بالاترین به شورش کشیده شد!

تاریخ انتشار : ۰۷ اسفند ۱۳۸۹

بالا‌ترین اضافه می‌کند: «امروز جنبش سبز بیشتر شبیه به بادکنکی توخالی است که هر روز کم باد‌تر از دیروز می‌شود، زیرا اهدافی را که دنبال می‌کند اهدافی غیر واقعی، غیر منطقی و بدون پشتوانه است.»

افتضاح بی‌سابقه سازمان اغتشاش در ۲۵ بهمن و اول اسفند باعث شد تا برخی از اجزای همین سازمان سر به شورش بگذارند. "بالا‌ترین" به عنوان بخشی از همین سازمان نوشت: «بادکنک سبز هر روز کم باد‌تر از روز قبل می‌شود.»

به گزارش گرداب به نقل از کیهان، این شبکه مجازی خاطرنشان کرده است: «متأسفانه و باز هم متأسفانه جنبش سبز، که با اهداف قابل احترامی متولد شد در کمتر از دو سال کاملاً به حاشیه رفت؛ اهداف آن به یکباره تغییر چهره داد و به دلایلی هر چه که بود، باعث افول و نزول جنبش در بلند مدت شد. اهداف قابل احترام دموکراسی خواهی، جای خود را به اهداف انقلابی و براندازی داد و به شدت به ارکان جنبش ضربه زد به طوری که باعث چند دسته شدن آن شد و به نظام حاکم این فرصت را داد که با عذری موجه اپوزیسیون سبز را برانداز، منافق و اغتشاش گر بنامد.»

بالا‌ترین اضافه می‌کند: «امروز جنبش سبز بیشتر شبیه به بادکنکی توخالی است که هر روز کم باد‌تر از دیروز می‌شود، زیرا اهدافی را که دنبال می‌کند اهدافی غیر واقعی، غیر منطقی و بدون پشتوانه است. گویی ابری از توهم جلوی چشمان کسانی که فکر می‌کنند با بیانیه‌های فتوشاپی و قیام‌های فیس بوکی و آواتارهای سبز رنگ... و گهگاه به خیابان ریختن، می‌توانند نظام را به زیر بکشند، فرا گرفته است.»

این ترمینال ارتباطی محافل ضدانقلاب از فرسوده‌تر شدن اپوزیسیون به خاطر اتفاقات اخیر خبر داده و می‌نویسد: «در شرایطی که جنبش سبز چندین سر دارد و حتی یک وبلاگ نویس نیز از کنج اتاقش می‌تواند فرمان حضور در خیابان صادر کند، بر ما است که نگاهی از بیرون به درون چارچوب بیاندازیم. این اعلامیه دادن‌ها اگرچه به هیجانات دامن می‌زند، اما کمتر کسی از مردم را راغب می‌کند که به مخالفان بپیوندند. این را در حوادث اخیر شاهد بودیم. مشکل دیگری که این رویکرد دارد، خسته کردن و از پا انداختن اندک فداکارانی است که جنبش برای سازمان دهی خود به آن‌ها نیاز مبرم دارد. این گونه فراخواندن هواداران اولاً به خاطر خلوتی خیابان‌ها، عدم حمایت مردم از جنبش را نشان می‌دهد و ثانیاً جنبش را فرسوده‌تر می‌کند. باید فرصتی برای نفس کشیدن داشت.»

یکی از همکاران این شبکه نیز که دچار اغتشاش کامل فکری شده، می‌نویسد: «این‌ها که می‌پرسم سؤالات یک ذهن مغشوش است و زیاد پیوستگی ندارد، چون در تشویش ذهن من است؛ چرا آمریکا که ادعای حمایت از ما را دارد، فقط حرف می‌زند؟ چرا عکسی از ۲۵ بهمن یا اول اسفند منتشر نمی‌شود؟ چرا بالا‌ترین فکری به حال امنیت کاربرانش نمی‌کند و نمی‌گذارد که افراد history خود را ویرایش کنند؟ این شبکه روشی مناسب برای پیدا کردن ارتباطات و گرایش سیاسی اعضا است و نه تنها مدرکی بسیار محکم برای پرونده سازی دستگاه اطلاعاتی، در صورت دستگیری یکی از کاربران خواهد بود، بلکه به راحتی شبکه‌ای از افراد نیز ردیابی می‌شوند. چرا مردم اینهمه بی‌خیال‌اند؟ چرا موسوی و کروبی را گرفتند و زلزله و قیامت نشد؟ اصلاً چرا من در بالا‌ترین وقت تلف می‌کنم، نق می‌زنم و کار اساسی انجام نمی‌دهم.»

هم قطار این عنصر سرخورده نیز این گونه رفقای خود را مورد خطاب قرار داده است: «آخه آدم‌های عاقل مگر پیک نیک است که هر چند وقت یکبار قرار راهپیمایی می‌گذارید؟ شما یا از مبارزه چیزی نمی‌دانید و یا به ریش مردم می‌خندید! برخی از دوستان همان راهپیمایی ۲۵ خرداد ۸۸ را هم با بازی موش و گربه به گند کشیدند. این‌ها فقط می‌خواهند خونی ریخته شود تا بتوانند امتیاز بگیرند و چونه بزنند.»

یک بالاترینی هم معتقد است: «این راهپیمایی و اعتراض و تجمع بود یا فشفشه‌ای که نیامده آب می‌شود؟! چند گروه کوچک و پراکنده. این طور نمایشی به ضرر ما و باعث هدر رفتن بیشتر نیرو‌ها بود.»

نویسنده وبلاگ امجدیه نیز در بالا‌ترین اشاره کرده است: «این بار دیگه فقط نبوی بدبخت، مهاجرانی و مخملباف نبودند، خودمان می‌خواستیم اسب تراوا راه بیاندازیم.»

همچنین یکی از همین عناصر ضدانقلاب در جواب مسیح علی‌نژاد (از همکاران فراری نشریات زنجیره‌ای) که نوشته بود: «پارسال شعار این بود که موسوی دستگیر بشود، کروبی دستگیر بشود، ایران قیامت می‌شود. قیامتی که نشد هیچ، همه منتظر دیگری هم بودند. ما بی‌شماریم یا پرشمار؟»؛ تأکید کرده است: «ما از روز اول هم به خاطر موسوی و کروبی به خیابان نیامده بودیم. این دو نفر فقط یک وسیله بودند تا به خیابان بیاییم. آن‌ها خیلی از ما عقب هستند. آن‌ها فقط وسیله بودند.»