چندی پیش یکی از مقامات ارشد آمریکا، گمانم سخنگوی کاخ سفید بود، شاید هم فرد دیگری، اعتراف کرد؛
هزینه ای که ما در فضای سایبر برای مبارزه با جمهوری اسلامی کردیم با شکست مواجه شد و اصلا مقرون به صرفه نبود. چیزی گفت، در همین مایه ها. چند نکته باید در این باب بگویم:
منفی یک: وبلاگ و سایت، رسانه ای است که تو می توانی ظرف بخوانی اش، تا چه بریزی در این ظرف. نمی خواهم چون داعیه داران مباحث بعضا بی خاصیت فلسفی، وارد این مبحث شوم که رسانه آیا ذات شیطانی دارد یا خیر؟ برای من مهم آن چیزی است که در مقام عمل اتفاق افتاده، نه در باب نظر. در مقام عمل دشمن اعتراف کرده که از وبلاگ و سایت و کامنت و شور و شعور ما در فضای مجازی کم آورده و خرجی که کرده، ثمر نداشته برایش. پس از هر رسانه ای می توان سنگری ساخت برای دفاع از حق.
صفر: بی شک دست من و شما در فضای کار رسانه ای، به خصوص رسانه مجازی، به اندازه دست دشمن باز نیست. ما دروغ نمی توانیم بگوییم. تهمت نباید بزنیم. با فتوشاپ حق نداریم وارونه جلوه دهیم واقعیت را و ایضا حقیقت را. به وقایع باید از دریچه حقایق نگاه کنیم. از پنجره حقیقت باید بنگریم واقعیت را. از زاویه حق باید واقعیت را بنویسیم. به حقیقت، بیشتر از واقعیت باید حق دهیم.
این همه در ظاهر دست ما را می بندد اما داشته های ما، دقیقا همان چیزهایی است که دشمن ندارد. ما باید سرمایه گذاری کنیم روی داشته های خود. باید ببینیم برگ برنده های ما چیست و کجاست.
یک: به جای رئیس جمهور بودم یا جای رئیس مجلس یا جای جناب آملی، بهانه می کردم این اعتراف دشمن را و تجلیل می کردم از افسران سختکوش جنگ نرم؛ به همایشی، آئینی، بزرگداشتی، چیزی. به ویژه از وبلاگ نویسانی که کمتر دیده شده کارهای شان. دلگرمی می دادم این عزیزان را. آخر این کم اعترافی نیست که دشمن کرده. در جنگ نرم، فضای مجازی نقطه امید دشمن بود، لیکن توی وبلاگ نویس که شاید بازدید رسانه ات در روز به عدد ۲۰۰ هم نرسد، تیر زده ای بر قلب دشمن. خودت را خواهرم، برادرم دست کم نگیر. از جمله معضلات بیشمار سران کفر، یکی هم وبلاگ توست که داری متن می نویسی در آن و طرح می زنی. خودت را دست کم نگیر.
دو: خوشم می آید از آدم های بلندپرواز. چه کسی گفته سنگ بزرگ علامت نزدن است؟! ”گوگل” چگونه به وجود آمد مگر؟ چند دانشجوی غربی راهش انداختند. اگر ناراحتی که چرا سرچ نام فاطمه زهرا
(س) در موتورهای جست و جوگر به ناسزا و فحش منجر می شود، راهش غصه خوردن نیست. آستین همت را مضاعف بالا بزن و طرحی نو درانداز. به این اندیشه کن که روزی دشمن در فضای مجازی، مستاجر ما باشد. اسلحه را که دیدی در این فضا می شود از دست دشمن گرفت. این اعتراف خود دشمن است.
آنان که فنی ترند، باید کاری بکنند کارستان. هک کردن سایت های شیطانی زیباست، اما ارتش سایبری ما کارهای نکرده، زیاد دارد. همت کنی، تا چند وقت دیگر بعد از جست و جوی نام بی بی دو عالم، ”علی” خواهد آمد و ”حسنین”. شرط این است که موتور جست و جوگر تو بخواباند موتور گوگل را. تو می توانی. ما می توانیم. این شدنی است. تا الان هم هر چه کرده ای ماجور است ولی این کافی نیست. بس نیست. این گوی و این گوگل و این میدان. الان گوگل، گودی قتلگاه ماست. بر من و شما فرض است معجزه کنیم. سوم خرداد و نهم دی معجزه ما بود. ما سابقه داریم. گوگل باید جلوی ما سر تعظیم فرود آورد. تو می توانی به این جمله بخندی. می توانی ساده بگیری مرا. می توانی حتی مسخره کنی، اما تو می توانی یک کار دیگر هم بکنی… معجزه! شهدا و ما هیچ کدام پیامبر نبودیم و نیستیم اما ۳ خرداد و ۹ دی و ۲۲ بهمن و اعتراف مقام آمریکایی به شکست در فضای سایبر، شک نکن که معجزه است.
سه: چیزی آزارم می دهد این روزها و آن دوری و فاصله میان بچه هایی است که دلی می نویسند و آنان که کمی عقل گراترند. شور دشمن شعور نیست. دوست اند این ۲ با هم اگر نیک بنگری. من در چیزهایی ضعیفم که نقطه قوت توست. تو از وبلاگ همسنگر خود چیزی می آموزی و او از رسانه تو چیز دیگری. ما داریم کامل می کنیم همدیگر را. آن ”وحدت کلمه” که امام گفت، یکی هم این است که من و تو در فضای سایبر با هم برادریم؛ همدل و همزبان.
چهار: کمک باید کرد وبلاگ های ما جملگی با هم دیده شود. ترجیحم این است که به جای پاتوق کردن فلان وبلاگ و بهمان سایت، من و شما خواننده و بیننده و نظردهنده تعداد بیشتری از رسانه های همسنگران مان باشیم. هر ۲ دسته را هم بخوانیم؛ چه دوستانی که با شور می نویسند و چه عزیزانی که با شعور. شعاع حلقه ما الان کم است. کم است، دشمن را زمین زده ایم، ببین اگر این شعاع بازتر شود و تعداد دوستان ما در فضای سایبر فزونی گیرد، چه خواهد شد.
پنج: در نظر بگیر روزی را که ”آقا” این ماه بی بدیل، توی ارتش سایبری را فرا خوانده تا تجلیل کند به پاس ابتکار نیکویت. کدام ابتکار؟… خودت بگو. تو از من فنی تری. تو حق نداری آیه یاس بخوانی. حق تو استشمام عطر گل یاس است؛ حتی در فضای بی رحم سایبر. کوچه بنی هاشم تو در این فضا کجاست؟ علمدار کربلای تو در این فضا کجاست؟ بیرق عباس برای بالاتر رفتن در فضای سایبر هنوز خیلی جا دارد…
هان ای دوست! در فضای مجازی هم افق را انتهایی هست که من و تو هنوز پرچم اسلام را بر آستان آن نزده ایم. احمد متوسلیان تو در این فضا کجاست؟***
بیاییم کلمه ”مادر” را نجات دهیم از در و دیوار گوگل. دست ”علی” را بستند. دست ما که باز است… نمی خواهی بشکنی آن دست را که در فضای سایبر دارد سیلی می زند به کلمه ”فاطمه زهرا”؟… همت از من و شما، معجزه از خدا که ما همان بچه های سربند سرخ ”یا زهرا”ییم. ”خرازی” های کربلای پنج. همان بسیجی های صبحگاه دوکوهه… می رویم تا انتقام سیلی مادر بگیریم؛ یا فالق الاصباح، بسم الله!
قطعه 26