تهدیدات جنگ رسانه‌ای (بخش دوم)

تاریخ انتشار : ۱۰ اسفند ۱۳۸۹

جنگ رسانه‌ای که به دلیل ماهیت نرم‌افزاری و هدف گذاری بر اذهان مخاطبان از سوی پژوهشگران متعدّد تحت عناوین مختلفی مورد توجه قرار گرفته در دهه‌های اخیر به عامل تعیین کننده‌ای در اجرایی شدن سیاستگذاری‌های کلان کشورها در رسیدن به اهداف تبدیل شده است.

گرداب- در دنیای امروز، همراه با تغییر نگرش انسان نسبت به جایگاه خود در رویارویی با تاریخ و معرفت عمومی، حکومت نیز به بازاری رقابتی تبدیل شده است که شهروندانش همچون مشتریان صاحب انتخاب در مقام قضاوت قرار دارند. همزمان با پیدایش عنصر رقابت و انتخاب در مفهوم جدید حکومت، "آگاهی" و اطلاعات شفاف از آنچه باید در بوته داوری قرار گیرد به صورت عنصری همزاد با بازار رقابتی جدید پا به عرصه حیات گذاشت. بازی سیاست در دوران جدید بدون وجود ابزاری برای آگاهی و اطلاع رسانی، اساساً ممکن نیست. همچنین این اهمیت، نقش و جایگاه رسانه ها را در جهان معاصر، برجسته و حیاتی می سازد.

بخش دوم مقاله تهدیدات رسانه‌ای که پیش از این بخش اول آن ارائه شده بود، در ادامه می‌آید.

تبارشناسی جنگ رسانه ای
بشر در طول تاریخ، همواره برای چیرگی بر دشمن و تحمیل اراده خود بر او از ابزار کاهش و تخریب روحیه به شکلهای گوناگون بهره برده است. هر برگی از تاریخ بشر‌، گواه این موضوع است که در همه دوره‌های مختلف، انسان با استفاده از ابزار و روشهای گوناگون کوشیده است دشمنان را مقهور خویش سازد و بر آنان چیره شود و در این راه نیز به موفقیت‌های چشمگیری دست یافته است. چند نمونه از انبوه اوراق تاریخ، می‌تواند گواه این مطلب باشد.

انقلاب کبیر فرانسه در سال ۱۷۸۹ میلادی نقطه عطفی در تحولات و دگرگونی‌های سریع در جوامع اروپایی به شمار می‌رود. در این مقطع، تحولات عظیمی در صنعت چاپ و مطبوعات ایجاد شد و دریچه‌های تازه ای را در عرصه تبلیغات گشود به گونه‌ای که مطبوعات در روشنگری اقشار گوناگون و سمت و سو دادن به افکار عمومی اروپائیان نقش مؤثری را بر عهده داشتند. (شیرازی، ۱۰:۱۳۸۰)

جنگ رسانه‌ای از اواخر جنگ جهانی اول به صورت حربه‌ای روانشناسانه درخدمت استعمارگران درآمد. هدف اساسی این جنگ‌ که به عنوان جنگ تبلیغاتی به شمار می‌آمد، استعمار فکری کشورهای ستمدیده جهان به منظور استثمار اقتصادی، فرهنگی، سیاسی آنان بود و برای این منظور‌، افکار عمومی کشورهای خود را برای توجیه این سیاست فریب می‌دادند و به بیراهه می‌کشاندند.

این امر طی جنگ جهانی دوّم از چنان اهمیتی برخوردار شد که طرفین درگیر برای به کارگیری این حربه‌ها به رقابت با یکدیگر پرداختند. (شیرازی، ۱۱:۱۳۷۶) از جنگ‌های عالمگیر قرن بیستم تاکنون، اجرای هرگونه سیاست نظامی، سیاسی و حتی اقتصادی، مستلزم برخی زمین‌هسازی‌هایی شده است که از طریق کاربرد فنون تبلیغات حاصل می‌آید و بالطبع ابزار اجرایی شدن این فنون تبلیغاتی، رسانه ها هستند. امروزه قبل از آغاز هر جنگی در ابعاد فیزیکی (سخت)، جنگی رسانه‌ای، زمینه‌های لازم را در جبهه خودی و همچنین جبهه دشمن فراهم می‌آورد.

