Gerdab.IR | گرداب

جبهه فعال سايبری ‌در جنگ نرم عليه ايران

تاریخ انتشار : ۲۳ فروردين ۱۳۹۰

جنگ سايبري كه در عرض جنگ اطلاعاتي مطرح مي‌شود‌ از جمله عرصه‌‌هاي نوظهور نبرد است كه پس از جنگ سرد از سوي سرويس‌هاي اطلاعاتي و امنيتي به شكل ويژه پيگيري شده و مورد بهره‌برداري قرار مي‌گيرد.

گرداب- اين روزها جنگ سايبري و مشتقات آن جايگاهي خاص در ادبيات سياسي و رسانه‌اي ايران پيدا كرده است. پيشينه پيدايش و زايش افزايشي اين مفهوم نيز بيشتر به تابستان گذشته و رسانه‌اي شدن ويروس استاكس نت در تاسيسات هسته‌اي نطنز و بوشهر و دور ديگري از ترور دانشمندان هسته‌اي در خيابان‌هاي تهران برمي‌گردد.

به واقع پس از اين رويدادها بود كه افكار عمومي و رسانه‌هاي گروهي بيش از پيش سخن از جنگ سايبري عليه ايران را به ميان آوردند. به باور قاطبه ناظران و تحليلگران اين جنگ سايبري‌ ادامه‌اي از پروژه مهار ايران و جلوه‌اي از مقابله و جنگ نرمي است كه از سوي منتقدان و مخالفان جمهوري اسلامي ايران حمايت و هدايت مي‌شود.

سازه‌هاي نبرد سايبري
تبيين و تكوين جنگ اطلاعاتي در نتيجه پيشرفت‌هاي شتابناك در تكنولوژي‌هاي اطلاعاتي و ارتباطاتي نوپديد همانند شبكه‌هاي الكترونيك و ظهور جامعه اطلاعاتي حاصل آمده است؛ در جوامع اطلاعاتي و ارتباطي معمولا مبادلات اجتماعي، اقتصادي، سياسي و فرهنگي ماهيتي ديجيتالي و الكترونيكي دارد.

 از اين‌رو و در يك تعريف ساده جنگ اطلاعاتي عبارت است از استفاده از شبكه‌هاي الكترونيكي براي تخريب يا از كار انداختن اطلاعات ديجيتالي و غيرعملياتي كردن زيرساخت‌هاي اطلاعاتي كه مي‌تواند عليه يك ساختار اجتماعي و نظامي باشد.

جنگ سايبري (Cyber warfare) يا (Cyber war) نيز ـ‌كه در عرض جنگ اطلاعاتي مطرح مي‌شود‌ـ از جمله عرصه‌‌هاي نوظهور نبرد است كه پس از جنگ سرد از سوي سرويس‌هاي اطلاعاتي و امنيتي به شكل ويژه پيگيري شده و مورد بهره‌برداري قرار مي‌گيرد. سربازان عرصه نبرد سايبري ويروس‌ها، كرم‌ها، اسب‌هاي تروا، بمب‌هاي منطقي و درهاي پشتي و... هستند.

با وجود تمامي شاخص‌هاي بارز اين نبرد نوبنياد، ويژگي متمايز جنگ سايبري در محرمانه و قابل انكار بودن آن است. در يك نبرد سايبري بسياري از ساختارها مورد هدف قرار مي‌گيرد، ولي به دليل غيرعلني بودن آن بسياري از مواقع خسارات وارده مورد انكار و ترديد قرار مي‌گيرد.

 با اين وجود و اگر چه جنگ سايبري به اندازه جنگ نظامي و حتي هسته‌اي مرگبار و كشنده نيست و اثرات آن هم آشكار نخواهد بود، اما به گفته مايك مك كانل، رئيس سابق سازمان اطلاعاتي آمريكا اگر تنها بانك بزرگ آمريكا با موفقيت مورد حمله قرار بگيرد، اثرات مخرب بسيار بزرگ‌تري بر اقتصاد جهان خواهد داشت كه از حملات 11 سپتامبر 2001 هم مهمتر خواهد بود.

شايد اين پيامدهاي مرگبار و ويرانگر جنگ سايبري باعث شده است تا از اين گونه نبرد به نام نبرد هزاره سوم نام برده شود.

