فیلترینگ وبلاگ‌‎های ارزشی چه زمانی متوقف می‎شود؟

تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱۳۸۹

از ابتدای سال ۱۳۸۹ هر از چندگاهی خبری از فیلتر شدن یکی از وبلاگ‌‎های ارزشی به گوش می‎رسید. حالا دیگر کسی تعجب نمی‎کند اگر مهمترین و جدی‌ترین وبلاگ‌‎های حزب‌اللهی، به تیغ فیلتر گرفتار شوند.

این موارد در حالی اتفاق می‎افتد که به اذعان بسیاری از مقامات رسمی، بخش عمد‎های از حوادث سال گذشته از اینترنت آغاز شد و جنگ اصلی علیه نظام از طریق شبکه‎‎های مجازی صورت گرفت. اما برخورد فیلترینگ با تک‌تیراندازان جبهه حزب‎الله در اینترنت، در این میان، وصله نچسبی به این پازل میدان نبرد است.

کامنت‌‎های دو سال پیش؛ علت فیلترینگ وبلاگ زهرا
وبلاگ زهرا از قدیمی‎ترین وبلاگ‌‎های فارسی در اینترنت است که با آدرس Zahra-hb.com در دسترس است. از ویژگی‌‎های مهم این وبلاگ که آن را در میان وبلاگ‌‎های فارسی شاخص کرده است، دخترانه‌نویسی و روزانه‌نویسی این وبلاگ است.

وبلاگ زهرا توانسته است در موقعیت‌‎های خاص، در فضای وبلاگستان سیاسی نقش‌آفرینی کند؛ مثلا در مقابل موج وبلاگی برهنه‌نویسی فمنیست‌‎ها، توانست با چند مطلب خود، آن موج را نقد کند، در حالی‎که در این جبهه کاملا تنها بود و هیچ وبلاگ حزب‌اللهی یا غیرحزب‌اللهی در مقابل آن جریان کار جدی نکردند.

در هفته گذشته برای سومین‎بار این وبلاگ فیلتر شد. آن‎چنان که زهرا نوشت، او را برای ادای توضیحات و دادن تعهد فراخوانده بودند. چند روز بعد وبلاگ زهرا آزاد شد. البته بی‌آن‎که او به جایی مراجعه کرده باشد. بازهم بی‌آن‎که کسی به افکار عمومی پاسخ دهد، وبلاگی فیلترشده، آزاد شد و… .

مجید بذرافکن در وبلاگ تأملات نوشته است که علت فیلترشدن وبلاگ زهرا، کامنت‌‎های یک مطلب منتشر شده در آن است که در سال ۱۳۸۶ منتشر شده است: «زهرا اچ‌بی، وبلاگی صورتی و دخترانه، که علی‎رغم شیوایی قلم و نوآورانه بودن نوشته‎هایش، متواضعانه و مؤمنانه هیچ‎گاه اسم و تصویرش را منتشر نکرد. علی‎رغم این‎که از قدرت و حوزه نفوذ بالایی در حوزه نت برخوردار بود و اجتماعی‌نویس بود و دفترچه خاطرات‌گو و با نگاه ظریف زنانه‎ای سپهر سیاست و فرهنگ و اقتصاد را نه فقط در ایران، بلکه در کل دنیا هم مورد توجه قرار می‎داد.»

آهستان؛ فیلتر برای تمام فصول
امید حسینی و وبلاگ آهستان هم داستان شنیدنی دارد. حتما کسی که اخبار وبلاگ‌‎ها را دنبال می‎‎کند، نام آهستان را شنیده است. این وبلاگ در سال گذشته، ششمین وبلاگ پربیننده دنیا، در سرویس وردپرس شناخته شد که افتخاری برای وبلاگستان فارسی بود. از طرف دیگر به‎عنوان مهمترین وبلاگ حزب‌اللهی، در مقابله با جریان فتنه و روشنگری درباره آن، بار‎ها از آن تقدیر شده است. این وبلاگ هم چندین بار فیلتر شده است.

اتفاقا این فیلتر شدن‎‎ها دقیقا زمانی صورت می‎‎گرفت که این وبلاگ مطالب جدی خود را منتشر می‎‎کرد. در یکی از این موارد، آهستان فیلمی را درباره وحشی‎گری‌‎های جنبش سبز در روز عاشورا و برهنه کردن یک بسیجی در خیابان منتشر کرد که فردای همان روز، آهستان فیلتر شد.

