گرداب- ویژگی "بیحدی"، جوهره روح آدمی است. انسان، پیوسته عصیان، اعتراض و شورشی درونی علیه همه محدودههای تنگی که جهان مادی برای تفکرات، کنشها، خلاقیتها و لذتهای او تحمیل میکند، داشته است.
خلق جهان مجازی، یکی از بازتابهای این عصیان و این شورش است. جهانی که با ویژگی بیحدی ذات روحی انسان، همسویی افزونتری دارد. با اینهمه، جهان مجازی هم به هر حال یک جهان بشری است که نمیتوان ارزشهایش را سرشت آن دانست. نه الهی محض است و نه یکسره شیطانی. جهان مجازی، اگرچه نهایتا ساخته ویژگی بیانتهای روح آدمی است، اما ادامه همه تفکرات، کنشها، خلاقیتها، هوسها و لذتهای بشری او نیز هست. این ما هستیم که به این جهان، موجودیت، هویت و ارزش میدهیم مشروط بر آنکه منفعل نباشیم تا آنجا که این جهان بر سراپای موجودیت و هویت ما عبور کند، بلکه این ما باشیم که بهواسطه آن، تا مرزهای آرمانی خود عروج میکنیم، آن را در همان زوایایی گسترش دهیم که با آرمان انسانی و اعتقادی ما همخوانی دارد. فراموش نکنیم که
این جهان، برای گسترش، در انتظار ما نمیماند. اگر با آن عبور نکنیم، بر ما عبور میکند.
مقدمه
هر چند تاریخ تعاملات، رقابتها و منازعات بشری، دربردارنده صحنههای فراوانی است که بشر در آن از روشهای غیرزورمدار برای فعلیت بخشیدن به مجموعه امکانات و بافتهای ارتباطی، فرهنگی، اقتصادی و نظامیاش، با هدف افزایش قدرت و نفوذ خود، استفاده کرده، اما در دهههای اخیر، کفه استفاده از این روشها که در اصطلاح امروزی آن به روشهای نرم در پارادایم تعامل (صلحآمیز یا ستیزه گرانه) معروف است، پیوسته سنگینتر شده و بنابر شواهد قطعی، این روشها در آینده نزدیک به نقطه اتکای اصلی بشر در فرایند کسب حداکثر قدرت و منفعت با حداقل هزینه، تبدیل میشود.
پیدایش جهان مجازی
یکی از ابزارهای قدرت نرم۱، که هم ظرفیت تولید قدرت (نفوذ) و هم پتانسیل ایجاد خطر و تهدید برای حاکمیت ملی و فرهنگ جوامع را دارد، جهان مجازی۲ و حوزه سایبر با انواع پدیدههای رسانهای و غیررسانهای آن است.
فضای مجازی، یک فضای نامرئی است که از بیشمار ذخیرههای الکترونیکی اطلاعاتی که در شبکهای فعال، سیال و نوشونده حضور دارند، شکل گرفته است. شما هنگامی که رایانه خود را روشن میکنید، یک ذخیره (فضای) منفرد از اطلاعات را فعال کردهاید و هنگامی که به شبکه اینترنت متصل میشوید، یک فضای بیانتهای اطلاعاتی جلوی شما گشوده میشود و اکنون شما امکان سیر و سفر در یک فضای نامحدود را دارید: لطفا پرواز کنید! اما مقصدتان!؟
مرزهای جهان مجازی
این شبکه اطلاعاتی، نقطه آغاز شکلگیری جهان مجازی است، اما انتهای آن نیست. این جهان صرفا یک انبار یا آرشیو یا بانک اطلاعات نیست، بلکه بهسرعت تمامی پدیدهها و خصوصیات جهان واقعی را در خود میسازد. واقعیت این است که هیچکس نمیتواند پیشبینی کند انتهای جهان مجازی، در قیاس با واقعیتهای جهان مادی، چه و چگونه خواهد بود. این جهان پیوسته در حال گسترش است و برای گستره امپراتوری آن هم نمیتوان مرزی را ترسیم کرد.
