راهبردهای ۶ گانه جنگ سایبری

تاریخ انتشار : ۱۷ اسفند ۱۳۸۹

جنگ سايبري به احتمال قوي از جدي‌ترين چالش‌هاي امنيتي است كه از طريق فضاي مجازي به دولتها تحميل مي‌شود. مشابه با ابزارهاي جنگ متعارف؛ از فناوري سايبري نيز مي‌توان براي حمله به تشكيلات دولتي، زيرساخت‌هاي ملي انرژي و روحيه عمومي بهره جست.

موسسه چتم هاوس در گزارشي ضمن بررسي ابعاد مختلف جنگ سايبري و تعاريف متعدد از اين نوع جنگ، راهبردهاي ششگانه كليدي اين نوع جنگ الكترونيك را ارائه كرد.

به گزارش  گرداب، موسسه چتم هاوس در گزارشي با عنوان "جنگ سايبري" به قلم چهار تن از نويسندگان به نام‌هاي "پل كورنيش"، "ديويد ليوينگستون"، "ديو كلمنته" و "كلر يورك" به بررسي ابعاد مختلف جنگ سايبري پرداخت.

به اعتقاد نويسندگان اين گزارش، چنانچه كشوري قصد دارد جنگ سايبري را در دستور كار خود قرار دهد، بايد راهبرد ملي را بازنگري و اصلاح کند.

خلاصه گزارش موسسه چتم هاوس
در سالهاي اخير، دولت‌ها و سازمانهاي بين‌المللي بر امنيت سايبري تمركز بيشتري نموده‌اند و از شرايط اضطراري آن كاملاً اطلاع دارند. در انگليس، امنيت سايبري عمدتاً در راهبرد امنيت ملي و نشريه دفاع و امنيت راهبردي كه در اكتبر 2010 به چاپ رسيده، مطرح شده است.

جنگ سايبري به احتمال قوي از جدي‌ترين چالش‌هاي امنيتي است كه از طريق فضاي مجازي به دولتها تحميل مي‌شود. مشابه با ابزارهاي جنگ متعارف؛ از فناوري سايبري نيز مي‌توان براي حمله به تشكيلات دولتي، موسسات مالي، زيرساخت‌هاي ملي انرژي، صنعت حمل‌ونقل و روحيه عمومي بهره جست.

با اين حال‌، هر چند برخي از اقدامات شايد تهاجمي و خصومت‌آميز به نظر برسند، اما ضرورتاً نبايد آنها را از مصاديق اقدامات جنگي دانست. بنابراين، تمييز قائل شدن بين حالت تهاجمي و غيرتهاجمي در فضاي مجازي حائز اهميت است.

بارزترين ويژگي جنگ سايبري تحول سريع تهديدات است
نوع اقدامات تهاجمي و ويژگي‌هاي آن به اندازه خود بازيگران اهميت دارد. براي مثال،‌ فعاليت‌هاي سايبري گروه‌هاي تروريستي، جاسوسان و جنايتكاران سازمان‌يافته مي‌توانند مخرب بوده و تهاجمي باشند اما ضرورتاً از مصاديق جنگ سايبري تلقي نمي‌شوند.

براي تعريف جنگ سايبري مي‌توان از همان توصيف"جنگ نامتقارن" بهره گرفت– يعني، نبردي كه در آن ممكن است يكي از طرفين در جنگ متعارف ضعيف اما از لحاظ هوش و ذكات قدرتمند باشد اما طرف ديگر پرقدرت و در عين حال مغرور و انعطاف ناپذير باشد.

بارزترين ويژگي جنگ سايبري (امنيت سايبري به طور عام)، تحول سريع تهديدات است. اين تغييرات مي‌توانند آنقدر ناگهاني و غيرمنتظره باشند كه از همان ابتدا دور تسلسل عمل و عكس‌العمل در راهبرد سنتي را از حركت بياندازند.

جنگ سايبري مدل بدون درد و خونريزي جنگ است
اين بحث جذاب اما خطرناك مطرح است كه جنگ سايبري مي‌تواند مدل"بدون درد" و"بدون خونريزي" جنگ باشد كه البته نتايج مهمي را در پي خواهد داشت. پيروزي و شكست در فضاي مجازي چندان قابل تفكيك از يكديگر نيست.

در جایي كه عوامل ايدئولوژيكي، مذهبي، اقتصادي و نظامي به دلايل مختلف و در مقاطع زماني متفاوت به مقابله با يكديگر برمي‌خيزند، اين مفاهيم جذابيت زيادي نخواهند داشت. اين مسئله به يك محيط رزمي نامتقارن و بي‌نظم منجر مي‌شود كه معلوم نيست در آنجا بتوان از معيارهاي مشترك اخلاقي، هنجاري و ارزشي بهره گرفت.

