گرداب- قيام مردم مصر عليه رژيم ديكتاتوري حسني مبارك و خيزش مردم منطقه در مقابل رژيم هاي ديكتاتوري تحولات عميقي را در منطقه خاورميانه پديد آورده و اميدها را براي ايجاد حكومت هاي مردمي در منطقه زنده كرده است.
يكي از گروه هايي كه نقش مهم و حياتي را چه قبل و چه بعد از قيام مردم در تحولات كشور مصر ايفا مي كند، گروه اخوان المسلمون از قديمي ترين تشكل هاي اسلامي اين كشور است.
اخوان المسلمون در زمان دولت حسني مبارك اصلي ترين گروه معارض با حكومت اين كشور و در زمان قيام مردم نيز از جمله نيروهاي اصلي براي پيشبرد اين انقلاب محسوب مي شد و هماكنون ميزان مشاركت اين گروه در دولت آينده مصر و نحوه تعامل آن با قدرتهاي منطقهاي به خصوص مصر از جمله مهمترين دغدغههاي محافل سياسي و امنيتي محسوب مي شود.
دكتر كمال هلباوي از اعضاي قديمي گروه اخوان المسلمون محسوب مي شود و تاكنون نيز سمت هاي مختلفي را در اين گروه بهعهده داشته است.
در ادامه، گفتگو با دكتر هلباوي درباره اين تشكل قديمي، رويكرد آن به انقلاب اسلامي و... آورده میشود.
- آقاي هلباوي در ابتدا بگوييد كه در حال حاضر كجا اقامت داريد و فعاليت شما چيست؟بله، من در سال 1988 از سوی حكومت حسني مبارك از مصر اخراج شدم. سالهاي اوليه پس از اخراجم از مصر، مدتي را در افغانستان و پاكستان گذراندم و در اين كشورها برنامه هاي اخوان المسلمون را پيگيري مي كردم. من همچنين مشاور موسسه مطالعات سياسي پاكستان بودم و به پروفسور خورشيد احمد نايب رئيس جماعت اسلامي پاكستان درباره مطالعات وي پيرامون مسلمانان منطقه كمك كردم.
در آن زمان دولت مبارك با كساني كه براي فعاليت هاي اسلامي به افغانستان و پاكستان سفر مي كردند، خيلي شديد برخورد مي كرد و با حضور مخالفان حكومت خود در اين دو كشور مخالف بود.
افرادي را كه از مصر به افغانستان با پاكستان سفر مي كردند به محض بازگشت به مصر دستگير و شكنجه مي شدند.
- علت اين نگراني حكومت مبارك چه بود؟علت اين نگراني آنها اين بود كه فرهنگ انقلاب و جهاد از منطقه وارد مصر شود. در آن زمان اغلب گروههاي جهادي به افغانستان مي رفتند براي همين مبارك از اين مسئله بسيار واهمه داشت.
- مزاحمتي هم از سوي سرويس هاي امنيتي مصر متوجه شما شد؟من از سوی سرويسهاي امنيتي مصر فردي شناخته شده بودم به خاطر اينكه هيچگاه اسم و ظاهرم را تغيير ندادم. من دوستي را در دفتر رياست جمهوري مصر به نام شجاعت حسين داشتم، وی به من اطلاع داد كه آمريكايي ها به دنبال تو هستند و بايد پاكستان را ترك كني در غير اينصورت دستگير مي شوي.
در سال 1994 از آنجا به لندن رفتم و تا به امروز در لندن زندگي ميكنم و تاكنون نيز سفري را به مصر نداشتهام.
-فعاليت هاي شما در اخوان المسلمون در چه سطحي بود؟من عضو دفتر ارشاد اخوان المسلمون بودم كه بالاترين دفتر در اخوان المسلمون است. من همچنين عضو شوراي اخوانالمسلون، سخنگوي رسمي اين جماعت در غرب در دهه 90 بودم و بعد براي انجام كارهاي تحقيقاتي استعفا دادم من مشغول به فعاليت هايي شدم كه به اتحاد بين شيعه و سني مرتبط ميشد.
- آقاي الهلباوي در كوران انقلاب مصر، مصاحبه شما با شبكه بي بي سي و دفاع از ايران و سخنراني رهبر انقلاب بازتاب گسترده اي در محافل خبري داشت. در تهران هم شما در جمع ديدار كنندگان با رهبر انقلاب اسلامي بوديد. نظر شما درباره تاثير ايران بر انقلاب كشور هاي عربي چيست؟بله، در سفري به ايران اين افتخار را داشتم كه با "رهبر امام خامنهاي" ديدار كردم و بتوانم حرف هايم خودم را بزنم و نظرات ايشان را جويا شوم. در اين جلسه اين توفيق را داشتم تا در كنار امام خامنه اي و بسيار نزديك به ايشان بنشينم و توصيههاي ايشان كه بسيار شيوا به زبان عربي بيان شد، گوش فرا دهم.
