نبرد رسانهای جزئی اساسی از جنگ اخیر غزه است.
به گزارش گرداب، دستگاه تبلیغاتی صهیونیسم در طول دهها سال تلاش کرده با مظلومنمایی رژیم صهیونیستی و دیونمایی جریانهای مقاومت، در مسأله فلسطین خود را طرف حق نشان دهد. این دستگاه تلاش میکند با تکرار کردن کلیشههای خود آنها را به باوری در ذهن جهانیان تبدیل کرده و راه را برای تسلط هرچهبیشتر این رژیم خونخوار هموار کند.
علی شکیر (Ali Choukeir) پژوهشگر روابط بینالملل در مقالهای در وبسایت خبری Cradle به این موضوع پرداخت. او معتقد است جنگ اخیر غزه و جنایات عریان رژیم صهیونیستی فرصتی کمنظیر برای طرفداران مقاومت به وجود آورده تا بتوانند کلیشههای رسانههای صهیونیستی را از بین ببرند.
«پایگاه رسانهای گرداب جهت آگاهی و افزایش دانش مخاطبان خود به ترجمه و انتشار مطالبی در حوزههای مختلف فناوری اقدام میکند. انتشار مطالب به معنای تایید محتوای آن نیست».
اگرچه فلسطینیها و حامیانشان از ۷ اکتبر در نبرد رسانههای اجتماعی پیروز شدهاند، اما باید تلاش کنند تا عناصر زبانیِ همیشگیِ اسرائیل را که مدتهاست از آنها برای تثبیت خود بهعنوان یک قربانیِ وحشتزدهی درستکار پرورش داده، از بین ببرند.
«او زبان انگلیسی را بسیج کرد و به میدان جنگ فرستاد»
این جمله از لرد هالیفاکس وزیر خارجه اسبق انگلیس است. او زمانی این جمله را گفت که وینستون چرچیل نخستوزیر وقت انگلیس توانست مخالفانش از حزب محافظهکار را در مجلس عوام متقاعد کند که وارد جنگ علیه هیتلر شوند.
در یک دنیای چندقطبی که قدرتهای بزرگ برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی جهانی با هم رقابت میکنند، زبان حرف اول را میزند. «بههرحال کلمات اجزای سازنده روانشناسی ما هستند» و درک ما از خوب و بد، درست و غلط را شکل میدهند.
جنگ رسانهایِ فعلی که اکنون دهههاست زیر سلطه محور غربی و گستره وسیع رسانهایِ آن در سطح جهانی است، به دنبال شکل دادن به نگاه ما در مورد صفحه شطرنج عرصه ژئوپلیتیک است. این نبرد در میدانهای جنگ سوریه برای همه قابل مشاهده شد، سپس ماجرای اوکراین آن را تشدید کرد و اکنون به خاطر حملهی بسیار وحشیانه اسرائیل به غزه و ۲.۴ میلیون جمعیت غیرنظامی آن، در معرض فروپاشی قرار گرفته است.
«اسرائیل حق دفاع از خود را دارد»
این جمله معروف که اسرائیل در طول بیش از ۷۵ سال ظلم و اشغال فلسطین از آن استفاده کرده، اغلب نقش یک توجیهِ ضمنی برای اقدامات غیرقابل دفاع اسرائیل را داشته است. این سپر دفاعی که جلوی پاسخگو شدن اسرائیل برای نقض حقوق بشر را میگیرد، علاوه بر دولت اسرائیل در ادبیات رهبران دولتهای غربی نیز تکرار میشود.
این گفتار پس از عملیات مقاومت فلسطین به رهبری حماس (طوفان الاقصی) در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ مجدداً مورد توجه قرار گرفت. جو بایدن رئیسجمهور آمریکا بلافاصله پس از این عملیات قول داد که اسرائیل «هر آنچه برای دفاع از خود نیاز دارد» را در اختیار داشته باشد. او از پشت تریبون خود در کاخ سفید گفت که به بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل اطمینان داده «اسرائیل حق دارد از خود و مردمش دفاع کند، تمام».