زندگی واقعی و جهان مجازی
افراد بشر در همه جای این کره خاکی، سالهاست که آگاهانه و ناآگاهانه هر یک به نسبتی پای به این جهان مجازی گذاشتهاند و فرایند اسباب کشی از جهان واقعی به جهان مجازی همچنان ادامه مییابد. اگر تا دو دهه قبل ناچار بودید برای پست کردن نامه خود، برای عزیزتان در شهر و دیاری دیگر، به دفتر پست مراجعه کنید، اکنون دیگر سالهاست که مجبور به این کار نیستید. از پشت میز کار خودتان این کار را با صرف تنها چند دقیقه زمان، انجام میدهید ضمن آنکه پستچیهای فضای مجازی، تقریبا بلافاصله پیام شما را به عزیزتان خواهند رساند.
حال میتوانید بسیاری از دیگر نیازها و پدیدههای دنیای واقعی را در جهان مجازی جستوجو کنید: بانک، دانشگاه، فروشگاه، اداره و دفتر کار، سینما، تئاتر، رادیو، تلویزیون، روزنامه، مجله، انجمن و دهها نهاد دیگر دنیای واقعی که قرینههای آنها در دنیای مجازی ساخته شده است.
همچنین شما میتوانید فهرستی از انواع فعالیتهای بشر در دنیای واقعی، انواع نیازها، انواع کنشها و اعمال او در دنیای واقعی را تهیه کنید و به دنبال پیدا کردن قرینههای هر یک از آنها در دنیای مجازی باشید. شگفتانگیزتر اینکه شما میتوانید، نسخه شخصی هر یک از این نهادها را در فضای مجازی خاص خود داشته باشید و به هریک از نیازهای خود، به روشی کاملا شخصی و آنطور که سلیقه، پسند، اعتقادات، ارزشها، هوسها و احساسات شما اقتضا میکند، پاسخ دهید و نیز هر یک از فعالیتهای خود در دنیای واقعی را به شکلی دلخواهتر در دنیای مجازی دنبال کنید.
میخواهید آموزش ببینید، آموزش بدهید، روزنامه و مجله منتشر کنید، یک سازمان، باشگاه یا انجمن تأسیس کنید، بهدنبال هم صحبتی آشنا یا ناشناخته میگردید، میخواهید کار بانکی انجام دهید، خرید و فروش و تجارت کنید (و…) این هدفها را میتوانید از طریق رایانه خود، در فضایی که کمترین میزان مصرف از انرژی زمانی و بدنی را میطلبد، تأمین کنید. مضافا اینکه در این جهان، دیگر از محدودیتهای فیزیکی و مکانی نیز خبری نیست.
هر مقدار از اطلاعات را میتوانید در بانک مجازی خود ذخیره کنید، هر تعداد اتاق را میتوانید در خانه و سازمان مجازی خود ایجاد کنید، هر تعداد صفحه را میتوانید در روزنامه و مجله شخصی خود منتشر کنید. در این جهان، محدودیتها بهسرعت محو میشوند. محدودیت دسترسی، محدودیت حضور، محدودیت ذخیرهسازی، محدودیت تعامل، محدودیت انتقال و در یک کلام محدودیت ارتباطات.
جهان مجازی؛ یک بیانتهای کاملا شخصی
امروزه صفحات شخصی یکی از جذابیتهای دنیای مجازی بهحساب میآیند و از هماکنون شخصی شدن پدیدههایی آغاز شده است که تا همین سه دهه قبل، تصور آن را هم باید در رمانهایی تخیلی چون رمانهای ویلیام گیبسون جستوجو میکردیم: قبل از این نسخه مجازی وبلاگ، روزنامه و مجله شخصی شما، تقریبا بدون هزینه در تمام نقاط جهان منتشر شده است و بهزودی شما میتوانید کانال تلویزیونی کاملا شخصیتان را از اتاق کارتان در معرض تماشای جهانیان قراردهید. بهزودی محدویتهای قانونی، فنآوری، مالی و مکانی برای ایجاد تلویزیونهای مجازی از میان برداشته خواهد شد و میتوانید تصور کنید که فرزند شما در اتاق خودش، مالک یک کانال تلویزیونی شخصی برای همه جهان است.
