مختصات منطقه پس از طرح تجزيه از سوی آمريكا؛

وجود حكومت ديكتاتوری براي اسرائيل بهتر از دولتی مانند حماس است

تاریخ انتشار : ۱۰ اسفند ۱۳۸۹

پيترز نوشت: «در حالي كه خاورميانه مشكلات بسيار بيشتري از عدم تناسب مرزهايش دارد، بايد دانست كه بزرگرين تابو كه براي فهم عدم يك دست بودن منطقه وجود دارد، اسلام نيست بلكه محدوديت‌هاي بين‌المللي وحشتناك، اما مقدسي است كه از سوی ديپلمات‌هاي آمريكايي رعايت مي‌شود.»

يك مقام اسرائيلي تاكيد کرد: «كدام يك را ترجيح مي‌دهد، اينكه يك سلطنت غيردموكراتيك پايدار و سكولار كه سرويس اطلاعاتي خوبي هم دارد در مرزهاي شرقي شما قرار داشته باشد و يا اينكه كشوري به حاكميت حماس در آنجا حضور داشته باشد؟»

به گزارش گرداب به نقل از فارس، "گلدبرگ" نويسنده مجله آتلانتيك در ادامه مقاله خود درباره تغييرات آينده در منطقه خاورميانه مختصات جديدي از مرزهاي آينده خاورميانه ترسيم مي‌كند و در اين بين مجبور به بيان برخي حقايق درباره آينده منطقه نيز مي‌شود.

"مرزهاي خونريزي"، اساس تشكيل خاورميانه جديد
"رالف پيترز"، سرهنگ دوم بازنشسته ارتش آمريكا و كارشناس مسائل اطلاعاتي مي‌گويد: «هيچ كسي در مورد اينكه نقشه فعلي (خاورميانه) باقي بماند يا نه، فكر نمي‌كند.»

پيترز كه نقدهاي فراواني را در مورد استراتژي آمريكا در خاورميانه مي‌نويسد، افزود: «سوال اين نيست كه آمريكا چگونه مي‌خواهد به نقشه نگاه كند؛ سوال اين است كه چطور بايد به نقشه نگاه كرد حال چه ما آن را بخواهيم و چه نخواهيم.»

بر اساس اين گزارش، پيترز در شماره ژوئن 2006 نشريه "نيروهاي مسلح" نقشه‌اي را از خاورميانه منتشر كرد كه به اعتقاد وي نگاه منطقي‌تري به خاورميانه داشت. در آن نقشه پيترز به جاي دنباله‌روي از نقشه‌هاي رسم شده از سوی اروپائي‌ها، نقشه خود را با ردگيري "مرزهاي خونريزي"، يعني خطوط نامرئي كه گروه‌هاي نژادي و فرقه‌اي درگير را از هم جدا مي‌كنند، ترسيم كرد.

پيترز در اين‌باره نوشت: «در حالي كه خاورميانه مشكلات بسيار بيشتري از عدم تناسب مرزهايش دارد، بايد دانست كه بزرگرين تابو كه براي فهم عدم يك دست بودن منطقه وجود دارد، اسلام نيست بلكه محدوديت‌هاي بين‌المللي وحشتناك، اما مقدسي است كه از سوی ديپلمات‌هاي آمريكايي رعايت مي‌شود.»

ايران در نقشه جديد خاورميانه كوچكتر مي شود
اين گزارش حاكيست، در نقشه ترسيم شده از سوی پيترز، يك كردستان مستقل و يك تركيه كوچك شده وجود دارد. وي همچنين ايران را نيز تقسيم كرده و خوزستان را به يك كشور عرب شيعه تحويل داده كه از جنوب عراق شكل مي‌گيرد. نقشه مذكور اردن و يمن را نيز كوچك‌تر كرده و عربستان سعودي را هم در نقشه قرار نداده است، زيرا پيترز عربستان را دشمن اصلي مدرن‌سازي مسلمانان مي‌داند.

پيترز تاكيد مي‌كند انتشار نقشه جديد خاورميانه بدون دليل خاصي بوده است، اما كشورهاي خاورميانه اين امر را بخشي از روند طراحي‌هاي امپرياليستي آمريكا توصيف كردند.

پيترز در اين‌باره مي‌گويد: «واكنش به اين نقشه كاملا هيستريك و ناشي از پارانويا بود. مخصوصا ترك‌ها كه خيلي ناراحت شده بودند.»

وي در رابطه با چگونگي ساخت نقشه جديد خاورميانه مي‌گويد: «وزارت نقشه سفيدي را به من داد و روي آن نقشه مورد نظرم را نقاشي كردم. اما بعد از انتشار نقشه در اينترنت، بحث‌ها شروع شد كه مثلا اين مرز در واقع بايد 50 مايل به اين يا آن سمت باشد، اما كل عرض نقشه طراحي شده 200 مايل بود.»

كشور عربي كوچك‌تر، بهتر است
پيترز مي‌افزايد: «با توجه به حساسيت خاورميانه به سفيدپوستان (غربي‌ها)، جاي تعجب ندارد كه چنين نقشه‌اي را با نگراني بنگرند. در حقيقت نوعي اعتقاد در آكادمي‌هاي آموزشي خاورميانه و همچنين آكادمي‌هاي آمريكايي حامي فلسطين وجود دارد كه مي‌گويد هدف حقيقي دولت بوش و يا دست‌كم هدف نظريه‌پردازان اين دولت تغيير نقشه خاورميانه و كشورهاي عربي براي كمك به اسرائيل است

"رشيد خالدي"، استاد مطالعات عرب دانشگاه كلمبيا، در اين رابطه مي‌گويد: «عموما نومحافظه‌كاران، وظيفه‌نشناس و شديدا ايئولوژيك هستند كه سعي مي‌كنند تا سيستم كشورهاي عربي را از بين ببرند. فلسفه اساسي آن‌ها اين است كه كشور عربي كوچك‌تر، بهتر است.»

