25بهمن طرح آمریکایی - اسرائیلی بود

تاریخ انتشار : ۱۹ اسفند ۱۳۸۹

25 بهمن یک طرح آمریکایی- اسرائیلی بود که از سوی موسوی و کروبی برای کمک به دول استکباری انجام شد و تلاششان ناامیدی ملت های منطقه از انقلاب اسلامی و امیدوار کردن دیکتاتورهای وابسته به آمریکا بود.

گرداب- حجت الاسلام والمسلمین قاسم روانبخش، عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، دبیر سیاسی نشریه پرتو، نویسنده و فعال سیاسی و از شاگردان آیت الله مصباح یزدی، در مصاحبه با خبرنگار جام نیوز به تشریح علل برپایی اغتشاشات پرداخت.

وی معتقد است، از علل اصلی ایجاد این اغتشاشات اولا، انحراف اذهان عمومی از اتفاقات مصر و ثانیا، ناامن کردن ایران به عنوان مدلی که کشورهای عربی تلاش می کردند از آن استفاده کنند، است. متنی که در ذیل می خوانید قسمت اول مصاحبه با حجت الاسلام و المسلمین روان بخش می باشد.
 
با توجه به وقایع 25 بهمن، چرا سران فتنه 3 روز پس از حضور چشم گیر مردم ایران در 22 بهمن، 25 بهمن را مطرح کردند؟ سران فتنه به دنبال چه چیزی بودند؟ مگر این اغتشاشگران همان کسانی نبودند که شعار نه غزه و نه لبنان سر دادند؟ پس با چه برهانی 25 بهمن به خیابان ها آمدند؟
- به اعتقاد من سران فتنه برنامه ای برای 25 بهمن نداشتند و این برنامه کاملا به صورت اتفاقی به وجود آمد. در واقع سران فتنه سوژه ای نداشتند تا طرفدارانشان را به خیابان ها بیاورند. بعد از 9 دی و حماسه 22 بهمن سال 88 که  ملت آگاه ایران کار فتنه را تمام کرد، فتنه سبز در انزوا و مرگ سیاسی قرار داشت.

اما از طرفی حوادثی که درمنطقه اتفاق افتاد، موضوعی کاملا غیر منتظره برای سران استکبار بود، درواقع منطقه انبار باروتی بود که در طی سالیان متمادی تهیه شده بود و نیاز به یک جرقه داشت که با خودسوزی آن جوان تونسی انبار باروت منفجر شد و کل خاورمیانه را فراگرفت. با توجه به اینکه این اتفاق برای آمریکا و اروپا غیر منتظره بود و علت به وجود آمدن این انقلاب های پیاپی را نمی توانستند خودسوزی یک جوان تونسی به حساب بیاورند، در تحلیل هایشان به این نتیجه رسیدند که انقلاب اسلامی ایران، نقش اساسی در بیداری سیاسی منطقه دارد.

این امر در شعار های مردم منطقه به وضوح مشخص بود، مردم در خیابان ها نماز می خواندند و حرکت ها از مساجد آغاز می شد. بسیاری از شعارها شبیه به شعارهای ایرانی بود، شعار لاشرقیه و لا غربیه و یا تصاویر مقام معظم رهبری دیگر جای انکار نداشت.

در واقع انقلاب اسلامی ایران تبدیل شده به یک مدل برای الگوبرداری از طرف کشورهای آزادی خواه منطقه. خب در این شرایط اگر غربی ها پشت دیکتاتور ها می ایستادند، شعار هایی که به دروغ هر روز در رسانه هایشان پخش می شد و دم از دموکراسی می زدند با رفتاشان مغایرت داشت. از طرف دیگر اگر سکوت می کردند و کاری در قبال این اتفاق ها انجام نمی دادند، ملت ها دیکتاتورهای وابسته به غرب را نمی خواستند و آنها را نابود می کردند.

بر همین اساس اتاق های فکر غرب و لابی های صهیونیست، به دنبال پیداکردن چاره ای می گشتند.بهترین تحلیلی که در وهله اول به ذهنشان رسید، ایجاد اشکال و خلل در خود مدل بود، چون ملت ها نگاهشان به ایران بود و ایجاد تنش در مدل اصلی نوعی دلهره برای کسانی ایجاد می کرد که می خواستند از آن استفاده کنند.