امید حسینی وبلاگ‌نویسی را سه ماه کنار گذاشت، اما بعد از سه ماه، به دعوت دوستان و ایجاد موج وبلاگ، برای نوشتن مجدد با آدرس جدید (ahestan.ir) به میدان آمد. البته دیگر به اندازه قبل دل و دماغ نوشتن نداشته و پست‎های جدید وبلاگش هم نظم در انتشار ندارند، به‎نظر می‎رسد امید حسینی با این فیلتر شدن‎های پی‎درپی کشته شده باشد!

وبلاگ‌نیوز ضدانقلاب می‎شود
از جمله وبلاگ‎های دیگری که فیلتر شد، سایت خبری وبلاگ نیوز بود. این سایت اولین پایگاه خبری تخصصی در زمینه وبلاگ بود که بدون اطلاع قبلی از دسترس خارج و مسدود شد.

البته به‎طور غیررسمی علت این فیلترینگ تبلیغ علیه نظام عنوان شد. در حالی‎که متنی که به استناد آن این اتهام متوجه وبلاگ نیوز شده بود، مطلب طنزی بود علیه یکی از سران فتنه! یک هفته از انتشار خبر فیلتر شدن وبلاگ‌نیوز نگذشته بود که این فیلترینگ از میان رفت. نهایتا هم معلوم نشد که چگونه کارگروه فیلترینگ؛ تصمیم به فیلتر کردن گرفت و چگونه نیز از آن عدول کرد اما دلخوری‎ها باقی ماند.

مدرسه ما تعطیل است
وبلاگ "مدرسه ما" از جمله وبلاگ‌‎های ارزشی و تأثیرگذار و پربیننده در سال‌‎های گذشته بوده، اما در اردیبهشت ۱۳۸۹ این وبلاگ مسدود و تمام آرشیو چند ساله آن هم از اینترنت حذف شد! وبلاگ مدرسه ما را چند نفر از فارغ‎التحصیلان مدرسه عالی شهید مطهری به‎روز می‎کردند. شناخته‎شده‎ترین نویسنده این وبلاگ مجتبی دانشطلب بود.

هر چند علت فیلتر شدن این وبلاگ هم به‎طور عمومی منتشر نشد، اما گفته می‎شد مطلبی در وبلاگ که در نقد شورای عالی انقلاب فرهنگی نوشته شده و عنوان "شورای انتحار فرهنگی" را بر این نهاد گذاشته بود، توهین به نهاد‎های رسمی تلقی و این وبلاگ فیلتر شده است.

مجتبی دانشطلب به اصرار دوستان وبلاگ دانشطلب را راه‎اندازی و سعی کرد تا مخاطبان از دست‎رفته و اعتبار ریخته شده را جمع کند. اما وقتی با از بین رفتن یک آدرس، بخش عمده‎ای از مخاطبان یک وبلاگ از بین می‎رود، برای مسئول سایت راهی جز این نیست که دوباره از صفر شروع کند.

اسماعیل‌نیوز دیگر به‌روز نخواهد شد
وبلاگ اسماعیل هم در اردیبهشت ماه ۱۳۸۹ فیلتر شد. بی‌آن‎که اخطار و تذکری به آن داده شود و بی‌آن‎که دلیل روشنی بعد از مسدودسازی به گرداننده آن ارائه شود. اسماعیل محمدی در مطلبی که پس از این واقعه نوشت، گفت: «خوب است به این تفاوت نیز دقت کنیم که با تخته کردن در یک وبلاگ، دقیقا برخلاف روزنامه و مجله، آن را از میان برنداشته‌ایم؛ بلکه یک گام به (سوی) تشویق کاربر اینترنت برای استفاده از فیلتر‌شکن پیش رفته‌ایم.»

و در همان‌جا نوشته شد تا زمانی که فیلترینگ این وبلاگ برقرار است، دیگر در آن نخواهد نوشت. و بدین ترتیب این وبلاگ باسابقه هم از دسترس مخاطبان دور شد.

خاطرات جبهه ممنوع!
همزمان با وبلاگ مدرسه ما و اسماعیل نیوز، وبلاگ "خاطرات جبهه" هم از دسترس خارج شد. این وبلاگ را حمید داوودآبادی از نویسندگان مشهور در حوزه دفاع مقدس مدیریت می‎کرد و مشتمل بر تعداد زیادی مطلب درباره مقاومت اسلامی و دفاع مقدس بود.