- چه نكاتي در سفر به ايران براي شما جالب بود؟چند نكته در سفرم به ايران براي من جالب بود. اول ساده زيستي زندگي امام خامنهاي و دكتر احمدي نژاد دوم پيشرفت هاي صنعتي ايران بود و سوم توانايي ايران براي پيشرفت با وجود تحريم ها بود.
شجاعت رهبران ايران و صداقت آنها هم برايم خيلي جالب و مثالزدني است. آنها همان حرفهايي را كه در تهران ميزنند در سازمان ملل در آمريكا هم مي زنند.
ولي ما رهبران دو رو و رياكاري زيادي در كشورهاي اسلامي عربي داريم اگر ما بخواهيم ديگر حاكمان كشورهاي عربي را كه با اسرائيليها دست ميدهند و پيشنهاد مذاكره مي دهند با آيتالله امام خامنهاي مقايسه كنيم، شما ميتوانيد تفاوت بين رهبر واقعي امت اسلامي و رهبران غير واقعي را متوجه شويد.
- بهترين خاطرهاي كه از ديدار با رهبر انقلاب اسلامي داشتيد، چه بود؟بهترين خاطرهاي كه از ديدار امام خامنه اي دارم اين است كه در زماني كه با ايشان ديدار كردم در
صحبت ها و برخورد ايشان عشق و علاقه به امت اسلامي را مي ديدم كه ايشان به خوبي با جملات و سخنراني عربي منتقل میكنند و همچنين عشق ايشان به انقلاب مردم مصر بسيار زيبا بود. صحبت ها و توصيه هاي ايشان از علم و شناخت نشئت گرفته شده بود و مانند حاكمان كشورهاي عربي نسبت به مسائل بي تفاوت نيستند.
- راستي شما چرا از لفظ امام خامنه اي براي ايشان استفاده مي كنيد؟من اصرار دارم كه از لفظ "سيد القائد، الامام الخامنهاي" استفاده كنم زيرا بعد از امام خميني ايشان امامت و رهبري امت اسلامي را بر عهده دارند. زماني كه ما به پيشنماز يك مسجد مي گوييم امام جماعت به خاطر اين است كه يك عده اي از نماز گزاران را امامت ميكند زماني كه من مي گويم امام خامنهاي به اين خاطر است كه ايشان يك امت اسلامي را رهبري و هدايت مي كنند. ايشان بعد از امام خميني آمدهاند و حامل همان پيامها و رهنمودها هستند.
- شما سالها است كه از وطن خود دور هستيد آيا تصور اين رو ميكرديد كه زماني بتوانيد به كشور خود بازگرديد؟بله البته من طي اين سالها هميشه اين اميد را داشتم كه به مصر برگردم براي همين طي 6 سالي كه در مصر بودم موسسهاي را با نام "مصر را نجات دهيد" راه اندازي كردم؛ عدهاي به من مي گفتند كه منظورت از اين كار چيست؟ مصر مشكلي ندارد و من پاسخ ميدادم كه مصر تحت حاكميت مبارك وضعيت خوبي ندارد و ما بايد مصر را از شر مبارك نجات دهيم. بايد بگويم كه انقلاب مردم مصر را از دست مبارك نجات داد.
- زماني كه اولين بار خبر فرار مبارك را شنيدي چه حسي داشتيد؟من هميشه در انتظار اين لحظه بودم. يا مرگ مبارك را ببينم و يا فرار او را. حالا كه او فرار كرده آرزو ميكنم كه او تحويل مصر داده شود و به خاطر جناياتي كه كرده است و به خاطر عقب ماندگي هايي كه او باعث آن شده است به خصوص در مورد ظلمهايي كه به اخوان المسلمون كرده است محاكمه شود. آيا مي توانيد تصور كنيد كه مبارك، خانواده و اطرافيان آن سرزمين مصر را از مردم مصر دزديدهاند. چنين مردي بايد محاكمه شود و درس عبرتي براي ساير پادشاهان و اميرنشينهاي كشورهاي عربي شود.
- گويا شما به آقاي احمدي نژاد علاقه وافري داريد، دليل اين علاقه چيست؟من تنها از چند نفر از سياستمداران دنيا خوشم مي آيد كه به طور حتم يكي از آنها "احمدي نژاد" است . من معتقدم رهبران كشورها بايد به مردم خيلي نزديك باشند رهبران بايد ساده زيست باشند و رهبران همچنين بايد صادق و شجاع باشند و احمدي نژاد صادق، ساده زيست و شجاع است. او همچنين تمركز زيادي براي پيشرف كشور مي كند و او برخلاف سران احمق عرب بسيار با هوش است و مي خواهد ايران را به يك قدرت تبديل كند نه تنها يك قدرت منطقهاي بلكه به يك قدرت جهاني تبديل كند و اين اتفاق خيلي دور نيست. با پيروزي انقلاب مصر و ليبي و ديگر كشورهاي عربي اين مهم روي خواهد داد. مي توان گفت در 10 سال آينده اين اتفاق خواهد افتاد.