میرحسین موسوی دریافت کمک مالی از محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین را تکذیب کرد.
به گزارش
گرداب، شبکه الجزیره اخیراً در کنار انتشار اسناد خیانت "محمود عباس" به مردم فلسطین و خوش خدمتیهای وی به رژیم صهیونیستی، از تلاش نامبرده برای تامین کمک ۵۰ میلیون دلاری به موسوی و دیگر مخالفان جمهوری اسلامی جهت انجام فعالیتهای رسانهای و راه اندازی رادیو خبر داده بود.
الجزیره در این گزارش مستند فاش کرد: «"صائب عریقات" از مقامات ارشد تشکیلات خودگردان در دیدار خود با جرج میچل، فرستاده ویژه اوباما به خاورمیانه (اکتبر ۲۰۰۹-مهرماه ۱۳۸۸) به وی میگوید
محمود عباس یک تاجر را متقاعد کرده تا کمک ۵۰ میلیون دلاری در اختیار موسوی و دیگر مخالفان جمهوری اسلامی برای کارهای رسانهای قرار دهد. عریقات این اقدام ابومازن را نشانه پشتیبانی مقامات فلسطینی از اهداف استراتژیک آمریکا در منطقه خاورمیانه عنوان کرده و آن را نمونهای از مقابله با نقش ایران در حمایت از حزبالله و حماس دانسته است.»
عریقات عین این گزارش را به "جیمز جونز"، مشاور امنیت ملی آمریکا هم ارائه کرده و از متقاعد شدن تاجر مزبور برای پرداخت کمک ۵۰ میلیون دلاری خبر میدهد.
موسوی در واکنش به خبر الجزیره به تکذیب دریافت مبلغ مذکور پرداخت و با بیان اینکه «امروز کوس رسوایی ابومازن بر سر هر کوی و برزن زده شده»، دریافت هر گونه و هر مقدار استفاده از کمکهای بیگانگان را تکذیب کرد.
این تکذیب در حالی است که
اولاً "محمود عباس"، جزء حامیان فتنه سبز به شمار میرود و همان طور که موسوی وی را مزدور رژیم صهیونیستی شمرده، کسانی چون نتانیاهو هم فتنه سبز را سرمایه بزرگ اسرائیل توصیف کردهاند.
دوم آنکه میلیاردها دلار بودجهای که رژیمهایی نظیر رژیم آمریکا صرف براندازی نرم و جنگ رسانهای علیه جمهوری اسلامی کردند تماماً در فتنه سبز در خدمت حمایت از بازیگران نقش اصلی این فتنه نظیر موسوی بود.
رسانههایی چون صدای آمریکا، رادیو فردا و گویانیوز، در کنار انبوهی از رسانههای راه اندازی شده غربی برای براندازی در ایران (فیس بوک، توییتر، بالاترین، بیبیسی فارسی، رادیو زمانه، روز آن لاین و دهها سایت و شبکه از این دست) به طور مطلق در خدمت ترویج و تحریک به آشوبگری مورد نظر امثال موسوی قرار داشتند و رقم ۵۰ میلیون دلار در برابر سرجمع تمام این مخارج و مخارج مشابه تر و خشک کردن گروهکهای فعال در فتنه سبز، اصلاً رقمی محسوب نمیشود.
آیا آقای موسوی میتواند آنتن شدن بیبیسی و رادیو فردا و صدای آمریکا و بالاترین و... برای جریان نفاق جدید (شبه اصلاح طلبان برانداز) را انکار کند؛ یا مصاحبههای مکرر رسانههایی نظیر بیبیسی و صدای آمریکا و مشابهان آنها با مشاوران و حامیان درجه اول موسوی (کسانی چون زهرا رهنورد) را انکار کند و در روز روشن دروغی به این بزرگی بگوید که هر گونه و هر مقدار استفاده از کمکهای بیگانگان را تکذیب میکنم؟!