اما نومحافظه‌كاران حاضر در دولت بوش همچون "داگلاس فيث" با رد اين مطلب مي‌گويند: «ما هيچ‌وقت ايجاد كشورهاي جديد را به عنوان يك هدف در نظر نگرفته‌ايم.»

بي نظمي بدتر از بي عدالتي است
"فيث"، معاون سابق وزير دفاع در امور سياست‌گذاري‌ها مي‌گويد كه هيچ دليلي وجود ندارد كه ثابت كند دولت به دنبال تفكيك عراق است.

پيترز با بيان آنكه حقيقت كاملا بر خلاف ادعاي فيث است مي‌نويسد: «كمي بعد از جنگ عراق با "پاول ولفوويتز" معاون وقت وزير دفاع ديدار كرده و به او گفتم كه به تازگي از كردستان برگشته‌ام. كه ولفوويتز به من گفت: ما آنجا را عراق شمالي مي‌ناميم

وي افزود: «بي‌نظمي بدتر از بي‌عدالتي است و ثبات منطقه به سود آمريكا هم هست، اما با اين حال نبايد تاكيد زيادي بر ثبات داشته باشيم، زيرا بي‌ثباتي فرصتي براي ايجاد يك دنياي بهتر و امن‌تر براي ما است. براي مثال در دوران نيكسون و جورج بوش پدر، تاكيد بر باثبات‌سازي روابط با شوروي بود، اما در دولت ريگان هدف اين بود كه كمونيست‌ها به تاريخ بپيوندند. در نتيجه آمريكايي‌هايي كه به دنبال ثبات بودند، كوشيدند تا شوروي را حفظ كنند، اما ريگان درست فكر مي‌كرد.»

بيشتر پيامدهاي جنگ عراق براي آمريكا منفي بود
فيث نيز اميدوار بود تا رژيم بعث عراق از بين برود و اين امر موجب شود تا نوع جديدي از حاكميت در يك كشور عربي ايجاد شود.

وي مي‌گويد: «ما متوجه هستيم كه اگر كار بزرگي مثل جايگزيني صدام را انجام داديد، آنگاه بايد منتظر همه نوع پيامد نيز باشيد كه بسياري از آن‌ها نيز قابل پيش‌بيني نيستند و ممكن است كه مثبت يا منفي باشند. اما در عراق شاهد آن هستيم كه بيشتر پيامدهاي جنگ منفي است. به طوري كه ايده بزرگ نومحافظه‌كاران كه دموكراسي به سبك آمريكايي بود در عراق برقرار شد و در سراسر كشورهاي عرب خاورميانه نيز پخش شد، اما در نهايت مشخص شد كه دموكراسي عادتي نيست كه به آساني به توان آن را نهادينه كرد و اين ايده كه فرهنگ سياسي اعراب قادر به جذب مفاهيم دموكراتيك است كاملا رد شد.»

وجود حكومت ديكتاتوري براي اسرائيل بهتر از حكومت‌هايي همچون حماس است
نويسنده گزارش ادامه مي‌دهد: «در دسامبر 2006 براي شركت در مراسم تجليل از "ناتان شارانسكي" كه مدال آزادي را از بوش دريافت كرده بود به سفارت اسرائيل در واشنگتن رفتم. شارانسكي كه از معاندين سابق شوروي است و براي رئيس‌جمهور تبديل به آموزگار اهميت اصلاحات دموكراتيك جهان عرب شده، در جريان مراسم رئيس‌جمهور بوش را به خاطر تعقيب سياست‌هايي كه طرفداران چنداني هم ندارند، تحسين كرد. كه در اين زمان يكي از مقامات ارشد امنيتي اسرائيل به آرامي بوش را يك بچه خطاب كرد

از او پرسيدم كه چه منظوري دارد كه پاسخ داد: «او باهوش نيست و مي‌خواهد كه اردن را دموكراتيك كند، اما آيا مي‌دانيد كه اين امر براي اسرائيل و آمريكا چه معنايي دارد؟»

اين مقام اسرائيلي با تاكيد بر آنكه وجود حكومت ديكتاتوري براي رژيم‌صهيونيستي بهتر از حكومت‌هايي همچون حماس است، گفت: «كدام يك را ترجيح مي‌دهد، اينكه يك سلطنت غيردموكراتيك پايدار و سكولار كه سرويس اطلاعاتي خوبي هم دارد در مرزهاي شرقي شما قرار داشته باشد و يا اينكه كشوري به حاكميت حماس در آنجا حضور داشته باشد؟ اين اتفاقي است كه اگر سلطنت اردن را از ميان برداريم رخ مي‌دهد

پيترز ادامه مي‌دهد: «بعد از مراسم نيز با شارانسكي در مورد انتقاداتش صحبت كردم و او گفت كه يكي از متفكران نومحافظه‌كار اسرائيل و از معدود كساني است كه معتقد است دموكراسي را مي‌توان با زور به دنياي عرب صادر كرد

شارانسكي گفت: «مدتي پيش وقتي از واشنگتن به اسرائيل برگشتم، آريل شارون را در كنست ديدم. او به من گفت كه تو رئيس‌جمهور بوش را در مورد چيزي قانع كردي كه اصلا وجود ندارد.»