البته اصطلاح جنگ رسانه‌ای (Media war) که در سالهای اخیر بسیار رواج یافته است، نخستین بار در طول جنگ خلیج فارس در ۱۹۹۱ استفاده شد. (گرمن، ۱۲۷:۱۳۸۲)‌ جنگ رسانه‌ای که جنگ بهداشتی، تمیز تلقی می‌شود با هدف برخورد با ملّتها و دستکاری افکار عمومی آنها از سوی استراتژیست‌های فرهنگی و رسانه‌ای با ابزار رسانه ای طراحی و اجرا می‌شود تا به تغییر رفتار و یا رویکردهای دولتهای کشور هدف منجر شود.

به هر ترتیب جنگ رسانه‌ای که به دلیل ماهیت نرم‌افزاری و هدف گذاری بر اذهان مخاطبان از سوی پژوهشگران متعدّد تحت عناوین مختلفی (جنگ روانی، جنگ تبلیغاتی، جنگ مجازی، جنگ اعصاب و…) مورد توجه قرار گرفته در دهه‌های اخیر به عامل تعیین کنندهای در اجرایی شدن سیاستگذاری‌های کلان کشورها در رسیدن به اهداف و منافع ملّی تبدیل شده است. آنچه در فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، حمله به افغانستان، اشغال عراق تحت عناوین مبارزه با تروریسم‌، خطر جنگ افزارهای کشتار جمعی و گسترش آزادی حقوق بشر و‌… از سوی نظام سلطه‌ جهانی شاهد هستیم‌، این زمینه‌سازی‌های رسانه‌ای بود که نقش محوری را ایفا کرد.

بنابراین می‌توان مدعی بود که امروزه در نزاعهای بین‌المللی، جنگ رسانه‌ای در دو بعد داخلی و بین‌المللی زمینه‌های روانی را برای غلبه بر کشورهای هدف فراهم آورده است و به عبارتی رسانه‌ها به جزئی غیر قابل انکار در نزاع و درگیریها تبدیل شده‌اند.

۴. روشهای جنگ رسانه ای
الف) روشهای عمده تبلیغاتی و رسانه‌ای عبارت است از:

۱ – انگاره سازی: به مثابه سازه‌ای ‌ شامل مجموعه‌ای از تصویر جنبه‌های گوناگون یک موضوع در ذهن فرد است. انگاره به مجموعه‌ای از ویژگیها اطلاق می‌شود که شخص تشخیص می‌دهد و یا در ذهن خود مجسم می‌کند. (مولانا، ۱۰:۱۳۷۵)؛ به تعبیری انگاره، مجموعه تصاویری است که ما در مغز و ذهنمان از واقعیتها و ابعاد مختلف آن داریم. انگاره تمامی شاخصهایی است که فرد درباره یک شیء یا یک پدیده تصور می‌کند. تغییر انگاره در مغز ما به تغییر تصورات ما از اشیا، افراد و پدیده و ایجاد حالت تعادلی یا غیر تعادلی منجر می‌شود. در نهایت مجموعه انگاره‌ها در واقع هرگونه قضاوت درباره تصاویر یا انگاره جدید ما را به انگاره‌های قدیم ارجاع می‌دهد که در ذهن داریم. این مطلب همان نقطه شروع تهدیدزای رسانه است؛ چرا که توده‌های مردم، با سواد رسانه‌ای اندک در رویارویی با مسائل در همان مرحله "احساس مسئله" متوقف می‌مانند و بر اساس آن قضاوت و تصمیم‌گیری می‌کنند و ذهنیات و افکارشان شکل و قالب می‌گیرد.

برای مثال در جنگ اول و دوم خلیج فارس، رسانه های غربی از میان حجم زیاد اخبار، تنها آن دسته از مطالب و تصاویری را برای مخاطبان می‌فرستادند که در جهت انگاره‌سازی آنها کاربرد داشت. این عملکرد رسانه‌ای را در انتقاضه اول و دوم فلسطین، ۱۱ سپتامبر، جنگ۳۳روزه مقاومت حزب الله در لبنان و جنگ ۲۲روزه مقاومت حماس در غزه نیز به خوبی شاهد بوده‌ایم.

