر سپاه نیز مرز دیگری را در مواجهه راهبردی با مجموعه استکبار شکست: حمله مستقیم، رسمی و علنی از خاک ایران به پایگاههای نظامی اشغالگران. شکستن این مرز، ساکنان خانه شیشهای را به این نتیجه میرساند که وقتی اینچنین ضربهپذیر هستند به دیگران سنگ نزنند.
اما بُعد رسانهای و روانیِ عملیات سپاه نه از دیشب که از دو هفته پیش از این آغاز شده بود. وحشت از عملیات تلافیجویانه ایران، شهرکنشینان را به تکاپو برای فرار یا حتی ذخیره اقلام اساسی انداخت و ناامنی روانیِ شدیدی برای سران رژیم ایجاد کرد. این احساس ناامنی که از سد سانسور صهیونیستها هم عبور کرد به طرز متناقضی با اظهارات مقامات صهیونیست برای دعوت به آرامش، تشدید میشد. تهدید معتبر ایران، تاثیرات خود را آغاز کرده بود. صحنه نبرد رسانهای آشکارا به ضرر دشمن بود و تکاپویش سودی برای او نداشت.
از طرفی رژیم صهیونیستی در اثر جنایات وحشیانه خود در غزه، هماکنون به عنصری پلید و منفور در اذهان عمومی منطقه و جهان تبدیل شده است. این رژیم عملاً با خطای محاسبه خود و حمله به بخش کنسولی سفارت ایران در دمشق موقعیتی خاص برای ایران پدید آورد. ایران اسلامی که تاکنون در قلب و مرکز جبهه ضداشغالگری بود، هماکنون به شکل بیسابقهای در اذهان عمومی جهان در جایگاه بزرگترین دشمن رژیم صهیونیستی تثبیت شد. کاربران فضای مجازی از نقاط مختلف جهان حمایت خود از هرگونه واکنش ایران ابراز کردند. زخمخوردگان رژیم صهیونیستی از ایران خواستند که انتقام شرارتهای صهیونیستها را بگیرد.
رژیم میخواست از طریق جوسازیهایش، ایران را وادار به عقبنشینی یا فراهم کردن فرصت ماجراجویی جدید کند، اما طمأنینه و آرامش ایران توانست از طریق بازتاب رسانهای وحشت و ناامنی روانی، آستانه تحمل رژیم اشغالگر برای هرگونه درگیری شدیدتر با ایران را کاهش دهد.
تصاویری که در شب عملیات از مسیر پرتاب، پرواز و اصابت موشکها و پهپادهای ایرانی منتشر شد، نشان میداد که مردم عراق، سوریه، کرانه باختری و غزه با خوشحالی و هیجان در حال رصد حمله ایران بودند. سطح آمادهباش صهیونیستها و حامیان آنها احتمال هرگونه غافلگیری در اصل وقوع این عملیات را منتفی میکرد. به همین خاطر تلاشی هم برای غافلگیری درباره اصل عملیات صورت نگرفت. قرائن و شواهد موجود از شیوه اجرای عملیات، حکایت از آن دارد که این بار بُعد رسانهای، از پیوست به درون و از حاشیه به متنِ راهبرد نظامی وارد شد. اقدامی که علاوه بر اثرات مثبت داخلی در ارتقای اعتماد به نفس ملی، بازتابی وسیع و گسترده در جهان نیز داشت.
اجرای حمله به گونهای بود که یکباره تمام منطقه را به تماشای صحنه یکی از عملیات بزرگ پهپادی و موشکی وارد کرد. پهپادها هنوز در راه بودند، اما ترسشان در دل صهیونیستها افتاده بود و آنها شادی و «تشفی قلوب» را برای ملتهای مظلوم به ارمغان آورده بودند. آسمان سرزمینهای اشغالی شاهد آتشبازی بیسابقه موشکهای ایرانی بود. یک خبرنگار ساکن غزه نوشت که این نخستینبار بار است که ما در غزه میبینیم موشکها بر سر «ما» فرود نمیآیند. تصاویر خوشحالی مردم فلسطین در غزه و کرانه مخابره شد، در حالی که شعارهای دینی سر میدادند، «الله اکبر، یا قالع باب خیبر، یا حسین».
این پیام باید به غرب ارسال میشد که آنها توان رویارویی با ایران را ندارند، اما موشکها حامل پیام صلابت و ایستادگی برای مردم مظلوم منطقه نیز هستند. ملتهایی که در طول دهها سال مقهور سرکوب حکام وابستهی خود و جنایات آمریکا و رژیم صهیونیستی بودند، موشکهای ایرانی را با دلهایشان و با دعای «اللهم سدّد رمیهم» همراهی کردند تا نخستین حمله مستقیم جمهوری اسلامی ایران به اراضی اشغالی به حمله مستقیم امت اسلامی به ظلم و اشغالگری صهیونیستها تبدیل شود؛ «قاتِلوهُم یُعَذِّبهُمُ اللَّهُ بِأَیدیکُم وَیُخزِهِم وَیَنصُرکُم عَلَیهِم وَیَشفِ صُدورَ قَومٍ مُؤمِنینَ»
این پیروزی -به لطف و کمک خداوند- متکی بر صلابت و شجاعت تصمیمگیران، تدبیر طراحان و دعای مومنانی بود که شعار انتقام سر دادند و تیغ مجاهدان را برای قدرتنمایی تیز کردند. تدابیری که در بعد رسانه اتخاذ شد نیز بایستی سرمشق اقدامات مشابه در حوادث پیش رو باشد: پرهیز از اظهارنظرهای مبالغهآمیز و جنجالی، مراقبت در بیانات مقامات رسمی، صبر مردم و اعتمادشان به فرماندهان، وفای به عهد فرماندهان نسبت به مردم، بازی روانی با دشمن و تحرک رسانهای مناسب در فضای رسانههای بینالمللی.
توییت فعال رسانهای عرب که همیشه به مواضع ضد ایرانی مشهور بود
ناگفته پیداست که نبرد هنوز تمام نشده و دشمنِ زخمخورده، در پی جنایات جدید خواهد بود، اما نبایستی فراموش کرد که اتحاد و پشتیبانی مردمی، در کنار تدبیر و شجاعت فرماندهان (چنانچه در عملیات اخیر دیدیم) خواهد توانست به اذن الهی دشمنان این ملت را شکست دهد. حمله اخیر توانست به طرز غیرقابل تصوری جایگاه جمهوری اسلامی ایران را در اذهان مردم مسلمان منطقه و آزادیخواهان جهان ارتقا ببخشد. مدال افتخار مبارزه با «شر مطلق» بر سینه جمهوری اسلامی میدرخشد. باید دانست که حفظ این افتخار مستلزم تدابیر مشخص در میدان رسانه است. اقدامات رسانهای جبهه مقاومت در نبرد طوفان الاقصی که طبق تاکید رهبر معظم انقلاب اسلامی موفق بوده است بایستی در اقدامات آتیِ ایران مد نظر باشد.