Gerdab.IR | گرداب

وبلاگ دیده بانان:

دلارهای کثیف در فضای سایبر

تاریخ انتشار : ۱۹ مرداد ۱۳۸۸

«پس از ناآرامی های اخیر در ایران متعاقب اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری ، سنای آمریکا هفته گذشته بودجه ای 55 میلیون دلاری را با عنوان " قربانیان سانسور در ایران " به تصویب رساند .

«پس از ناآرامی های اخیر در ایران متعاقب اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری ، سنای آمریکا هفته گذشته بودجه ای 55 میلیون دلاری را با عنوان " قربانیان سانسور در ایران " به تصویب رساند .
بر اساس سخنان سناتورهای ارایه دهنده این طرح ، هدف اصلی از تصویب آن باز کردن فضای ارتباطات اینترنتی برای معترضان ایرانی است تا بتوانند راحت تر به انتقال اطلاعات بپردازند. این انتقال اطلاعات از نظر طراحان طرح در دو سطح قابل تقویت است که یکی در سطح گسترش ارتباطات اینترنتی معترضان در درون ایران و دور زدن فیلترینگ سایت ها و دسترسی آسان معترضان به شبکه های ارتباطات اجتماعی – اینترنتی همچون فیس بوک و توییتر است و سطح دیگر آن تقویت امکان ارسال اخبار و اطلاعات از داخل ایران به خارج در قالب عکسها ، متن ها و ویدئوهای ضبط شده است .
البته بخش عمده ای از این بودجه هم به کار تقویت شبکه های ماهواره ای و رادیویی همچون صدای آمریکا و بخش فارسی رادیو اروپای آزاد (رادیو فردا ) اختصاص خواهد یافت .»



آمریکایی ها به مرور زمان در یافتند که کم هزينه ترين و اثر بخش ترین شيوه براي براندازي نظامهاي سياسي و مخالفان خود، نه اجراي تهديدات نظامي، بلکه انجام روش هاي بر اندازی نرم است. آنها در سالهاي اخير با استفاده از فضای سايبر و رسانه هاي الکترونيکي به عنوان ابزاري براي اثرگذاري بر حوزه افکار عمومي و ذهنيت جامعه ايراني متمرکز شده و سعی کرده اند اثر هايي نیز بجا بگذارند.

آنچه از اقدامات آمريکايي ها مانند طرح اخير سنا آشکار شده، تنها بخش بسيار کوچکي از توطئه هاي گسترده اي است که آنها براي گمراه کردن جامعه ی ایرانی علی الخصوص جوانان انجام مي دهند. سنا 30 ميليون دلار براي كمك به راديو فردا و صداي آمريكا، 20 ميليون دلار ديگر براي پيدا كردن راه هاي مقابله با فيلترينگ سايت هاي ضد انقلابي در ايران و 5 ميليون دلار براي اتهام پراكني وزارت خارجه آمريكا تحت عنوان نقض حقوق بشر در ايران اختصاص داده است.



بودجه ای که اخيرا توسط سنای آمریکا برای رسانه های ضد انقلابي و فارسی زبان در ايران اختصاص داده شده است . علاوه بر بودجه سالانه اين سایتهاست. که از چندین ماه قبل از انجام انتخابات در ایران، در راستاي فضاسازي ذهني اغتشاش و آموزش شيوه هاي براندازي خاموش، فعاليت هاي خود را شدت بخشيده و به عنوان نسخه هاي بومي تر آمريكا عمل مي کردند. در جريان حوادث پس از انتخابات، برخي گروهك هاي راه اندازي شده با دلارهاي آمريكايي نظير كمپين حقوق بشر و... به اتهام پراكني انبوه عليه جمهوري اسلامي پرداختند و با حمايت از آشوبگران تروريست، آنها را فعال مدني و غيره معرفي كردند. به طوری که در زمان آشوبها حضور 11 شبکه ماهواره ای از آمریکا، سایت های متعلق به بهائیت و وهابیان در تهران نشان داد که آنها انتظار داشتند، که انتخابات در ایران به اغتشاش کشیده شود و آنها استفاده خود را ببرند. اغتشاشگران و در واقع دست نشانده های آمریکا دلشان نه تنها برای نظام و انقلاب، بلکه برای هیچ کدام از کاندیداهای ریاست جمهوری نمی سوخت. فتنه گران خیابانی تنها قصد برخورد با ستون حاکمیت نظام و خیمه اسلام را داشتند، و می خواستند حرکت براندازی در قالب انقلابهای مخملی را در ایران به پا کنند، آشوبگران خیابانی با به خدمت گرفتن اراذل و اوباش می خواستند اتفاقاتی را که در راستای انقلاب های مخملی در آسیای میانه رخ داد در ایران تکرار کنند.