در کشورهای توسعهیافته، سرعت انتقال دادهها در شبکه وب به حدی رسیده است که مشاهده یک فیلم (مثلا در اروپا) از پایگاهی مجازی در آمریکا، از حیث سرعت و شفافیت، همچون مشاهده فیلم بر روی صفحه تلویزیون است. جهان مجازی از حیث شخصی شدن پدیدهها نیز محدودیتی نخواهد داشت.
رقابت بر سر تصرف فضاها در جهان مجازی
از همه اینها که بگذریم به یک رقابت باز و بدون محدودیت در تصاحب حجم بیشتری از فضاهای این جهان مجازی میرسیم؛ شما میتوانید هر مساحتی از فضای این جهان مجازی را به تصرف خود درآورید، اما هوشیار باشید که فضای تحت تسلط شما ممکن است یک بیابان باشد، یک سرزمین متروکه بدون ساکن و مسافر باشد، جای سرد یا بیش از حد داغ و سوزان باشد، لمیزرع باشد یا اینکه سرسبز، پرجاذبه، پرجمعیت، حاصل خیز و سرشار از چشمهساران، با نسیمی زندگی بخش و نشاط آور باشد. اینها همه به خود شما بستگی دارد به اینکه چه برنامهای برای ساختن منطقه، شهر، کشور یا جهان خود در درون این فضای بیانتهای مجازی دارید.
اینکه چه میزان آمادگی، ظرفیت و سرمایه محتوایی، ارزشی، اطلاعاتی و برنامهریزی برای ساختن تمدنی باشکوه در این جهان مجازی دارید. بسیاری از فضاهایی که در این جهان ساخته میشوند، بیابانهایی تاریک و گمراه کننده هستند که مسافران خود را آشفته، پریشان و بیمار میکنند. تصرف صرف فضاها در این جهان مجازی چندان کارساز نیست، مهم ساختن مدنیت و تمدنی انسانی، باشکوه و الهام بخش در این فضای مجازی است. پدیدارهای کنونی جهان مجازی، بسیار شبیه سازندگان آن هستند. آنها ادامه هویت و شخصیت آفرینندگانشان هستند.
آیا همهچیز اینهمه درخشان و باشکوه است؟
تا اینجا همهچیز بهنظر باشکوه و جذاب میآید اما این، همه چهرههای جهان مجازی نیست. همانطور که محدودیتی برای شخصی شدن پدیدههای جهان مجازی وجود ندارد، در اساس نمیتوان تضمین کرد که دیگر محدودهای بهنام محدوده شخصی، خلوت خانوادگی و حریم درونی هم وجود داشته باشد. این یکی از بروزهای بالقوه شیطانی جهان مجازی است. از این گذشته، به همان میزان که هر فرد میتواند ارزشها، الگوها، کردارها و هوسهای شخصیاش را بدون محدودیتی در فضای مجازی انتشار دهد، به همان میزان نیز در معرض تهاجم ارزشها و الگوهای ناخواستهای است که چه بسا، دشمنیای بنیادین با ارزشهای انسانی و آسمانی دارند.
به همان میزان که فضای مجازی امکان نزدیکتر شدن شما به کسانی در آن سوی اقیانوسها را فراهم میکند، زمینه دورشدن اعضای یک خانواده و یک نهاد اجتماعی از یکدیگر را در پی دارد. به همان اندازه که انسانها، مجازا به هم نزدیک میشوند، ممکن است در واقعیت از یکدیگر فاصله بگیرند و همانطور که از درون خانه خود، به آسانی به افراد و پدیدههایی در آنسوی اقیانوسها نزدیک میشوید، از پدر، مادر، همسر و فرزندان خود در درون خانه کوچکتان دور میشوید. هرچه ارتباط مجازی قدرت میگیرد، ارتباط واقعی بیشتر به مخاطره میافتد.
از این گذشته، به همان میزان که برای عبور از مرزهای جهان مجازی، نیازمند داشتن شناسنامه و گذرنامه نیستید، دیگرانی بدون هویت میتوانند به درونیترین حریمهای شخصی شما حملهور شوند. به همین دلیل است که اکنون از یک سو امنیت فضاهای مجازی، بزرگترین چالش در مدیریت مسئولانه این فضاهاست و از طرف دیگر حتی لیبرالیترین جوامع و حاکمیتهای جهان در غرب و شرق نیز نگران مسخ و نابودی ارزشهایی پایهای هستند که در نبود آنها اساس ساختاری جوامع انسانی، بلکه اصل ارزش انسان بودن، در معرض انهدام قرار خواهد گرفت.
