گرداب- دکتر فریدون عباسی دوانی همان دانشمند ایرانی است که از حادثه ترور صبح روز هشتم آبان ماه در میدان دانشگاه شهید بهشتی جان سالم به در برد، اما در غم از دست دادن یار دیرینش دکتر مجید شهریاری به سوگ نشست.
او اگر چه به قول خودش از قافله دو دوست نزدیکش، شهیدان علیمحمدی و شهریاری جدا افتاده، اما با روحیهای مضاعف در صدد است تا هر آنچه را با هم شروع کرده بودند ادامه دهد.
متن صحبتهای دکتر عباسی به این شرح است:
- من ورودی پیش از انقلاب در رشته فیزیک ـ بدون هیچ گونه گرایش علمی خاصی ـ بودم. البته در آن زمان اصولا این رشته در ایران دارای شاخه تخصصی نبود. پس از آن، وقوع انقلاب اسلامی و به دنبال آن انقلاب فرهنگی و جنگ، همه و همه باعث وقفه در تحصیل من شد. در ادامه و در بازگشایی دانشگاهها، رشته فیزیک دارای چند گرایش شد. از قضا دانشگاه شیراز که بنده در آنجا درس خواندهام، در آن زمان، گرایش هستهای را ارائه کردند و باید بگویم که گرایش دیگری ارائه نمیشد؛ بنابراین همه دوستانی که در آن زمان و در آن دانشگاه درس خواندند، به گونهای با درس فیزیک هستهای و فیزیک رآکتور و فیزیک بهداشت و... آشنا شدند.
ـ در ادامه جنگ، وارد مهندسی جنگ شدم و به جهاد سازندگی پیوستم ـ چون در آن هنگام جهاد به صورت سازمان یافتهتری در زمینه مهندسی جنگ فعالیت میکرد ـ و تجارب عملیاتی همچون راه سازی، خاکریز، زدن پل و... را از بزرگان شهید و شاهد فرا گرفتم. با توجه به این موضوعات، دیدگاه ما از آغاز این بود که اگر میخواهیم در بحث رآکتور وارد شویم، درست وارد شویم و چون ما با تلفیق کارهای اجرایی ـ علمی در برآوردن نیاز جنگ آشنا شده بودیم، یاد گرفتیم که چگونه به فعالیتهای تحقیقاتی مورد نیاز یک کار فنی ـ صنعتی نیز بپردازیم.
ـ آشنایی من با آقای شهریاری به سال ۱۳۷۳ بر میگردد. میتوان گفت که کاملا فعالیت در رشته فیزیک را برای مدتی کنار گذاشته بودم و در حال انجام کارهای صرفا اجرایی مانند مدیریت اجرایی حوزه دانشجویی بودم. ایشان از طریق یکی از همکلاسیهای دوره کارشناسی ارشدشان با خبر شده بود که من تا حدی روی نرمافزارهای محاسبات و شبیه سازی و اندازهگیری تابشهای هستهای کار کردهام.
خلاصه آغاز به کار کردیم و در کل دو یا سه جلسه اطلاعاتمان را ریختیم روی هم و به این ترتیب، توانستیم آن سیستمی را که من مدتها بود تنهایی روی آن کار کرده بودم و نتوانسته بودم آن را راهاندازی کنم و ایشان هم جداگانه و به تنهایی نتوانسته بودند این سیستم را راهبیاندازد، به سرانجام برسانیم. ایشان واقعا دانشجو و بسیار با انگیزه وارد این رشته شده بودند. بعدها متوجه شدم جوان بسیار تیزی است. شاگرد اول شریف بود و بسیار باهوش، مهندس الکترونیک بود و بعد کارشناسی مهندسی هستهای را در دانشگاه شریف خوانده بود و در رشته علوم و فنون هستهای در مقطع دکتری ادامه تحصیل میداد.
ـ سرانجام نزدیک به پنج سال پیش، کار مشترک ده ساله ما منجر به طراحی یک دوره کارشناسی ارشد به نام "کاربرد پرتوها" شد و با راهاندازی این رشته، دوره دکترای کاربرد پرتوها را نیز با یکدیگر طراحی و راهاندازی کردیم. در این اواخر با توجه به فعالیت خوب دیگر همکاران در زمینه انرژی هستهای که بیشتر به رآکتور مربوط میشود، ما کمتر در زمینه راکتور فعالیت میکردیم. نیاز جامعه در حال رشد را بررسی کردیم و دیدیم که باید پرتوها در زندگی مردم بیشتر کارآیی داشته باشند و برای همین این رشته را در دانشگاه شهید بهشتی راه اندازی کردیم.
ـ رابطه ما با آقای دکتر علیمحمدی اینگونه بود که پس از انقلاب و بازگشایی دانشگاه، درسهای بسیاری با هم داشتیم. هر چند که من سال بالاتر بودم ـ یک سال ـ ولی درسهای بسیاری با هم داشتیم. ایشان نیز با اینکه بخش فیزیک نظری را برای ادامه تحصیل در مقطع دکترا برگزیده بودند، با توجه به درسهای گرایشی که در دوره لیسانس خوانده بودیم، به مسائل هستهای به ویژه بحث ذرات این بخش علاقهمند شده بود.