ریشی سوناک نخستوزیر انگلیس نیز پس از ۷ اکتبر گفتار مشابهی را طوطیوار بیان کرد. او در شبکه اجتماعی ایکس پست کرد که اسرائیل «حقی مطلق» برای دفاع از خود دارد و به دنبال او موجی از سران دولتهای اروپایی به وسط گود پریده و حمایتشان از حق اسرائیل برای دفاع از خود در راستای قوانین بینالمللی و موازین بشردوستانه را ابراز کردند.
آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه آمریکا در جریان سفر خود به سرزمینهای اشغالی در نوامبر ۲۰۲۳ نه تنها بار دیگر بر پشتیبانی واشنگتن از «حق اسرائیل برای دفاع از خود» تأکید کرد بلکه تا آنجا پیش رفت که گفت اسرائیل موظف است از خود دفاع کند.
حق ارتکاب نسلکشی
این باور راسخ به «حق دفاع از خود» جزئی کلیدی از زرادخانهای زبانی و مفهومی است که دولت اسرائیل زیر سایه حمایتهای آمریکا از آن در منطقه غرب آسیا و فلسطین اشغالی استفاده میکند.
در دنیایی که روایتها برای تسلط و شکلدهی به افکار عمومی با یکدیگر در رقابت هستند، اهمیت اصطلاحات و مفاهیم بیشتر از چیزی است که تصور میکنیم. اسرائیل به طرز ماهرانهای از ظرایف زبانی و ابهام استراتژیک برای پیشبرد روایت خود درباره مسئله فلسطین استفاده کرده است، هم با رویکرد تجدیدنظرطلبانه درباره تاریخچهی درگیریهای گذشته و هم با روایت خود درباره رویدادهای معاصر مانند طوفان الاقصی.
شرمین نروانی ستون نویس Cradle در سال ۲۰۱۲ در این باره نوشت و بر اهمیت «دیپلماسی عمومی» به عنوان ابزاری حیاتی در ژئوپلیتیک تأکید کرد. طبق چیزی که او گفت «هر چیزی که به هولوکاست، یهودستیزی (Anti-Semitism) و افسانه حق تاریخی یهودیان بر سرزمینی که خداوند متعال به آنها به ارث گذاشته است استناد کند» در خدمت حفظ حق [ادعایی]اسرائیل برای وجود داشتن و دفاع از خود است.
بااینحال چنین روایتهایی واقعیت وضعیت فعلی را میپوشانند: یک نیروی اشغالگر قدرتمند که تحت حمایت یک ابرقدرت است و به جنگ مردم بومی که ارتشی رسمی برای دفاع از خود ندارند فرستاده شده.
جنگ کلمات
گوستاو لو بون، نویسنده کتاب روانشناسی تودهها میگوید که «تصاویر، کلمات و عبارات» یکی از عواملی هستند که مستقیماً در شکلگیری عقاید تودهها نقش دارند:
«تودهها مجذوب تصویرسازی میشوند و استفاده هوشمندانه و صحیح از کلمات و عبارات مناسب آنها را برمیانگیزاند. اگر هنرمندانه و با درایت از آنها استفاده کنیم، میتوانند قدرتی پنهان داشته باشند. اینها در روح بسیاری از تودهها قدرتمندترین طوفانها را به جریان میاندازد، اما قدرت این را نیز دارد که طوفان را آرام کند. کلماتی که تعیین معنای دقیق آنها دشوار است گاهی بیشترین قدرت تأثیرگذاری و کنش را دارند.»
پس از حمله اسرائیل به غزه در سال ۲۰۰۸، دکتر فرانک لونتز، متخصص افکارسنجی و استراتژیست سیاسی جمهوریخواه، مطالعهای را با عنوان «فرهنگ لغت جهانی پروژه اسرائیل در سال ۲۰۰۹»[1] به سفارش گروهی به نام «پروژه اسرائیل» (The Israel Project) انجام داد. او گفت این گزارش برای استفاده توسط افرادی نوشته شده که «در خط مقدم جنگ رسانهای به نفع اسرائیل هستند».
