یک کارشناس آمریکایی:

ویکی‌لیکس، ابزار جدید سازمان سیا علیه ایران

تاریخ انتشار : ۰۳ اسفند ۱۳۸۹

یک کار‌شناس برجسته مسائل سیاسی آمریکا نوشت: «باید به این مسئله هم بیاندیشیم که فرماندهی جدید سایبری آمریکا با منابع بی‌حد و حصر خود، مشکلی برای بستن ویکی‌لیکس و سایت‌های حامی آن نداشته است، اما برخورد غرب و رسانه‌های غربی با آسانژ واقعا تامل‌برانگیز است.»

یک کار‌شناس برجسته مسائل سیاسی آمریکا طی گزارشی به بررسی عملیات‌هایی نظیر ویکی‌لیکس از سوی سازمان سیا، به منظور ضربه زدن به مخالفین آمریکا از جمله ایران پرداخت.

به گزارش گرداب به نقل از مشرق، "وبستر تارپلی" یکی از منتقدین سیاست‌های آمریکا و نویسنده کتاب جنجالی "زندگینامه جرج بوش" در پایگاه اینترنتی خود با انتشار مقاله‌ای در مورد انتشار اسناد آمریکا در سایت ویکی‌لیکس، آن را عملیات روانی آمریکا خواند. وی ضمن اشاره به کودتای توییتری انتخابات ۸۸ ایران، شیوه جدید سازمان سیا برای بقای رژیم‌های عربی را بررسی کرد و اذعان کرد که اگرچه پادشاهان عرب در نگاه مردم مستقل به نظر می‌رسند، اما در حقیقت دست‌نشانده آمریکا بوده و به منظور تشدید مقابله با ایران، روسیه و چین انتخاب شده‌اند.

وی در خصوص ویکی لیکس نوشت: «به تدریج دارد مشخص می‌شود که نمایش جولیان آسانژ و بازی ویکی‌لیکس کاملا پوچ و در واقع یک "عملیات روانی" بوده است. در حقیقت ویکی‌لیکس و رئیس فاسد آن با اجرای یک نمایش، برخی اسناد گزینش شده از سوی سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا را منتشر کرد و هدفش هم البته آسیب زدن به سیا، انگلیس و یا اسرائیلی‌ها نبود.»

این فعال سیاسی در بخش دیگری از گزارش خود با اشاره به تلاش‌های دولت آمریکا برای براندازی حکومت‌های مخالف خود می‌نویسد: «طراحان امپریالیست ایالات متحده هم‌اکنون معتقدند که یکبار دیگر می‌توانند کودتاهای مخملی سازمان سیا را به اجرا بگذارند. طرح‌هایی که نمونه‌های اخیر آن با شکست روبرو شدند.
مثل کودتای توییتری که سال ۲۰۰۹ در ایران شکست خورد و یا انقلاب سدر که در سال ۲۰۰۵ در لبنان شکست خورد.»

اینترنت ابزاری برای سازمان‌های جاسوسی آمریکا و اسرائیل
این گزارش می‌افزاید: «آسانژ را نه باید یک فعال سیاسی دید و نه یک خبرنگار، بلکه باید او را باید شبحی دانست.»

این گزارش حاکی است، جان یانگ ۲۰ دسامبر سال گذشته میلادی در مصاحبه با شبکه تلویزیونی "راشا تودی" با افشاگری علیه سایت ویکی‌لیکس و موسس مرموز آن، اینترنت را یک "ماشین جاسوسی در ابعاد وسیع" توصیف کرد. در حقیقت اینترنت یک میدان نبرد وسیع است که آژانس‌های اطلاعاتی آمریکا و انگلیس، چین، رژیم‌صهیونیستی و.. هر روز و هر ساعت از آن بهره می‌گیرند و به نبرد با مخالفان می‌پردازند.

این گزارش با اشاره به مواردی که برخی از نیروهای آمریکایی مثل "برادلی منینگ"، سربازی که نوار ویدیوئی جنایات نظامیان آمریکایی در عراق را در اختیار آسانژ قرار داد، می‌افزاید: آژانس‌های اطلاعاتی عمدا یکسری اطلاعات واقعی را به وب‌سایت‌های مختلف ارائه و گاهی اوقات نیز از کارکنان ناراضی خود به عنوان دلال استفاده می‌کنند.