ـ کمیته سزامی در ایران، در زمینه نظری نیاز به فیزیکدان قوی دارد. پیشتر استاد بزرگوار دکتر منصوری این مهم را عهدهدار بودند. دکتر علیمحمدی با توجه به تخصصش یکی از جایگزینهای مناسب بودند. چند سال پیش در ترکیب اعضاء کمیته سزامی تغییراتی داده شد. افراد مختلفی معرفی شده بودند. یکی از آنان دکتر علیمحمدی و دیگری دکتر شهریاری بود؛ شهریاری به دلیل پایه گذاری رشته کاربرد پرتوها در دانشگاهها معرفی شده بود و محور پروژه سزامی هم بحث کاربرد اشعه ایکس در زمینههای مواد و پزشکی و کاربردهای صنعتی است و باید گفت که این پروژه ایکس با شدت بالا تولید میکند و از علاقه مندیهای تحقیقاتی دکتر شهریاری بود.
ـ جالب است که هر دو استاد تمام، یا در آستانه استاد تمامی بودند؛ یعنی آقای دکتر علیمحمدی بسیار زود استاد شده بودند و آقای دکتر شهریاری نیز هم از اواخر سال ۸۷ استاد بودند ولی حکم استادی ایشان در سال ۸۹ صادر شد، چون هیئت ممیزه دانشگاه تشکیل نشده بود. ولی خب اگر کسی پرونده ایشان را میدید متوجه میشد که در بهمن ماه سال ۸۷ یعنی ده سال از دکترایشان گذشته، استاد تمام شدهاند و مشخصه هر دو نیز جالب است که هر دو از دبستان تا دکترا در داخل کشور درس خواندند و باز اینکه هر دو در مدت زمان کوتاهی استاد تمام شدند؛ یعنی در کمترین زمان.
ـ در جایی که اسرائیلیها هستند و میتوانند جهان اسلام را از نظر علمی مرعوب کنند؛ فلسفه حضور ما در جلسه سزامی و اردن این بود که به جهان اسلام کمک کنیم تا ایرانیان نشان دهند که میتوانند در میدانهای علمی عرض اندام کنند. افزون بر آن، اینکه فارغ التحصیلان درون کشور را به عنوان نمایندههای خود برگزیدیم که هر دو نیز استاد تمام بودند.
ـ این دو شهید بزرگوار دارای ویژگیهای مشترک بودند؛ یعنی هر دوی این عزیزان از جمله کسانی بودند که به نظام باور داشتند؛ علمی بودند و از درجه یکهای علمی کشور بودند؛ محصول راهاندازی و گسترش تحصیلات تکمیلی در درون کشور بودند؛ نظام ارتقای اعضای هیئت علمی را در کوتاهترین فاصلهها پشت سر گذارده بودند و هر کدام راهانداز یکی از جریانهای علمی در کشور بودند. دکتر شهریاری از بانیان انجمن هستهای ایران و در قوام آن بسیار فعال بودند.
ـ در زمانی که من دبیر انجمن هستهای ایران بودم، برخی از روی خیرخواهی اظهار میکردند که چون اسرائیلیها هم در آنجا هستند پس ما نباید در آنجا حضور داشته باشیم. ما با ارسال نامه به وزیر محترم وزارت علوم اعلام کردیم که به دلیل حضور اسرائیلیها در آن کمیته به عنوان یک عضو، تنها کشوری که در حال حاضر به عنوان یک کشور اسلامی میتواند عرض اندام علمی کند، ایران است و به این ترتیب، باید جلوی مرعوب کردن جهان اسلام را بگیریم، چرا که اینها میخواهند ما را در مسائل علمی بترسانند.
از آنجا که در ایران افراد مستعد بسیاری داریم باید برویم و در همان جا سدی بنا کنیم، چون دشمن در حال محروم کردن ما از حضور در بسیاری از مجامع علمی است؛ تحریم کالا میکند تا نیازهای اولیه تولید کالا به دست ما نرسد؛ از شرکت ما در کنفرانسها و دیگر مجامع جلوگیری میکند، جلوی مطرح شدن و چاپ مقالههای ایرانیان را در برخی مجلات میگیرند. اینها گزارشهایی بوده که ما داشتهایم به ویژه در مسائل هستهای.
ـ این را نیز خدمت شما عرض کنم که منافقین در کارهایی که برای دیگر سیستمهای جاسوسی انجام میدادند، برای اینکه به عنوان مخالف نشان دهند که حاوی اخبار هستند، نام من و شهریاری و دیگر اعضای هیئت مدیره هستهای که در مجله فیزیک چاپ شده بود را به عنوان خبر به رسانههای غربی میدادند که البته ما اخبار این افراد را دنبال کردیم و نتیجه این شد؛ این نامها در مجله و وزارت علوم و... همه جا هست. چیز عجیبی هم نیست و اصلا ما آن اسم را در سایت میزنیم تا ارزش اطلاعاتی کار آنان را پایین آوریم، چون آنان معمولا یک هفته پیش از نشستهای آژانس، مصاحبههای مطبوعاتی میکردند و جوسازی میکردند تا شورای حکام آژانس علیه ایران قطعنامه بدهد.
