گرداب- چندی پیش کتابی می خواندم که رسیدم به یک خاطره از حضرت آقا از چرایی فرستادن 3 صلوات برای امامرحمةاللهعلیه. مطلبی که در زیر می خوانید خاطره آقا از دوران تبعید در ایرانشهر است:
در دوران پیش از پیروزی انقلاب، بنده در ایرانشهر تبعید بودم. در یکی از شهرهای همجوار، چند آشنا داشتیم که یکی از آنها راننده بود. یکی شغل آزاد داشت و بالاخره، اهل فرهنگ و معرفت، به معنای خاص کلمه نبودند.
به حسب ظاهر، به آنها "عامی" اطلاق میشد. با این حال جزء "خواص" بودند. آنها مرتب برای دیدن ما به ایرانشهر می آمدند و از قضایای مذاکرات خود با روحانی شهرشان میگفتند.
روحانی شهرشان هم آدم خوبی بود؛ منتهاجزء "عوام" بود. ملاحضه کنید! راننده کمپرسی جزء "خواص"، ولی روحانی و پیشنماز محترم جزء "عوام"! مثلا آن روحانی می گفت: «چرا وقتی اسم پیغمبر می آید یک صلوات می فرستید، ولی اسم آقا که می آید، سه صلوات می فرستید؟» نمی فهمید.
راننده به او جواب داد: «روزی که دیگر مبارزه ای نداشته باشیم، اسلام بر همه جا فائق شود، انقلاب پیروز شود، ما نه تنها سه صلوات، که یک صلوات هم نمی فرستیم! امروز این سه صلوات، مبارزه است!
راننده می فهمید، روحانی نمی فهمید!»