Gerdab.IR | گرداب

آشنايي با نظرات لئونارد کلين‌راک؛

گام‌هاي آينده اينترنت

تاریخ انتشار : ۱۴ اسفند ۱۳۸۹

پروفسور لئونارد کلين‌راک می‌گوید: «ابزارهاي فعال‌ساز در ابعاد ميکرو و نانو، حسگرها، پردازنده‌هاي منطقي، حافظه‌ها، نمايشگرها، ميکروفون‌ها، پخش کننده‌ها... همه و همه در محيط اطراف‌ جاساز شده‌اند. به‌اين صورت اينترنت واقعا همه جا هست.»

گرداب- پروفسور لئونارد کلين‌راک، دانشمند و مدرس کامپيوتر در دانشگاه UCLA و نظريه‌پرداز شبکه‌هاي مخابراتي و يکي از اعضاي کليدي آژانس پژوهش‌هاي پيشرفته آرپانت است. وي دکتراي خود را از دانشگاه MIT دريافت کرده و مهم‌ترين اثري که وي با آن شناخته مي‌شود، نظريه صف‌بندي در شبکه است. وي در ويدئو كنفرانسي در سال گذشته، نظريه خود را براي پيشرفت و آينده اينترنت اعلام كرده كه خواندن آن خالي از لطف نيست:

براي اينترنت در وضعيت کنوني آن، نسبت به آينده مراحلي را مي‌توان در نظر گرفت که همين حالا هم در برخي از آنها کارهايي در حال انجام است. يکي از آنها چيزي است که من دوست دارم آن را "رايانش كوچ‌نشين" بنامم؛ تا به‌حال مردم در بند ابزارهاي محاسباتي روميزي بوده‌اند. در واقع تا به حال 3 ظرفيت محاسباتي قدرتمند و شگرف در خانه و محيط کار در اختيار داشته‌اند. از لپ‌‌تاپ‌هاي خود استفاده مي‌کنند‌، کامپيوترهايي با توانايی پردازش بسيار بالا دارند يا ايستگاه‌هاي ارائه‌دهنده خدمات کامپيوتري دم دستشان است و اتصال‌هاي مناسب و شبکه‌هاي داخلي و دسترسي‌هاي گيگابايتي و يک سرپرست شبکه خوب در اختيارشان بوده تا همه اين امکانات به خوبي به کار انداخته شوند. به طور معمول کار يک سرپرست شبکه در يک دفتر کار بارگذاري نرم‌افزارها، ارتقاي سخت‌افزارها، سر هم بندي سيستم‌ها و پشتيباني شبکه است.



مرحله اول: امروزه وقتي ابزارهاي محاسباتي قابل حمل‌مان مثل لپ‌تاپ‌ها را از محيط کار و خانه بيرون مي‌بريم و مثلا در حين حرکت از آنها استفاده مي‌کنيم، شبکه و پشتيبان آن را از چرخه حذف کرده‌ايم. خب، حالا هر کجا که باشيم بايد دنبال يک اتصال با دسترسي پر سرعت بگرديم، اما پشتيبان شبکه که همراهمان نيست تا اين‌کار را برايمان انجام دهد.
 
تا مدتي چنين دگرديسي‌اي در استفاده از ابزارهاي محاسباتي، مشکلاتي نظير دسترسي به کلمه عبور و تغيير آدرس آي‌پي و امثال آن به وجود خواهد آورد که تا به حال براي حل‌شان به همان پشتيبان شبکه نيازمند هستيم؛ اما حالا خيلي از اينها خودکار قابل انجام‌اند. اما توانايي کسب درست همان کلاس از امکانات دفتر کار در راه و محيط بيروني چيزي است که "رايانش كوچ‌نشين" ناميده مي‌شود و اين همان چيزي است که اين‌ روزها اتفاق افتاده است.
 
در بخشي از نقاط جهان البته اين دسترسي‌هاي کوچ‌نشين ناآماده‌تر و دشوارتر‌ند، اما اين روزها اگر به سفر برويم خيلي به اين چيزها فکر نمي‌کنيم. به شبكه‌هايي بي‌سيم با پهناي باند وسيع متصل شده و بي هيچ تنظيم خاصي از آن استفاده مي‌کنيم. تا حالا چنين چيزي مقدور نبوده،در حالی که اين روزها کاملا عادي به‌شمار مي‌رود. با اين وجود، قضيه در مواردي کمي بغرنج مي‌شود. اگر از وي‌پي‌ان يا همان شبکه‌ مجازي اختصاصي و يا از آي‌پي آدرس‌هاي ثابت يا چيزهايي نظير اين‌ها بر روي سيستم‌مان استفاده کنيم، آن وقت چه؟ حالا چه‌طور مي‌خواهيم مشکل تنظيمات و اتصالات را برقرار سازيم؟ ... "رايانش كوچ‌نشين"؟ شايد، اما اين تکنولوژي هنوز به بلوغ خود نرسيده است.