ـ یکی دیگر از نکاتی که خواستند جوسازی رسانهای کنند، این بود که بر حسب نیاز روز مواردی چون سانتریفیوژ و لیزر و... را به عنوان تخصص اینجانب اعلام کردند. در صورتی که هر آدم عاقلی آگاه است که یک نفر نمیتواند در چند رشته تخصص و توانائی کار عمیق داشته باشد.
ـ باید بگویم آنچه ما را در برابر خارجیها خطرناک نشان میدهد، این است که ما بسیار خطرناکتر از آنچه آنها میگویند، هستیم. ما خطر سلاح هستهای و پروژه سری برای کسی نداریم، چون اصلا چنین اعتقادی نداریم و نیازی هم به آن نداریم. همان گونه که رهبر کشور میفرمایند، تفکر ما این نیست که دنبال سلاحهای کشتار جمعی برویم. ما آدمهایی هستیم که دیدیم که سلاحهای کشتار جمعی در جبههها با آدمها چه میکند و حتی اگر آموزههای دینی را در نظر بگیریم، اجازه نداریم چنین کاری با نسل بشر و هم نوعان خود کنیم و این شعار نیست و حتی دیگران و خبرنگاران خارجیها هم که آمدند من این مورد را مطرح کردهام.
ـ همه ما تحصیلات درون کشوری داریم و کار تحقیقاتی ما با امکانات و وسایل داخلی بوده است و همه ما هم به نظام جمهوری اسلامی اعتقاد عجیب و غریبی داریم؛ سفت و محکمیم و به دنبال ارتقای نظامیم. سیاسی نیستیم که سنگ دیگران را به سینه بزنیم. ما بر این باوریم که مملکت باید از همه ابعاد قوی شود و اگر میخواهیم در دنیا زندگی کنیم و با آنها تعامل درست داشته باشیم، باید دستانمان پر باشد.
ـ با اینکه رشتهمان هستهای است، میگوییم دعوا سر فضاست؛ یعنی آنان شاید از برنامه موشکی ما خیلی هم ناراحت نباشند، چون به محض اینکه ما در هستهای کوتاه بیاییم به سراغ برنامه موشکی میآیند و میخواهند برد موشکها را محدود کنند، چون خودشان دارند، میخواهند دیگران نداشته باشند.
چرا؟ چون فضا، فرستادن ماهواره است. اینها اگر ابزار ماهواره را در دست داشته باشند، در آینده همه کشورها برده آنها خواهند بود، چون همه چیز در حال ماهوارهای شدن است. آن بحثهایی که درباره کنترل محیط زیست، پیدا کردن معادن و کارهای ارتباطی، بانکی و اقتصادی و.. هست همه چیز در حال بسته شدن بر پایه ماهواره است؛ بنابراین ما همیشه باید مستأجر ماهوارههای دیگران باشیم.
ـ هم اکنون دشمن یا مخالفان ما لولوی خود ساختهای میسازند به نام سلاح هستهای و سپس دیگران را از آن میترساند و به نام مقابله با سلاح کشتار جمعی یا فعالیتهای هستهای، ناجوانمردانه دست به ترور میزند و کسانی را ترور میکند که اگر اندکی به کارنامه و زندگی آنان نگاه کنیم میبینیم وقتی برای کارهای دیگر نداشتهاند و اساسا کسی که بخواهد پروژه سری و خاصی داشته باشد، این اندازه عقل دارد که آشکارا آن را انجام ندهد و متخصصان خود را معرفی نکند.
ـ با توجه به فضاهای موجود، پس از شهادت پروفسور علی محمدی تقریبا برای ما مسجل بود که سرویسهای بیگانه، به ویژه موساد و امآیسیکس مسئول مستقیم این ترورها هستند. البته از عوامل فریب خورده داخلی برای عملیاتی شدن آن بهره میبرند. آن روز ترور هم تنها تفاوت مورد من با مورد شهید شهریاری این بود که چون ایشان حواسش به مطالعه بود و راننده داشت آنطور که باید، سریع متوجه چسباندن بمب نشده بود، ولی من چون خودم رانندگی میکردم سریعا متوجه شدم و توانستم واکنش مناسب نشان دهم و البته شکی نیست که هم شهریاری و هم علیمحمدی لیاقت شهادت داشتند ولی من...
ـ به هر حال من در این فرصت میخواهم استفاده کنم و از تلاشهای مستمر و پیگیر نیروهای اطلاعاتی ـ امنیتی و همچنین پلیس و دستگاه قضائی نهایت تشکر را داشته باشم که واقعا با تمام توان و در نهایت اخلاص و با بهره گیری از تمام امکانات موجود، هم در امر پیشگیری و هم در امر پیگیری تلاش فراوان داشتهاند و دشمنان این ملت نیز باید بدانند که ما با حذف فیزیکی فرزندان این آب و خاک، به هیچ وجه نخواهند توانست در مسیر رو به جلوی این ملت در تمام حوزهها خللی وارد کنند.
منبع:
تابناک