به کار گیری روشهای نرم روشي امتحان شده و مؤثر است بنابراين آمريکايي ها حتي با چند بار تجربه ناموفق آن را رها نمي کنند. برنامه ريزان «كودتاي مخملي» بعد از شكست همه جانبه و مرحله به مرحله اين توطئه آمريكايي ، امروزه ترفند جديدي در آستين دارند و با توسعه ی بودجه برای رسانه ها و همچنین درخواست از موسوي براي انصراف از پي گيري ماجرا می خواهند با تبديل توطئه شكست خورده اخير به «آتش زيرخاكستر» و «دمل چركين »! براي آتش افروزي و فتنه انگيزي در آينده استفاده کنند، با اين توضيح كه دشمنان بيروني با بهره گيري از ترفند ياد شده، توسط رسانه های و تریبونهایی که در اختیار دارند مي كوشند سردمداران این فتنه ها را چهره هايي مطلوب و طرفدار آرامش معرفي كنند كه از حق مسلم خود به نفع نظام و مردم چشم پوشي كرده ! و از اين طريق جماعت مورد اشاره را در قالب يك جريان صاحب حق! براي آشوب ها و فتنه هاي بعدي ذخيره كنند! طرح جديد آقاي مک کين و سناتورهاي همراه او حرف تازه اي نيست، اين همان حرفهايي است که جيمي کارتر روز اول انقلاب ايران مطرح کرد و در سه دهه گذشته در جنگ نرم عليه ايران استفاده شد . مقامات آمريكايي با وجود دخالت هاي صريحي از اين دست مدعي اند در امور داخلي ايران دخالت نمي كنند. استفاده از تبلیغ به شیوه‌ای که در کشورهای غربی مرسوم است، از دیدگاه حضرت امام خمینی(ره) نیز مذموم دانسته شده است. ایشان در خصوص استفاده از امکانات تبلیغی رادیو و تلویزیون به منظور تحقق اهداف استعماری می‌فرمایند: «امروز همة گروه هایی که در خارج هستند، چه با تبلیغات از راه رادیو و تلویزیون و چه تبلیغات از راه مطبوعاتشان، دارند با اسلام معارضه می‌کنند. مسأله، مسأله ایران نیست. اگر تنها مساله ایران بود، چندان اهمیت نداشت، اما مقابله با اسلام است، نه مقابله با ایران» و اگر رسانه هاي ما اطلاع رساني لازم را داشته باشند، افکار عمومي نياز خود را در شبکه هاي بيگانه جستجو نمي کند. پس دولتمردان ما بايد در برابر تحرکات غرب و آمريکا در چنين حوزه هايی ، به شکل زيربنايي و به شيوه هاي علمي که تاکنون کمتر مورد توجه بوده متمرکز شوند. در واقع مهمترین دلایلی که مردم را به سوی رسانه های غربی متمایل می کند به شرح زیر است:

1) رویداد محوری به جای فرایند محوری :

در واقع تاکید بر فرایندها که از مشخصه‌های روزنامه‌نگاری توسعه (بدیعی و قندی، 1378، ص 426) محسوب می‌شود، در مورد رسانه های غربی به کار گرفته نمی‌شود رویدادمحوری بسیار بیشتر از فرایندمحوری در رسانه‌های ما حاکم شده است.

2) سهل‌انگاری و ظاهربینی :

آتش برخاسته از افراط‌گرایی در برخی از مواقع بزرگتر از آنچه لازم است، نشان داده می‌شود. در واقع سهل‌انگاری‌های روزنامه‌نگاری باعث ارائه گزارش های ناقص از وقایع می‌شود.

3) استفاده از کارشناسان کم‌اطلاع :

سومین قضیه، این است که وقتی رسانه‌ها به مطالعه دقیق و آنالیز وقایع نیاز دارند، به دولت‌مردان متخصصی متمایل می‌شوند که دانش آنها از کارهای رسانه ای، محدود و یا حاکی از گرایش‌های تصفیه شده در غرب است که نمی‌توانند نماینده درستی برای ارزیابی رسانه های غربی باشد. در واقع رسانه‌های ما، با تمایل به این گروه ها و انجمن‌ها، تعصب و گمراهی خود را به جای اصلاح کردن، تقویت می‌کنند.