علاوه بر تشريح عملكرد مهاجمان مجازي و واكنش دولتهاي مدافع و نيز تحليل نتايج، روشها و ابزارهاي جنگ سايبري، اين گزارش مشخصات اصلي جنگ سايبري را به عنوان يك پديده راهبردي برمي‌شمارد.

از اين رو، تعاريف زير براي جنگ سايبري پيشنهاد مي‌شود:
1- جنگ سايبري مي‌تواند بين دولتها يا از برخي جهات حتي بين بازيگران غيردولتي اتفاق افتد. در اين جنگ، هدايت دقيق و مناسب نيروها بسيار دشوار است، هدف مي‌تواند نظامي، صنعتي، غيرنظامي يا حتي فضاي سروري باشد كه مطمئناً به مشتريان بسياري خدمات ارائه مي‌دهد.

بارزترين ويژگي‌هاي جنگ سايبري عبارتند از:
- جنگ سايبري به بازيگران اين امكان را مي‌دهد كه بدون توسل به جنگ مسلحانه، به اهداف سياسي و راهبردي خود دست يابند.

- فضاي مجازي قدرت غيرواقعي به بازيگران كوچك و كم‌اهميت مي‌دهد.

- با استفاده از آدرس‌ IP اشتباه، سرورهاي خارجي و اسامي مستعار، مهاجمان مي‌توانند در عين ناشناس بودن و مصونيت نسبي، براي مدت كوتاهي فعاليت كنند.

- در فضاي مجازي، مرز بين نظامي و غيرنظامي و نيز فيزيكي و مجازي چندان روشن و شفاف نيست. از اين رو، قدرت يا از طريق دولتها، بازيگران غيردولتي اعمال مي‌‌شود يا از طريق پروكسي.

- در كنار ساير ميادين سنتي نبرد مثل زمين، هوا، دريا و فضا، بايد فضاي مجازي را "پنجمين ميدان نبرد" دانست. جنگ سايبري از اجزاي جديد اين محيط چندبعدي است اما كاملاً جدا از آن در نظر گرفته نمي‌شود.

- در فضاي مجازي، اقدامات شبه‌جنگي به احتمال زياد همراه با ساير اشكال زور و منازعه رخ مي‌دهد. اما، روشها و ابزارهاي جنگ سايبري قطعاً متفاوت از ساير جنگها خواهد بود.

با ارزيابي چالش‌هاي در حال تغيير در فضاي مجازي مي‌توان به نتايج زير دست يافت:
-  زمانيكه جنگ سايبري مطرح است، روابط فراآتلانتيكي از برخي جهات حائز اهميت خواهد بود. همكاري نزديك بين ايالات متحده آمريكا و بريتانياي كبير در مسائل نظامي و اطلاعاتي تا فضاي مجازي تعميم يافته است و هر دو كشور مي‌توانند در اين حوزه تاثيرگذار باشند. اما هماهنگي در ساير روابط دوجانبه يا اتحادها- اگر نه غيرممكن- دشوار است.

- با اين وجود، طرفين بايد درباره ماهيت دقيق جنگ سايبري با يكديگر گفتگو کنند. در اين مذاكرات، طرفين بايد پيچيدگي فضاي مجازي، چالشهاي متاثر از برداشت سنتي دولتها از جنگ و سرعت تحول رسانه‌هاي جمعي را در نظر داشته باشند كه به جز پيشرفته‌ترين ابزارها مي‌تواند سيستم‌هاي ديگر را تهديد ‌كند.

-  اما هيچ دليلي براي بازآفريني اين ماشين جنگي و بهره‌گيري از تكنيكها و روشهاي جديد در رابطه با جنگ سايبري وجود ندارد. عليرغم بديع بودن فضاي مجازي، نكاتي در خصوص مديريت مسائل پيچيده مطرح است كه بخش دولتي و تجاري بايد از محيط پدافندي موجود بياموزند.

- راهبرد همواره در خدمت سياست است. هرچند ممكن است كه در سطح جهان براي جنگ سايبري سياست‌هاي متعددي اتخاذ شود، اما آنگونه كه "كلازويتز"، فيلسوف قرن 19 و نويسنده كتاب "درباره جنگ" معتقد است نمي‌توان آن را به لحاظ سياسي پديده‌اي محدود دانست.

اين گزارش فضاي مجازي را به عنوان terra nullius توصيف مي‌كند كه در حال حاضر فراتر از يك گفتمان سياسي قاعده‌مند است. اين دقيقاً به دليل فقدان چارچوب سياسي محدودكننده در جنگ سايبري است كه فضاي مجازي را تا آن حد جذاب مي‌سازد كه در آن طرفين منازعه اهداف فرهنگي، مذهبي، اقتصادي، اجتماعي و حتي سياسي را به شدت دنبال مي‌كنند.