امروزه بسياري از كشورها سرمايه‌گذاري بسياري روي اين عرصه نوپديد كرده‌اند. از جمله اين كشورها ايران است كه طبق گزارش مركز تكنوليتيكس، چهارمين ارتش سايبري بزرگ دنيا را در اختيار دارد، البته كشورهايي چون چين و روسيه در اين عرصه سرمايه‌گذاري‌هاي زيادي كرده‌اند. مانور وسيع روسيه بر جنگ سايبري باعث شده است تا در سال‌هاي اخير آمريكا با انتشار گزارش‌هايي نگراني خود را از جاسوسي سايبري روسيه از تاسيسات مختلف خود اعلام كند. در ادامه اين فهرست رژيم صهيونيستي در جايگاه ششم قرار دارد.

حملات سايبري اسرائيل عليه ايران
در طول يك سال اخير و خصوصا پس از رسانه‌اي شدن ويروس استاكس نت، موضوع حملات سايبري رژيم صهيونيستي عليه ايران مطرح شده است. در اين چارچوب روزنامه ديلي تلگراف نوشت كه يك واحد حملات سايبري در ارتش اسرائيل مستقر در صحراي نقب در نزديكي تاسيسات هسته‌اي ديمونا احتمالا كرم اينترنتي استاكس نت را به هدف تخريب و ايجاد مانع در برنامه‌هاي هسته‌اي ايران توليد كرده است.

 اين روزنامه مي‌نويسد كه احتمالا واحد اطلاعاتي 8200 ارتش اسرائيل، ويروس استاكس نت را به هدف تخريب و ايجاد اختلال در فعاليت‌هاي هسته‌اي ايران وارد سيستم رايانه‌اي نيروگاه اتمي بوشهر كرده است. اسرائيل چند سالي است كه در برنامه يونيت 8200 يا عمليات جنگ سايبري، سرمايه‌گذاري كرده است.

اين گزارش كه البته از خروجي ديگر رسانه‌ها نيز تكرار و با تكذيب رژيم صهيونيستي نيز مواجه نشد، گمانه‌ها را درباره دست داشتن اين كشور در تهاجم استاكس نتي عليه ايران افزايش داد. اين كشاندن و گشودن مواجهه با برنامه هسته‌اي ايران از تحريم به ترور و تخريب نشان از شكل‌گيري فضايي جديد از تقابل ايران و رژيم صهيونيستي دارد.

اسرائيل كه همواره با توجيهاتي مخالف سرسخت برنامه هسته‌اي ايران بوده است، با آگاهي از هزينه‌هاي تصاعدي نبرد فيزيكي روي به نبرد سايبري عليه ايران آورده است. ضرورت‌هاي اين مهم نيز در اظهارنظرهاي مقامات تل‌آويو بارها تكرار شده است. چنان كه بنيامين نتانياهو، نخست وزير اين رژيم هم‌راستا با اين پروژه، به مقامات آمريكا ‌‌توصيه كرده بود كه براي از بين بردن مشروعيت حاكميت در ايران از سايت‌هاي اجتماعي استفاده كرده و با ارائه اطلاعات خاص آشوب‌هاي داخلي را هدايت كنند.

در اين چارچوب و از ابتداي سال گذشته نيز حملاتي در قالب جنگ سايبري عليه تاسيسات هسته‌اي ايران در بوشهر و نطنز صورت گرفته است كه شناخته‌شده‌ترين نمونه آن ويروس استاكس نت است. ويروس استاكس نت محرك‌هاي ساخت شركت زيمنس را كه سرعتي در حدود 807 تا 1210 هرتز داشته‌‌اند، هدف قرار داده است. اين محرك‌‌ها جزئي از هزاران دستگاه سانتريفيوژي است كه عمليات غني‌‌سازي اورانيوم در نيروگاه‌ هسته‌اي نطنز را انجام مي‌‌دهند. هدف نهايي ويروس‌ استاكس نت تخريب در نيروگاه بوشهر و نطنز و اختلال در فعاليت‌‌هاي هسته‌اي ايران بود.

اين تنها اقدام سايبري رژيم اشغالگر قدس عليه ايران نبوده است؛ چنان كه برخي گزارش‌ها نيز حكايت از پروژه‌اي مشابه استاكس نت براي توليد كرمي جهت حمله سايبري به سامانه دفاع هوايي ايران دارد كه بتواند سامانه دفاع هوايي ايران را مختل كرده و قفل كند تا از اين طريق نفوذ و حمله هوايي رژيم صهيونيستي‌ها را مشابه حمله هوايي سال 2007 به سوريه فراهم سازد.