تارپلی با انتقاد از اقدام رسانه‌های وابسته به دولت آمریکا در مطرح کردن برخی شخصیت‌های خاص می‌نویسد: آسانژ هم‌اکنون مشهور شده و این مسئله باید مورد بحث قرار گیرد. در حقیقت رسانه‌ای مثل "وال‌استریت ژورنال" که تحت کنترل دولت است، می‌تواند هر کسی را از "لیدی گاگا" گرفته تا "جاستین بایبر" و هم‌اکنون آسانژ، به شهرت برساند.

ستاره‌سازی، شیوه جدید سیا برای کودتای مخملی
این در حالی است که رسانه‌های وابسته به دولت آمریکا با عوام‌فریبی، آسانژ را مطرح کرده و تبدیل به فردی ارزشمند برای مردم کردند. در نتیجه باید گفت که سازمان سیا که تاکنون مشغول سازمان‌دهی کودتاهای مخملی با استفاده از توییتر، فیس‌بوک و یوتیوب بوده، حال شخصیتی را ایجاد کرده است که با جذب جوانان جهان عربی و کشورهای در حال توسعه، می‌تواند آن‌ها را در راستای نیات آمریکا هدایت کند.

تارپلی تصریح می‌کند: سازمان سیا حتی به این مسئله فکر می‌کند که با شیوه جدید خود برخی رژیم‌های عربی را نیز سرنگون کرده و رهبران جدیدی را جایگزین کند که اگرچه در نگاه مردم رهبرانی مستقل به نظر می‌رسند، اما در حقیقت دست‌نشانده آمریکا بوده و به منظور تشدید مقابله با ایران، روسیه و چین انتخاب شده‌اند.

این گزارش در رابطه با حمایت مالی آمریکا از دست‌نشانده‌های خود در کشورهای دیگر می‌نویسد: ‌ اگر آسانژ صادقانه عمل می‌کرد و برخی از اسناد "بانک آمریکا" و دیگر نهادهای مالی آمریکا را فاش می‌ساخت، آن‌گاه می‌توانستیم از "کمیسیون تبادلات اوراق بهادار" بخواهیم تا تراکنش‌های مالی سازمان‌های خاص، ‌ به ویژه نهادهای تحت کنترل جورج سوروس را فاش کند.

ویکی‌لیکس هیچ اطلاعات مهمی از آمریکا، انگلیس و اسرائیل فاش نکرد
این مسئله که آسانژ هیچ سند قابل توجهی را در مورد بریتانیا و یا رژیم‌صهیونیستی فاش نکرد، خود بسیاری از مسائل را روشن می‌کند.

جالب است که بر خلاف بسیاری از کشورهای دیگر، هیچ یک از شخصیت‌های آمریکایی مجبور نشدند تا به خاطر افشاگری‌های ویکی‌لیکس از سمت خود استعفا دهند. هیچ عملیات سری جدید و یا هیچ یک از مامورین مهم و با تاثیر آمریکایی علنی نشد و جالب‌تر از همه آنکه بعد از گذشت ماه‌ها، ‌هنوز هیچ اتهام رسمی از سوی دولت آمریکا علیه آسانژ مطرح نشده است.

تارپلی توضیح می‌دهد: «اگر سازمان سیا می‌خواست آسانژ را ساکت کند، می‌توانستند به راحتی و مثل بسیاری از موارد دیگر  او بربایند و یا را به واسطه مواد مخدر به کشتن دهند و یا اینکه در یکی از زندان‌های سیاه آمریکا در مصر، لهستان و یا حتی گوانتانامو حبس کنند.»

ویکی‌لیکس بخشی از طرح‌های قرارگاه سایبری آمریکا است
این کار‌شناس برجسته مسائل سیاسی در بخش دیگری از گزارش خود می‌نویسد: «باید به این مسئله هم بیاندیشیم که فرماندهی جدید سایبری آمریکا با منابع بی‌حد و حصر خود، مشکلی برای بستن ویکی‌لیکس و سایت‌های حامی آن نداشته است، اما برخورد غرب و رسانه‌های غربی با آسانژ واقعا تامل‌برانگیز است.»

موسس ویکی‌لیکس تبدیل به پسر طلایی و محبوب نیویورک‌تایمز، اشپیگل، گاردین و بطور خلاصه همه رسانه‌های رسمی آمریکا و انگلیس شده است.

این گزارش با یادآوری چگونگی و دلایل تشکیل ویکی‌لیکس می‌نویسد: ظاهرا ویکی‌لیکس سال ۲۰۰۶ بنیان نهاده شد و این گروه نیز در اصل برای حمله به چین برنامه‌ریزی شده بود. بطوریکه مخالفان دولت چین و فعالان نهادهای سوروس همکاری نزدیکی با ویکی‌لیکس داشند.