۲ – برجسته سازی: برجسته‌ سازی نیز یکی از شیوه هایی است که رسانه‌ها می‌توانند از طریق آن بر مخاطبان خود تأثیر بگذارند. برجسته سازی یعنی این اندیشه که رسانه‌های خبری با ارائه خبرها و تحلیلها موضوعاتی را تعیین می‌کنند که عامه مردم دربارة آنها می‌اندیشند. اساس برجسته سازی، افزایش توجه به موضوع مورد نظر رسانه‌هاست.

کورت لنگ، پژوهشگر رسانه‌های جمعی در تبیین برجست هسازی رسانه‌ها می‌گوید: «رسانه‌های جمعی توجه‌ها را به موضوعات خاصی سوق می دهد. آنها از چهره‌های سیاسی تصاویری عمومی می‌سازند. آنها مدام موضوعاتی را عرضه می‌کنند که نشان‌دهنده چیزهای است که توده مردم باید درباره آنها فکر کنند؛ بدانند و احساس داشته باشند.» (سورین،۳۲۸:۱۳۸۱)

بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که برجسته سازی نیز همچون انگاره‌سازی رسانه ها بر ادراک افراد از وقایع یا درباره آنها و میزان اهمیت آنها نزد مخاطب اثرگذار است.

۳ – برچسب زنی: اگرچه برچسب زنی به عنوان یکی از روشه‌ای انگار‌ه‌سازی مطرح شد، اما به‌ طور مستقل نیز کاربرد زیادی در تبلیغات منفی و افکارسازی دارد. با استفاده از این روش به شخص یا فکر یا گروه یا ملّت و کشوری که هدف حمله تبلیغاتی است، برچسب یا انگ توهین آمیز وناپسند زده می‌شود. این برچسب یا انگ نوعاً مفهوم ضد‌ارزش عام و فراگیر مورد توافق عموم است؛ مثل نژاد پرستی، خشونت طلبی، تروریسم و… .

برچسب زنی در تبلیغات رسانه‌ها غالباً برای تخطئه فکر یا شیوه و الگو و یا محکوم‌سازی آن است. در مواردی برچسب زنی به همراه تحقیر و یا توهین به کار می‌رود.

۴ – توسل به ترس: در این روش از حربه تهدید و ایجاد رعب و وحشت میان نیروهای دشمن به منظور تضعیف روحیه و سست کردن اراده آنها استفاده می‌شود. در این صورت ضمن تهدید و ترساندن مخاطبان به شیوه‌های مختلف به آنان چنین القا می‌کنند که خطرها و صدمات احتمالی و حتی فراوانی بر سر راه آنان کمین کرده است و از این طریق آینده‌ای مبهم و همراه با سختیها و مشکلات را برای افراد دشمن ترسیم می‌کنند. (شیرازی، ۴۲:۷۶) مثال برجستة این روش، پیش از وقوع حمله به عراق در مارس ۲۰۰۳ تلاش تبلیغاتی وسیع رسانه های ملی و بین المللی امریکایی بود و ادعاهای مکرری همچون نزدیک شدن عراق به تولید جنگ‌افزارهای هسته‌ای، ارائه گزارشهای متعدد از وجود سلاح کشتار جمعی در عراق، حمایت صدام حسین از تروریسم و…‌ این موارد از جمله موضوعات عملیات روانی امریکا برای ترغیب افکار عمومی آن کشور و سایر کشورها به منظورحمایت از حمله به عراق بود. (الیاسی، ۲۴۶:۱۳۸۲)

۵ – کلی گویی: بسیاری از محتوای واقعی مفاهیمی که از سوی رسانه‌های غربی مصادره، در جامعه منتشر می‌شود، مورد بررسی قرار نمی‌گیرد. تولیدات رسانه‌های غربی در دو حوزه سیاست داخلی و خارجی، سرشار از ارزشها و مفاهیمی است که از سوی نظام سلطه به استخدام درآمده است؛ مفاهیمی مانند جهانی شدن، لیبرالیسم، اقتصاد باز، امنیت ملّی‌، پلورالیسم، نظم نوین جهانی، حقوق بشر، دموکراسی، تروریسم و… . اینها مفاهیمی است بدون تعریف مشخص که در جهت اقناع مخاطبان در زمینه‌ای مشخص به‌کار گرفته می‌شود. در واقع کلی گویی، مرتبط ساختن عقیده یا سیاستی خاص با مفهومی ویژه است تا مخاطب بدون بررسی شواهد و دلایل‌، عقیده یا سیاست مورد نظر را بپذیرد.