فصل دوم این مطالعه چنین عنوانی داشت: «واژهنامهی کلمات مفید». لونتز در این فصل ادعا کرد که «برای اولین بار در تمام تلاشهای ارتباطی ما» یک واژهنامه از کلمات، عبارات و مفاهیمی جمعآوری کرده که «باید در مرکز تمام تلاشهای ارتباطیِ طرفدار اسرائیل باشد». اینها تنها چند نمونه از عبارات این فرهنگ لغات است:
• «مسأله راکتها را انسانی کنید»: تصویری واضح از زندگی در شهرهای اسرائیلی که در برابر حمله آسیبپذیر هستند، ترسیم کنید. بله، تعداد حملات راکتی رخ داده را ذکر کنید، اما فوراً پس از آن این را یادآوری کنید که فرار شبانه به پناهگاهها چه حسی دارد.
• «اول صلح، سپس تعیین مرزهای سیاسی»: این بهترین عبارت برای صحبت در مورد این است که چرا راهحل دو کشوری در حال حاضر واقعبینانه نیست. ابتدا جنگ و پرتاب راکت باید متوقف شود. سپس هر دو ملت میتوانند در مورد مرزهای سیاسی صحبت کنند.
• «اسرائیل حق دارد»: این عبارت قویتر از عبارت «اسرائیل سزاوار است...» میباشد. از کلمه «حق» زیاد استفاده کنید، از جمله: حقوقی که هم اسرائیلیها و هم عربها در اسرائیل از آن برخوردارند، حق رسیدن به صلحی که اسرائیلیها و فلسطینیها شایسته آن هستند و حق اسرائیل برای دفاع از غیرنظامیان در برابر حملات راکتی.
دستکاری روایت و تاکتیکهای زبانی
برای درک اقدامات تاریخی برای کنترل روایتها پیرامون «درگیری عربها و اسرائیل» باید ابتدا به نبود هیچ تعریف روشن و مشخصی از طرفهای این درگیری پرداخت. این ابهام امکان دستکاری و انعطاف در تعریف مسأله را فراهم میکند؛ در نتیجه میتوان تشخیص داد که مجموعه محدودی از واژگان و اصطلاحات، گفتارهای پیرامون مسأله فلسطین را شکل میدهند.
رسانههای بزرگ بینالمللی و رهبران سیاسی به تدریج تصویر مقاومت در برابر اشغالگری را از چهارچوب تاریخی آن به عنوان یک درگیری عربی-اسرائیلی به یک درگیری فلسطینی-اسرائیلی تقلیل داده و حتی آن را بیشتر به یک رویارویی بین حماس/جهاد اسلامی فلسطین و اسرائیل محدود کردهاند. مطبوعات غربی و رسانههای بزرگ نیز ترجیح میدهند از اصطلاحاتی مانند «درگیری» به جای «تجاوز اسرائیل» استفاده کنند و سعی میکنند فلسطینیهای به قتل رسیده را به عنوان افرادی که «مردهاند» جا بزنند، نه به عنوان کسانی که توسط اسرائیل «کشته شدهاند».
این رویکرد تقلیلگرایانه پیچیدگیهای این منازعه را فروکاست میدهد، بر نقش اسرائیل تأکید میکند و در عین حال عاملیت طرف مقابل را به حداقل میرساند. علاوه بر این، اصطلاحاتِ بیش از حد معمول مانند «نزاع» جایگزین مفاهیم دقیقتر میشود و روایت را بیشتر از قبل سادهسازی میکند.
در راستای تصویرسازی همیشگی اسرائیل از خود به عنوان یک قربانی، این رژیم با استفاده از سلاح هولوکاست، همدردی را به خود جلب میکند و با قرار دادن خود در چنین موقعیتی و تأکید بر «حق مشروع برای دفاع از خود» حمایت جهانی را به دست میآورد.