حمله اسرائيل به تاسيسات هسته‌اي سوريه بعد از آن صورت گرفت كه اسرائيل سيستم رادارها و ضدهوايي‌هاي سوريه را با عمليات الكترونيكي از كار انداخته بود. جيمز ريسن، خبرنگار نيويورك تايمز در كتاب شرايط جنگي مي‌نويسد كه سازمان‌هاي جاسوسي آمريكا و اسرائيل برنامه‌اي را براي قطع شبكه برق نيروگاه هسته‌اي ايران در دست تهيه دارند كه براي اين منظور مي‌خواهند يك دستگاه الكترومغناطيس را وارد شبكه اطلاعاتي ايران كنند.

عرصه‌هاي جنگ سايبري عليه ايران
تمام اين اقدامات پنهاني و غيرعلني اسرائيل عليه ايران سبب شده تا بسياري مجموعه اين اقدامات را آغاز يك جنگ سايبري از سوي اين رژيم عليه تهران بدانند. چنان كه سازمان‌هاي اطلاعاتي ايالات متحده آمريكا در گزارش‌هاي خود سخن از شروع جنگ پنهان بين ايران و اسرائيل گفته‌‌اند.

اين گزارش‌ها مي‌گويد كه اسرائيل براي حمله مستقيم نظامي به تاسيسات هسته‌اي ايران جنگي مخفيانه عليه اين كشور ترتيب داده است. طبق اين گزارش‌ها عملياتي خرابكارانه در جهت برخورد با آنچه پروژه‌هاي تسليحات هسته‌اي ايران عنوان شده در حال انجام است. روزنامه ديلي تلگراف مهم‌ترين عنصر اين جنگ پنهان را پروژه "سربريدن" نام نهاده است. به نوشته اين روزنامه در اين پروژه ترور شخصيت‌‌هاي برجسته در زمينه پروژه‌ها و برنامه‌‌هاي هسته‌اي ايران در دستور كار است.

در اين زمينه نيز آمريكا و رژيم صهيونيستي با همكاري تنگاتنگ با يكديگر بر 2 مورد تمركز كرده‌‌اند؛ يكي از اين دو عنصر تخريب دارايي‌‌ها و سرمايه‌هايي كه در ارتباط با برنامه‌‌هاي هسته‌اي هستند و هزينه آنها را تامين مي‌‌كنند و ديگري تخريب اشخاص يا كشورهايي كه ايران را در پيشبرد اين امر ياري مي‌‌رسانند.

تمركز رژيم صهيونيستي روي اين مسئله صرفاً به گمانه زني رسانه‌اي و گزارش‌هاي اطلاعاتي نهادهاي ديگر محدود نشده، بلكه مورد اذعان و اعتراف مقامات اين كشور نيز قرار گرفته است. مئيرداگان، رئيس سازمان موساد كه ماه گذشته پس از 8 سال جاي خود را به تامير پاردو داد، همواره از طرح جنگ پنهان دفاع كرده و آن را دستاورد دوران رياست خود مي‌داند. ترور دانشمندان هسته‌اي نظير مسعود علي‌محمدي، مجيد شهرياري و فريدون عباسي دواني وجه متمايز اين طرح بوده است.

البته پيش از اسرائيل كشورهاي غربي نظير آمريكا و انگليس رويكردشان در قبال گروهك‌هاي تروريستي كه به اقدامات خرابكارانه عليه ايران اقدام مي‌كنند، همراه با حمايت‌هاي مالي و سياسي وسيع بوده است. بازخواني موضع گيري‌هاي اين كشورها در قبال اقدامات تروريستي گروهك‌هايي چون منافقين، جندالله، پژاك، تندر و... نشان مي‌دهد كه اين جنايت‌ها همواره با استقبال آنان همراه شده است؛ گستره اين استقبال هم همواره طيف وسيعي از بسته‌هاي حمايتي و پشتيباني مالي و تسليحاتي و رسانه‌اي و سياسي را شامل مي‌شده است.

در يك نمونه آن و در نوامبر 2007 براي اولين بار دادگاهي در انگليس با اين ادعا كه گروهك منافقين از سال 2001 تاكنون فعاليت تروريستي نداشته نام آن را از فهرست گروه‌هاي تروريستي خارج كرد. به دنبال آن نيز در اكتبر 2009 چنين حكمي از سوي دادگاه اتحاديه اروپا به تبعيت از انگليس صادر شد؛ با اين حكم مصادره اموال اين سازمان تروريستي در اروپا به حالت تعليق درآمد. البته انگليس علاوه بر حمايت و تامين مالي از گروه‌هاي تروريستي اقدام به انجام عمليات جاسوسي و تروريستي در ايران نيز مي‌كند.