داوودآبادی در این‎باره به طلبه بلاگ گفت: «من پیشنهاد می‎کنم تا حداقل یک همایش مصادیق فیلترینگ برگزار شود و در آن همایش به وبلاگ‌نویس‌‎ها بگویند که ملاک‌‎ها و دلایل‌شان برای فیلتر و فیلترینگ چیست تا از این به بعد ما مطالبی را که به‎نظر آن‎‎ها مناسب نیست استفاده نکنیم.»

فیلترینگ ایران از سازماندهی درستی برخوردار نیست. معمولا شخصی را که خلاف می‎کند، ابتدا محاکمه می‎کنند، سپس اگر محکوم شد در مورد وی اجرای حکم انجام می‎دهند، اما در مورد فیلترینگ کار عکس است و اول، حکم را صادر می‎کنند؛ چه این حکم درست باشد و چه نادرست. سپس از خلافکار می‎خواهند که برای محاکمه به مراجع قانونی مراجعه کند.»

وی در پایان گفته بود: «به‎هر حال من از دلیل فیلتر شدن وبلاگم هیچ اطلاعی ندارم و فکر می‎کنم در این مورد اشتباهی صورت گرفته است.»

برخی گمانه‌زنی‌‎ها علت فیلتر شدن وبلاگ او را انتشار مطلبی با عنوان "بیست سئوالی جنگ» می‎دانستند که در آن طنز تلخ، روزگار بعد از جنگ را به تصویر کشیده بود.

چند روز بعد، وبلاگ "خاطرات جبهه" به فضای اینترنت بازگشت. بی‌آن‎که مشخص شود علت فیلتر شدن چه بود و چگونه مرتفع شد.

نماینده ارشاد و حرف‌‎هایی که هزینه‌دار شد!
مهدی صرامی، نماینده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در کارگروه تعیین مصادیق مجرمانه چنذی پیش در گفت‎وگو با رجانیوز درباره برخی از موارد مسدود سازی گفت که هر قاضی بر اساس تشخیص خود و شکایت شخص خصوصی می‎تواند مستقیما حکم به فیلترینگ سایت‌‎ها دهد، اما این‎گونه مقرر شده که در احکامی که از سوی قضات صادر می‎شود، یک نسخه از این احکام به‎کارگروه فیلترینگ ابلاغ شود تا کارگروه نیز در این خصوص آگاه باشد.

از طرف دیگر صرامی درباره علت فیلترینگ گهگاهی وبلاگ آهستان گفته بود که این نوع از مسدودسازی به‎صورت مستقیم و سلیقه‎ای است.

شنیده شد که به علت این سخنان، نماینده ارشاد در کارگروه مورد انتقادهایی قرار گرفته است. این خبر از خروجی سایت رجانیوز حذف شد…

وقتی بی‌بی‌سی برای حزب‌اللهی‌‎ها دل می‎سوزاند
پایگاه خبری بی‌بی‌سی در گزارشی که روز پنج‌شنبه نهم اردیبهشت ۱۳۸۹ با موضوع فیلتر کردن وبلاگ‌‎های ارزشی منتشر کرد، ضمن آوردن بخشی از گزارش "فیلتر وبلاگ‌‎های ارزشی؛ ضابطه یا سلیقه شخصی؟" به نقل از پایگاه رجانیوز، به مانور تبلیغاتی بر روی این گزارش پرداخت.

اما وبلاگ‌نویسانی که نام آن‎‎ها در گزارش بی‌بی‌سی آمده بود، ساکت ننشستند و پاسخ محکمی به بنگاه خبرپراکنی بریتانیا دادند. حمید داود‌آبادی نویسنده وبلاگ "خاطرات جبهه" ضمن محکوم کردن این حرکت بی‌‌بی‌سی اظهار داشت: «این اقدام بی‌‌بی‌سی کار عجیبی نیست و آن‎‎ها از هر صدای کوچکی که در ایران به‎وجود می‎آید یک جنجال می‎سازند و همیشه به‎دنبال سوءاستفاده خودشان بوده‌اند.

این‎که آن‎‎ها این کار را کردند طبیعی است، ولی دوستان ما در زمینه فیلتر نیز باید یک مقدار حواس‌شان را به این موضوع بیشتر جمع کنند و در واقع همان که از قدیم گفته‌اند که بهانه دست دشمن ندهید، ما هم نباید کاری بکنیم که دشمنان‎مان آن‎قدر راحت بتوانند از مطالب ما سوءاستفاده کنند.»