فضای مجازی به همان اندازه که به شما امکان میدهد که شخصیت، هویت، خاستگاه و رویکردهای رفتاری خود را به دیگران بشناسید، دایره وجودی شما را در معرض چندگانگی شخصیت، بیهویتی، بیریشگی و الگوهای رفتاری پریشان قرار خواهد داد.
آیا همهچیز اینهمه هراسآور است؟
اما این همه بستگی به این دارد که شما جهان مجازی را بهکار بگیرید یا بمانید تا جهان مجازی شما را بهکار گیرد، شما جهان مجازی را شکل دهید یا بمانید تا جهان مجازی شما را شکل دهد، شما این جهان را گسترش دهید یا این جهان همچون ابری تیره و طوفانی سیاه و خاکآلود، بر شما گسترده شود، بستگی دارد به اینکه شما محتوا، ارزشها و کاربردهای این جهان را مشخص کنید یا او ارزشها، محتوا و کاربریهای شما را تعیین کند، شما با جهان مجازی بهسوی آرمانها و ارزشهای خود حرکت کنید یا او بر شما عبور کند و در یک کلام، شما برای او برنامه داشته باشید یا او شما را برنامهریزی کند.
این فلسفه اصلی همه دغدغهها برای انجام مطالعات، بررسیها و کندوکاوهای جاری برای ایران مجازی است. در این نوشته، ابتدا اشارهای به سابقه شکلگیری فضای مجازی در ایران خواهیم داشت و بهعنوان زمینه بحث، نگاهی میافکنیم به نمایشگاه رسانههای مجازی که آبانماه سال جاری، برای دومین سال پیاپی در تهران برگزار شد. پس از آن وضعیت کنونی فضاهای مجازی در کشور، مورد اشاره قرار خواهد گرفت و در نهایت به اصلیترین پرسشهای مرتبط با آینده خواهیم پرداخت. امید است در آیندهای نزدیک، شاهد فعال شدن همه ظرفیتهای فکری و خبرگی کشور برای تحقق مدیریت مبتکرانه جهان مجازی و جایگاه ایران مجازی در آن باشیم. انشاءالله.
ایران مجازی: گذشته، حال، آینده
اصلیترین نسبت پدیدارهای دنیای مدرن با کشورهای جهان سوم، شاید این است که این پدیدارها – از هر نوع که باشند چه صنعتی و فنآورانه، چه اجتماعی و فرهنگی، چه اقتصادی و جز آن – در این کشورها اتفاق میافتند. بارهایی هستند که بر دوش این جوامع نهاده میشوند، پیش و بیش از آنکه این کشورها کم و کیف اینبارها را مشخص کنند یا بتوانند شانههای خود را برای برداشتن آن بارها آماده کنند یا حتی بتوانند حجم و گستره اینبارها را متناسب با توان خود، دستکاری کنند.
این وضعیت را بهگونه دیگری نیز میتوان تصویر کرد: پدیدارهای صنعتی، اجتماعی و اقتصادی عصر مدرن، بههمان اندازه که برای جوامع آفرینندهشان، بهعنوان ابزارها و حاملهایی کارآ، برای عبور کردن از مرزهای توسعه و پیشرفت، ایفای نقش میکنند، برای کشورهای جهان سوم، همچون ماشینهای کور و بیرحمی هستند که از روی این جوامع عبور میکنند و آنچه از این جوامع پس از عبور چرخهای این هیولاهای ناخوانده باقی میماند، هویت و وضعیتی بلاتکلیف، آشفته و بیمارگونه است.
صرفنظر از انواع بررسیها و پژوهشهایی که میتواند از زوایای مختلف در این موضوع صورت گیرد، از یک منظر خاص، این آموزه میتواند یک نگاه متفاوت را در بررسیهای تاریخی شکلگیری هویت جوامع و ساخته شدن آنان به شکلی که امروز هستند، پیش نهد. از این زاویه، کشور ما بهطور تاریخی شاهد دورههایی بوده است که در آن، رخدادها و پدیدارهای اجتماعی، فرهنگی، زبانی، اقتصادی و نظامی بر پیکره و نیز هویت جامعه و سرزمین ایران رخ داده است.