 چنانكه چندي پيش رئيس سازمان ضدجاسوسي انگليس اعلام كرده بود كه اين سازمان در حال انجام عمليات جاسوسي با هدف توقف برنامه هسته‌اي ايران است. چند هفته پس از اظهارات جان ساورز، رئيس سازمان 6 MI انگليس، 2 تن از دانشمندان هسته‌اي ايران ترور شدند كه تهران مسئوليت آن را متوجه آمريكا، اسرائيل و البته انگليس دانست.

با اين همه و با وجود متمايز كردن و برجسته‌سازي اين اقدامات، اما موفقيت و كسب دستاوردهاي رژيم صهيونيستي در جنگ سايبري عليه ايران با ترديدهاي زيادي همراه شده است. چنان كه وينس كاناسترارو، مسئول سابق بخش ضد ترور سازمان سيا سودمند بودن عمليات ضدايراني از سوي اسرائيل را مورد شك قرار داده و گفته است كه شما نمي‌توانيد اهداف سياست ‌خارجي را از طريق عمليات مخفي انجام دهيد. شما نمي‌‌توانيد با جدا كردن مردم از هم اميدوار باشيد كه اين جريان بر توانايي هسته‌اي ايران تاثير بگذارد.

با وجود اين رژيم صهيونيستي در دامنه نرم اين جنگ پنهان اطلاعاتي، روي به ارتباط برقرار كردن با برخي از افراد داخل كشور تحت عنوان پروژه‌هاي تحقيقاتي و پژوهشي آورده است. گفته مي‌شود بر اين مبنا پروژه‌اي موسوم به "بر اين در اين" در سازمان اطلاعات اسرائيل تعريف شده است كه بر اساس آن با دانشمندان ايراني و شماري از درجه‌‌داران ارشد نظامي ايراني از طريق تماس با نزديكانشان در خارج از كشور و شهرهايي نظير لس‌آنجلس، دبي، پاريس و تورنتو تماس برقرار مي‌‌شود. البته در اين پروژه نيز سيا همراه و همكار موساد است و با تهيه فهرستي از اسامي افرادي كه قابليت همكاري دارند، شرايط عزيمت آنها را به خارج از كشور فراهم مي‌‌كند.

در كنار اين مسئله، نهادهاي بين‌المللي مانند شوراي حكام آژانس بين‌المللي انرژي اتمي و شوراي امنيت سازمان ملل متحد تحت نفوذ آمريكا و متحدان اروپايي‌اش نيز به نوعي به يكي از اهرم‌هاي تسهيل‌كننده اين نبرد سايبري براي رژيم صهيونيستي تبديل شده‌اند. انتشار فهرست دانشمندان هسته‌اي ايران از سوي شوراي امنيت در قالب قطعنامه‌هاي تحريمي، توانسته است براي شناسايي شخصيت‌هاي مرتبط با برنامه هسته‌اي ايران از سوی اسرائيل راهگشا باشد. گنجاندن نام دانشمنداني چون فريدون عباسي دواني در قطعنامه 1747 شوراي امنيت باعث شده تا اين ليست تحريم شوراي امنيت به ليست ترور رژيم صهيونيستي تبديل شود. اين مسئله را تلويحا خود مقامات صهيونيستي نيز مي‌پذيرند.

چنان كه در روز 27 نوامبر 2010 كه شهيد مجيد شهرياري و فريدون عباسي ترور شدند، بنيامين نتانياهو، نخست وزير اسرائيل اعلام كرد كه مئير داگان پس از 8 سال مديريت و فعاليت در سازمان جاسوسي اسرائيل موساد و انجام عمليات ويژه عليه ايران بركنار شد. همان روز نيز روزنامه معاريو چاپ تل آويو با اشاره به ترور 2 دانشمند هسته‌اي ايران در خيابان‌هاي تهران نوشت: آخرين شليك داگان.

اين سكوت و ادبيات معنادار مقامات صهيونيستي را البته مقامات ايراني به معناي مباشرت و مشاركت آنان در چنين ترورهايي مي‌دانند. چنان كه عصر همان روز محمود احمدي‌نژاد، رئيس‌جمهوري اسلامي ايران در يك كنفرانس مطبوعاتي به صراحت اعلام كرد كه بدون شك رژيم صهيونيستي و كشورهاي غربي در اين حمله تروريستي دست دارند.

ادامه دارد...

منبع: جام جم آنلاین