اما اولین مرحله برای مطرح کردن ویکی‌لیکس از سوی شخصی به اسم "کاس سان‌اشتاین"که هم‌اکنون از مقامات دولت اوباما است، انجام شد که طی یک عملیات روانی مقاله‌ای را در ۲۴ فوریه ۲۰۰۷ با عنوان "دلاور دنیای جدید ویکی" در روزنامه واشنگتن‌پست منتشر کرد و نوشت: سایت Wikileaks.org از سوی یکسری از مخالفان دولت چین و برخی کشورهای دیگر ایجاد شده و در نظر دارد تا اسناد سری دولت‌ها را منتشر کرده و مانع از سانسور آن‌ها شود.

سان‌اشتاینکه نقش مهمی در عملیات روانی مربوط به ویکی‌لیکس داشته، هم‌اکنون رئیس "دفتر اطلاعات و امور تنظیم مقررات" کاخ سفید است.

جالب آنکه سان‌اشتاین در ژانویه ۲۰۰۸ طی مقاله‌ای که با عنوان "تئوری‌های توطئه" در دانشکده حقوق هاروارد به نگارش درآورد از دولت آمریکا خواسته بود تا گروه‌هایی را به منظور انجام عملیات‌های سری ایجاد کند تا با استفاده از ماموران به ظاهر مستقل، گروه‌هایی از مخالفان دولت آمریکا را تشکیل دهند که در پشت پرده با سازمان‌های همین دولت در ارتباط هستند.

در واقع باید گفت که ویکی‌لیکس و آسانژ هم جزو برنامه سان‌اشتاین برای نفوذ در صف مخالفان دولت آمریکا و مقابله با اعتراضات رو به افزایش مردم از سیاست‌های اقتصادی و سلطه‌گرایی آمریکا، بوده است.»

بر اساس این گزارش، طبق طراحی‌های سان‌اشتاین، آسانژ یکی از دشمنان علنی حقیقت‌جویان ۱۱ سپتامبر است. بطوری که وی چند ماه پیش در گفت‌وگو با روزنامه "بلفاست تلگراف" به صراحت ابراز داشت: «من همیشه از افرادی که به واسطه توطئه‌های دروغینی مثل ۱۱ سپتامبر فریب خورده‌اند، آزار می‌بینم. این در حالی است که ما شواهد محکمی را از توطئه‌های واقعی در سراسر جهان ارائه کرده‌ایم.»

به عبارت دیگر، آسانژ تاکید می‌کند که حقایقی که در مورد ۱۱ سپتامبر افشا شده است به اهمیت افشاگری‌های ویکی‌لیکس نیست. این در حالی است که افشاگری‌های آسانژ غالبا دشمنان سازمان سیا را هدف گرفته است.

بر اساس این گزارش، آسانژ همچنین عمیقا یک فرد مشکل‌دار و مبتلا به بیماری‌های روانی است که چندین سال را نیز در یکی از بیمارستان‌های روانی استرالیا که ظاهرا با سازمان سیا نیز مرتبط است، بستری بود.

به هر حال آسانژ که محصول عملیات سری ۴۰ سال پیش سیا یا ام‌آی6 است، هم‌اکنون نقش کلیدی را در طرح‌های این سازمان‌های جاسوسی ایفا می‌کند.

آمریکا پیش از این هم ویکی‌لیکس را تجربه کرده است
گزارش تراپلی در ادامه می‌نویسد: ‌«افشاگری‌های ویکی‌لیکس اساسا شامل ارتباطاتی می‌شود که دارای برچسب محرمانه یا سری هستند و در میان دیگر اسناد از اهمیت پائین‌تری برخوردارند. این مسئله یادآور یکی دیگر از عملیات‌های سیا است که به نام "اسناد پنتاگون" شناخته می‌شود.

در آن ماجرا نیز یکسری از اسناد مرتبط با جنگ ویتنام به دقت گزینش و تعدادی سند جعلی نیز برای تکمیل آن‌ها آماده شد. این اسناد از سوی "مورتون هالپرین" و "لسلی گلب" جمع‌آوری شد که هر دوی آن‌ها نیز بعد‌ها وارد سیاست خارجه دولت آمریکا شدند. بطوری که گلب رئیس شورای روابط خارجی آمریکا و هالپرین نیز افسر ارشد سیاسی نهادهای سوروس شد.