جنگ سايبري را بايد محدود كرد و سپس از طريق سياسي، اصول اخلاقي، هنجارها و ارزشها آن را قانوني اعلام كرد، در غيراينصورت چنين جنگي مي‌تواند به دليل پاسخ نظامي و فني به تهديدات در حال ظهور توازن موجود را برهم زند.

در اين پروسه، بسياري از چالش‌هاي جنگ سايبري شناسايي شده و مرتفع مي‌شوند. سياستمداران نيز به نوبه خود بايد تهديدات ناشي از جنگ سايبري را تاييد كنند.

مشكلات ناشي از آن بايد تا دنياي سياست وارد شوند، مفروضات مبتني بر قدرت برتر دولت را زير سوال ببرند، اقتدار دولت و نقش سازمانهاي دولتي و نيروهاي نظامي را به عنوان عوامل اصلي تضمين امنيت ملي به چالش بكشد.

چتم هاوس نتايج كليدي اين گزارش را به شرح زير ارائه كرده است:

1-  جنگ سايبري به بازيگران اين امكان را مي‌دهد كه بدون توسل به جنگ مسلحانه، به اهداف سياسي و راهبردي خود دست يابند.

2-  فضاي مجازي قدرت غيرواقعي به بازيگران كوچك و كم‌اهميت مي‌دهد.

3- با استفاده از آدرس‌ IP اشتباه، سرورهاي خارجي و اسامي مستعار، مهاجمان مي‌توانند در عين ناشناس بودن و برخورداري از مصونيت نسبي، براي مدت كوتاهي فعاليت كنند.

4-  در فضاي مجازي، مرز بين نظامي و غيرنظامي و نيز فيزيكي و مجازي چندان روشن و شفاف نيست. از اين‌رو، قدرت يا از طريق دولتها و بازيگران غيردولتي اعمال مي‌شود يا از طريق پروكسي.

5- در كنار ساير ميادين سنتي نبرد مثل زمين، هوا، دريا و فضا، بايد فضاي مجازي را "پنجمين ميدان نبرد" دانست. جنگ سايبري از اجزاي جديد اين محيط چند بعدي است اما كاملاً جدا از آن در نظر گرفته نمي‌شود.

6- زمانيكه جنگ سايبري مطرح است، روابط فراآتلانتيكي از برخي جهات حائز اهميت خواهد بود. همكاري نزديك بين ايالات متحده آمريكا و بريتانياي كبير در مسائل نظامي و اطلاعاتي تا فضاي مجازي تعميم يافته است و هر دو كشور مي‌توانند در اين حوزه تاثيرگذار باشند. اما هماهنگي در ساير روابط دوجانبه يا اتحادها- اگر نه غيرممكن- دشوار است.

آشنايي بيشتر با موسسه چتم هاوس
نزديك به يك قرن است كه موسسه چتم هاوس به عنوان موسسه سلطنتي امور بين‌الملل فعاليت مي‌كند.

ماموريت آن برگزاري مناظرات آگاهانه، ارائه تحليل‌هاي مستقل و نظرات موثر در خصوص بنا كردن جهاني امن براي همگان است.

برگزاري مناظرات علني و محرمانه در رابطه با تحولات مهم عرصه بين‌الملل و نيز ساختار و نوع واكنش سياسي، ارائه تحليل‌هاي مستقل و دقيق درباره چالشهاي مهم جهاني، منطقه‌اي و ملي و البته پيشنهاد ايده‌هاي جديد به تصميم‌گيرندگان در مورد نحوه مقابله كوتاه‌مدت تا بلندمدت با طرف مخاصمه از اهداف اين موسسه است.

برنامه امنيت بين‌الملل
برنامه امنيت بين‌الملل در چتم هاوس تحت مديريت دكتر "پل كورنيش" (Paul Cornish) شهرتي طولاني در ارائه تحليل‌هاي مستقل و فوري در رابطه با موضوعات دفاعي، امنيت ملي و بين‌المللي دارد.

در راستاي افزايش سطح دانش سياستگذاران، متخصصان، دانشگاهيان و عامه مردم درباره تهديدات و چالشهاي متنوع در حوزه امنيت بين‌الملل، ماموريت اين برنامه ارائه نقطه‌نظرات سياسي و تحليل دقيق و كامل درباره مسائل امنيت بين‌الملل است.

اين برنامه در نظر دارد تا جايگاه خود را به‌عنوان يك مركز پژوهشي معتبر و شناخته‌شده بين‌المللي تثبيت کند كه بخش خصوصي و دولتي از آن بهره‌مند گردند. پژوهشگران اين برنامه در اقصي نقاط جهان، موضوعات مرتبط با امنيت بين‌الملل را بررسي مي‌كنند.

منبع: اِشراف