ب) سایر روش های جنگ رسانه ای
امروزه روشهای متعددی در رسانه‌ها برای تعریف اذهان و کنترل افکار عمومی به کار می‌رود. امپریالیسم رسانه‌ای در فعالیت خود به ویژه در وضعیت بحرانی از این روشها فراوان استفاده می‌کند که عبارت است از:

۱ – تکرار: شاید این روش قدیمی‌ترین شیوه باشد. یک دروغ با تکرار، اغلب بعد از مدتی می‌تواند جای واقعیت را بگیرد؛ به عنوان نمونه تبلیغات صهیونیستها در مورد کشتار یهودیان در جنگ جهانی دوم‌، الگوی گسترده جهانی را نسبت به آنها ایجاد کرد.

۲ – طرح دیدگاه ها به جای واقعیت: نظریات و دیدگاههای اشخاص و کارشناسان مورد نظر به راحتی می‌تواند مخاطبان را گمراه کند و باعث شود این نظریات را به جای واقعیت بپذیرند.

۳ – بیان بخشی از واقعیت: در این حال فقط یک جنبه و یا یک وجه از اطلاعات به مخاطبان داده می‌شود و تحلیل‌های رسانه و مخاطبان بر اساس اطلاعات ناقص، تفسیر و تحلیل صحیحی نیست، اما رسانه از این سوگیری منفی حداکثر استفاده را می‌برد.

۴ – طرح عناوین و تیترهای گمراه کننده: این کار بیشتر در مطبوعات صورت می‌گیرد زیرا بیشتر مردم فقط به عناوین و تیترها توجه‌ و از خواندن اصل خبر یا مقاله پرهیز می‌کنند؛ برای مثال شبکه CNN از این روش استفاده می‌کند. زیرنویس ثابت آن در طول حمله امریکا به افغانستان و عراق به توجیه این عملیات نظامی می‌پرداخت تا مخاطبان این شبکه در سراسر جهان این جنگ را علیه تروریسم و سلاحهای کشتار جمعی بدانند.

۵ – سوگیری از طریق تصاویر: در این روش، بهترین جنبه‌ها یا بدترین آن به مخاطبان ارائه می‌شود؛ مثلاً در حمله امریکا به افغانستان، شبکه‌های خبری غربی بارها و بارها تصاویر فرستادن کمکهای غذایی امریکا را به آوارگان افغانی پخش می‌کردند ولی از کشته‌های مردم این کشور در بمباران‌ها کمتر تصویری نشان داده می شد.

۶ – مستند سازی: در این شیوه ممکن است با استفاده از عبارتی و یا استناد به آن از یک بزرگمرد و یا رفتاری از فرد موجه، بیان نادرست و یا رفتار غلط معتبری نشان داده شود؛ زیرا تکیه بر منابع قابل اعتماد بر تأثیر پیام تبلیغاتی می‌افزاید؛ هر چه این اعتماد افزایش یابد، قابلیت تأیید و تصدیق پیام تبلیغاتی از طریق مخاطبان آن بیشتر می‌شود.

۷ – کنایه و اشاره: در این روش انتساب عملی به شخص یا جریان خاص به شکل غیر صریح و ضمنی است؛ مثلاً گفته می‌شود معتقد نیستم "فلانی آلت دست تروریست‌هاست". این کلام در ذهن مخاطبان به هر صورت ارتباط آن شخص را با تروریستها اثبات می‌کند. این شیوه در تبلیغات منفی به ویژه در زمان انتخابات که مخاطبان فرصت کمی برای جمع‌آوری اطلاعات و تجزیه و تحلیل امور مربوط به انتخابات دارند، تأثیر زیادی بر رأی دهندگان می‌گذارد.

۸ – سانسور: لغتی فرانسوی است به معنی ممیزی و تفتیش مطبوعات، مکتوبات و نمایشها. همچنین در فرهنگ معین، سانسور به معنی انتقاد، عیب‌جویی، خرده گیری، تفتیش و مراقبت از طرف دولت در فیلمها، نمایشنامه‌ها، مطالب روزنامه‌ها و سایر مطبوعات بیش از انتشار آنها آمده است.

ادامه دارد …

منبع: psyop.ir