از طرف دیگر برای فتنه گران تفاوت نمی کرد چه زمانی بیرون بیایند؛ برای مثال اگر 19 بهمن بیرون می آمدند بعد از آن ملت با حضور پرشکوه خود آن را خنثی می کرد. آنها 25 بهمن را انتخاب کردند تا شیرینی موفقیت مردم در عرصه های جهانی را به کامشان تلخ کنند. سران فتنه به خوبی می دانستند که جمعیتی ندارند و حتی آقای خاتمی در جلسه مجمع روحانیون گفته بود که من با این تظاهرات موافق نیستم چرا که اگر دولت مجوز هم بدهد ما یک هزارم جمعیت 22بهمن هم نمی توانیم بیاوریم. اما چون این افراد یک حزب سیاسی نیستند که بخواهند برای خود تصمیم بگیرند، پول گرفته اند تا انجام وظیفه کنند؛ در واقع مجبور بودند که به خیابان ها بریزند.

آنها قصدشان تجمع چهارصد یا پانصد اغتشاشگر بود و قرار گذاشتند در زمان اوج عبور و مرور مردم در ورودی مترو حاضر شده و در میان مردم از خود فیلم گرفته و تصاویر را منتشر کنند. اگر به این وضعیت چهار تا سطل آشغال سوخته اضافه کنیم، تصاویر برای شبکه های خارجی مثل بی بی سی و صدای آمریکا آماده می شد.

مساله این بود که رسانه های غربی به جهان عرب نشان دهد آنجایی که شما می خواهید از آن به عنوان الگو استفاده کنید، خود مردمشان علیه حکومت اعتراض می کنند. حال شما تصور کنید،آمریکایی ها خطاب به نوکران داخلی می گویند، ایران پایش را بر راه نفس ما فشار می دهد بالاخره شما به عنوان مزدوران ما کاری انجام دهید.
 
25 بهمن یک طرح آمریکایی- اسرائیلی بود که از سوی موسوی و کروبی برای کمک به دول استکباری انجام شد و تلاششان ناامیدی ملت های منطقه از انقلاب اسلامی و امیدوار کردن دیکتاتورهای وابسته به آمریکا بود. 25بهمن نقطه شفاف نوکری سران فتنه برای آمریکا است که هیچ توجیهی بر نمی دارد.

جالب این است که با این همه تلاششان هیچ دستاوردی برای فتنه گران حاصل نشد بلکه کاملا به ضرر سران فتنه نیز تمام شد. چون واقعا این برای مردم سوال بود که به چه علتی این افراد در 25 بهمن به خیابان ها ریختند.

نکته دیگر این است علاوه بر اینکه در 25 بهمن شعاری به نفع مردم مصر و تونس داده نشد، این افرادی که در اغتشاشات 25 بهمن شرکت کردند، همان افرادی بودند که شعار نه غزه و نه لبنان می دادند، سیاستشان این بود که ما را چه به حیاط خلوت آمریکا؟ مردم چگونه باور کنند که شما برای حمایت از مصر خونتان به جوش آمده است؟ با توجه به این تحلیل هایی که در جامعه بود مردم تنها به این نتیجه رسیدند که اغتشاشات 25 بهمن برای باز آفرینی فتنه و چرخش نگاه ها از مصر به سمت ایران بود.
 
واکنش انقلابی مجلس نسبت به 25 بهمن را چگونه ارزیابی می کنید؟
- مجلس در گذشته هم، هم‌پای مردم در صحنه بوده؛ البته منظور فراکسیون انقلاب اسلامی به همراه اکثریت نمایندگان است. حمایت مجلس از پیروزی مردم مصر نیز قابل تقدیر است، اما حرکت دوم  مجلس و واکنش شدید به 25 بهمن حرکتی انقلابی بود. نیرو های فعال مجلس شعار را آغاز کردند و بقیه هم به آنها پیوستند تا جایی که یک عده مجبور شدند که به آنها بپیوندند. در همان مجلس عده قلیلی هم بودند که نشستند و اعتراضی نکردند.

اما اینکه در این واقعه عده ای آمدند که پیش از این نمی آمدند، باید گفت که اگر نمی آمدند، خودشان هم متهم می شدند. چوندر اغتشاشات 25 بهمن هیچ بهانه ای برای سران فتنه وجود نداشت که قابل توجیه باشد. در زمانی که کشور نیاز به آرامش دارد و رهبر عزیز انقلاب برای انقلاب های روی داده در منطقه راهکار ارائه می دهند یک عده فتنه گر تلاش می کنند امنیت کشور را به هم بزنند، با این اوصاف اگر کسی این حرکت ناشایست را محکوم نکند و یا سکوت کند، خودش متهم  می شود که با سران فتنه همکار و همراه است.