مرحله دوم: اکثر مردم فکر مي‌کنند فضاي مجازي جايي است پشت نمايشگرها و تلفن‌هاي همراه، حالا اتفاقي در حال رخ دادن است و همان فضاي مجازي آن پشت به بيرون مي‌خزد و وارد فضاي حقيقي، فيزيکي و محيط اطراف‌مان مي‌شود. براي مثال ديوارهاي اتاق‌مان قابليت تشخيص شخصيت خواهند داشت و وقتي در اتاق نشسته‌ايم، از ديگر اشيا تشخيصمان مي‌دهد و ماهيت‌مان را هم مي‌شناسد.

در اين صورت بايد توانايي سرويس گرفتن از همين ديوارها را داشته باشيم و مثلا از آنها بخواهيم جاي چاپگر يا پروژکتور يا نمايشگرهاي وضوح بالا را نشانمان دهد و احتمالا جواب را نه تنها مي‌شنويم، بلکه هالوگرامي (تصوير مجازي سه بعدي در فضا) هم از ديوار به بيرون سرک کشيده و به سراغمان خواهد آمد.
 
صندلي پشت ميز، عينک‌، خودرو، ميز، اتاق هتل‌، همه و همه به اينترنت وصل خواهند بود. به اين مي‌گويند فناوري جاساز شده. ابزارهاي فعال‌ساز در ابعاد ميکرو و نانو، حسگرها، پردازنده‌هاي منطقي، حافظه‌ها، نمايشگرها، ميکروفن‌ها، پخش کننده‌ها... همه و همه در محيط اطراف‌ جاساز شده‌اند. به‌اين صورت اينترنت واقعا همه جا هست. در واقع ابزارهايي که ما امروز به ساد‌گي حمل مي‌کنيم، مانند تلفن‌هاي موبايل، نسل هاي اوليه همان چيزهايي‌اند که قرار است اينترنت را بيرون کشيده و در محيط در اختيارمان قرار دهند. مسئله ديگر اين‌که اين فضاهاي هوشمندي که گفتم فضاي مجازي را بيرون کشيده و وارد دنياي فيزيکي‌مان مي‌کنند، از ديده پنهان خواهند بود، ما فقط از حضورشان مطلع بوده و قادر به ديدن و لمس‌شان نيستيم. حال همه چيز اينترنت مالي شده، اين همان مرحله دوم خواهد بود.

مرحله سوم: فراگيري است. يعني هر جا که باشم، شبکه باید مرا بشناسد. اين نتيجه همان کوچ‌نشيني مرحله اول است. هر محيطي که به آن قدم مي‌گذارم، بايد فضاي هوشمند باشد. اين ظرفيت بايد هر جا که قدم مي‌گذارم، موجود و در دسترس باشد. در واقع اولين قدم اين فراگيري در دسترسي به اينترنت سال‌ها پيش با حضور مودم‌هاي دايال‌آپ برداشته شد. آن موقع مي‌توانستيم مودم را برداشته و هر جا که تلفن وجود داشت به اينترنت وصل شويم؛ سرعت افتضاح، حجم زياد سخت‌افزار، سر و صداي فراوان، غيرقابل اطمينان، اما فراگير و در دسترس. حالا همان ظرفيت فراگيري در سرعت‌هاي بسيار بيشتر توسعه يافته، قابل اطمينان‌تر شده و با شبکه‌هايي نظير 3G و 4G ظرفيتي فراگير پيدا كرده و در حال تبديل شدن به موجودي زنده است.


مرحله چهارم: چيزي است که من دوست دارم مأموران مخفي بنامم‌شان. نرم‌افزارهاي هوشمند مأمور مخفي. اين مأمور کوچولو‌ها را در شبکه پخش خواهيم کرد تا براي‌ ما انواع خدمات را ارائه دهند. آنها مي‌دانند ما چه مي‌خواهيم، دنبال چه چيزی هستیم، چه اخباري دوست داريم بشنويم يا ببينيم، چه زماني بايد چيزي ياد آوري شود و.. ؛ همه اينها را برای ما جمع‌آوري خواهند کرد. به ما خواهند گفت در چه محيطي هستيم و سرويس‌هاي مورد نيازمان را به زير ساخت‌هاي آن محيط وصل خواهند کرد. چيزي که من به آن مي‌گويم دنياي شخصيِ شخصيِ شخصي؛ جايي که هر کس نيازها، پروفايل‌ها، مزيت‌ها و مصونيت‌هاي خود را دارد. محيط اطراف از تمام اينها آگاه بوده و آن مأمور مخفي‌هاي کوچولو هر چه را بخواهيد برایتان فراهم کرده و البته کنترل مجموعه عظيمي از همين خدمات را در جامعه بر عهده دارند.

کلیک - جام جم