هر چند از زاویهای دیگر، این یک واقعیت قابل اعتنا و افتخار است که ایرانیان پس از عبور هر طوفانی، توانستهاند بهتدریج بر ماهیت آنها اثرگذارند (بررسی نمونههایی چون حمله مغول، حمله ترکها، ازبکها، افاغنه در دورههای دورتر، همچنین هجومهای صنعتی، فرهنگی و نظامی پرتقالیها، انگلیسیها، روسها و بهطور کلی غربیها در دورانهای اخیر – و تأثیرات متقابلی که جامعه و فرهنگ ایرانی بر آنها داشته است، بسیار روشنگر و الهامبخش است)، اما با تلخی باید پذیرفت که گویی این یک الگوی نهادینه شده در ذات جامعه ایرانی است که در بسیاری از موارد، آنقدر به انتظار و انفعال مینشسته تا پدیدهها و رویدادهای مختلف، بر سر او فرود آمده از او عبور کند و سپس در تکاپوی جبران ضایعات و خسارتها برآید.
اثرات تهنشین شده تکرار این الگو را میتوان در زبان (حجم بسیار غیرطبیعی طبقاتی از واژگان و عبارات بیگانه را که هر یک در یکی از این دورهها بر زبان بومی ایران تحمیل شده است، از این زاویه مدنظر قرار دهید)، رفتار میان فردی و مناسبات اجتماعی، جوهره وجدانی جامعه، نظمپذیری (بهتر است بگوییم نظمناپذیری)، مسئولیتشناسی (مسئولیتناشناسی) و دیگر خرده فرهنگها و خرده رفتارهایی مشاهده کرد که همچون تکههای ناشکل استخوان بر لای زخمهای کهنه این جامعه باقی مانده و پیوسته به تولید نارسایی در بدنه جامعه ما ادامه میدهد.
در تاریخ معاصر ایران نیز میتوان مصادیقی از تکرار این الگو را مورد به مورد بررسی و مطالعه کرد. همچنین از این زاویه میتوان جوانب مختلف وضعیت جامعه ایرانی و حاکمیتهای آن تا پیروزی انقلاب اسلامی ایران، همچنین مدیریت، سیاست، اقتصاد، صنعت، شهرنشینی، روابط منطقهای و بینالمللی را در معرض مطالعات همزمانی (و توصیفی) قرار داد.
با توجه به آنچه گفته شد، واقعیت این است که در دو دهه گذشته، پدیدههای جهان مجازی (چه خوب و چه بد)، در چنین بافت و الگویی آرام آرام بر جامعه ما بار شده و به نسبتی و تاحدودی، بر آن عبور کردهاند.۳ این در حالی است که در جامعهای چون ایران با آنهمه ذخایر اندیشهورز، این آرمان دوردستی نیست که انتظار داشته باشیم، شرایط حال و امواج پیشرو بهخوبی ارزیابی و شناسایی شده و پیش از آنکه در هر مرحله، مجال از دست رود، راهبردی خردمندانه بههمراه برنامههایی ابتکاری آنهم در بستری از اجماع عمومی نخبگان و مدیران جامعه فراهم آید تا هنگامی که امواج پدیدارهای جدید فنآوری و فرهنگی به مرزهای ما میرسد، با تکلیفی روشن و برنامهای آیندهنگر به استقبال این امواج رفته آنها را بهکار گیریم. پیش و بیش از آنکه این امواج، صحنه جامعه را درنوردیده و بیمحابا بر ارزشها و سرمایههای مادی و معنوی ما بتازند. این آموزه، جوهره اصلی گزارش کنونی را شکل میدهد.
آینده جهان مجازی و راهکار پیشنهادی
همین الگو در ظهور و گسترش اینترنت و فضای مجازی در کشور ما تکرار شد. در وهله اول، این ما نبودیم که مجهز به توانایی تحلیل و پیشبینی، با آمادگی و برنامه ابتکاری، به انتخاب جنبههای مختلف فنآورانه، فرهنگی، اجتماعی و علمی شبکه اینترنت و جهان مجازی پرداخته و در موقعیتی مسلط و بهکارگیرانه به وارد کردن این فنآوری به کشور و جامعه خود اقدام کرده باشیم، بلکه در مجموع، امواج این پدیده بود که ما را انتخاب کرد، بر ما حضور یافت و در مجموع خود این پدیده بود که ماهیت و چند و چون شرایط جدید را رقم زد.