البته به خاطر این احتمال همکاری و همراهی، کسانی که تاکنون حاضر نبودند موضعی علیه سران فتنه بگیرند، برای مصاحبه با خبرنگاران تلویزیونی از هم دیگر سبقت می گرفتند؛ حتی آقای هاشمی هم در اینجا گفت این کار معاندان نظام است. خیلی ها در این حادثه برای نجات خودشان و نه برای حفظ منافع نظام علیه سران فتنه موضع گرفتند.

بعضی از اصلاح طلب ها در مجلس همچون خباز و کواکبیان موضع هایی گرفتند آن هم چون می خواستند عمر سیاسی و فعالیتهایشان ادامه پیدا کند. اما بعضی ها حتی بلند هم نشدند و شعار ندادند. به نظر می رسد که این افراد به فکرشان خطور هم نمی کرد چنین اتفاقی در مجلس روی دهد و خود را برای آن آماده نکرده بودند. آنها اگر همراهی می کردند باید جواب دوستانشان را می دادند و حالا هم که همراهی نکردند، زیر سوال رفتند و در منطقه انتخاباتیشان به نظر نمی رسد که بتوانند در دوره های بعدی رای بیاوردند.

در مجلس علاوه بر مرگ بر موسوی و کروبی، علی رغم مخالفت فراکسیون اقلیت شعار مرگ بر خاتمی نیز داده شد، ارزیابی شما از این موضوع چیست؟ شعار هاشمی هاشمی بصیرت بصیرت چه طور؟
- به نظر من نمایندگانی که شعار مرگ بر خاتمی را مطرح کردند به صراحت منظورشان را رسانده اند که خاتمی از سران فتنه جدا نیست.
 
در جریان مدعیان اصلاحات یا فتنه دو کار قرار است صورت گیرد. اولا اینکه همه خرابکاری ها بر گردن مهره های سوخته گذاشته شود و دوم اینکه افرادی مثل آقای هاشمی و خاتمی را تطهیر کنند برای ادامه فعالیت های سیاسی شان، تاجایی که خاتمی برای ورود به انتخابات شرط نیز می گذارد؛ درواقع با این کار می خواهد بفهماند که من از بدنه نظام خارج نیستم. درحالی که واقع قضیه این است که خاتمی هم از کروبی و موسوی جدانیست.
 
خاتمی در ایام انتخابات، به صورت گسترده برای موسوی تبلیغ می کرد، خاتمی در سخنرانیش در میدان بزرگ اصفهان در حالی که علیه آقای احمدی نژاد شعار می دادند و می گفتند مرگ بر احمدی نژاد، خاتمی گفت نگویید مرگ بر احمدی نژاد بلکه بگویید مرگ بر تفکر احمدی نژاد. خب خیلی واضح است تفکر احمدی نژاد که در آن موقع مطرح بود چه تفکری بود؟

به علاوه در جریان فتنه نیز خاتمی از فتنه گران حمایت کرد. حتی بعد از 25 بهمن هم دوباره از سران فتنه دفاع کرد. برخی از فریب خوردگان مثل سعید حجاریان توبه کردند، عطریانفر و ابطحی توبه کردند و تا الان هم موضعی نگرفته اند که مخالف نظام و موافق با سران فتنه باشد. باید توجه داشت کسانی که علیه خاتمی شعار می دهند خاتمی را از فتنه جدا نمی دانند.

اینکه در مجلس شعار "هاشمی! بصیرت" دادند به اعتبار حضور در مجمع تشخیص و مجلس خبرگان است و شعار مقداری نسبت به خاتمی نرم تر بود اما در جامعه شعار چیز دیگری بود، مردم شعار هایشان نسبت به هاشمی صریح تر و واضح تر بود، علت این امر هم این است که مردم می بینند و برایشان روشن است که آقای هاشمی در این فتنه دست داشته و تکیه گاه اصلی فتنه گران او بوده است. اولین کسی که نامه سرگشاده را نوشت ایشان بود، یا از سال 84 او به سراغ میرحسین رفت و او را به صحنه سیاسی بازگرداند و شخص مهدی هاشمی در تمامی این موارد حضور فعال داشته است.