اسماعیل محمدی هم در وبلاگ خود نوشت: «این بار کسی از آزادی بیان و حق دسترسی آزاد به جریان اطلاعات سخن می‎‎گوید، که در طول استعمارگری ننگین خویش، صدای مظلومان و ضعیفان را همواره در گلو خفه کرد و از پشت بر هر چه حس آزادگی و نوع دوستی و وطن پرستی بود، خنجر کینه و سودجویی فرو برد.»

و در پایان نوشته‌اش هم آورد: «اسماعیل نیوز وبلاگ مهم و تأثیرگذاری نبوده و نیست. نویسنده آن هم که من باشم، تصمیم دارد دیگر در این وبلاگ فیلتر شده ننویسد. شاید تا روزی که رفع فیلتر شود. آن‎چه فکر کردم درست است و گفتنش خوب، گفتم و نوشتم. نقدی هم که شد، نه از سر حرص و خشم، که نیت آن از قبل از فیلتر شدن وبلاگ و هدف آن حرفی خودمانی و انتقادی سازنده بود. این وبلاگ که نه؛ خود من هم فیلتر شوم، اما گزندی به آرمان‎‎های خمینی کبیر، ایران اسلامی و رهبرم آیت‎الله خامنه‎ای نرسد.»

نقد آتشین و پاسخ کوبنده! فیلتر جواب مطلب
وبلاگ قطعه ۲۶ از وبلاگ‎‎های فعال در ماه‎‎های اخیر بوده و توانسته است به‎عنوان یکی از مشهورترین وبلاگ‌‎های سیاسی و طنز، خود را مطرح کند. این وبلاگ بعد از نوشتن نامه‎ای سرگشاده خطاب به رئیس دستگاه قضا فیلتر شد. در این نامه (که البته ادبیات تندی هم داشت) بر دستگیری سران فتنه تأکید و این مسئله از دادگستری مطالبه شده بود. گفته شد سایت اصول‎گرای مشرق‌نیوز نیز به‎واسطه انتشار همین مطلب، فیلتر و از دسترسی خارج شد. در اعتراض به این موضوع و به‎دلیل بازنشر نوشته حسین قدیانی، تعداد قابل توجهی از وبلاگ‌‎ها، از جمله: دوئل، عکاس مسلمان و حدود بیست و چند وبلاگ و وب‌سایت دیگر فیلتر شدند.

دستور فیلترینگ این سایت‌ها و وبلاگ‌ها، تصمیم مقام قضائی عنوان می‌شد و سرانجام پس از موضع‌گیری رئیس دستگاه قضائی و بعد از چند روز وبلاگ‎‎ها و وب سایت‎‎های فیلتر شده، آزادی مجدد یافتند و به نشر مطالب خود پرداختند. چنان‎که نه خانی رفته و نه خانی آمده!

مشکل کجاست؟
با تصویب قانون جرائم رایانه‎ای در سال ۸۵ موضوع پالایش و فیلترینگ محتوایی در اینترنت سامان تازه‎ای یافت. بر اساس ماده ۲۲ این قانون: «قوه قضائیه موظف است، ظرف یک ماه از تاریخ تصویب این قانون، کارگروه (کمیته) تعیین مصادیق محتوای مجرمانه را در محل دادستانی کل کشور تشکیل دهد. وزیر یا نماینده وزارتخانه‎‎های آموزش و پرورش، ارتباطات و فناوری اطلاعات، اطلاعات، دادگستری، علوم، تحقیقات و فن‎آوری، فرهنگ و ارشاد اسلامی، رئیس سازمان تبلیغات اسلامی، رئیس سازمان صدا و سیما و فرمانده نیروی انتظامی، یک نفر خبره در فناوری اطلاعات و ارتباطات، به انتخاب کمیسیون صنایع و معادن مجلس شورای اسلامی و یک نفر از نمایندگان عضو کمیسیون قضائی و حقوقی، به انتخاب کمیسیون قضائی و حقوقی و [با] تأیید مجلس شورای اسلامی، اعضای کارگروه (کمیته) را تشکیل خواهند داد. ریاست کارگروه به عهده دادستان کل کشور خواهد بود.»

پیش از این قانون، بر اساس مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی کمیته‎ای متشکل از وزارتخانه‎‎های اطلاعات، ارشاد و ارتباطات مسئولیت نظارت بر محتوای فضای مجازی را بر عهده داشتند.

