گرداب- در عصر جديد، ارتباطات عاملي بسيار قوي و محرك جهت پيشبرد اهداف مجموعهها، گروهها، احزاب و... بوده است. اثرات ارتباطات را در حركتهاي اجتماعي همه به خوبي اطلاع دارند و به اهميت آن پي بردهاند.
يكي از ابزارهايي كه ميتواند مجموعهها را به هم پيوند دهد وجود شبكههاي اجتماعي است كه ارتباطات را سهلتر و انتقال اطلاعات را سريعتر ميکند.
در حال حاضر برقراري ارتباط بين افراد است، تنوع زيادي پيدا كرده است. از بلوتوث گرفته تا سامانههاي پيام كوتاه، سايتها تحليلي - خبري، سايتهاي اشتراك فيلم و تصوير مانند يوتيوب و در راس آنها شبكههاي اجتماعي مجازي مانند فيس بوك، فرند فيد، ماي اسپيس و ايرانيهاي آن مانند بيشمار، كلوب و ...
اين مطلب قرار است، به مقايسه محاسن و معايب دو نوع از شبكه هاي اجتماعي در غرب و كشورهاي اسلامي بپردازد.
شبكههاي مجازي 1- ايجاد كننده اين شبكهها عمدتا غرب و بر مبناي فضاي مجازي بوده و از ارتباطات واقعي و رو در رو در آنها استفاده نميشود. اين مورد يكي از ايرادات اين نوع شبكههاست؛ شما نميتوانيد مخاطب خود را به صورت واقعي بفهميد. اين نشناختن يكي از موادر منفي در شبكههای مجازی است.
2- عموما فضاي اين شبكهها بر مبناي غير ديني و بي توجه به ارزشهاي ديني و فطري انسان قرار دارد. سازندگان محلي این فضا را ايجاد نمودهاند تا افراد بدون هيچگونه مرزي و محدوديتي موجب انتشار زندگي خصوصي ديگران شوند.
3- انتشار هر گونه مطلب با هر محتوايي كه برگرفته از آزادي هاي بي قيد و بند تفكر غربي است يكي ديگر از آسيبهاي جدي اين نوع شبكهها است.
4- البته قطعا اين آزاداي تا به آنجا پيش ميرود كه خط قرمزهاي غرب مورد خدشه واقع نشوند. به طور نمونه پيگيري هلوكاست يا حذف كردن كليپها يا صفحههات گروههاي مسلمان مانند حماس و حتي اشخاص مانند نصرالله و ... در فيس بوك و پاك كردن تصاوير نسل كشي در غزه از سوی يو تيوب نمونهای از خروار ها نمونه خط قرمز غرب است.
5- بر اساس اخبار و اطلاعاتي كه بعضا صاحبان اين شبكهها خود به آن اذعان كردهاند، اطلاعات و دادههايي كه در اين شبكهها مورد استفاده كاربران قرار ميگيرد در اختيار سرويسهاي جاسوسي رژيم صهيونيستي و آمريكا بوده و آنها در جهت تامين منافع خود از آن استفاده ميکنند. اين خود بازي كردن در زميني است كه آنها براي ما تعيين كردهاند.
6- با وجود اشكالات فراوان ايجاد بستري براي ارتباط اقشار مختلف فراهم گشته و هر كس ميتواند از اين امكان استفاده کند. همچنين ايجاد ارتباط سريع و راحت تا آن طرف كره خاكي و انتشار مطالب يكي از محاسن اين شبكه است. (البته با توجه به آسيبها و خط قرمزها)
شبكه هاي اجتماعي اسلامي يعني مساجد1- تجربه طولاني مدت اين شبكهها به عنوان محلي براي گرد آمدن مسلمانان در كنار يكديگر از آغاز دين مبين اسلام تا كنون خود يكي از محاسنی است که در طول 1400 سال هميشه مورد استفاده مسلمين قرار داشته است.
2- حضور مستمر و چهره به چهره در مساجد معايب شبكههاي مجازي را برطرف كرده و باعث ميشود بتوانيم مخاطب خود را ارزيابي كنيم.
3- ايجاد اين محل بر مبناي دين و فطرت انسان بوده و در كنار ياد و شكر خالق هستي موجب رشد روحي و اخلاقي انسان نيز مي شود.
4- انتقال و تبادل اطلاعات گوناگون در اين مجموعههاي اجتماعي امكانپذير است و ميتوان در مورد مباحث گوناگون از سياسي، اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي تا حتي اشكال گرفتن و طرح شبهه نسبت به خداوند متعال هم به طرح بحث پرداخت.
در اين بين ممكن است كساني وجود داشته باشد كه تحمل و صبر نداشته و نتوانند تمامي نظرات را بشنوند. اما مبناي اين محل بر شنيدن و تحمل افكار بنا شده است. همچنين بايد گفت در مورد طرح مسائل مانند تمامي موارد ديگر خط قرمزهايي وجود دارد اما اين خط قرمزها در مورد مباحث عقلي و موضوعات عقيدتي، سياسي و ... نبوده بلكه در مورد حدود الهي و مباحث اخلاقي است.
در هيج جاي دنيا نميتوان جايي را يافت كه خط قرمز وجود نداشته باشد. اصل وجود محدوديتها مورد نياز و امري طبيعي بوده، اما بايد ديد اين خطوط قرمز در مورد چه مباحثي مطرح ميشود و با حدود الهي سازگار هست يا نه؟!
5- اين شبكهها امكان ارتباط انسان را حداقل سه بار در روز تامين كرده و روابط انساني را عمق ميبخشند.
6- شايد انتقال دادهها بين مساجد به عنوان شبكههای مجزا به خوبي صورت نگيرد و امري سختتر و طولانيتر شود كه با به هم پيوستن و يكپارچه شدن اين شبكهها در لواي مساجد واحد و در كنار آن استفاده از ابزارهاي ارتباطي روز مي توان اين خلاها را پر كرد.
در آخر1- غرض اينكه در اسلام و ايران شبكههايي را داريم كه بسيار سالم تر و از نظر محتوايي نيز بهتر از شبكههاي اجتماعي مجازي غرب بوده و مبناي آن فطري است. حال اينكه شبكه هاي اجتماعي غربي بر مبناي ديگري به وجود آمدهاند. پس بهتر است اين شبكهها را قويتر نماييم.
2- همچنين در غرب محلهايي مانند كليسا و ... مانند مساجد در اسلام وجود دارد كه بتوان از آن استفاده نمود اما به خاطر مرجع نبودن در بين مردم و كم رجوع كردن پيروان آن مذاهب به محلهاي عبادتي و همچنين تك بعدي بودنشان (ويژه عبادت) نمي توانند مانند مساجد به ايفاي نقش بپردازند. و يا حتي ان جي او ها هم كه در ايران مانند ديگر كشورها وجود دارند از اين گستردگي و ارتباط با هم مانند مساجد بی بهره بوده و مانند شبكههاي مساجد قابل تاثير گذاري در جامعه نیستند.
شبكههاي اجتماعي مجازي به دلايلي كه قبلا ذكر شد موجب دوري و ايجاد فاصله در بين انسانها گشته و ارتباطات انساني را مورد خدشه قرار داده كه در اين مورد هم مساجد بر خلاف آنها موجب ارتباط هر چه بيشتر را فراهم كرده است.
الف