بنابراین، در حال حاضر، پرسش حیاتی و محوری، این نیست که آیا این پدیدهها باید باشند یا نباشند. این نوعی خودفریبی است، چرا که این پدیدهها، برای حضور خود در هیچ محیطی منتظر مجوز و اجازه و قانون نمیشوند. پدیدهای چون اینترنت نیز قبل از این در کشور ما هم حضور یافته و جهان مجازی نیز غالبا به روشی خودمختارانه، به تعریف کم وکیف و ارزشهای خود در جامعه ایرانی پرداخته است و در آینده نیز به گسترش و تعمیق و تسهیل حضور خود ادامه خواهد داد.
پرسش اصلی این است که پژوهشگرانه مشخص کنیم که تا چه میزان، پدیدههای مورد نظر، بر ما عبور کردهاند و به چه میزان از آنها برای عبور به مرزهای تازهتر توسعه بهره بردهایم. تا چه میزان برای آنها برنامه داشتهایم و تا چه میزان، ما را برنامهریزی کردهاند. تا چه میزان آنها را بهکار گرفتهایم و چه مقدار ما را بهکار گرفتهاند. تا چه میزان توانستهایم ارزشها و اعتقادات و سنن خود را از طریق آنها اشاعه دهیم و تا چه میزان رگههای ارزشی و اعتقادی بیگانه را در پیکره جامعه ایرانی دوانیدهاند.
این کندوکاوهاست که زمینهای مناسب را فراهم میآورد تا بتوانیم به هر میزان که ممکن است موقعیت انفعالی یا نیمه منفعل کنونی را به موقعیتی ابتکاریتر و برنامهایتر تغییر دهیم و قبل از آن به راهبرد، راهکار، برنامه و اجماعی ملی برای آرمان مجازی خود دست یابیم و نهایتا به این سوال پاسخ دهیم که چشمانداز (برای مثال ۱۴۰۴) ایران مجازی چه و چگونه است و کدام برنامهها میتوانند ما را به این آرمان نزدیکتر کنند.
دکتر محمدحسن جعفری سهامیه
پینوشتها
۱- قدرت نرم، اصطلاحی است که در نظریههای روابط بینالملل بهکار میرود و منظور از آن تشریح توانایی یک حاکمیت یا سازمان (مثلا یک دولت) است برای نفوذ غیرمستقیم بر رفتار یا منافع دیگر حاکمیتها یا سازمانها از مسیر ابزارها، بافتها یا امکانات فرهنگی، اعتقادی یا حتی اقتصادی و نظامی. این اصطلاح نخستینبار در دهه ۱۹۹۰ از سوی جوزف نای استاد دانشگاه هاروارد در کتاب "جوهره دگرگون شونده قدرت آمریکا" مورداستفاده قرار گرفت.
۲- اصطلاح فضای مجازی برای نخستینبار از سوی ویلیام گیبسون wiliam gibson – نویسنده کانادایی رمانهای علمی تخیلی – در سال ۱۹۸۲ مورد استفاده قرار گرفت. فضای مجازی برای گیبسون فضایی تخیلی است که از اتصال رایانههایی پدید آمده که تمامی انسانها، ماشینها و منابع اطلاعاتی در جهان را به هم مرتبط کرده است. این معنا، تقریبا مشابه همان برداشتی است که ما امروزه از اصطلاح فضای مجازی داریم.
۳- مطالعه ظهور و بروز پدیدههایی فنآورانه – فرهنگی چون فکس، ویدئو و ماهواره در دهههای اخیر، میزان قدرت پیشبینی و برنامهریزی نخبگی و همچنین چند و چون واکنشهای مدیریتی و حاکمیتی به این پدیدهها، از این زاویه میتواند نکات آموزندهای را در آفرینش راهبردها و برنامههای ابتکاری برای دیگر امواج فنآورانه – فرهنگی همچون اینترنت در جامعه ایرانی در بر داشته باشد.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی عملیات روانی و جنگ نرم