اما علی‎رغم تغییرات و نظم جدید قانونی، همچنان شیوه‎‎های موازی برای فیلترینگ وجود دارد. از همه این موارد مهمتر، آن‎‎هایی هستند که با دستور مستقیم قضائی صورت می‎‎پذیرند. مشابه با این رویه در مورد مطبوعات هم وجود دارد که گاه توقیف، به دستور هیئت نظارت بر مطبوعات است و گاه به‎دنبال دستور قضائی صورت می‎پذیرد.

مسئول کیست؟
قانون جرائم رایانه‎ای می‎گوید که کارگروه زیرنظر دادستان کل فعالیت می‎کند. اما این گروه نه سایتی برای ارتباط دارد و نه سخنگو و نه روابط عمومی. سایت ساماندهی که وابسته به دبیرخانه این کارگروه است تنها بخشی از وظایف مربوط به ثبت مشخصات مدیران پایگاه‎‎های اینترنتی را بر عهده دارد و در پاسخگویی به‎کاربران مسئولیتی ندارد.

از سوی دیگر تعدد پایگاه‎‎های اطلاع‎رسانی که با فیلترینگ مرتبط هستند، مخاطبان را سردرگم می‎کند. یکی از این سایت‌‎ها پایگاه پیوند‎ها است که همان صفحه‎ای است که در صورت بسته بودن یک آدرس به نمایش در می‎آید. یکی دیگر از این آدرس‌‎ها سایت dci.ir است که ایمیل رفع فیلترینگ (filter@dci.ir) از این سرویس استفاده می‎کند.

سایت مرکز مبارزه با جرائم سازمان‌یافته سپاه هم گاهی به‎عنوان مرجع نظارت بر محتوا و فیلترینگ خوانده می‎‎شود. اما عدم شفافیت و روشنی در اطلاع‌رسانی درباره ملاک‌های فیلترینگ همچنان مشهود است.

سرویس‎دهندگان ایرانی و مشکلات فیلترینگ
یکی از آسیب‌‎هایی که فیلترینگ سلیقه‎ای به‎دنبال داشته است، مهاجرت از سرویس‎‎های ایرانی به خارجی بوده است. چرا که با دستور فیلتر شدن یک سایت یا وبلاگ در سرور‎های داخلی، محتوای آن هم پاک می‎‎شود و دیگر بر روی اینترنت موجود نخواهد بود. در حالی‎که اگر همان وبلاگ بر روی سرور خارجی باشد، تنها در دسترسی مخاطبان مشکل ایجاد می‎شود. این روند تنها به‎نفع سرویس‌دهندگان خارجی خواهد بود.

این شیوه باعث می‎‎شود که با تنها یک اشتباه، بخشی از محتوای فارسی تولید شده، گاه به‎لحاظ یک خطای بسیار کوچک، از بین برود. حال اگر این محتوا ارزشمند باشد و مربوط به جبهه جریان حزب‌اللهی این خسارت بیشتر است.

حدود دو ماه پیش مدیران بلاگ اسکای، میهن بلاگ و بلاگفا در نامه‎ای مشترک، خطرات این موج مسدودسازی را یادآور شدند. آن‎‎ها در بخشی از نامه خود گفتند: «کارگروه تعیین مصادیق در ارتباط مستقیم با سرویس دهندگان داخلی است. زمانی که دسترسی به مدیران سرویس‎‎های وبلاگ داخلی امکان‎پذیر است و به‎صورت روزانه فهرست مسدودسازی برای‎شان ارسال می‎‎شود، دیگر چه نیازی به فیلتر کردن یک وبلاگ به‎خاطر داشتن پستی نامناسب، از سوی مخابرات است؟

اگر هدف کارگروه، مقابله با محتوای مجرمانه است، چرا به‎جای ارسال مستقیم نام و نشان وبلاگ‎های متخلف به سرویس‎دهندگان وبلاگ، مدت‎ها آن را فیلتر می‎‎کنند، تا چنین محتوایی همچنان از طریق جست‎وجوگر‎ها و فیلترشکن‎ها بازهم در دسترس باشد؛ آیا بهتر نیست به محض شناسایی محتوای مجرمانه، مراتب را جهت حذف مطلب و در صورت ضرورت مسدودسازی، به سرویس‎دهنده وبلاگ ارسال نمایند؟

اگر هدف از فیلترینگ هشدار به نویسنده وبلاگ است، آیا بهتر نیست که این هشدار از طریق سرویس‎های وبلاگ که رابطه نزدیکتری با کاربران خود دارند انجام شود؟»

محمدصالح مفتاح
هفته نامه پنجره