آیا این حکایت همان کسی نیست که هر روز چند گرم مواد مخدر مصرف میکرد و با این همه شکر میکرد که معتاد نشده است؟! حمایت علنی و با ذکر نام مشخص موسوی از سوی سران جبهه استکبار (کسانی چون اوباما، کلینتون، شیمون پرز و نتانیاهو) حمایت بیگانه محسوب نمیشود؟ تصویب قطعنامه تحریم به درخواست فتنه گران علیه ملت ایران چطور؟ اینکه کسانی چون اوباما بگویند مقاومت و شجاعت امثال موسوی برای ما ستایش برانگیز و الهام بخش است (که در بحبوحه هیجان زدگی ائمه کفر ابراز شد) غیر از حمایت علنی بیگانگان است؟ اینکه وزیر خارجه آمریکا به شبکه توییتر دستور دهد به خاطر حساسیت شرایط در ایران و فعالیت فتنه سبز، تعمیرات خود را به زمان دیگری موکول کند، جز به معنای نشان شدگی فتنه گران است؟
سوم، همان گونه که
فتنه گران حامی موسوی روز قدس شعار نه غزه نه لبنان سر میدادند و روی پسوند اسلامی در شعار جمهوری اسلامی خط میکشیدند،
محمود عباس هم از جلادان صهیونیست میخواست مقاومت غزه را درهم بکوبد و در جریان جنایت ۲۲ روزه علیه مردم مظلوم غزه همان جا ایستاده بود که جریان فتنهگر حامی موسوی ایستاده بودند. آیا آقای موسوی در جریان آن وحشیگری ۲۲روزه یک خط علیه جنایات اسرائیل سخن گفت؟! معلوم است که یکی مثل ابومازن، کسانی با مختصات موسوی را که حمایت اصولی جمهوری اسلامی-برآمده از خط امام خمینی
(ره) را ماجراجویی توصیف کردند، بپسندد.
و
چهارم اینکه آقای موسوی ۲۱آذرماه گذشته بر سر اسناد ویکی لیکس قسم یاد میکرد و میگفت: «اسناد منتشره در ویکی لیکس، وضعیت شکننده ما را در منطقه نشان میدهد» یا «سندهای ویکی لیکس بسیار جالب توجه بود آنجا که تقلب در انتخابات ایران را تایید میکند.» چطور شد بازی ویکی لیکس تا این حد آقای موسوی را سر ذوق و شوق و استناد میآورد، اما اسناد شبکه الجزیره که حتی سران تشکیلات خودگردان مجبور به تایید آن شدهاند، مورد انکار قرار میگیرد؟ آیا این یک بام و دو هوا نیست؟
از چند حال خارج نیست: ۱-یا ابومازن آن ۵۰ میلیون دلار را به باند حامی موسوی تحویل داده و او دانسته انکار میکند. ۲-آن پول پرداخت شده و از سوی برخی عناصر فرصت طلب فعال در فتنه بالا کشیده شده بیآنکه به موسوی برسد. ۳- پولها نهایتا پرداخت نشده، هر چند که هماهنگی ابومازن در این زمینه قطعی است.
اما هر کدام از این احتمالها را در نظر بگیریم، هیچ تردیدی در همسویی فتنه سبز -که موسوی به خاطر لجاجت و تفرعنش، خود را قربانی آن کرد- با رژیم صهیونیستی و آمریکا و جریان خیانت به ملتهای مسلمان منطقه وجود ندارد و او نمیتواند اسناد این خیانت را که میتوان تبدیل به دایره المعارف کرد، انکار کند مگر اینکه به سیاق "مردمان خداجو" توصیف کردن محاربان حرمت شکن روز عاشورا، آمریکا و اسرائیل و انگلیس را "بیگانه" و انواع گروهکهای ضدانقلاب را "نامحرم" نداند، همچنان که وی در ماجرای تحریمهای مستکبران علیه ملت ایران نیز از مستکبران به عنوان "ملتهای دوست!" یاد کرده و متقابلا جمهوری اسلامی را به خاطر موضع ضد استکباری و عدالت خواهانه "ماجراجو" خوانده بود!
منبع:
کیهان