اسرائیل و آمریکا نیز صهیونیسمستیزی را با یهودستیزی مترادف کردهاند و انتقاد از سیاستهای اسرائیل را با نفرت از یهودیان یکی میدانند. این درهمآمیختگی منجر شده افرادی مانند روسای دانشگاهها که از اسرائیل انتقاد میکنند با اتهام یهودستیزی روبهرو شوند و روایتی را تداوم بخشند که مخالفان فکری را خفه میکند.
رسانههای اسرائیلی از «اصطلاحات دلخراشی» مانند «خنثی شدن» برای توصیف کشتار مبارزان مقاومت در غزه و کرانه باختری استفاده میکنند. استفاده از این ادبیات تأثیر عاطفی نسبت به فلسطینیها را به حداقل میرساند، روایتی پاکسازی شده از وقایع ارائه میدهد و در عین حال از آنها انسانیتزدایی میکند.
نوشتن و مبارزه کردن
تشخیص این نکته بسیار مهم است که واژگانی که برای توصیف مسأله فلسطین و مقاومت در برابر اسرائیل در سراسر منطقه غرب آسیا استفاده میشوند، نقش مهمی در شکلدهی به روایتها و آگاهی جمعی ایفا میکنند. این میدانِ نبرد زبانی (که اغلب نادیده گرفته میشود) برای درک پویاییهای (دینامیک) جنگ کنونی و دیدن پیشزمینه رویدادها ضروری است.
به عنوان مثال پس از طوفان الاقصی اسرائیل به شکل استراتژیک از دستگاه پروپاگاندای خود [موسوم به حسبره Hasbara]خود برای تبلیغ یک روایت خاص استفاده کرد. این روایت ادعای اسرائیل درباره «حق دفاع از خود» را شامل میشود و اسرائیل را به عنوان یک قربانی بازنمایی و اقداماتش را توجیه میکرد.
علاوه بر این اسرائیل از افرادی که در اختیار حماس هستند با عنوان «گروگان» یاد میکند و نه «بازداشتی» یا «اسیر». این کلمه چنین معنایی را القا میکند که از آنها به عنوان سپر انسانی استفاده میشود و میتواند توجیهی برای انجام اعمال مرگبار باشد. برای آوارگی اجباری فلسطینیها در غزه با عباراتی همچون «تغییر موقعیت» یا «انتقال» استفاده شد که هدف از آن کم نشان دادن وخامت اوضاع است.
اسرائیل در ابتدا از اقدامات نظامی خود با عنوان «مانورهای زمینی» یاد میکرد تا پیامدهای رسانهای و حقوقیِ اقداماتش را کنترل کند، بااینحال اسرائیل بعدها تهاجم وحشیانه خود را «جنگ علیه ترور» معرفی میکرد تا حمایتهای بینالمللی را جلب کند. هدف از این معرفی نشان دادن حماس به عنوان یک سازمان تروریستی نظیر داعش بود تا احساسات غربیها را به خود جلب کرده و تصور وجود بیگناهان در غزه را بزداید.
همانطور که محور مقاومت بارها تکرار کرده، این جنگ در چندین جبهه و نه فقط در بُعد فیزیکی بلکه اساساً در میدان تبلیغات آنلاین در حال انجام است. بااینحال بر هم زدن عدم موازنهای که هماکنون در حوزه جنگ رسانهای وجود دارد، کار راحتی نیست. نبرد کلمات و افکار، نبردی ضروری برای جنبشهای مقاومت فلسطین و صداهای طرفدار فلسطین است. اکنون که اسرائیل زشتترین چهره صهیونیسم را در غزه آشکار کرده، فرصت لازم برای واژگون کردن روایت به طور کامل به دست آمده است و افسانهی قربانی بودن اسرائیل باید برای همیشه از بین برود.
[1] The Israel Project's 2009 Global Language Dictionary